- اشارة
- أبواب فضل زیارة سید شباب أهل الجنة أبی عبد الله الحسین صلوات الله علیه و آدابها و ما یتبعها
- باب 1 أن زیارته صلوات الله علیه واجبة مفترضة مأمور بها و ما ورد من الذم و التأنیب و التوعد علی ترکها و أنها لا تترک للخوف
- باب 2 أقل ما یزار فیه الحسین علیه السلام و أکثر ما یجوز تأخیر زیارته
- باب 3 الإخلاص فی زیارته علیه السلام و الشوق إلیها
- باب 4 أن زیارته صلوات الله علیه یوجب غفران الذنوب و دخول الجنة و العتق من النار و حط السیئات و رفع الدرجات و إجابة الدعوات
- باب 5 أن زیارته علیه الصلاة و السلام تعدل الحج و العمرة و الجهاد و الإعتاق
- الأخبار
- «1»
- «2»
- «3»
- «4»
- «5»
- «6»
- «7»
- «8»
- «9»
- «10»
- «11»
- «12»
- «13»
- «14»
- «15»
- «16»
- «17»
- «18»
- «19»
- «20»
- «21»
- «22»
- «23»
- «24»
- «25»
- «26»
- «27»
- «28»
- «29»
- «30»
- «31»
- «32»
- «33»
- «34»
- «35»
- «36»
- «37»
- «38»
- «39»
- «40»
- «41»
- «42»
- «43»
- «44»
- بیان
- «45»
- «46»
- «47»
- «48»
- «49»
- «50»
- «51»
- «52»
- «53»
- «54»
- «55»
- «56»
- «57»
- «58»
- «59»
- «60»
- «61»
- بیان
- «62»
- «63»
- «64»
- «65»
- «66»
- «67»
- «68»
- «69»
- «70»
- «71»
- «72»
- «73»
- «74»
- «75»
- «76»
- «77»
- «78»
- «79»
- «80»
- «81»
- «82»
- «83»
- بیان
- «84»
- الأخبار
- باب 6 أن زیارته صلوات الله علیه توجب طول العمر و حفظ النفس و المال و زیادة الرزق و تنفس الکرب و قضاء الحوائج
- باب 7 أن زیارته علیه السلام من أفضل الأعمال
- باب 8 فضل الإنفاق فی طریق زیارته و ثواب من جهز إلیه رجلا
- باب 9 أن الأنبیاء و الرسل و الأئمة و الملائکة صلوات الله علیهم أجمعین یأتونه علیه السلام لزیارته و یدعون لزواره و یبشرونهم بالخیر و یستبشرون لهم
- باب 10 جوامع ما ورد من الفضل فی زیارته علیه السلام و نوادرها
- باب 11 فضل الصلاة عنده صلوات الله علیه و کیفیتها
- باب 12 فضل زیارته صلوات الله علیه فی یوم عرفة أو العیدین
- باب 13 فضل زیارته صلوات الله علیه فی أیام شهر رجب و شعبان و شهر رمضان و سائر الأیام المخصوصة
- باب 14 فضل زیارته صلوات الله علیه فی یوم عاشوراء و أعمال ذلک الیوم و فضل زیارة الأربعین
- باب 15 الحائر و فضله و مقدار ما یؤخذ من التربة المبارکة و فضل کربلاء و الإقامة فیها
- باب 16 تربته صلوات الله علیه و فضلها و آدابها و أحکامها
- الأخبار
- «1»
- «2»
- «3»
- «4»
- «5»
- «6»
- «7»
- «8»
- أقول
- «9»
- «10»
- «11»
- «12»
- «13»
- «14»
- «15»
- «16»
- «17»
- «18»
- «19»
- «20»
- «21»
- «22»
- بیان
- «23»
- بیان
- «24»
- «25»
- «26»
- «27»
- «28»
- «29»
- «30»
- «31»
- بیان
- «32»
- بیان
- «33»
- «34»
- «35»
- بیان
- «36»
- «37»
- «38»
- «39»
- «40»
- «41»
- «42»
- «43»
- «44»
- «45»
- «46»
- «47»
- «48»
- «49»
- «50»
- «51»
- «52»
- «53»
- «54»
- «55»
- «56»
- «57»
- «58»
- «59»
- «60»
- بیان
- «61»
- «62»
- «63»
- «64»
- «65»
- «66»
- بیان
- «67»
- «68»
- بیان
- «69»
- «70»
- «71»
- «72»
- «73»
- «74»
- «75»
- «76»
- «77»
- «78»
- «79»
- «80»
- «81»
- «82»
- «83»
- أقول
- الأخبار
- باب 17 آداب زیارته صلوات الله علیه من الغسل و غیرها
- باب 18 زیاراته صلوات الله علیه المطلقة و هی عدة زیارات منها مسندة و منها مأخوذة من کتب الأصحاب بغیر إسناد
- باب 19 زیارة مأثورة للشهداء مشتملة علی أسمائهم الشریفة
- باب 20 زیارة العباس رضی الله عنه علی الوجه المأثور
- باب 21 الزیارات المختصة بالوداع
- باب 22 الزیارة فی التقیة و تجویز إنشاء الزیارة
- باب 23 ما یستحب فعله عند قبره علیه السلام من الاستخارة و الصلاة و غیرهما
- باب 24 کیفیة زیارته صلوات الله علیه یوم عاشوراء
- باب 25 زیارة الأربعین
- باب 26 زیارته علیه السلام فی أول یوم من رجب و النصف من شعبان و لیلتیهما
- باب 27 زیارة لیلة النصف من رجب و یومها و قد قدمنا فضلها
- باب 28 زیارته علیه السلام فی یوم ولادته
- باب 29 زیارات لیالی شهر رمضان و أعمالها المختصة بهذا المکان
- باب 30 زیارته صلوات الله علیه فی لیلتی عید الفطر و عید الأضحی
- باب 31 زیارة لیلة عرفة و یومها
- باب 32 زیارته علیه السلام و سائر الأئمة صلوات الله علیهم حیهم و میتهم من البعید
- کلمة المصحّح
- کلمة المحقّق
- فهرس ما فی هذا الجزء من الأبواب
إِلَی النَّارِ(1).
