- مشخصات کتاب
- مقدمه
- کدام راه مرا میخواند؟
- وقتی تاریخ تکرار میشود
- هرگز به خاطر دنیا نیامدهام
- چرا به پسرم حسادت میورزی؟
- آتش زیر خاکستر را نمیبینی؟
- وقتی که نامه تو را میسوزانم
- وقتی دروغها آشکار میشود!
- چرا لباس عزا به تن کردی؟
- آیا لباست را به من قرض میدهی؟
- با چوب به جنگ دشمن بروید!
- خانه خورشید را آتش بزنید !
- نور خدا هرگز خاموش نمیشود
- آشنایی با اندیشهها
- منابع تحقیق
- نویسنده، کتب، ناشر
صبح ساحل
مشخصات کتاب
سرشناسه : خدامیان آرانی، مهدی، 1353 -
عنوان و نام پدیدآور : صبح ساحل : حوادث عصر امام صادق علیه السلام/ مهدی خدامیان آرانی.
مشخصات نشر : قم: عطرعترت، 1391.
مشخصات ظاهری : 176ص.؛ 14/5×21/5س م.
شابک : 40000ریال: : 978-600-243-059-1
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
یادداشت : کتابنامه: ص.171.
موضوع : جعفربن محمد، (ع)، امام ششم، 83 - 148ق. -- سرگذشتنامه
موضوع : شیعه -- داستان
موضوع : شیعه -- تاریخ-- قرن 1- 2ق.
موضوع : اسلام-- تاریخ -- قرن 1 - 2ق.
رده بندی کنگره : BP45 /خ4ص2 1391
رده بندی دیویی : 297/9553
شماره کتابشناسی ملی : 2859604
مقدمه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِیمِ
شب بود، مهتاب می تابید، من در مدینه بودم و پشت پنجره های بقیع ایستاده بودم. هوای دلم بارانی شد.
به یاد آوردم که دیگران مرا شاگرد امام صادق(ع) می خوانند، حتماً می دانی مردم به کسانی که در حوزه علمیّه درس می خوانند «شاگرد امام صادق(ع)» می گویند. بیست سال می شد که من در حوزه علمیّه بودم، به راستی من برای معرّفی امام صادق(ع) چه کرده ام. این سؤلی بود که آن شب از خود پرسیدم.
آن شب تصمیم گرفتم وقتی به وطن خود بازگشتم، کارِ تحقیق را آغاز کنم و در مورد زندگی امام صادق(ع) کتابی بنویسم.
می دانستم هر کسی توفیق ندارد برای اهل بیت(ع) قلم بزند، برای همین از خدای مهربان خواستم تا توفیق این کار را به من عنایت کند.
اکنون خدا را شکر می کنم که به آرزوی خود رسیده ام و این کتاب مهمان دستِ مهربان شماست.
کتابم را به امام صادق(ع) اهدا می کنم ، به آن امید که در روز قیامت، شفاعتش نصیب همه ما گردد .
مهدی خُدّامیان آرانی
خرداد 1391
کدام راه مرا می خواند؟
به من نگاه می کنی، از شلوغی بازار خسته شده ای، چاره ای نیست، برای رفتن به مسجدِ کوفه باید از این بازار عبور کنیم، من می خواهم تو را به مسجد کوفه ببرم.
می گویی برای چه؟
برای شنیدن حرف های تازه! من به کوفه آمده ام تا حقیقت را پیدا کنم، دیروز دو نفر در مسجد با هم سخن می گفتند، من سخنان آنان را شنیدم، دوست دارم باز هم به حرف های آنان گوش دهم.
نگاه کن، مسجد چقدر خلوت است، باید به آن گوشه برویم، دیروز همین جا من آن دو نفر را دیدم باید صبر کنیم تا آن ها بیایند. نگاهی به تو می کنم، تو به زیبایی