- مشخصات كتاب
- بسم الله الرحمن الرحيم
- فاطمه(عليها السلام) از ولادت تا بعد از رحلت پيامبر(صلي الله عليه وآله)
- «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّى وَ هِىَ نُورُ عَيْنِى وَ ثَمَرَةُ فُؤادِى وَ رُوحِىَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ وَ هِىَ الْحَوْراءُ الاِْنْسِيَّةُ;(1) فاطمه پاره تن من است، و نور چشمان من، و ميوه دلم، و روح من است و او حورىِ انسان صفت است».
- «اِذَا اشْتَقْتُ اِلَى الْجَنَّةِ قَبَّلْتُ نَحْرَ فاطِمَةَ;(1) هنگامى كه شوق بهشت در دلم پيدا مى شود گلوى فاطمه را مى بوسم».
- «اِنَّ اَوَّلَ شَخْص يَدْخُلُ عَلَيَّ الْجَنَّةَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّد;(1) نخستين كسى كه در بهشت بر من وارد مى شود، فاطمه دختر محمد است».
- «لَو لَمْ يُخْلَقْ عَلِيٌّ لَمْ يَكُنْ لِفاطِمَةَ كُفْوٌ;(1) هرگاه على آفريده نمى شد، كسى كه لايق همسرى فاطمه باشد وجود نداشت».
- كمالات فوق العاده فاطمه(عليها السلام) از يكسو، و انتسابش به شخص پيامبر از سوى ديگر، و شرافت خانوادگى او نيز از ديگر سوى; سبب شد كه مردان زيادى از بزرگان ياران پيامبر(صلى الله عليه وآله) به خواستگارى او بيايند، اما همه جواب رد شنيدند.
- اكنون ببينيم مهريّه فاطمه چه بود؟
- هميشه «مهريه» و «جهيزيه» و «تشريفات عروسى» سه مشكل بزرگ بر سر راه خانواده ها در مسأله ازدواج بوده است، مشكلاتى كه گاهى تمام دوران حيات ازدواج را مى پوشاند و آثار نكبت بارش تا پايان عمر دو همسر باقى مى ماند.
- پيغمبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) در اين مراسمى كه براى تشكيل خانواده اى بود كه بخش مهمى از تاريخ اسلام را دگرگون ساخت و جانشينان معصوم پيامبر(عليه السلام) همگى از آن به وجود آمدند، آنچنان برنامه اى اجرا نمود كه دشمنان را خشمگين و دوستان را سربلند و دورافتادگان را وادار به تفكّر نمود.
- «ما زالَتْ بَعْدَ اَبِيها مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ، باكِيَةَ الْعَيْنِ، مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ;(1) بعد از رحلت پيامبر پيوسته شال عزا به سر بسته بود، چشمانى گريان و قلبى سوزان داشت».
- فضايل حضرت زهرا(عليها السلام)
- در برابر فضايل عظيم اهل بيت(عليهم السلام) و مقامات فوق العاده آنها در درگاه خداوند، هميشه اين دغدغه خاطر براى بعضى از افراد كه در متن مسائل نيستند وجود دارد كه نكند اين همه فضايل نتيجه خوش بينى فوق العاده دوستان، و برداشت هاى علاقه مندان و عاشقان اين مكتب باشد.
- ارزش انسان ها مسلّماً يكسان نيست، بعضى افراد از مقرّب ترين فرشتگان الهى برترند، و بعضى از درنده ترين حيوانات پايين تر، و آنچه به اين انسان ارزش مى دهد بر اساس معرفى قرآن و اسلام همان علم و ايمان و تقوا و ملكات فاضله انسانى است.
- نخستين سنگ بناى وجود انسان، انعقاد نطفه اوست، چرا كه به هر حال نطفه است كه قسمت مهمى از ارزش هاى وجودى انسان را در بر دارد، و به همين دليل در روايات اسلامى دستورهاى زيادى وارد شده كه اين سنگ زير بنا درست نهاده شود.
- محبّت و عشق، قوى ترين جاذبه در ميان دو موجود است.
- مى دانيم بالاترين مرحله قرب «فنا» است.
