Super User

Super User

معرفى اجمالى

كتاب«الجمل و العقود في العبادات»، يكى از آثار موجز و مختصر جناب شيخ طوسى(ره) در فقه فتوايى است كه آن را بعد از آثارى چون نهاية، بعد از سال 415 ق، تأليف نموده است.
اين كتاب همواره مورد عنايت فقها و دانشمندان بوده است و آقاى محمد واعظزاده خراسانى، اقدام به ترجمه و توضيح بعضى از عبارات آن نموده است.
مترجم، كتاب را در سال 1346 ش، مطابق با 1387 ق، به گونه‌اى سليس و روان ترجمه كرده است.

ساختار كتاب

شيخ طوسى كتاب را در پنج بخش صلات، زكات، صوم، حج و جهاد تدوين كرده است كه خود صلات در دو بخش مقدمات نماز؛ يعنى طهارت، وقت، قبله، تعداد ركعات، ستر عورت، لباس و مكان نمازگزار، طهارت بدن و طهارت محل سجده و مقارنات نماز؛ يعنى قيام، نيت، تكبيرة الاحرام، قرائت، ركوع و سجود مى‌باشد.
كتاب زكات هم به پنج بخش تقسيم مى‌شود كه عبارتند از:
1- چيزهايى كه پرداخت زكاتشان واجب است.
2- افرادى كه زكات برايشان واجب است.
3- نصاب زكات.
4- زمان پرداخت زكات.
5- مستحقين زكات.
پنج بخش كتاب صوم هم عبارتند از:
1- مفطرات.
2- اقسام روزه.
3- حكم روزه مريض و ديگر افرادى كه توان روزه گرفتن ندارند.
4- روزه مسافر.
5- اعتكاف و احكام آن.
در كتاب حج نيز به يازده مبحث رسيدگى شده است: وجوب حج و كيفيت و شرايطش، اقسام حج، افعال حج، كيفيت و شرايط احرام، طواف و احكام آن، سعى، احرام، وقوف در عرفات و مشعر و...
چهار فصل نيز در كتاب جهاد وجود دارد كه عبارتند از:
1- اصناف كفارى كه بايد با آنها جهاد كرد.
2- احكام اهل بغى.
3- امر به معروف و نهى از منكر.
4- غنيمت جنگى و چگونگى تقسيم آن.

گزارش محتوا

همان‌گونه كه ملاحظه مى‌شود، شيخ، مبحث طهارت را كه در كتب فقهى جداگانه مطرح مى‌گردد، در ذيل بحث صلات آورده و امر به معروف و نهى از منكر را هم در ذيل جهاد ذكر كرده است.
از ديگر كارهاى خاص وى در اين كتاب، آوردن مبحث نماز ميت در ذيل مباحث صلات است كه در كتب متداول فقهى در ذيل مباحث طهارت مطرح مى‌گردد.
از جمله مطالب مذكوره توسط مترجم، اشاره‌اى است به نام كسى كه درخواست تأليف چنين كتابى را از شيخ داشته و او كسى نيست جز قاضى عبد العزيز بن براج متوفى 481 ق، كه نماينده شيخ در طرابلس بوده است. مترجم در ذيل بحث مستحبات تطهير از بول و غائط كه اولين آنها دعا خواندن هنگام ورود و خروج از مستراح است، دعاهاى منصوصه را آورده و در مستحبات وضو كه اولين آنها شستن دست‌ها قبل از وارد كردنشان در آب است، مى‌نويسد: آنچه از روايات استفاده مى‌شود اين است كه در صدر اسلام، مردم از حوض وضو نمى‌گرفتند، بلكه آب را در ظرف تميزى ريخته و با مشت از آن آب برداشته و وضو مى‌گرفتند كه شستن دست‌ها قبل از وارد كردن در ظرف از اين باب مى‌باشد. ايشان به دعاهاى وضو هم كه شيخ فقط عنوان كليش را ذكر كرده، اشاره‌اى كامل دارد.
از مواردى هم كه مترجم از آثار خود شيخ استفاده كرده و در پاورقى كتاب بدانها اشاره دارد به چند نمونه اشاره مى‌نماييم: در مبحث استحاضه، در ذيل كلمه خون به نقل از كتاب نهايه شيخ مى‌نويسد: خون استحاضه زرد رنگ و سرد است و زردى خون در ايام حيض، حيض و در ايام پاكى، پاكى است و مستحاضه زنى است كه با اين اوصاف خون ببيند يا اينكه عدد ايام حيض بر او بگذرد.
در ذيل غسل ميت به نقل از نهايه مى‌نويسد: شيخ در نهايه به پيروى از روايات در ميان احكام يك ترتيب طبيعى را مراعات نموده و اعمالى را كه قاعدتا قبل از غسل واقع مى‌شوند، پيش از آن ذكر كرده است؛ از قبيل آداب احتضار و كيفيت برداشتن جنازه و تهيه كفن و حنوط و... آن‌گاه به شرح غسل و ساير مسائل و احكام ميت پرداخته است.
همان‌گونه كه ملاحظه گرديد مترجم به غير از ترجمه متن كتاب، در پاورقى‌ها اشارات مفصلى به نكات لازم دارد كه به نوعى مى‌توان آن را ترجمه و توضيح به حساب آورد.

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

معرفى اجمالى

الاربعون حديثا، اثر شيخ منتجب الدين على بن عبيدالله بن بابويه رازى، از علماى قرن ششم است كه چهل حديث در فضيلت اميرالمومنين و 14 داستان در فضيلت ايشان نقل كرده است.

ساختار

در مقدمه كتاب به معرفى مولف، كتاب حاضر و جريان چهل حديث پرداخته و از نسخ كتاب و تحقيق در آن سخن گفته است. در ابتدا چهل حديث با اسناد كامل نقل كرده و در ادامه 14 داستان در فضيلت اميرالمومنين نقل شده است.

گزارش محتوا

تعداد مولفاتى كه براى نايل شدن به ثواب‌هاى وعده داده شده، رسول خدا به جمع‌آورى چهل حديث پرداخته‌اند، بسيار است.
اما در اين ميان برخى طرحى نو در انداخته و شيوه‌اى جديد در چهل حديث‌نويسى ايجاد كرده‌اند. مولف گرانقدر در اين كتاب چهل حديث را از چهل نفر از صحابه رسول خدا گرد آورده است كه همگى درباره فضايل اميرالمومنين است.
اولين حديث اين مجموعه از ابوبكر، دومين از عمر، سومين از عثمان، چهارمين از اميرالمومنين، پنجمين از سعد وقاص و ام‌السلمه و پس از آن از عبدالرحمن بن عوف، عبدالله بن سعد، ابن عباس، امام حسن و امام حسين، فاطمه زهرا، سلمان فارسى و ساير صحابه نقل كرده است.
وى پس از پايان چهل حديث، چهارده حكايت تاريخى در فضيلت اميرالمومنين را نيز ذكر كرده است.

شيوه نگارش

تمامى روايات مجموعه با اسناد متصل ذكر شده‌اند و در بسيارى از روايات افزون بر متن حديث كيفيت نقل حديث نيز ذكر شده است كه آن را به صورت قصه‌اى تاريخى در آورده و بر جذابيت كتاب افزوده است.
مولف گرانقدر دو بخش روايات و حكايات را از يكديگر جدا كرده است. ابتدا به ايراد چهل حديث كه هدف اصلى كتاب است، مى‌پردازد و در پايان چهارده حكايت در فضيلت مولا بيان مى‌كند. او حتى در نقل حكايات سند كامل و متصل خويش را به گوينده حكايت نقل مى‌كند.
اين شيوه حديث نگارى به خوبى بيانگر كثرت اطلاع و گستردگى دانش نويسنده است كه در يك موضوع چهل حديث را از چهل صحابى رسول اكرم(ص) با اسناد متصل بيان مى‌كند. اولين حديث اين مجموعه در فضيلت على، فاطمه، حسن و حسين عليهم‌السلام است كه پيامبر(ص) جنگ با آنها را جنگ با خود و صلح و سازش با آنها را صلح و سازش با خود مى‌داند و دوستان آنها را طيب المولد و دشمنان آنان را ناپاك مى‌خواند.
آخرين روايت از ابى ثابت مولى ابوذر از ام السلمه نقل شده است كه از جدا نشدن على و قرآن خبر مى‌دهد.
بسيارى از حكايات نقل شده، معجزات و كرامات مولا على(ع) است و اغلب اين كرامات پس از شهادت ايشان واقع شده است.

