- مشخصات کتاب
- اشاره
- مقدمه مؤلف
- اما مقدمه پس در بيان وجوب تحصيل اصل معرفت است
- اشاره
- اول از روى قاعده دفع ضرر است
- دويم آنكه عقل از روى قاعده تحسين و تقبيح مستقل است و حاكم است بقبح تعريض نفس و اقتحام آن در مهالك حتى در محتملات از مهالك
- سيم اطباق عقلا و اتفاق ايشان بر وجوب دفع ضرر
- چهارم اجماع اصحاب بر وجوب دفع ضرر مظنون فى الجمله
- پنجم خصوص آيات وارده در اين باب
- ششم خصوص اخبارى كه وارد شده است بر وجوب دفع ضرر بر نفس و حرمة هلاكت نفس
- الباب الاول در اثبات صانع تعالى و صفات ثبوتيه و سلبيه او و در آن چند فصل است
- فصل اول در اثبات وجود صانع تعالى
- ادله اثبات وجود صانع تعالى
- اشاره
- دليل اول بر اثبات صانع تعالي دليل و برهانى است منتسب بسوي حكماء
- دليل دويم و برهان دويم بر اثبات وجود واجب تعالى برهانيست كه منتسب بسوى متكلمين از اصحاب است
- دليل سيم بر اثبات وجود صانع تعالى آنستكه ظاهر شد سابقا كه ممكن كلى از جهة اتصاف او بامكان لابد است مر او را يك مؤثرى و موجدى كه ايجاد بنمايد او را
- دليل چهارم بر اثبات صانع تعالى آنستكه باو نيز اشاره فرموده است جناب صادق آل محمد صلوات اللّه عليهم
- دليل پنجم بر اثبات صانع تعالى آنستكه اشاره و بيان نموده است نيز او را حضرت صادق عليه السّلام
- دليل ششم بر اثبات صانع تعالى آنستكه مجلسي عليه الرحمه نقل نموده است در بحار
- دليل هفتم است در اثبات صانع تعالى چنانچه مجلسى عليه الرحمة در بحار نقل نمود است از جناب صادق عليه السّلام
- دليل هشتم در اثبات صانع تعالى اتفاق جميع انبياء و اولياء و عقلاء و اخبار ايشان بحقيت وجود صانع عالم
- دليل نهم بر اثبات صانع تعالى معجزاتيست كه از همۀ پيغمبران و اوصياي ايشان صلوات اللّه عليهم ظاهر گرديد
- دليل دهم بر اثبات وجود صانع تعالى اختلاف اجناس و انواع و اصناف و اشخاص مصنوعات و اختلاف مصالح و حكم كه در هر يك از آنها ملحوظ شده است
- دليل يازدهم بر اثبات صانع تعالى ضرورة فطريۀ مصنوعات است
- دليل دوازدهم بر اثبات صانع تعالى كه باين عدد ميمون ختم مينمائيم براهين و ادله داله بر وجود صانع تعالى را دليل و برهانى است كه مولاى متقيان جناب امير المؤمنين عليه السّلام بيان
- فرموده است
- ذكر دو فائده و دوازده تفكره به جهت امتثال امر خداوند به تذكر و تفكر و تعقل و تدبر
- اشاره
- فائدۀ اول آنكه بدان قدر توحيد و يقين و ايمان خالص بخداوند اكبر را
- فائده دويم بدانكه تفكر در آثار ربوبية و تامل در صنايع سنيۀ الهيه مختلف است باختلاف اجناس و انواع و اصناف و اشخاص كافۀ مصنوعات واقعۀ در انفس و افاق
- تفكره اولى در تدبر و نظر نمودن در همين عالم محسوس است
- تفكرۀ ثانيه در آنچه متعلق بارضين است
- تفكرة ثالثه در آنچه متعلق است به سماوات و نجوم
- تفكرۀ چهارم در تدبر و تأمل نمودن در اصل خلقت آسمانها و زمين ها
- «تفكره پنجم» در نظر نمودن و تامل كردن در آنچه واقع در مابين السماوات و ارضين است
- (تفكره ششم) در نظر نمودن و تأمل كردن در امر باران و سحاب و بعضى از چيزهائيكه حادث در مابين السماوات ارضين است از شهاب و برق و صاعقه و نحو آن
- «تفكرۀ هفتم» در نظر نمودن و تأمل كردن در آنچه بر وجه ارض است از انواع نباتات و اثمار و فواكه و حبوب
- تفكره هشتم در بيان خلقت انسانى و تامل و نظر نمودن در عجايب صنع حضرت آفريدگار در اين اعجوبه دهر كه از اعظم آيات حضرت احديت است