**[ترجمه]بشاره المصطفی: عطیّه عوفی روایت کند: با جابر بن عبد الله الانصاری رحمه الله به زیارت مقبره حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام رفتیم و چون وارد کربلا شدیم، جابر به ساحل فرات نزدیک شد و غسل نمود و پیشبندی به کمر بست و ازاری بر تن پوشید و سپس کیسه کوچکی را گشود که در آن سعد بود و آن را بر تن خود پراکند و سپس هر گامی که بر میداشت، خدا را ذکر میگفت، و چون به قبر نزدیک شد، به من گفت: دست بر آن بنه و من قبر را لمس نمودم و او بیهوش بروی قبر افتاد و من اندکی آب به رویش پاشیدم و او به هوش آمد و سه بار گفت: یا حسین، و سپس گفت: دوستی که دوستش را پاسخ نمیگوید. و سپس گفت: و کجا توانی پاسخ گویی، حال آنکه رگهای گردنت بر پشت کمرت، به خون آغشته افتاده است و سرت از تن جدا گشته است. پس شهادت میدهم که تو فرزند پیامبران و فرزند سرور مومنان و فرزند همپیمان تقوا و زاده هدایت و پنجمین تن از آل عباء و پسر سرور نقیبان و پسر فاطمه سرور زنان هستی و چرا چنین نباشی حال آنکه دست سرور رسولان، تو را غذا خورانده و در دامان پرهیزکاران پرورش یافته ای و از سینه ایمان شیر نوشیده ای و به اسلام از شیر گرفته شده ای؛ پس چه زنده و چه در دامان مرگ، نیک و پاک بودی، ولی دلهای مومنان از دوری تو خوش نیست و هیچ تردیدی در سراسر خیر بودن تو ندارند. پس بر تو باد درود خدا و خشنودی او و شهادت میدهم که تو بر همان راهی رفتی که برادرت یحیی بن زکریا ره سپرد. سپس گرداگرد قبر چشم گرداند و گفت: سلام بر شما ای جانهایی که بر ساحت قبر حسین درنشستید و بر اردوگاه او رخت افکندید. هان گواهی میدهم که شما نماز را برپا داشتید و زکات مستحقان ادا نمودید و امر به معروف و نهی از منکر کردید و با دینگریختگان به نبرد برخاستید و خدا را پرستیدید تا آنکه لحظه مرگتان دررسید. و سوگند به آنکه محمد را به حق به رسالت برانگیخت، به راستی که ما در آنچه که شما بدان پای نهادید، همپا گشتیم. عطیه گوید: پس به جابر گفتم: چگونه؟ حال آنکه ما بر هیچ دره ای پای ننهاده و بر کوهی فراز نگشتیم و شمشیری نزده ایم در حالی که این قوم سرهاشان از تن جدا گشته و فرزندانشان پراکنده گشته و زنانشان بیوه گشته اند. پس گفت: ای عطیه، شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمود: هر که قومی را دوست داشته باشد، با ایشان محشور گردد و هر که عمل قومی را بپسندد، در آن عمل با ایشان شریک باشد و سوگند به آنکه محمد را به حق رسالت بخشید، همانا که نیت من و یارانم بر آن چیزی است که حسین علیه السلام و یارانش بر آن ره سپردند. مرا به سوی خانه های کوفه ببرید و چون بخشی از راه را رفته بودیم، به من گفت ای عطیه، میخواهی سفارشت کنم، گمان نمیکنم که بعد از این سفر بار دیگر تو را ببینم. دوستداران آل محمد صلی الله علیه و آله را همان قدر که آنان را دوست دارند، دوست بدار و دشمنان ایشان را همان قدر که با آنان دشمنند، دشمن بدار، حتی اگر از روزه داران و نمازخوانان همیشگی باشد. و یاور دوستدار آل محمد باش، چرا که اگر یک گام ایشان به کثرت گناهان بلغزد، گام دیگرشان به محبت این خاندان بر پای ایستد و به راستی که دوستدار ایشان به بهشت رود و دشمن ایشان به دوزخ درافتد. - . بشاره المصطفی : 74 چاپ نجف اشرف -
**[ترجمه]
إیضاح
السعد بالضم طیب معروف قوله و قد شحطت بکسر الحاء علی بناء المجرد من الشحط و هو الاضطراب فی الدم أو علی بناء المجهول من باب التفعیل یقال شحطه تشحیطا ضرجه بالدم فتشحط تضرج به و اضطرب فیه و علی التقدیرین تعدیته بعلی لتضمین معنی الصب و الأظهر شخبت بالخاء المعجمه المفتوحه و الباء الموحده کما فی بعض النسخ و الشخب السیلان و قد ورد مثله فی الحدیث کثیرا کقوله صلی الله علیه و آله إن المقتول یجی ء یوم القیامه و أوداجه تشخب دما.