منابع

1- متن و مقدمه كتاب.
2- كتاب فرهنگ كتب حديثى شيعه اثر سيد محمود مدنى بجستانى.

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

معرفى اجمالى

ترجمه كشف اليقين في فضائل اميرالمؤمنين(ع) ترجمه فارسی کتاب كشف اليقين اثر علامه حلى 726ق است كه توسط آقاى آژير از عربى به فارسى ترجمه شده است.
اين ترجمه سليس و روان بوده و به ترجمه متن كتاب كشف اليقين پرداخته است. در ضمن به عنوان توضيح و شرح، مطالبى را نيز در پاورقى كتاب ذكر نموده، بيشتر به ذكر اسناد مطالب و كتاب و گاهى هم توضيح بيشتر آن اشاره داشته است.
اين ترجمه فاقد هر گونه مقدمه و فهرستى از جانب مترجم مى‌باشد.

*****

كشف اليقين في فضائل أميرالمؤمنين، نوشته علامه حلى، با استناد به منابع اهل سنت در فضائل امير مؤمنان على(ع) از ولادت تا بعد از شهادت آن حضرت است.
علامه در مقدمه بيان كرده كه اولجايتو (حاكم مغول) از او خواسته است در فضائل حضرت على(ع) كتابى تدوين كند و او پذيرفته و كتابى مختصر نوشته است 
مؤلف به دليل اختصارى كه در مقدمه وعده داده، از آوردن سلسله اسناد روايات خوددارى كرده و تنها به نام معصوم و آخرين راوى و همچنين به منبعى كه از آن نقل مى‌كند، اشاره كرده است 
كتاب داراى يك مقدمه و چهار فصل است:
فصل اول در فضائلى است كه براى اميرالمؤمنين(ع) قبل از ولادتش ثابت گرديده است؛ مانند ذكر نام آن حضرت در تورات، بعثت انبيا بر ولايت او، مكتوب بودن نام وى بر عرش، نور واحد بودن او و رسول خدا، توسل آدم(ع) به او به هنگام توبه.
فصل دوم در فضائل آن حضرت در حال ولادت است. نويسنده، اين فصل را با ذكر اينكه اميرالمؤمنين(ع) در كعبه متولد شده و هيچ‌كس جز او بدين فضيلت نائل نگشته، ماجراى تولد حضرت را از كتاب «بشارة المصطفى»، اثر عمادالدين طبرى نقل كرده است.
فصل سوم در فضائل آن حضرت در دوره كمال و بلوغ است. اين فضائل يا به اعتبار اعمال و رفتار شخص هستند يا به اعتبار علل و اسباب ديگر؛ به همين جهت اين فصل را دو بخش كرده است:
بخش اول، فضائل اكتسابى: اين بخش در دو مطلب سامان يافته است:
مطلب اول، فضائل نفسانى: اين مطلب، در نه مبحث ايمان، علم، اخبار از غيب، شجاعت، زهد، سخاوت، استجابت دعا، اخلاق نيكو و حلم سامان يافته است.
مطلب دوم، فضائل بدنى: اين مطلب در شش مبحث عبادت، جهاد، سبقت در اسلام، قرائت سوره برائت در مكه، جمع فضائل متضاد و فصاحت كلام منظم شده است. در مبحث جهاد رشادت‌ها و ازجان‌گذشتگى‌هاى حضرت در جنگ‌هاى احد، خندق، بنى مصطلق، حديبيه، خيبر، حنين، تبوك و صفين را برشمرده است و در مبحث ششم سخنانى را از آن حضرت نقل كرده است كه درباره آنها گفته شده: فوق سخن بشر و دون كلام خداوند است.
بخش دوم، فضائل حاصل‌آمده از علل و اسباب خارجى: اين بخش در 37 مبحث تنظيم شده است. مباحثى همچون نسب آن حضرت، ازدواج با حضرت فاطمه(س)، مباهله، وجوب محبت و مودت او، ملازم بودن حق و قرآن با او، مؤاخات با رسول خدا و... در اين بخش مطرح شده است.
همچنين نويسنده با بيان اينكه مبادى علوم اسلامى مستند به او هستند، چگونگى نشأت گرفتن علومى همچون فقه و انتساب فقه اماميه، حنفيه و شافعيه و علم نحو، تفسير، كلام و... را به حضرت را بيان كرده است.
فصل چهارم، فضائل بعد از وفات اميرالمؤمنين(ع): نويسنده اين فصل را با نقل از دو كتاب پايان داده است: قصه‌اى عجيب از كتاب ابن بابويه (منتجب‌الدين على) و ذكر خصوصيت اين كتاب فضائل و ديگر مطلبى از كتاب تذكرة الخواص ابن جوزى حنبلى.
علامه در اين كتاب براى هر مبحث و حتى هر روايتى يك عنوان انتخاب كرده كه دستيابى به مطالب كتاب را آسان كرده است.

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

كشف اليقين في فضائل أميرالمؤمنين، نوشته علامه حلى، با استناد به منابع اهل سنت در فضائل امير مؤمنان على(ع) از ولادت تا بعد از شهادت آن حضرت است.
علامه در مقدمه بيان كرده كه اولجايتو (حاكم مغول) از او خواسته است در فضائل حضرت على(ع) كتابى تدوين كند و او پذيرفته و كتابى مختصر نوشته است 
مؤلف به دليل اختصارى كه در مقدمه وعده داده، از آوردن سلسله اسناد روايات خوددارى كرده و تنها به نام معصوم و آخرين راوى و همچنين به منبعى كه از آن نقل مى‌كند، اشاره كرده است 
كتاب داراى يك مقدمه و چهار فصل است:
فصل اول در فضائلى است كه براى اميرالمؤمنين(ع) قبل از ولادتش ثابت گرديده است؛ مانند ذكر نام آن حضرت در تورات، بعثت انبيا بر ولايت او، مكتوب بودن نام وى بر عرش، نور واحد بودن او و رسول خدا، توسل آدم(ع) به او به هنگام توبه.
فصل دوم در فضائل آن حضرت در حال ولادت است. نويسنده، اين فصل را با ذكر اينكه اميرالمؤمنين(ع) در كعبه متولد شده و هيچ‌كس جز او بدين فضيلت نائل نگشته، ماجراى تولد حضرت را از كتاب «بشارة المصطفى»، اثر عمادالدين طبرى نقل كرده است.
فصل سوم در فضائل آن حضرت در دوره كمال و بلوغ است. اين فضائل يا به اعتبار اعمال و رفتار شخص هستند يا به اعتبار علل و اسباب ديگر؛ به همين جهت اين فصل را دو بخش كرده است:
بخش اول، فضائل اكتسابى: اين بخش در دو مطلب سامان يافته است:
مطلب اول، فضائل نفسانى: اين مطلب، در نه مبحث ايمان، علم، اخبار از غيب، شجاعت، زهد، سخاوت، استجابت دعا، اخلاق نيكو و حلم سامان يافته است.
مطلب دوم، فضائل بدنى: اين مطلب در شش مبحث عبادت، جهاد، سبقت در اسلام، قرائت سوره برائت در مكه، جمع فضائل متضاد و فصاحت كلام منظم شده است. در مبحث جهاد رشادت‌ها و ازجان‌گذشتگى‌هاى حضرت در جنگ‌هاى احد، خندق، بنى مصطلق، حديبيه، خيبر، حنين، تبوك و صفين را برشمرده است و در مبحث ششم سخنانى را از آن حضرت نقل كرده است كه درباره آنها گفته شده: فوق سخن بشر و دون كلام خداوند است.
بخش دوم، فضائل حاصل‌آمده از علل و اسباب خارجى: اين بخش در 37 مبحث تنظيم شده است. مباحثى همچون نسب آن حضرت، ازدواج با حضرت فاطمه(س)، مباهله، وجوب محبت و مودت او، ملازم بودن حق و قرآن با او، مؤاخات با رسول خدا و... در اين بخش مطرح شده است.
همچنين نويسنده با بيان اينكه مبادى علوم اسلامى مستند به او هستند، چگونگى نشأت گرفتن علومى همچون فقه و انتساب فقه اماميه، حنفيه و شافعيه و علم نحو، تفسير، كلام و... را به حضرت را بيان كرده است.
فصل چهارم، فضائل بعد از وفات اميرالمؤمنين(ع): نويسنده اين فصل را با نقل از دو كتاب پايان داده است: قصه‌اى عجيب از كتاب ابن بابويه (منتجب‌الدين على) و ذكر خصوصيت اين كتاب فضائل و ديگر مطلبى از كتاب تذكرة الخواص ابن جوزى حنبلى.
علامه در اين كتاب براى هر مبحث و حتى هر روايتى يك عنوان انتخاب كرده كه دستيابى به مطالب كتاب را آسان كرده است.