- تفكره نهم در آنچه متعلق است بانسان از عجائب خلقت او در آنچه قرار داده است خالق حكيم عليم در او از قواى ظاهره و باطنه
- «تفكرۀ دهم» در تأمل نمودن و تفكر و نظر كردن در آنچه متعلق بانسان است در صفات خاصۀ او كه خلاق عليم حكيم براى تشريف و تفضيل او بر ساير حيوانات باو لطف و انعام فرموده
- تفكرۀ يازدهم در تأمل نمودن و نظر كردن در احوال حيوانات
- تفكره دوازدهم در بيان اقرار جمله حيوانات از طيور و غير آن بوحدانيت اقدس تعالي
- تقديم امورى بر ساير فصول باب توحيد
- اشاره
- امر اول آنكه اسماء حسنى و صفات ثبوتيۀ جناب اقدس تعالي باعتبار دلالت لفظيه بر چند قسم اند
- امر دوم فرق بين صفات الله و اسماء الله
- امر سيم آنكه صفات ثبوتيۀ جناب اقدس تعالى يا از قبيل صفات ذاتيه اند يا از قبيل صفات فعليه
- امر چهارم آنكه صفات خداي تعالى بر سه قسم است
- امر پنجم آنكه آنچه مذكور است از صفات ثبوتيه و سلبيه در كتب كلاميه و رسايل عقايد و اصول دنييه از اينكه صفات ثبوتيه هشت است يا زياده
- ادله اثبات وجود صانع تعالى
- فصل دويم در اثبات صفات ثبوتيه كماليه جناب اقدس تعالى است
- و اول از صفات ثبوتيه در بيان آنكه خداي تعالى قادرست
- اشاره
- مبحث اول در اثبات اصل قدرتست
- اشاره
- دليل اول بر قدرت واجب تعالي همان حدوث اشياء و امكان اوست
- دليل دويم منافات عجز با واجب الوجود بالذات
- دليل سيم آنست كه اگر خداوند قادر نباشد هر اينه در افعال خود محتاج خواهد بود بمعين
- دليل چهارم آنستكه خداوند عالم اعطاء قدرت و توانائى نمود در بندگان خود
- دليل پنجم تأمل نمودن و نظر كردن در آيات باهره و شواهد ربوبيه حضرت اقدس تعالى
- دليل ششم بر اثبات اصل قدرت حق تعالى همان ضروريۀ فطريه است
- دليل هفتم اتفاق همۀ اهل ملل و نحل از ارباب مذاهب و اديان از امم اولو العزم و ساير انبياء مرسلين و همه فرقۀ كه قائلند بوجود صانع تعالي
- دليل هشتم اخبار جميع انبياء و مرسلين و اوصياى ايشان بر قدرت حضرت آفريدگار
- دليل نهم آيات كثيره داله بر مقصود
- دليل دهم اخبار متواتره كه از جناب اقدس نبوي صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت طاهرين او صلوات اللّه عليهم اجمعين رسيده است
- مبحث ثانى در اينكه خداوند تبارك و تعالي قادر مختار و فاعل بالاختيار است
- اشاره
- دليل اول آنكه اگر حضرت آفريدگار قادر مختار و فاعل بالارادة و الاختيار نباشد هر آينه لازم خواهد آمد قدم عالم يا حدوث واجب تعالى و هردو لازم باطل است
- دليل دويم آنكه اگر قادر متعال فاعل مختار نباشد بلكه فاعل بالاضطرار باشد هرآينه اين موجب ازراء و تنقيص ذات واجب الوجود خواهد بود
- دليل سيم آنكه اگر حضرت آفريدگار فاعل بالاختيار نباشد بلكه فاعل بالايجاب و الاضطرار باشد علاوه بر آنچه ذكر شد در دليل اول از لزوم تعدد قدما يا حدوث واجب تعالى هر اينه لازم خواهد آمد تحقق جميع موجودات در طبقۀ واحده و در زمان واحد
- دليل چهارم آن كه اگر چنانچه حضرت آفريدگار فاعل بالاختيار نباشد بلكه فاعل بالايجاب و الاضطرار باشد هر اينه محال خواهد بود تغير و تبدل و تصرف در موجودات و فناء و اعدام آنها
- دليل پنجم آيات كثيره واردۀ در اين باب
- دليل ششم اخبار متواترۀ وارده در اين باب از جناب اقدس نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت طاهرين او صلوات عليهم اجمعين
- دليل هفتم ضرورة دين اسلام
