"
backnext
مطالعه کتاب آيين وهابيت
فهرست کتاب
مشخصات کتاب


مورد علاقه:
0

دانلود کتاب


مشاهده صفحه کامل دانلود

ص: 25

کند. شیخ محمد نیز در مقابل اظهار امیدواری کرد که همه اهل نجد از عثمان ابن حمد اطاعت کنند. خبر دعوت شیخ محمد و کارهای او به امیر أحسا رسید.

وی نامه ای برای عثمان نوشت و نتیجه اش این شد که عثمان شیخ را نزد خود خواند. عذر او را خواست. شیخ محمد به او گفت: اگر مرا یاری کنی تمام نجد را مالک می شوی. اما عثمان از او اعراض کرد و از شهر عیینه بیرونش راند.

شیخ محمد در سال 1160 پس از آن که از عیینه بیرون رانده شد، رهسپار درعیه از شهرهای معروف نجد گردید. در آن دوران امیر درعیه محمد ابن مسعود (جد آل سعود) بود. وی به دیدن شیخ رفت و عزّت و نیکی را به او مژده داد. شیخ نیز قدرت و غلبه بر همه بلاد نجد را به وی بشارت داد و بدین ترتیب ارتباط میان شیخ محمد و آل سعود آغاز گردید (1).

در روزگاری که شیخ محمد به درعیّه آمد و با محمد بن سعود توافق کرد، مردم آنجا در نهایت تنگدستی و احتیاج بودند.

آلوسی از زبان ابن بشر نجدی نقل می کند: «من در اول کار، شاهد تنگدستی مردم درعیه بودم سپس آن شهر را در زمان سعود مشاهده کردم، در حالی که مردم آن از ثروت فراوان برخوردار بودند و سلاحهای ایشان با زر و سیم زینت یافته بود. بر اسبان اصیل و نجیب سوار می شدند و جامه های فاخر در بر می کردند و از تمام لوازم ثروت، بهره مند بودند، به حدّی که زبان از شرح و بیان آن قاصر است.

روزی در یکی از بازارهای درعیه ناظر بودم که مردان در طرفی و زنان در


1- یکی از نویسندگان عثمانی در «تاریخ بغداد» خود، ص 152، آغاز رابطه «شیخ محمد» و «آل سعود» را به نحو دیگر نوشته است امّا آنچه در اینجا نوشته شد صحیح تربه نظر می رسد
1 تا 359