- با توجه به اين كه حبّ دنيا سرچشمه همه گناهان است، چنانكه در حديث معروف نبوى آمده «حُبُّ الدُّنْيا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَة» و همه تجربيات و مشاهدات ما نيز نشان مى دهد كه تمام تجاوزها، جنايت ها، ظلمت ها، و ستم ها، دروغ ها، خيانت ها به خاطر همين دلبستگى شديد به مال، مقام و شهوت صورت مى گيرد، روشن مى شود كه زهد و وارستگى پايه اصلى تقوا و پاكى و صلاح است.
- محبّت اولياى خداوند نسبت به افراد، يك محبّت ساده نيست، حتماً از عواملى سرچشمه مى گيرد كه مهم ترين آنها علم و ايمان و تقواست، علاقه فوق العاده پيامبر(صلى الله عليه وآله) به دخترش فاطمه زهرا، دليلى است بر وجود اين امتيازات بزرگ در اين بانوى نمونه جهان.
- هنگامى كه روح انسان قوى شود، و پرتوى از صفات الهى در جان او بيفتد، و به مقام قرب او نائل گردد، اراده اش به فرمان خدا در جهان تكوين اثر مى گذارد و آنچه را او مى خواهد همان مى شود.
- ورود در بهشت، آن كانون عظيم رحمت الهى، دليل روشنى بر سعادت يك انسان است، و اگر كسى پيش از همه وارد شود برترين فضيلت براى او اثبات مى شود.
- هر نامى معمولا بيانگر چگونگى صاحب آن است، البته اگر نامگذارى بوسيله شخص حكيمى انجام گيرد.
- غير از هداياى فوق العاده معنوى كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به دخترش فاطمه زهرا(عليها السلام) داد كه هر كدام از ديگرى گرانبهاتر و پرارزش تر بود كه بعضى از آنها در تاريخ ضبط شده مانند تسبيح حضرت زهرا(عليها السلام)و بعضى را مى نمى دانيم. يك هديه به ظاهر مادى نيز به او داد و عجب اين كه اين هديه نيز به فرمان خدا صورت گرفت چنانكه در حديث زير آمده است:
- داستان فدك يكى از غم انگيزترين و پرغوغاترين داستان هاى زندگى فاطمه بانوى اسلام(عليها السلام)خصوصاً، و اهل بيت(عليهم السلام) عموماً و تاريخ اسلام به طور گسترده و عام است، كه آميخته با توطئه هاى سياسى، و فراز و نشيب هاى فراوانى مى باشد و دريچه اى است براى حل قسمتى از معماهاى مهم تاريخ صدر اسلام.
- «فدك» بطورى كه بسيارى از مورّخان و ارباب لغت نوشته اند: قريه اى آباد و حاصلخيزى بود در سرزمين حجاز نزديك «خيبر» كه ميان آن و مدينه دو يا سه روز راه بود، بعضى اين فاصله را يكصد و چهل كيلومتر نوشته اند، و در آن چشمه اى جوشان و نخل هاى فراوانى بود(1) و بعد از خيبر نقطه اتكاى يهوديان در حجاز به شمار مى رفت.
- گرفتن «فدك» از بانوى اسلام فاطمه زهرا(عليها السلام) مسأله ساده اى نبود كه تنها مربوط به جنبه مالى باشد، بلكه جنبه اقتصادى آن تحت الشعاع مسائل سياسى حاكم بر جامعه اسلامى بعد از رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله)بود، در حقيقت موضوع فدك را نمى توان از ساير حوادث آن عصر جدا نمود، بلكه حلقه اى است از يك زنجير بزرگ، و پديده اى است از يك جريان كلّى و فراگير!