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

معرفی اجمالی

اعلام اصفهان، عنوان کتابی است که در راستای شناخت و معرفی مفاخر اصفهان تدوین گردیده و حاصل زحمات چندین ساله سید مصلح الدین مهدوی می‌باشد. این کتاب، برگرفته از فیش‌های تحقیقاتی و شرح حال‌های مدون و نامدونی است که بالغ بر چند هزار می‌شده‌اند و غلامرضا نصراللهی (محقق کتاب) دست به تدوین آن زده است

ساختار

کتاب با دو مقدمه از محمدعلی چلونگر و محقق آغاز شده و تاکنون، سه جلد از کتاب، چاپ شده است. مجموعا 1697 شرح حال در این اثر عنوان گردیده است که مجموعه ای درخور توجه و عنایت است
محقق ابتدا فیش‌های اسامی «آ» و «الف» را به ترتیب نام کوچک و نام پدر مرتب کرده و سپس سرگذشت‌هایی که سید مصلح الدین مهدوی به طور مستقل نوشته بود را ضمن تطبیق با دیگر آثار مهدوی و منابع دیگر، با مطالب جدید، در متن گنجانده است
در تنظیم کتاب، با توجه به آثار و تألیفات مرحوم مهدوی و روش تراجم نویسان و دانشمندان رجال، باب خاندان‌ها، کنیه‌ها و نسا به طور جداگانه و با رعایت ترتیب حروف الفبا، گنجانده شده است. ترتیب الفبایی بر اساس نام کوچک افراد است، نه شهرت و لقب و کنیه و نام خانوادگی آنان
مؤلف از تعدادی از علمای عالی قدر، موفق به دریافت اجازه ی نقل حدیث شده که اجازه ی این 11 نفر به صورت سند در آغاز کتاب آورده شده است

گزارش محتوا

در مقدمه نخست، به جایگاه اصفهان و اهمیت اثر حاضر، اشاره شده است
در مقدمه محقق، شرح حال نویسنده، به ویژه تحصیلات دانشگاهی و حوزوی و آثار وی، به رشته تحریر درآمده و نحوه تصحیح و اضافات این اثر، بیان شده است
نویسنده در ابتدا، در چندین دفتر، به صورت الفبایی، شرح حال بزرگان اصفهان را گردآوری و تدوین کرده و آن را «رجال اصفهان» نامیده بود، ولی تألیف آن به اتمام نرسیده و برخی از صفحات، نانوشته و سفید باقی مانده است. این دفترها به قطع وزیری و دوازده دفتر است:
جلد اوّل (آ - الف) تا شرح حال ابراهیم آذینوه.
جلد دوم (باب ابو - ابی) تا شرح حال اثرم.
جلد سوم (باب الاحامد - احمدین) تا شرح حال احمد بختیاری.
جلد چهارم (از اختر تا آخر حرف الف) تا شرح حال ایزدگشسب.
جلد پنجم (باب الباء، باب التّاء) تا شرح حال «تنها»، در دو دفتر، یک دفتر (باب الباء) و دفتر دوم (باب التّاء).
جلد ششم (باب الثّاء - باب الجیم) تا شرح حال حاج شیخ جمال الدّین خوانساری.
جلد هفتم (باب الحاء) تا شرح حال حیرت.
جلد هشتم (باب الخاء) تا شرح حال خال بختیاری.
جلد هشتم (باب الرّاء) تا شرح حال رجالی.
جلد هشتم (باب الصّاد - باب الضّاد تا باب الطّاء) تا شرح حال طوطی.
جلد هشتم (باب المیم) تا شرح حال حاج مطهرعلی شاه.
بسیاری از شرح حال‌های کتاب مدوّن نبود؛ لذا فیش‌های متعدد راجع به یک شخصیت، مثلا تألیفات، زندگی نامه، شاگردان و غیره، در نگارش شرح حال مدون هر شخص، مورد استفاده قرار گرفته و با سایر منابع، تطبیق داده شده است. در این مرحله، از دفاتر رجال اصفهان و نیز کتاب‌های چاپ شده نویسنده نیز استفاده شده و شرح حال‌ها تکمیل گردیده است. شرح حال معاصرین و نیز شخصیت‌هایی که در کتاب‌های رجالی دیگر آمده است و مرحوم مهدوی موفق به نوشتن شرح حال آنان نشده‌اند نیز به این کتاب افزوده شده است. افزوده‌های مصحح کتاب، به دو صورت از متن اصلی کتاب متمایز شده است:
در صورتی که کل شرح حال یا مدخل در آثار چاپ شده و یا چاپ نشده مرحوم مهدوی موجود نباشد، در کنار عنوان، با ستاره (×) مشخص شده است.
در صورتی که مطالبی برای تکمیل شرح حال به متن کتاب افزوده شود، با علامت کروشه ][ از متن اصلی متمایز گردیده است.
در نگارش و رسم الخط کتاب، سعی شده است شیوه نگارش و انشای مرحوم مهدوی، حفظ شود تا در آینده، پژوهشگران بتوانند در باب انشا و نثر این کتاب، اظهار نظر کنند. به این خاطر، تا حدی که به شیوایی جملات، آسیبی نرسد، از تغییر نثر وی به شیوه نثر امروزی خودداری شده تا اصالت اثر حفظ شود؛ چراکه به نظر نگارنده، هر نثر، به یک مقطع زمانی خاص تعلّق دارد
جلد نخست، شامل تراجم اعلامی که نام آن‌ها با «آ» و «الف» آغاز می‌شود از شرح حال «آدم مدینی» شروع و به «ایوب قرشی» ختم می‌شود.
از جمله افراد معرفی شده در این جلد، می‌توان به نام‌های زیر اشاره نمود: آزاد اصفهانی؛ آشوبی نطنزی؛ آقابابا عارض اصفهانی؛ ملا آقاجان زفره ای؛ ابدال بیگ نقاش باشی؛ میرزا ابراهیم اصفهانی؛ میرزا ابراهیم امین الواعظین؛ ابن خیاط بغدادی؛ عبدالله بن ممشاد؛ عبدالله بن منده؛ میرزا ابوالحسن جلوه؛ ملا ابوالحسن جاجرمی؛ ابوالحسین خلیفه سلطانی؛ ابوالفتح اصفهانی؛ میرزا ابوالقاسم امام جمعه و...
جلد دوم که شامل مدخل‌های حروف «ب» تا «ذ» می‌باشد، با دو مقدمه از محمدعلی چلونگر و محقق آغاز شده است. در مقدمه نخست، پس از معرفی دو اثر به نام‌های «طبقات المحدثین بإصبهان و الواردین علیها» اثر ابومحمد عبدالله بن محمد بن جعفر بن حیان، مشهور به ابوالشیخ اصفهانی و «ذکر اخبار اصفهان» اثر احمد بن عبدالله بن احمد بن اسحاق بن موسی بن مهران، معروف به ابونعیم که در سده‌های چهارم و پنجم نوشته شده و نویسنده آن‌ها را دانشنامه‌های رجال دینی اصفهان نامیده است، به این نکته اشاره شده که پس از این دو اثر، آثاری که صرفا به معرفی رجال اصفهان پرداخته باشند، کمتر دیده شده و لذا اثر حاضر، از همین جهت، دارای اهمیت ویژه بوده و در این موضوع، مثال زدنی است
در مقدمه محقق، توضیحاتی پیرامون همایش «آئینه فرهنگ اصفهان» ارائه گردیده است
از جمله افراد مذکور در این جلد، عبارتند از: بابا رکن الدین بیضاوی شیرازی؛ بابا شاه اصفهانی؛ شیخ محمدباقر استرآبادی؛ محمدباقر نجفی؛ آقا محمدباقر وحید بهبهانی؛ شیخ محمدباقر نجفی؛ استاد بدیع الزمان تونی؛ برهان الدین خوراسکانی؛ پرویز بختیاری؛ پیرمرتضی علی اردستانی؛ خواجه تاج الدین سلمانی؛ محمدتقی اصفهانی؛ ثابت اصفهانی و...
جلد سوم، دربردارنده مدخل حروف «ر» تا «ظ» بوده و با دو مقدمه از احمد زمانی و محقق در اشاره به اهمیت کتاب و بیان ارزش واقعی آن آغاز شده است. از جمله مترجمین این جلد، عبارتند از: رازی اصفهانی؛ محمدربیع اصفهانی؛ رجبعلی گلزار؛ میرزا محمدرحیم حکیم باشی؛ شیخ رحیم مایل اصفهانی؛ میرزا رستم گورکانی؛ شیخ رشیدالدین اصفهانی؛ ملا محمدرضا مجلسی؛ میرزا سید رضی اصفهانی؛ محمدرفیع رشتی گیلانی؛ محمد زکی بازرجانی؛ شیخ زین الدین کمره ای و...
نکاتی چند در خصوص این اثر: - برخی از اعلام اضافه شده به اثر، افراد در قید حیاتند. این امر در کتاب اعلام معمول نبوده و طبق روال، این گونه آثار، پرداختی به گذشتگان است. البته از جهاتی این امر نوعی سنت شکنی است و شاید درخور تقدیر.
- ارائه فهرست منابع، به علت شباهت‌های متعدد در اسامی کتب، امری لازم و ضروری است.
- ارائه فهرست کامل مکان‌ها و اشخاص در پایان اثر، می‌توانست بر غنای آن بیفزاید که متأسفانه جای آن خالی است.
- در صفحه 453 شرح حال احمد گیلانی یا کلانی عنوان گردیده و در صفحه 456، همین شرح حال برای احمد کلامی آمده است، درصورتی که صاحب عنوان، یک فرد است.
- در صفحه 577، 579 و 580، شرح حال اسماعیل کاغذی مدینی آمده و صاحب شرح حال یکی است.
- تعداد درخور توجهی از شرح حال‌ها منبع و مأخذی ندارند.
- در برخی از شرح حال‌ها به وجود یک اثر استناد گردیده و از تولد و وفات و شرح زندگانی ایشان، سخنی به میان نیامده است؛ مثلا در شرح حال محمداسماعیل جوشقانی (در منطقه کاشان) آمده: در ربیع الثانی 1270ق، کتاب «شرح صمدیه» سید محمدحسین بن علی حسین کاشانی را رونویسی نموده که نسخه ای از آن در کتابخانه آقای مهدوی موجود است. یا در شحر حال محمداسماعیل نجف آبادی نوشته شده: در سال 1228ق نسخه ای از کتاب «حلیة المتقین» علامه مجلسی را کتابت نموده و نسخه ای از آن در کتابخانه مسجد الزهراء اصفهان موجود است. اگر مصحح به جای ذکر اعلام متأخرین، به تکمیل چنین شرح حال‌هایی اقدام می‌نمود، زحمت ایشان نمود بیشتری داشت

