- مشخصات کتاب
- مقدمه کتاب به قلم
- مشروعیّت و لزوم اجرای حدود اسلامی در زمان غیبت
- پیش گفتار:
- کتاب حدود: ودر آن چند فصل است
- اشاره
- مقدّمات بحث
- فصل اوّل: حدّ زنا
- اشاره
- شرایط تحقّق زنای موجب حدّ
- شرایط دخول در ثبوت حدّ زنا
- شرایط زن و مرد زناکار در ثبوت حدّ زنا
- حکم ازدواج با محارم در صورت جهل به حرمت
- حکم ازدواج با محارم با علم به حرمت
- سقوط حدّ زنا در موارد توهّم حلّیت وطی
- سقوط حدّ زنا در حقّ مدّعیِ شبهه
- شرایط تحقّق احصان
- شرایط تحقّق احصان در زن
- عدم تأثیر طلاق رجعی در خروج از احصان
- تأثیر طلاق بائن در احصان
- تأثیر اسلام در احصان
- تأثیر ارتداد در احصان
- حکم زنای شخص نابینا
- حکم استمتاعات حرام
- تعمیم حکم به تقبیل و معانقه
- فصل دوم: راههای اثبات زنا
- اشاره
- ثبوت زنا به اقرار
- خصوصیّات اقرار در باب زنا
- تساوی مرد و زن در شرایط اقرار
- کیفیت اقرار اخرس
- رابطهی بین اقرار و ثبوت قذف
- حکم اقرار به حدّ
- حکم انکار پس از اقرار
- بررسی تأثیر سوگند در سقوط رجم
- توبهی پس از اقرار
- حکم زنی که بدون شوهر حامله شده است
- عدم تأثیر اقرار زانی در ثبوت حدّ بر دیگری
- ثبوت زنا به شهادت عدول
- شرطهای لازم در شهادت
- کیفیّت شهادت بر زنا
- حکم شهادت مطلق و مقیّد
- تأخیر شهود در شهادت
- عدم اجتماع شرایط در شهود
- شهادت شهود بر زنای دو نفر یا بیشتر
- تکذیب و تصدیق زانی نسبت به شهود
- موارد سقوط حدّ
- فصل سوم: در اقسام حدّ زناو برخی فروعات آن
- اشاره
- نوع اوّل حدّ زنا: قتل
- عدم اعتبار احصان در حدّ قتل
- دوّمین حدّ زنا: رجم
- حکم محصن در زنای با غیر بالغ یا دیوانه
- سوّمین نوع حدّ زنا: تازیانه
- چهارمین نوع حدّ زنا: صد تازیانه و رجم
- پنجمین نوع حدّ زنا: صد تازیانه و تبعید و تراشیدن سر
- جزّ شعر یا حلق رأس؟
- تبعید و خصوصیّات آن
- تکرار زنای غیر محصنه
- تخلّل حدّ بین زنای مکرّر
- تخییر حاکم در اجرای حدّ بر ذمّی
- موارد تأخیر در اجرای حدّ
- موارد تأخیر و تعجیل در اجرای حدّ
- اجرای حدّ بر مجنون ومرتد
- خصوصیّات زمان و مکان اقامهی حدّ
- مقصود از حرم
- فصل چهارم: کیفیت اجرای حدّ
شارع مقدّس بر آن نبوده که نسبت به همه پلیدی ها، حرام ها و گناه ها، عقوبتی را وضع نماید؛ بلکه جرائمی که در دایره فرد و مال، یا عرض و یا عقیده او محدود و محصور نباشد، مشمول این اراده است. حتّی در مورد ارتداد، چنان چه شخصی آن را اظهار ننماید و در کمون ذهن خویش قرار دهد، عقوبت دنیوی و حدّی وجود ندارد؛ امّا زمانی که آن را اظهار می کند-/ که خود، نوعی اعلان مقابله با دین و متدیّنین و تخریب عقائد آنان است- مسأله حدّ مطرح می شود.
2. توجّه به این نکته حائز اهمیّت است که بر طبق قانون درء- «وادرئوا الحدود عن المسملمین ما استطعتم»[1]، یا مطابق نقل شیخ صدوق رحمه الله: «قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ادرئوا الحدود بالشبهات»[2]- روش اسلام بر آن است که تا اندازه ممکن استحقاق حدّ در مورد افراد منتفی باشد؛ و هیچ گاه این دین اصراری بر اثبات جرم و به دنبال آن، اقامه حدود مترتّب بر آن ندارد. همان طور که در موارد اثبات جرم، هیچ گاه آن را به وسیله طریقی آسان و ساده نپذیرفته است تا جایی که در برخی از صورت ها، اقامه چهار شاهد عادل مرد را لازم دانسته است.
3. علاوه بر این دو مؤلّفه، مؤلّفه سوم مواردی است که به عنوان عفو در اختیار حاکم شرع و قاضی جامع الشرائط قرار داده شده است.
4. مؤلّفه چهارم آن است که بر اساس برخی روایات، در صورت جهل به حرمت و حکم، استحقاق حدّ منتفی است؛ به عنوان مثال، در صحیحه حلبی از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «لو أنّ رجلًا دخل فی