- چگونه فدك به اهل بيت(عليهم السلام) بازگشت؟
- از مسائل بسيار قابل توجه اين كه هيچ يك از امامان اهل بيت بعد از غصب نخستين، هرگز در امر فدك دخالت نكردند، نه على(عليه السلام) در دوران حكومتش در اين امر دخالتى كرد و نه امامان ديگر، و افرادى مانند عمر بن عبدالعزيز و يا حتى مأمون خليفه عباسى، پيشنهاد كردند كه به يكى از ائمه اهل بيت(عليهم السلام) بازگردانده شود، و اين واقعاً سؤال انگيز است كه اين موضعگيرى در برابر مسأله فدك به چه علت بود؟
- فدك ـ چنانكه گفتيم ـ در زمان رسول الله(صلى الله عليه وآله) طبق آيه (وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ) از سوى پيغمبر(صلى الله عليه وآله) به فاطمه زهرا(عليها السلام)واگذار شد، اين مطلبى است كه نه تنها مفسّران شيعه بلكه جمعى از علماى اهل سنّت نيز از صحابى معروف ابوسعيد خدرى نقل كرده اند كه اسناد آن را قبلا بيان كرديم.
- فدك ـ همان گونه كه گفتيم ـ ظاهراً روستايى بود در نزديكى خيبر، خرّم و سرسبز و حدود آن چيزى نبود كه بر كسى مخفى و پوشيده باشد اما عجب اين كه هنگامى كه هارون الرشيد به امام موسى بن جعفر(عليه السلام) عرض مى كند:
- داستان غم انگيز فدك و طوفان هايى كه اين روستاى ظاهراً كوچك را در طول تاريخ اسلام در برگرفته، به خوبى نشان مى دهد كه توطئه بزرگى براى كنار زدن اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) از متن حكومت و خلافت اسلامى و ناديده گرفتن مقام ولايت و امامت در جريان بود، توطئه اى حساب شده و در تمام ابعاد.
- بعد از رحلت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) طوفان عجيبى سراسر جهان اسلام را فرا گرفت، و كانون اين طوفان مركز «خلافت» بود، سپس به هر چيز كه به نحوى با آن ارتباط مى كرد منتقل شد، از جمله حكم صادره سرزمين فدك ـ كه از سوى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) به دخترش فاطمه(عليها السلام) روى مصالح مهمى واگذار شده بود ـ از طرف نظام حاكم صادر شد.(1)
- اشاره
- بعد از رحلت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) طوفان عجيبى سراسر جهان اسلام را فرا گرفت، و كانون اين طوفان مركز «خلافت» بود، سپس به هر چيز كه به نحوى با آن ارتباط مى كرد منتقل شد، از جمله حكم صادره سرزمين فدك ـ كه از سوى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) به دخترش فاطمه(عليها السلام) روى مصالح مهمى واگذار شده بود ـ از طرف نظام حاكم صادر شد.(1)
- اين خطبه از خطبه هاى مشهورى است كه علماى بزرگ شيعه و اهل سنّت با سلسله سندهاى بسيار آن را نقل كرده اند، و برخلاف آنچه بعضى خيال مى كنند، هرگز خبر واحد نيست، و از جمله منابعى كه اين خطبه در آن آمده است منابع زير است:
- اين خطبه غرّا و كم نظير در حقيقت از هفت بخش تشكيل مى شود و بر هفت محور دور مى زند كه هر كدام هدف روشنى را تعقيب مى كند و بايد جداگانه مورد توجه قرار گيرد:
- «اَلْحَمْدُ للهِِ عَلى ما اَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلى ما اَلْهَمَ وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ، مِنْ عُمُومِ نِعَم ابْتَدَأها، وَ سُبُوغِ آلاء اَسْداها، وَ تَمامِ مِنَن والاها!
- «وَ اَشْهَدُ اَنَّ اَبِي مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اخْتارَهُ وَ انْتَجَبَهُ قَبْلَ اَنْ اَرْسَلَهُ، وَ سَمّاه قَبْلَ اَنِ اجْتَبَلَهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنِ ابْتَعَثَهُ، اِذِ الْخَلائِقُ بِالْغَيْبِ مَكْنُونَةٌ، وَ بِسَتْرِ الاَْهاوِيلَ مَصُونَةٌ، وَ بِنِهايَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ.