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

«غدير در پرتو كتاب و سنت»، تأليف مجيد معارف است كه با تكيه بر شواهد قرآنى و روايى به بررسى واقعه غدير و اثبات امامت حضرت على(ع) از اين طريق پرداخته است.
قبلا اين اثر با عنوان «غدير در آينه قرآن و روايات» با حجمى كمتر توسط انتشارات نبأ منتشر شده است و بعد از اصلاحات و تجديد نظر كلى در مباحث كتاب، به‌ويژه تقويت اسناد مطالب و روايات، اصلاح ساختار و افزودن مطالبى جديد به شكل كنونى منتشر شده است 
مؤلف در ابتدا زمينه‌هاى تاريخى واقعه غدير را تبيين نموده، سپس خطبه پيامبر(ص) را در غدير، مفصلا ذكر كرده است.
بايد توجه داشت كه دو آيه 3 و 67 سورده مائده كه اولى به آيه «اكمال» و دومى به آيه «تبليغ» معروف است، درباره واقعه غدير مى‌باشد؛ لذا بحث غدير وارد حوزه تفسير نيز شده است 
علاوه بر آن شعرا و نويسندگان، متكلمين، فيلسوفان، محدثين و... اين واقعه را نقل نموده و برخى از آنان آثارى نيز در اين باب نوشته‌اند. در اين موضوع مى‌توان به جلد نخست الغدير مراجعه كرد. نخستين كتابى كه در اين‌باره نوشته شده، «الولاية في طريق الحديث الغدير» اثر ابوجعفر محمد بن جرير طبرى(م 310) است كه حديث غدير را به بيش از هفتاد طريق نقل كرده است 
بحث بعدى كتاب درباره بازتاب غدير در تفاسير است. مؤلف، ابتدا نگاهى به تفاسير شيعه مانند تفسير عياشى و طبرى كرده و غدير را مورد بررسى قرار داده است و نكات مهم در آيه «تبلغ» - برگرفته از تفاسير - را برشمرده است. يكى از نكات اين است كه اگر پيامبر اين امر را به گوش مردم نرسانده بود، رسالت پروردگار را ابلاغ نكرده بود . دوم اينكه اين امر چيزى از قبيل نماز، روزه، حج و ساير عبادات اسلامى و يا اعتقادات دينى مثل توحيد و معاد نبوده است؛ زيرا سوره مائده در شمار آخرين سوره‌هايى است كه بر پيامبر نازل شده است و تا اين تاريخ تمام فروع و اصول دين توسط پيامبر براى مردم بيان شده بود... 
سپس نويسنده بازتاب غدير در تفاسير اهل سنت را مورد بررسى قرار داده و گفته است: مفسرين اهل سنت دو مطلب را مورد تأكيد خود قرار داده‌اند: گروهى معتقدند آيه «تبلغ» در مكه و در ابتداى امر رسالت بر پيامبر نازل شده است و برخى ديگر نزول اين آيه را در مدينه دانسته و مى‌گويند: پيامبر موظف گرديد حقايق اسلام را بدون واهمه به اهل كتاب ابلاغ كند . علاوه بر آنچه گفته شد، احتمالات ديگرى نيز در تفاسير اهل سنت مطرح شده است كه اكثر آنها بر نزول آيه تبليغ در مدينه دلالت مى‌كند 
مؤلف در ادامه اين بحث جنجالى، به نقد و بررسى عقايد مفسران اهل سنت پرداخته است و مى‌گويد اهل سنت بدون آنكه به نفى ماجراى غدير خم بپردازند، عملا تلاش مى‌كنند كه ارتباط واقعه غدير را با امامت و رهبرى على(ع) انكار كرده و آن را در حد سفارش پيامبر به دوستى با على(ع) تنزل دهند 
سپس دلائل خود را بر اينكه اين سوره در مكه نازل نشده، مطرح مى‌نمايد و نظر علمايى را كه مى‌گويند اين آيه در مكه نازل شده است، مردود مى‌داند.
همچنين اين نظريه را كه اين آيه در مدينه و خطاب به اهل كتاب نازل شده است - كه اين قول، مختار فخر رازى و به تبع او ابوحيان توحيدى است - به نقد مى‌كشد 
مؤلف در ادامه، تحقيقى درباره شأن نزول آيه «تبليغ» انجام داده و نظرات متفاوت شيعه و سنى را مطرح نموده است  و نظر مختار خود را نيز بيان كرده است.
بحث پايانى كتاب درباره بررسى چند مسئله پيرامون آيه «تبليغ» است و به مسائلى همچون فلسفه واقعه غدير، رابطه آيه تبليغ با آيات قبل و بعد، دليل نيامدن نام على(ع) در اين آيه، دليل واهمه پيامبر(ص) از اعلام ولايت على(ع) و معناى «مولا» در حديث غدير پرداخته است.

