اين روشنفكري كه در دوران قاجار شكل گرفت، شيفته و فريفته غرب بود و ايراني را از نوك پا تا فرق سر غربي مي پسنديد و به دنبال آن بود كه مناسبات فرهنگ غرب را بر خرد و كلان كشور حاكم گرداند. البته حكومت بي ساختار و بي انضباط قاجار كه تنها بر خواست پادشاهاني كم خرد و متكبر تكيه داشت، اين نظم جديد را براي عده اي دوست داشتني و خواستني كرده بود. با اين حال، از آن جا كه سردمداران اين روشنفكري عمدتا در دربار همين پادشاهان لانه گزيده بودند و با آنها حشر و نشر داشتند و رحم و اخم پادشاه را در ابراز نظر و فعاليت هاي خود دخالت مي دادند، حتي نتوانستند يك الگوي كامل از غرب را در اين كشور پياده كنند.
تنها اندوخته اين روشن فكري از غرب، حذف دين از زندگي مردم بود و مبارزه با هر آنچه به عنوان فرهنگ ديني در بين مردم رواج داشت. البته با وجود كوشش فراوان خودباختگان داخلي و پشتيبانان خارجي آنها، فرهنگ اسلامي ايران مستحكم تر از آن بود كه در مقابل اين هجمه ها فرو ريزد. مطالعه تاريخ اين برهه بايد در پي اين باشد كه ريشه اين استحكام كجاست؟ چرا در كشورهاي ديگر و حتي در بعضي از كشورهاي اسلامي، مدرنيته به راحتي فرهنگ بومي را مي روبد و در آن جا لانه مي گستراند، ولي در ايران ناكام مي ماند، چرا مدرنيته در يك كشور كاملاً حاكم مي شود و در كشور ديگر شبه آن مجال بروز مي يابد؟ نقاط ضعف و قوت فرهنگ ها كجاست؟ روش ها و ابزارهاي مدرنيته براي نفوذ در يك ملت كدامند؟ راه مقابله چيست؟
صدا و سيما به عنوان دانشگاه عمومي وظيفه دارد پاسخ گوي اين پرسش ها باشد، كتاب حاضر گوشه هايي از فرهنگ روشن فكري بيمار را مي نماياند، هرچند تنها زمينه اي براي آشنايي برنامه ريزان و برنامه سازان متعهد رسانه است و قطعي متناسب با قالب برنامه سازي، بايد مطالعات گسترده تري در اين زمينه انجام شود. مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، دستان همكاران خود را براي ساخت چنين برنامه هايي به گرمي مي فشارد و آمادگي اش را براي پژوهش هاي تكميلي اعلام مي دارد.