- «ثُمَّ الْتَفَتَتْ عَلَيْهَا السَّلامُ اِلى اَهْلِ الْمَجْلِسِ وَ قالَتْ:
- «ثُمَّ قالَتْ : اَيُّهَا النّاسُ! اعْلَمُوا اَنِّي فاطِمَةُ، وَ اَبِي مُحَمَّدٌ(صلى الله عليه وآله) اَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً وَ لا اَقُولُ ما اَقُولْ غَلَطاً، وَ لا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ شَطَطاً.
- «فَلَمَّا اخْتارَ اللهُ لِنَبِيِّهِ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) دارَ اَنْبِيائِهِ وَ مَأْوى اَصْفِيائِهِ، ظَهَرَتْ فيكُمْ حَسِيكَةُ النِّفاقِ، وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدِّينِ، وَ نَطَقَ كاظِمُ الْغاوِينَ، وَ نَبَغَ حامِلُ الاَْقَلِّينَ، وَ هَدَرَ فَنِيقُ الْمُبْطِلينَ، فَخَطَر فِي عَرَصاتِكُمْ، وَ اَطْلَعَ الشَّيْطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ هاتِفاً بِكُمْ، فَاَلْفاكُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجِيبِينَ، وَ لِلْغِرَّةِ فِيهِ مُلاحِظِينَ، ثُمَّ اسْتَنْهَضَكُمْ فَوَجَدَكُمْ خِفافاً، وَ اَحْمَشَكُمْ فَاَلْفاكُمْ غِضاباً، فَوَسَمْتُمْ غَيْرَ اِبِلِكُمْ، وَ اَوْرَدْتُمْ غَيْرَ شِرْبِكُمْ، هذا وَ الْعَهْدُ قَرِيبٌ، وَ الْكَلْمُ رَحِيبٌ، وَ الْجُرْحُ لَمّا يَنْدَمِلْ، وَ الرَّسُولُ لَمّا يُقْبَرْ.
- «ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا اِلاّ رَيْثَ (اِلى رَيْثَ) اَنْ تَسْكُنَ نَفْرَتُها، وَيَسْلَسَ قِيادُها، ثُمَّ اَخَذْتُمْ تُورُونَ وَقْدَتَها وَ تُهَيِّجُونَ جَمْرَتَها، وَ تَسْتَجِيبُونَ لِهِتافِ الشَّيْطانِ الْغَوِيِّ وَ اِطْفاءِ اَنْوارِ الدِّينِ الْجَلِيِّ وَ اِخْمادِ سُنَنِ النَّبِيِّ الصَّفِيِّ.
- «ثُمَّ رَمَتْ بِطَرْفِها نَحْوَ الاَْنصارِ فَقالَتْ:
- دومين خطبه بانوي اسلام فاطمه زهرا(عليها السلام)
- بانوى اسلام اين خطبه را در بستر بيمارى بيان كرد، همان بيمارى كه هرگز از آن برنخاست، و جان پاك خود را به جان آفرين تسليم نمود.
- اين خطبه در منابع مختلفى نقل شده است، هم در كتب عامه و هم در كتب خاصه، و از جمله هفت منبع زير قابل توجه است:
- «لَمّا مَرِضَتْ فاطِمَةُ(عليها السلام) الْمَرضَةَ الَّتِي تُوَفِّيَتْ فيِها اجْتَمَعَ اِلَيْها نِساءُ الْمُهاجِرينَ وَ الاَْنْصارِ، يَعُدْنَها، فَقُلْنَ لَها: كَيْفَ اَصْبَحْتِ مِنْ عِلَّتِكِ يَابْنَةَ رَسُولِ اللهِ؟
- «وَيْحَهُمْ اَنّى زَعْزَعُوها عَنْ رَواسِي الرِّسالَةِ وَ قَواعِدِ النُّبُوَّةِ وَ الدَّلالَةِ، وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الاَْمِينَ وَ الطّبِينِ بِاُمُورِ الدُّنْيا وَ الدِّينِ (أَلاَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ).(1)
- «اَلا هَلُمَّ فَاسْتَمِعْ وَ مَا عِشْتَ اَرَاكَ الدَّهْرُ عَجَباً، وَ اِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ.