- مبحث ثالث در عموم قدرت حضرت آفريدگار كه هيچ ممكني از تحت قدرت او بيرون نيست
- اشاره
- دليل اول در مقام تحقق وجود مقتضي و عدم مانع
- دليل دويم آنكه منع عموم قدرت حق تعالى و نفى آن در بعض نقص و ازراء است بالنسبة بذات اقدس تعالي
- دليل سيم آيات كثيرۀ وارده در قرآن كه صريح و ظاهرند در عموم قدرت تعالى
- دليل چهارم اخبار متواترۀ صريحه و ظاهره در مدعى كه از جناب اقدس نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت طاهرين او رسيده است در مقام
- دليل پنجم اجماع اصحاب بر عموم قدرت حق تعالى
- اشاره
- مخالفت حكما در عموم قدرت حق تعالى
- اشاره
- امر اول در دليل اول حكما بر ادعاى خود كه الواحد لا يصدر منه إلا الواحد
- اشاره
- جواب از استدلال حكما به وجوه عديده
- اشاره
- اما اول بواسطۀ آنكه آن علت واحده احدي الذات واحد من كل جهة اگر محيط بجميع معلولات باشد بالعلم و الاحاطة و القدرة و الاشراف و السلطنة
- و ثانيا آنكه آنچه ذكر شده است از اينكه علت موجده مر معلول اگر بسيط الحقيقة باشد چون ذات بارى تعالي ممكن نيست كه صادر شود از او غير معلول واحد و الا لازم خواهد آمد يا تكثر ذات و يا تركب آن
- و ثالثا آنكه اگر فاعليت واجب الوجود مر اشيائرا بالذات باشد نه بفعل يعنى ذات اقدس تعالى علت تامه صدور باشد نه فعل او هر اينه لازم خواهد آمد كه خداوند فاعل بالايجاب باشد نه فاعل بالاختيار
- و رابعا باينكه اگر فاعليت واجب الوجود مر اشياء را بذات باشد نه بفعل يعنى علت تامه صدور اشياء ذات اقدس تعالى باشد هر اينه لازم خواهد آمد تعدد قدماء و قدم ممكنات و ازلي بودن اشياء
- و خامسا باينكه آنچه ذكر شد از جهات در صادر اول كه عقل اول باشد از اعتبارات ثلثه كه بتحليل شش امر خواهد بود اگر امور وجوديۀ نفس الامريه اند
- و سادسا بآنكه آنچه ذكر شد در اين دليل كه اين امور اعتقاديه نفس الامرية فى حد نفسه قابل جعل نيستند
- و سابعا آنكه امور سته كه در عقل اول فرض شده است بنابر تحقيق خصم كه اينها امور اعتباريه نفس الامريه اند كه منشأ انتزاع در خارج دارند
- و ثامنا باينكه ترتيب مذكور باطل است بوجه آخر
- و تاسعا بآنچه بعضي ايراد كردند باينكه نسبت فلك ثوابت كه فلك ثاني باشد با آنچه در او هست از كواكب مختلفة المقادير المتكثرة الجهاترا معلول قرار دادن از براى عقل ثانى
- و عاشرا باينكه از اوضح دليل بر بطلان اين دليل همان تناقض و اختلافاتيست كه از براى مهره همين فن است در صحة و فساد دليل مذكور
- و حادى عشر آنكه ادله عقليه و نقليه و ضرورت و اجماع و اتفاق اهل عقول قائم است بر آنكه لا موثر فى ايجاد الموجودات الا اللّه سبحانه و تعالى
- و ثانى عشر كه باين عدد ميمون تمام مينمائيم بطلان اين دليل و قاعده را كه اين جواب اتم وجوه است در نزد اهل بصيرت و دانش
- امر دويم آنكه اشاره شود ببعضى از ادله اخرى كه از براي حكماء است در مثل چنين مقام مع اجوبۀ آن
- دويم از صفات ثبوتيه در بيان آنكه خداى تبارك و تعالى عالم است
- اشاره
- دليل اول همان استناد اشياء است بسوى حقتعالي
- دليل دويم اختيار واجب تعالى است بمعنى آنكه اختيار صانع تعالي در مخلوقات خود دليل است بر علم حق تعالى بآنها
- دليل سيم تجرد جناب واجب الوجود است از صفات امكانيت
- دليل چهارم احكام و اتقان مصنوعات
- دليل پنجم آنكه علم كه معني آن دانش و منكشف بودن همۀ اشيا است در نزد ذات مقدس كبريائى او از صفات كماليه است