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

حديث غدير: منشور جاودان ولايت، اثر محمدتقى رهبر، به زبان فارسى است.
كتاب در دفاع از واقعه مسلّم تاريخى غدير خم و حديث ولايت و در پاسخ به نوشته‌اى با نام «ماجراى غدير خم و رابطه آن با ولايت» كه به انكار ولايت و خلافت حضرت على(ع) و تحريف واقعه غدير پرداخته، نوشته شده است  
نويسنده، در مقدمه كتاب آورده است: «هدف اصلى اين مقاله، برملا كردن بخشى از دسيسه‌هاى تاريخ‌نگارى و تبليغاتى وهابى‌ها و دفاع از ولايت و خلافت علوى است كه پيامبر اكرم(ص) در غدير خم به امر پروردگار و با فرمان «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...»   آن را ابلاغ فرمود كه بدون آن، رسالت ابتر و دعوت ناتمام بود» 
با توجه به اينكه خلافت و ولايت حضرت على(ع) تنها در اواخر عمر پيامبر(ص) و در واقعه غدير خم عنوان نشده، بلكه از سال‌هاى آغازين ظهور اسلام و در نخستين روزهاى دعوت رسمى و علنى پيامبر اكرم(ص) مطرح گرديده و سپس در هر موقعيت و مناسبتى كه پيش مى‌آمد، پيامبر(ص)، على(ع) را به‌عنوان ولى، بهترين شخص و... معرفى مى‌كرد، لذا مؤلف در ابتدا دو حديث دار و منزلت را مى‌آورد و سپس حديث غدير و مسائل مرتبط با آن را مورد بررسى قرار مى‌دهد.
وى، حديث غدير را از دو منظر استناد روايى و متن بررسى مى‌كند.
ايشان از منظر سند مى‌گويد:
«مبالغه نيست اگر بگوييم هيچ حديث نبوى، به اندازه حديث غدير روايت‌كننده ندارد و به گفته دانشمندان اسلام، از جمله ابن جوزى از علماى عامه، «حديث غدير مورد اجماع محدثان و سيره‌نگاران اسلام است» كه از عصر پيامبر(ص) تاكنون، پيرامون آن كتاب‌ها نوشته‌اند و جامع‌ترين آنها كتاب «الغدير» علامه امينى است كه با استناد به منابع اهل سنت، در يازده جلد تدوين شده است»  
مؤلف بعد از ذكر دو آيه شريفه «اكمال» و «تبليغ» مى‌گويد: حديث غدير با آن شكوه و عظمت، مى‌بايست براى ابلاغ و بيان يك رسالت بسيار مهم الهى باشد كه بنا به نص قرآن اگر انجام نمى‌شد، دين ناقص و رسالت ابتر و ناتمام بود؛ چنان‌كه آيه كريمه «تبليغ» و آيه «اكمال دين» بر آن دلالت دارد؛ بنابراين، اگر نصب امامت از طرف خدا و رسولش نباشد و جامعه توسط ايشان رهبرى نشود، بدون ترديد جامعه و دين به‌سوى انحراف كشيده خواهد شد و دست بدعت، تحريف و نفاق، سرنوشت آن را به نابودى خواهد كشاند  
مؤلف با انتقاد از نويسنده كتاب «ماجراى غدير خم و رابطه آن با ولايت» چنين نوشته: آيا بى‌انصافى نيست كه نويسنده‌اى ديده بر ديدن حق ببندد و نقش كليدى ولايت را ناديده بگيرد و قلم به دست گرفته و شأن نزول آيه و مورد صدور حديث غدير را از مسير خود منحرف ساخته و در يك حادثه كوچك محدود سازد؟  
در ادامه مؤلف شبهاتى را كه درباره حديث غدير بيان شده، جواب داده و بر ولايت و خلافت حضرت على(ع) با توجه به آياتى از قرآن، همچون آيه 55 سوره مائده، آيه 59 سوره نساء و حديث متواتر ثقلين تأكيد مى‌كند.
در پايان نيز اين مغالطه را كه «پيامبر نخواسته دوازده نفر مشخص از اهل‌بيت(ع) را مانند قرآن مصدر تشريع قرار دهد»، چنين پاسخ مى‌گويد: ائمه(ع) مصدر تشريع نيستند و احدى از شيعيان و پيروان اهل‌بيت(ع) ادعا نكرده پيامبر(ص) با اعلام امامت آنان خواسته مانند قرآن آنها را مصدر تشريع قرار دهد، بلكه آنان تشريح‌كننده شريعت و تبيين‌كننده آن بر اساس مبانى هستند كه به‌وسيله پيامبر(ص) ترسيم شده و تا قيامت نه چيزى بر آن افزوده و نه چيزى از آن كاسته مى‌شود.
اين، در حالى است كه جماعتى از اهل سنت، در شرع مقدس چيزهايى را وارد كرده‌اند كه در قرآن و سنت و سيره نبودى وجود نداشته و آنان با استناد به اعمال خلفا و برخى اصحاب، آن را جزو آداب شريعت قرار داده‌اند

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

معرفي اجمالى

حديث غدير سند گوياي ولايت، با تلاش گروه معارف و تحقيقات اسلامي، از تأليفات قرن حاضر و در موضوع حديث غدير و به زبان عربي مى‌باشد.
داستان غدير خم از موضوعاتي است كه دو فرقه شيعه و سني بر اساس برداشت متفاوتي كه از واقعه غدير داشته‌اند، موجب اختلاف در مباحث و اعتقادات آنها گرديده است. شيعه كلمه «مولا» در حديث «من كنت مولاه فعلي مولاه» را به معناي خلافت و سرپرستي دانسته و امر خلافت را موضوعي انتصابي و از جانب وحي و تشريع مي‌داند؛ اما اهل سنت در برداشتي متفاوت از كلمه «مولا» آن را به معاني ديگري غير از آنچه شيعه گفته است، حمل نموده‌اند.
بحث از حديث غدير و اثبات نظريه شيعه در اين موضوع مي‌تواند به عنوان سند گوياي ولايت اميرالمؤمنين(ع) و فصل الخطاب تمامي نظرات قرار گيرد.

گزارش محتوا

اين كتاب با مقدمه‌اي از سوي گروه معارف و تحقيقات اسلامي آغاز گشته و سپس دور نمايي از واقعه غدير خم را با الهام از آيه 67 سوره مائده (يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك...) و اشاره به خطبه پيامبر اكرم(ص) در آن روز به رمز جاودانگي اين روز پرداخته و اشاره‌اي به نقل اين روايت از سوي 110 تن از راويان اين حديث كه از صحابه پيامبر اكرم(ص) بوده‌اند، داشته و نقل آن از سوي جمعي از مشاهير اهل سنت را برگرفته، از همان نقل صحابه مي‌داند.
در ادامه، موضوع اصلي تاليف اين كتاب مطرح گشته است كه بيان معنا و مقصود كلمه «مولا» از منظر شيعه مي‌باشد و سپس شواهد و گواهاني را در تأييد اين نظريه از منابع اهل سنت آورده است.
شواهد و يا گواهان اثبات مدعا متشكل از هشت گواه است:

  • اشعار حسان بن ثابت.
  • اشعار خود اميرالمؤمنين(ع) خطاب به معاويه.
  • فراز «الست اولي بكم من انفسكم؟» در فرمايش رسول خدا(ص) قبل از بيان حديث «من كنت مولي».
  • اقرار گرفتن رسول خدا(ص) از مردم نسبت به سه اصل مهم اسلامي (توحيد، نبوت، معاد) قبل از آغاز به بيان خطبه غدير.
  • خبر دادن پيامبر اكرم(ص) نسبت به نزديك بودن موعد اجابت دعوت پرودگار جهت عروج به جهان آخرت.
  • تعبير اكمال دين بعد از بيان خطبه غدير.
  • تبريك ابوبكر و عمر به آن حضرت با جمله «بخ بخ لك يا علي بن ابي طالب اصبحت و امسيت مولاي و مولي كل مؤمن و مؤمنة».
  • موقعيت حساس و شرايط سخت مكاني و گرماي شديد تابستان و سوزش و تابش آفتاب و...