- «اَمَا لَعَمْرِي لَقَدْ لَقَحَتْ، فَنَظِرَةٌ رَيْثَما تُنْتِجُ، ثُمَّ احْتَلِبُوا مِلاَْ الْقَعْبِ دَماً عَبِيطاً، وَ ذُعافاً مُبِيداً، هُنالِكَ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ وَ يَعْرِف التّالُونَ غِبَّ ما اَسَّسَ الاَْوَّلُونَ، ثُمَّ طِيبُوا عَنْ دُنْياكُمْ اَنْفُساً وَ اطْمَئِنُّوا لِلْفِتْنَةِ جَأْشاً.
- «قالَ سُوَيْدُ بْنُ غَفْلَة: فَاَعادَتِ النِّساءُ قَوْلَها(عليها السلام) عَلى رِجالِهِنَّ فَجاءَ اِلَيْها قَوْمٌ مِنْ وُجُوهِ الْمُهاجِرِينَ وَ الاَْنْصارِ مُعْتَذِرِينَ وَ قالُوا:
- در پايان ذكر اين نكته ضرورى به نظر مى رسد كه اين خطبه گرچه در مقطع خاصى ايراد شده و ناظر به مسأله ولايت على(عليه السلام) مى باشد، ولى درسى است براى همه مسلمان ها در تمام قرون و اعصار، كه در مسائل مربوط به حكومت اسلامى سستى و بى تفاوتى نشان ندهند و از در سازشكارى با افراد نااهل در نيايند، با اين مسأله، سطحى برخورد نكنند، و در انتخاب افراد براى پست هاى حساس ترجيح «مرجوح» بر «راجح» ندهند، و اگر چنين كنند بايد در انتظار نتيجه شوم اعمالشان باشند، و بدانند كه عواقب دردناك حكومت هاى ناصالح و خودكامه و طاغوت ها را با تمام وجود خود لمس مى كنند سپس بر كوتاهى و تقصير خود اشك حسرت مى ريزند.
زهرا(علیها السلام) برترین بانوی جهان
مشخصات کتاب
سرشناسه : مکارم شیرازی ناصر، 1305 - عنوان و نام پدیدآور : زهرا سلام الله علیها برترین بانوی جهان تالیف مکارم شیرازی مشخصات نشر : قم سرور 1386. مشخصات ظاهری : 247 ص. شابک : 18000 ریال : 964-91467-0-9 وضعیت فهرست نویسی : فاپا(چاپ چهاردهم)/ برون سپاری. یادداشت : چاپ چهارم 1379. یادداشت : چاپ هفتم 1380. یادداشت : چاپ دهم 1381. یادداشت : چاپ یازدهم 1383. یادداشت : چاپ دوازدهم 1383. یادداشت : چاپ چهاردهم. یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس موضوع : فاطمه زهرا (س) ، 8؟ قبل از هجرت - 11ق -- خطبه ها موضوع : فاطمه زهرا (س) ، 8؟ قبل از هجرت - 11ق -- سرگذشتنامه رده بندی کنگره : BP27/2 /م7ز9 1386 رده بندی دیویی : 297/973 شماره کتابشناسی ملی : م 77-5230
بسم الله الرحمن الرحیم
«کانَتْ مَرْیَمُ سَیِّدَهَ نِساءِ زَمانِها، اَمَّا ابْنَتِی فاطِمَهُ فَهِیَ سَیِّدَهُ نِساءِ الْعالَمِینَ مِنَ الاَْوَّلِینَ وَ الاْخِرِینَ». مریم بانوی زنان عصر خود بود، اما دخترم فاطمه بانوی همه زنان جهان از اوّلین و آخرین است. (پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)) * * * زنان در طول تاریخ سرگذشت دردناکی داشتند، و از آن جا که از نظر جسمانی نسبت به جنس خشن _ مردان _ کمی ضعیف تر بودند، به همین دلیل زورگویان و ظالمان در طول تاریخ سعی داشتند شخصیت انسانی آنها را لگدمال کنند، و چه جنایاتی که در این راه نکردند، به خصوص در محیط عربستان و در عصر جاهلیّت هر چند تمام دنیا در آن زمان در جاهلیّت فرو رفته بود _ بیش از همه جا شخصیت زن