- دليل ششم آنكه اگر حضرت آفريدگار فاقد اين كمال باشد هر اينه محتاج خواهد بود در آفريدن موجودات بسوى دليل و راه نمائى
- دليل هفتم همان ضرورة فطريه است
- دليل هشتم اتفاق همۀ اهل ملل و نحل از ارباب مذاهب و اديان از امم اولوا العزم و ساير انبيا و مرسلين
- دليل نهم اخبار جميع انبيا و مرسلين و اوصياء ايشان صلوات عليهم و اجمعين
- دليل دهم آيات كثيره داله بر مطلوب بالصراحة و الظهور
- دليل يازدهم خصوص اخبار متواتره كه از جناب اقدس نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت طاهرين او صلوات اللّه عليهم اجمعين رسيده است
- دليل دوازدهم خصوص ضرورت مذهب اهل بيت صلوات اللّه عليهم بلكه ضرورت دين اسلام
- و سيم از صفات ثبوتيه كماليه حضرت آفريده گار بصير است
- و چهارم از صفات ثبوتيه كماليه حضرت آفريده گار سميع است
- پنجم از صفات ثبوتيه كماليه حضرت حق جل و علا مدرك است
- ششم از صفات ثبوتيه كماليه حضرت آفريدگار حيوة است
- اشاره
- و دليل بر اثبات اين صفت كمال وجوهى است از براهين عقليه و نقليه
- دليل اول آنكه حيوة از صفات كمال است و ضد آن كه عدم و موت و فناء باشد از نقايص صفات است
- دويم آنكه حيوة عبارتست از صفتى كه مصحح اتصاف شىء باشد بعلم و قدرت
- دليل سوم آنكه حيوة و موت از امور متقابله اند
- دليل چهارم آنكه حقتعالى بقدرة كامله خود ايجاد حيوة و احداث احياء نموده
- دليل پنجم اتفاق جميع ارباب مذاهب و اديان از ارباب ملل و نحل و اتفاق جميع انبياء و اوصياء عليهم السلام
- دليل ششم قرآن مجيد است
- دليل هفتم اخبار و آثار متواترات و ادعيه و اذكار وارده از اهل بيت سيد انام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
- پس از شعب اين صفة ذات و از متفرعات او است صفات كماليه ديگر كه آن ازلى و قديم بودن حقسبحانه و تعالى است و دائم و ابدى و سرمدى بودن ذات مقدس او است
- اشاره
- دليل اول بر ثبوت اين چهار صفات كماليه از براى حقتعالى همان ثبوت حيوة ذاتيه حقتعالى است
- دليل دويم آنكه ازلية و ابدية و سرمديت از صفات كمالند و عدم آن از نقايص صفاتست
- دليل سيم آنكه اگر حقسبحانه و تعالى متصف نباشد باين صفات كمال هرآينه لازم خواهد آمد اتصاف ذات اقدس او بضد و نقيض اين صفات
- دليل چهارم آنكه اگر حقسبحانه و تعالى متصف باين كمالات نباشد هرآينه لازم خواهد آمد ايجاب ذات و جهل ذات و عجز ذات
- دليل پنجم آنكه اگر جاريشود بر حقتعالى عدم و انقطاع وجود و ابتدائى از براى وجود او باشد در جانب ازل و انتهائى از براى وجود او باشد در ابد هرآينه مختلف خواهد بود احوال و صفات او
- دليل ششم اتفاق جميع مليين از ارباب ملل و نحل بلكه ضرورت در نزد همۀ مذاهب باينكه حقسبحانه و تعالى انتهائى از براى وجود او نيستكه ذات حق باو منتهى شود
- دليل هفتم ادله سميعه از قرآن و اخبار و خطب و ادعيه مأثور از سيد انام و اهل بيت طاهرين او صلوات اللّه عليهم اجمعين
- بحث در حدوث و قدم عالم
- اشاره
- توضيح كلام در مرام در سه مقام است
- مقام اول در بيان نقل خلاف و تحرير اصل محل نزاع
- مقام ثانى در احتجاجات و استدلالات ايشان بر قدم عالم
- مقام ثالث در استدلال بر حدوث عالم كه ما سوى اللّه است بمعنى متنازع فيه
- اشاره
- دليل اول بر حدوث عالم همان اتصاف عالم است بصفة امكان
- دليل دويم بر حدوث عالم آنست كه اصحاب ما متكلمين متعرض او شدند