گروه نويسندگان بعد از بيان شواهد هشتگانه، خوانندگان را به داوري و قضاوت فرا خوانده تا از اين همه شواهد و قرائن به چه نتيجه‌اي مي‌رسند؟
نويسندگان، كتاب خود را با ذكر سه حديث پر معنا:

  • حديث «علي مع الحق و الحق مع علي».
  • حديث مؤاخات و يا عقد برادري ميان صحابه و نيز برادري ميان رسول خدا(ص) و اميرالمؤمنين(ع).
  • حديث سفينه (مثل اهل بيتي فيكم كمثل سفينة نوح من ركبها نجي و من تخلف عنها غرق) از رسول خدا(ص) به پايان برده‌اند.

ساختار و گزارش محتوا

«حديث غدير سند گوياي ولايت»، در حقيقت كتابچه‌اي مختصر مي‌باشد كه بدون فهرست و مقدمه‌اي نسبتاً كوتاه، امّا فراخور با حجم كتاب آغاز و بدون هر گونه فصل و يا باب‌بندي و طي چند عنوان كلي، به پايان برده شده است.

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

معرفى اجمالى

«اصول فقه شيعه» تقريرات درس خارج اصول مرحوم آية الله العظمى، فاضل لنكرانى، به قلم محمود ملكى اصفهانى و سعيد ملكى اصفهانى است. اين كتاب، به زبان فارسى نگاشته شده است.

ساختار

فعلا، 6 جلد ازاين كتاب، مربوط به مباحث الفاظ علم اصول تا پايان بحث مطلق و مقيد با گزارش متن درس، بر اساس فصول و ترتيب مطالب«كفاية الاصول» با مقدمه‌اى از سيد هاشم حسينى بوشهرى كه به تاريخ اجمالى علم اصول و نظريات اصولى آية الله فاضل لنكرانى پرداخته، چاپ شده است.
در اين مجموعه كه عمدتا بحث‌هاى الفاظ را در بر گرفته، مباحث عالى علم اصول با نظر به دو مسلك مهم اصولى؛ يعنى مكتب قم و نجف، طرح شده و مبانى اين دو مكتب كاملا در بوته نقد و استدلال قرار گرفته است. نويسندگان، مطالب درس را تهذيب و تنظيم نموده و منابع نظريات مختلف را استخراج نموده‌اند.

گزارش محتوا

جلد اول

بنا بر روش متداول كتاب‌هاى اصولى، بحث آغازين كتاب، موضوع‌شناسى علم اصول است. اين بحث، با پاسخ به سؤال از نياز علوم به موضوعات آغاز گرديده و بعد از تعريف موضوع علم، به بيان نسبت موضوع علم و موضوعات مسائل مى‌پردازد. ملاك تمايز علوم، موضوع علم اصول، تعريف آن و نيز تفاوت مسائل اصولى با قواعد فقهى، ديگر عناوين اين قسمت هستند.
مبحث بعدى اين جلد، را مسئله وضع و تحليل و بررسى اقسام آن تشكيل مى‌دهد. ديگر مسايل مرتبط با وضع، عبارتند از: استعمال مجازى، اطلاق لفظ و اراده لفظ، نقش اراده در موضوع‌له الفاظ، وضع در مركبات و راه‌هاى تشخيص معناى حقيقى.
مسئله تعارض احوال - يكى از مباحث مفصل در كتب اصولى قديم- جزء موضوعات پايانى اين جلد از كتاب است. در زمينه تعارض احوال در دو مقام بحث مى‌شود:
الف. دوران امر بين حقيقت و يكى از حالات پنج‌گانه مجاز، تشخيص، اشتراك، نقل و اضمار.
ب. تعارض اين احوال پنج‌گانه با يك‌ديگر.
محقق خراسانى معتقد است در تعارض نوع اول، بدون شك معناى حقيقى مقدم است. ايشان در مورد تعارض نوع دوم، نظريات انديشمندان اصولى در رابطه با حل تعارض را استحسانى و غير معتبر مى‌داند و در نهايت مى‌گويد: چنانچه وجوه مذكور به اصالة الظهور بازگشت داشته باشد، مى‌توانيم آنها را بپذيريم.
امام خمينى(ره)، اصل ديگرى به نام اصل عدم نقل را نيز مورد بحث قرار داده‌اند كه در ادامه بحث و بررسى شده است.
آخرين موضوع كتاب، مسئله حقيقت شرعيه است. اين بحث، مبتنى بر دو پيش‌فرض است كه چنانچه پذيرفته نشود، حقيقت شرعيه منتفى است:
الف. معانى شرعيه الفاظ عبادات، در دين اسلام به وجود آمده و در شرايع گذشته سابقه‌اى ندارند.
ب. پيامبر(ص) اين الفاظ را براى اين معانى وضع نمود.
آية الله فاضل لنكرانى، سپس، به بررسى و نقد اين دو پيش‌فرض پرداخته و در نهايت، ثبوت حقيقت شرعيه را انكار كرده‌اند.
در ارتباط با ثمره بحث حقيقت شرعيه، نظرياتى مطرح است كه در اين ميان، سه نظريه طرح شده و مورد ارزيابى قرار گرفته است.
مسئله تواتر قرآن و جمع قرآن بعد از پيامبر، به مناسبت، در ذيل بررسى نظريه محقق نايينى در مورد ثمره بحث حقيقت شرعيه، به بحث گذاشته مى‌شود.

جلد دوم

مبحث اول: صحيح و اعم:
مسئله مورد نظر در صحيح و اعم، اين است كه آيا اصل در استعمالات شارع، به كار بردن الفاظ عبادات، مثل صلاة و صوم و... در معانى صحيح آنها است يا در معناى اعم از صحيح و فاسد. پاسخ به اين سؤال، نياز به طرح پاره‌اى از مقدمات و مبانى دارد كه بعد از ذكر آنها نتيجه نهايى اين بحث، قائل شدن به وضع الفاظ عبادات براى معناى اعم از صحيح و فاسد است.
همين سؤال در مورد الفاظ معاملات نيز به صورتى ديگر پيش مى‌آيد. مرحوم آية الله فاضل لنكرانى، بعد از تحرير محل نزاع و طرح و بررسى نظريات مختلف، به اين نتيجه رسيده‌اند كه در موارد شك در جزئيت و شرطيت، مى‌توان به اطلاق الفاظ معاملات تمسك نمود.
مبحث دوم: اشتراك لفظى:
اشتراك لفظى؛ يعنى اينكه يك لفظ داراى معانى متعددى باشد و بحث اصولى در اين زمينه به اثبات يا انكار وجود مشترك لفظى برمى‌گردد. در اين باره، سه نظريه مطرح است:
الف. ضرورى بودن اشتراك لفظى.
ب. امتناع اشتراك لفظى.
ج. ممكن بودن اشتراك لفظى كه نظريه برگزيده است.
مبحث سوم: استعمال لفظ در بيش از يك معنا:
در كتب اصوليان متقدم و متأخر، عنوان اين بحث با قيد جواز يا عدم جواز استعمال آمده بود، اما محقق خراسانى مسئله را به مرحله‌اى قبل از بحث از ترخيص واضع برده‌اند كه عبارت است از: امكان يا استحاله استعمال لفظ در بيش از يك معنا و قائل به محال بودن اين‌گونه استعمال هستند. استاد، بعد از ذكر استدلال محقق خراسانى، سه تفسير براى آن طرح كرده و آنها را نقد مى‌كنند.
محقق نايينى نيز در اين نظريه با آخوند خراسانى هم‌داستان و قائل به استحاله است، اگر چه نوع استدلال ايشان با دليل آخوند متفاوت است. در ارزيابى دليل نايينى چند انتقاد مطرح گرديده و سپس نوبت به نظريه ديگرى در باب استحاله مى‌رسد. در پايان، نتيجه اين است كه هيچ‌يك از نظريات سه‌گانه نمى‌تواند استحاله را ثابت كند.
جواز لغوى استعمال لفظ در بيش از يك معنى، مجازى يا حقيقى بودن اين استعمال و وجود آن در قرآن كريم، از ديگر مباحث اين بخش است.
مبحث چهارم: مشتق:
مسئله مشتق در ابتداى مطرح شدن خود، يكى از مسائل مورد اختلاف اشاعره و معتزله بوده و دو نظريه در مورد آن وجود داشته، ولى به مرور زمان شش نظريه در مورد آن به وجود آمد.
اختلاف در مسئله مشتق، نزاعى لغوى و در تعيين موضوع و مفاد هيئت مشتق است كه آيا هيئت مشتقات، مى‌تواند حقيقت در«ما انتفى عنه التلبس بالمبدأ» باشد يا خير؟
استاد، به اين نظريه قائل شده‌اند كه قائلين به اعميت مشتق، نسبت به«ما انتفى عنه التلبس بالمبدأ»، نه ثبوتا و نه اثباتا دليل كافى براى ادعاى خود ندارند.