و الأوداج هی ما أحاط بالعنق من العروق التی یقطعها الذابح و قیل الودجان عرقان غلیظان عن جانبی ثغره النحر و الثبج الوسط و ما بین الکاهل إلی الظهر و الجمع باعتبار الأجزاء و السلیل الولد قوله و فطمت بالإسلام کنایه عن سبق الإسلام و استقراره فیه بأن کان عند الفطام مغذی بالإیمان و الإسلام.
**[ترجمه]«سُعد» عطر مشهوری است. «قد شحِطت» به صورت ثلاثی مجرد به معنای تپیدن در خون است و اگر مجهول و از باب تفعیل باشد، یعنی او را در خون غلتاند و به هر تقدیر، متعدیشدنش به علی برای دربرداشتن معنای ریختن است. بهتر آن است که «شخَب» بخوانیم که در برخی نسخهها آمده است و به معنای جاری شدن است و مانند آن در حدیث، زیاد است؛ مانند این گفته حضرت صلی االله علیه و آله: مقتول روز قیامت میآید و از شاهرگش خون جاری است. «اوداج» مجموعه رگهای گردن است که ذبحکننده میزند. گفته شده: «ودجان» دو رگ کلفتند در دو طرف شکاف نحر. «ثبج» یعنی وسط و مابین دو کتف تا پشت، و جمع آن به اعتبار اجزای آن است. «سلیل» فرزند است. گفته وی: «و فطمت بالاسلام» کنایه از سبقت در اسلام و استقرار در آن است، یعنی هنگام از شیر گرفته شدن، از ایمان و اسلام تغذیه شده بود.
**[ترجمه]
«32»
مصبا، [المصباحین] رَوَی لَنَا جَمَاعَهٌ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ قُضَاعَهَ بْنِ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ صَفْوَانَ قَالَ: اسْتَأْذَنْتُ الصَّادِقَ علیه السلام لِزِیَارَهِ مَوْلَایَ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یُعَرِّفَنِی مَا أَعْمَلُ عَلَیْهِ فَقَالَ یَا صَفْوَانُ صُمْ ثَلَاثَهَ أَیَّامٍ قَبْلَ خُرُوجِکَ وَ اغْتَسِلْ فِی الْیَوْمِ الثَّالِثِ ثُمَّ اجْمَعْ إِلَیْکَ أَهْلَکَ ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی اسْتَوْدَعْتُ الْیَوْمَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ مَنْ کَانَ مِنِّی بِسَبِیلٍ الشَّاهِدَ مِنْهُمْ وَ الْغَائِبَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ احْفَظْنَا بِحِفْظِ الْإِیمَانِ وَ احْفَظْ عَلَیْنَا اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِی حِرْزِکَ وَ لَا تَسْلُبْنَا نِعْمَتَکَ وَ لَا تُغَیِّرْ مَا بِنَا مِنْ عَافِیَتِکَ وَ زِدْنَا مِنْ فَضْلِکَ إِنَّا إِلَیْکَ رَاغِبُونَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ وَعْثَاءِ السَّفَرِ وَ مِنْ کَآبَهِ الْمُنْقَلَبِ وَ مِنْ سُوءِ الْمَنْظَرِ فِی النَّفْسِ وَ الْأَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا حَلَاوَهَ الْإِیمَانِ وَ بَرْدَ الْمَغْفِرَهِ وَ
ص: 197