"
next
مطالعه کتاب شهريار
فهرست کتاب
مشخصات کتاب


مورد علاقه:
0

دانلود کتاب


مشاهده صفحه کامل دانلود

شهريار

مشخصات كتاب

سرشناسه : شهريار، محمدحسين 1367 - 1285

عنوان و نام پديدآور : شهريار/ محمدحسين شهريار

مشخصات نشر : تهران محمدحسين شهريار

وضعيت فهرست نويسي : فهرستنويسي قبلي مندرجات : غزليات گزيدهٔ اشعار تركي .-- منظومهٔ حيدر بابا و اشعار متفرقه شماره كتابشناسي ملي : 10953

معرفي

سيد محمدحسين بهجت تبريزي متخلص به شهريار، شاعر پارسي گوي آذري زبان، در سال 1285 هجري شمسي در روستاي خشكناب در بخش قره چمن آذربايجان متولد شد. او تحصيلات خود را در مدرسهٔ متحده و فيوضات و متوسطهٔ تبريز و دارالفنون تهران گذراند و وارد دانشكدهٔ طب شد. سرگذشت عشق آتشين و ناكام او كه به ترك تحصيل وي از رشتهٔ پزشكي در سال آخر منجر شد، مسير زندگي او را عوض كرد و تحولات دروني او را به اوج معنوي ويژه اي كشانيد و به اشعارش شور و حالي ديگر بخشيد. وي سرانجام پس از هشتاد و سه سال زندگي شاعرانهٔ پربار در 27 شهريور ماه 1367 هجري شمسي درگذشت و بنا به وصيت خود در مقبرة الشعراي تبريز به خاك سپرده شد.

گزيدهٔ غزليات

حرف ا

غزل شماره 1: گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اينجا

گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اينجا****فداي اشتباهي كآرد او را گاهگاه اينجا

مگر ره گم كند كو را گذار افتد به ما يارب****فراوان كن گذار آن مه گم كرده راه اينجا

كله جا ماندش اين جا و نيامد ديگرش از پي****نيايد في المثل آري گرش افتد كلاه اينجا

نگويم جمله با من باش و ترك كامكاران كن****چو هم شاهي و هم درويش گاه آنجاو گاه اينجا

هواي ماه خرگاهي مكن اي كلبه درويش****نگنجد موكب كيوان شكوه پادشاه اينجا

توئي آن نوسفر سالك كه هر شب شاهد توفيق****چراغت پيش پا دارد كه راه اينجا و چاه اينجا

بيا كز دادخواهي آن دل نازك نرنجانم****كدورت را فرامش كرده با آئينه آه اينجا

سفر مپسند هرگز شهريار از مكتب حافظ****كه سير معنوي اينجا و كنج خانقاه اينجا

غزل شماره 2: علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را

علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را****كه به ماسوا فكندي همه سايه هما را

دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين****به علي شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا كه در دو عالم اثر از فنا نماند****چو علي گرفته باشد سر چشمه بقا را

مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ****به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو اي گداي مسكين در خانه علي زن****كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را

بجز از علي كه گويد به پسر كه قاتل من****چو اسير تست اكنون به اسير كن مدارا

بجز از علي كه آرد پسري ابوالعجائب****كه علم كند به عالم شهداي كربلا را

چو به دوست عهد بندد ز ميان پاكبازان****چو علي كه ميتواند كه بسر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت****متحيرم چه نامم شه ملك لافتي را

بدو چشم خون فشانم هله

1 تا 102