جلد سوم

اين جلد، به اوامر كه بخش مهمى از مباحث الفاظ علم اصول را تشكيل مى‌دهد، اختصاص دارد.
يكى از بحث‌هاى مهى كه به مناسبت، در ذيل مسئله اوامر مطرح مى‌شود، مسئله كلامى جبر و تفويض است. بيشتر اصوليان بعد از محقق خراسانى به دليل تعرض ايشان به اين مسئله و ابراز نظريه‌اى خاص در مورد جبر و تفويض، به تحليل كلام ايشان مبادرت ورزيده‌اند. در اين كتاب نيز بحث مفصلى در اين زمينه عرضه گرديده و بعد از طرح شبهات معتقدين به جبر، نظريه«امر بين الامرين» مطرح و عقيده محقق خراسانى كه سعادت و شقاوت را از ذاتيات انسان مى‌داند، نقد شده است.

جلد چهارم

عناوين اين جلد از كتاب را اجزاء، مقدمه واجب و تقسيمات واجب تشكيل داده‌اند. مسئله اجزاء، در پاسخ به اين سؤال به وجود آمده كه آيا به جا آوردن مأموربه با تمام خصوصيات و شرايط آن، كافى است(و نيازى به اعاده يا قضا نمى‌باشد) يا خير؟
اين مسئله از جهتى مسئله‌اى عقلى و از جهت ديگر، مسئله‌اى لفظى به شمار مى‌آيد كه هر دو جنبه آن تحليل مى‌شود.
در مقدمه واجب، پرسش اساسى اين است كه آيا مقدمه، در واجباتى كه داراى مقدماتى هستند، وجوب شرعى دارد يا خير؟
آخوند خراسانى، براى اين مسئله ثمراتى فقهى ذكر كرده كه عبارتند از: مسئله نذر، تحقق فسق و عدم آن و حرمت و عدم حرمت اخذ اجرت و سپس فرموده‌اند: موارد مذكور از ثمرات بحث مقدمه واجب به شمار نمى‌آيد.
محقق عراقى، بيانى ديگر براى ثمرات فقهى مقدمه واجب دارد كه چكيده آن بدين قرار است: اگر نظر ما به خود مقدمه و وجوب شرعى و لزوم عقلى آن باشد، ثمره‌اى نخواهد داشت، اما مى‌توانيم در جهات ديگرى از اين مسئله، فوايدى عملى بيابيم؛ توضيح، اينكه اگر مقدمه وجوب شرعى پيدا كند، با وجود اينكه اين وجوب، توصلى بوده و نياز به قصد قربت ندارد، به جا آوردن آن به قصد قربت، نوعى عبادت و موجب تقرب به خداوند خواهد بود. ايشان، مسئله فقهى اسباب ضمان را نيز به عنوان نتيجه عملى مطرح كرده‌اند.
مرحوم آية الله فاضل لنكرانى، نظريه محقق عراقى را در بوته نقد قرار داده و آن را نپذيرفته‌اند.
واجب مطلق و مشروط، واجب منجز و معلق، واجب نفسى و غيرى و واجب اصلى و تبعى از جمله تقسيمات واجب هستند كه نظريات انديشمندان اصولى، مانند محقق حائرى، محقق نايينى، امام خمينى و... در مورد آنها طرح و ارزيابى مى‌شود.

جلد پنجم

در اين جلد، با طرح مسئله ضد، نسخ، واجب تخييرى و كفايى، واجب موقت و غير موقت و مسئله تبعيت قضاء از اداء، مسائل مرتبط با اوامر به پايان مى‌رسد.
بحث بعدى كه بنا بر ترتيب متعارف كتب اصولى، بعد از اوامر بررسى مى‌شود، نواهى است. اولين پرسش در باب نواهى، اين است كه متعلق نواهى امر عدمى است يا امر وجودى؟
آية الله فاضل لنكرانى، معتقدند كه اختلاف بين اصوليان در اين مسئله دليلى ندارد و در حقيقت، فرق اوامر و نواهى، در طبيعت مأموربه و طبيعت منهى‌عنه نيست، بلكه در ارتباط با واقعيت امر و واقعيت نهى است.
سپس مسئله اجتماع امر و نهى به بحث گذاشته مى‌شود و آخرين بحث كتاب، اين است كه آيا نهى از شىء، مقتضى فساد آن هست يا خير؟

جلد ششم

مباحث اين جلد، عبارتند از: مفهوم و منطوق، عام و خاص، مطلق و مقيد، مجمل و مبين.
شايان ذكر است كه حضرت آية الله فاضل لنكرانى داراى نظريات ويژه‌اى در علم اصول بوده‌اند كه درضمن مباحث اين مجموعه مطرح گرديده كه گزيده‌اى از آنها در ذيل مى‌آيد:
نظريه خاص در موضوع و تعريف علم اصول.
ثواب و عقاب در واجب نفسى و غيرى و اثبات اينكه عبادت بودن يك عمل، نياز به امر ندارد.
تأكيد بر وجود ثمره براى بحث صحيح و اعم.
اشكال به نظريه آخوند خراسانى در تعدد اوامر.
عدم انحلال در خطابات عامه.
نفى شرطيت علم و قدرت نسبت به تكليف.
نظريه ويژه در مورد مراتب حكم و رد نظريه آخوند خراسانى.
اثبات بطلان قاعده«الطبيعة لا تنعدم الا بانعدام جميع الافراد».
نظريه خاص در مورد ماهيت استعمال مجازى.
و...

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

معرفى اجمالى

"اصفهان دارالعلم شرق،" اثر سيد مصلح‌الدين مهدوى متوفى 1374ه.ش است كه پيرامون مدارس دينى شهر اصفهان به زبان فارسى نوشته شده است.

ساختار

كتاب حاضر؛ شامل سه بخش است كه در بخش اول پيرامون مدارس دينى اصفهان، بخش دوم مدارس در آيينه سفرنامه‌ها و بخش سوم به معرفى مرحوم مهدوى كه طى مصاحبه او انجام گرفته، مى‌باشد.

گزارش محتوا

اصفهان در تاريخ فرهنگ و تمدن درخشان ايران، جايگاهى شايان توجه دارد.
مدارس علمى گوناگون اين شهر، يكى از مظاهر مهم فرهنگ آن است. مدارس اصفهان همانند مدارس، ديگر شهرهاى اسلامى وابسته به مساجد بوده است. از جمله مساجد اين شهر، كه همواره نقش فعالى در زمينه‌ى فرهنگ و تعليم و تربيت داشته‌اند، مى‌توان از مسجد جامع كبير(عتيق) و مسجد جامع صغير (جورجير) ياد كرد. در اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجرى فضاهاى مدارس از مساجد جدا شد. قديمى‌ترين مدرسه‌ى اصفهان به نام علاءالدوله‌ى كاكويه در قرن چهارم هجرى در محله‌ى دردشت و نزديك مسجد شفيعيه بنا گرديد كه محل تدريس ابن سينا بود. بناى ياد شده، معروف به قبه‌ى بوعلى سينا است كه مدرسه‌ى علايى هم ناميده مى‌شود. از قرن چهارم تا قرن ششم هجرى، اصفهان چنان شكوه و عظمت يافت كه آن را دارالعلم مى‌گفتند. در آن دوره، مدارس متعددى در اين شهر ساخته شد و طالبان علم از سراسر كشور به آن جا آمد و شد داشتند. مهم‌ترين مدارس آن دوره، مدرسه‌ى نظاميه است. تأسيس مدرسه‌ى نظاميه از مهم‌ترين اقدامات علمى خواجه نظام‌الملك طوسى در اصفهان بود. اين مدرسه موجب رونق نهادهاى علمى و فرهنگى اصفهان شد. پشتوانه‌هاى مالى نظاميه باعث تأسيس كتابخانه‌اى غنى گرديد كه محققان و دانشجويان همواره از آثار آن سود مى‌جستند.
اوج گسترش مدارس در اصفهان در روزگار صفويه بود. اين دوره را مى‌توان دوره‌ى ايجاد مدارس در اصفهان لقب داد. بنا به گفته‌ى دكتر سيروس شفقى، نويسنده‌ى كتاب بازار بزرگ اصفهان، از آن دوره تا دوره‌ى مشروطيت، 53 مدرسه در اصفهان بنا گرديد كه تعداد قابل توجهى از آنها هنوز هم پابرجا است. در اصفهان عصر صفويه، 36 مدرسه داراى موقوفاتى بوده كه از اين تعداد، 16 مدرسه رونق فراوانى داشته است. مهم‌ترين و زيباترين مدرسه‌ى اين دوره، مدرسه‌ى چهارباغ بود كه مدرسه‌ى سلطانى و مدرسه‌ى مادر شاه نيز ناميده مى‌شد. اين مدرسه، آخرين بناى تاريخى باشكوه عهد صفويه در اصفهان است كه در روزگار شاه سلطان حسين (1116- 1126ق) براى تعليم طلاب علوم دينى ساخته شد. از ديگر مدارس دوره‌ى صفويه مى‌توان از مدرسه‌ى جده‌ى كوچك، مدرسه‌ى جده‌ى بزرگ، مدرسه‌ى ذوالفقار، مدرسه‌ى ملاعبداللّه، مدرسه‌ى نوريه و مدرسه‌ى ساروتقى نام برد.
مهم‌ترين مدرسه‌ى اصفهان در دوره‌ى قاجار، مدرسه‌ى صدر است كه به دستور حاج محمدحسين خان امين‌الدوله، صدراعظم فتحعلى شاه، ساخته شد. اين مدرسه يكى از زيباترين مدارس دينى اصفهان است. از اواخر دوره‌ى قاجار، مدارسى به سبك نوين در ايران پديد آمد كه در اصفهان نيز مسير اين مدارس و مدارس قديم از هم جدا شد. بيش‌تر مدارس قديمى اصفهان، وقفى بوده‌اند و هزينه‌ى قابل توجهى از اين مدارس از درآمد موقوفات تأمين مى‌گرديد. اين مدارس اغلب داراى كتابخانه‌هاى مستقلى بودند كه انسان‌هاى خير، كتابخانه‌هاى شخصى خود را به آنها اهداء مى‌كردند.
ويژگى مهم اين اثر اين است كه كليه‌ى مدارس دينى اصفهان در قرون اسلامى را معرفى كرده است؛ از بسيارى از اين مدارس تنها نامى باقى مانده كه استاد، با تحقيق و تفحص از منابع استخراج و با ذكر خصوصيات آورده است. نسل حاضر هنگامى كه با نام و گسترش مدارس در اصفهان روبه‌رو مى‌شود، ناخود آگاه عظمت فرهنگى و علمى اين شهر در نظرش عظيم‌تر از پيش مى‌گردد.
اين كتاب را جناب آقاى محمدرضا نيلفروشان تصحيح كرده و تعليقات لازم را بر آن افزوده است.
درباره مدارس معمور اصفهان علاوه بر آنكه خود مولف در بسيارى موارد مستقلا به مدارس مراجعه نموده، از كتاب بسيار نفيس و گرانبهاى «گنجينه‌ى آثار تاريخى اصفهان» تأليف جناب آقاى هنرفر بهره‌هاى زيادى برده است.
شاردن در سفرنامه خود درباره‌ى اصفهان مى‌نويسد: در اين شهر بزرگ پيروان مذاهب مختلف مسلمان و مسيحى و كليمى و كافر و آتش‌پرست پيدا مى‌شود و بازرگانان از هر گوشه دنيا در آن گرد آمده‌اند. اصفهان دارالعلم شرق است و علم و دانش از آن به بلاد و اقطاع مختلف مخصوصا هندوستان پراكنده مى‌شود.
بنابراين مولف نيز مجموعه اين يادداشت‌ها را كه راجع به مدارس دينى اصفهان است، اصفهان يا دارالعلم شرق ناميد تا اسمى مطابق بامسمّى و بيان‌كننده مقصود باشد.
از مدارس دوره ديالمه و سلاجقه تقريبا هيچ‌گونه اثرى باقى نمانده است و ظاهرا در عهد ديالمه اصلا مدرسه‌اى وجود نداشته و مساجد محل تدريس بوده است، در زمان ملكشاه سلجوقى خواجه نظام‌الملك مدرسه خود را به نام «نظاميه» در محله دشت اصفهان «محله در» - كه اكنون به طوقچى معروف است و محله دشت را روى هم «دردشت» گفته‌اند - بنا كرد كه تا قرن دهم موجود بوده و خاندان آل خجند متصدى امر توليت و تدريس آن بوده‌اند، از دوره آل‌مظفر و آق‌قويونلوها كم و بيش آثارى موجود است كه در متن كتاب به آنها اشاره مى‌شود، دوره صفويه عصر درخشان علم و دانش در اصفهان بوده و دانشمندان از اطراف ممالك اسلامى بالاخص شهرهاى شيعه‌نشين روى بدين كانون علمى نموده و يا سلاطين صفوى آنان را به مملكت خود و پايتخت دعوت مى‌كرده‌اند. در هر كوى و برزن مدرسه‌اى بود و در آن جمعى طالب علم به تحصيل و تدريس اشتغال داشته‌اند.
نتيجه يادداشت‌هاى مولف اين است كه در داخل حصار شهر اصفهان بناهاى زير وجود دارد:
162 مسجد و 48 مدرسه و 1802 كاروانسرا و 272 حمام و 12 قبرستان.

وضعيت

فهرست مطالب كتاب در ابتداى آن و منابع و مآخذى در انتهاى كتاب به همراه منابع و مآخذى كه مصحح به كار برده، ذكر شده است.

 

جهت دانلود و مشاهده کتاب کلیک کنید

صفحه9 از63

حقوق مولفان و ناشران

تمامی محتوای چند رسانه ای(کتاب ،کتاب صوتی، کتاب تصویری،مجلات،روزنامه ها،مقالات،پایان نامه ها) موجود در بازار کتاب دیجیتالی قائمیه با هماهنگی و رعایت کامل حقوق ناشران ، نویسندگان و دریافت مجوز کتبی از آنان به صورت کاملا رایگان عرضه می‌شوند.

 

شبکه های اجتماعی بازار کتاب



بازار کتاب اولین و بزرگترین سامانه دانلود کتاب الکترونیکی رایگان بر خط با هدف در دسترس قرار دادن متون و کتب شیعه راه‌اندازی شده است. به کمک کتابخانه دیجیتالی بازار کتاب به هزاران عنوان کتاب به زبان های مختلف : فارسی ، عربی ، انگلیسی و آذری و غیره .... دسترسی خواهید داشت.


همین حالا اپ بازار کتاب را نصب کنید و کتابخانه خود را با دانلود کتاب های برتر پربار کنید.

با کلیک بر روی این لینک عضو کانال تلگرام ما شوید.