- دليل سيم بر حدوث عالم آنكه اگر عالم قديم باشد هرآينه محال خواهد بود مجعوليت و معلوليت عالم
- دليل چهارم بر حدوث عالم همان مصنوعيت اشياء است از براى حقتعالى
- دليل پنجم بر حدوث عالم قدرت و اختيار حضرت آفريدگار است چه همۀ اشياء كه عبارت از ما سوى اللّه است از مقدورات حضرت حق جل و علا است
- دليل ششم بر حدوث عالم آنست كه اگر عالم قديم باشد و ابتدائى از براى وجود او نباشد هرآينه لازم خواهد آمد بر خصم انكار معاد جسمانى بنابر عدم تناهى نفوس
- دليل هفتم بر حدوث عالم آيات وارده در اين بابست
- دليل هشتم بر حدوث عالم اخبار متواتره واردۀ از اهل بيت عصمت است صلوات اللّه عليهم اجمعين در بحار
- دليل نهم بر اثبات حدوث عالم اتفاق ارباب مذاهب و ملل و اديان در حدوث ما سوى اللّه
- دليل دهم بر حدوث عالم ضرورت دين اسلام است
- نقل كلام لاهيجى در گوهر مراد در باه قدم و حدوث
- و اول از صفات ثبوتيه در بيان آنكه خداي تعالى قادرست
- فصل سيم در اثبات صفات جماليه حق تعالى كه آنها را صفات ثبوتيه اضافيه و صفات فعليه هم نيز گويند
- اشاره
- مقام اول در بيان نمودن فارق بين صفات ذات و صفات فعل است
- اشاره
- وجه اول آن است كه صفات ذات آنستكه صحيح نباشد تخصيص و تقييد او بحالى و زمانى دون زمان آخر
- و دويم آنكه آنچه از صفات ذاتست آنستكه حقتعالى موصوف باو گردد ازلا و ابدا و محال باشد اتصاف او بضد آن
- سيم آنكه آنچه از صفات فعل است آنست كه مفهومش مفهوم اضافى باشد
- چهارم آنكه آنچه از صفات حق تعالى است اگر سلب آن موجب منقصت ذات باريتعالى باشد
- پنجم آنكه هر صفتي كه محال و ممتنع است اينكه متعلق شود از براى قدرت واجب تعالى
- مقام ثاني در بيان نمودن جملۀ از صفات فعليه كه مقصود بحث است
- اول آنها اراده است
- اشاره
- و قبل از شروع در استدلال لابد است از تقديم اموريكه مرتبط بمقصود است
- اشاره
- اول آنكه اراده و مشية دو لفظاند بمعنى واحد بحسب لغة
- امر ثاني آنكه اراده بر دو قسمتست اراده تكوينيه و ارادۀ تشريعيه
- امر سيم آنكه آنچه محل نزاع و بحث است در علم كلام و اصول دين همان اراده بمعنى اول است كه اراده تكوينيه باشد
- امر چهارم آنكه صدور فعل از ما مكلفين بر سبيل اراده و اختيار منوط است باجتماع امور و شروطى
- امر پنجم آنكه صدور فعل از حقتعالى منوط و موقوف باين امور نخواهد بود
- امر ششم آنكه جميع عقلاء و حكماء و عقل و نقل اتفاق دارند باستحالۀ تخلف مرادات حقتعالى از اراده واجب تعالى
- ادله حكما بر اينكه اراده از صفات ذات است
- اشاره
- اول آنكه تخصيص افعال بايجاد در وقتى دون وقتي و زماني دون زماني و در حالى دون حالي با آنكه همۀ اوقات و ازمان و احوال متساوية النسبة است در نزد فاعل كه واجب تعالى است
- دليل دويم آنكه اگر مرجع اراده بسوى علم خاص نباشد كه از صفات ذاتست بلكه امرى باشد غير علم خالى از اين نخواهد بود كه آن امر يا قديم است و يا حادث و هر دو باطل است
- دليل سيم آنكه ارادۀ واجب تعالى غير علم حقتعالى باشد بما في الفعل من المصلحة بلكه اراده امر حادث باشد هرآينه لازم خواهد آمد تسلسل
- و اما ادلۀ متشرعه و اهل حق بر آنكه اراده از صفات فعل است و حادث
- اشاره
- دليل اول آنكه اراده مرجع آن بسوى علم بما فى الفعل من المصلحة باشد كه عين ذات حقتعالى است
- دليل دويم آنكه اراده بمعنى مذكور كه حكماء قائلند هر آينه مستلزم است قدم اشياء را
- دليل سيم آنكه اراده بمعنى مذكور مستلزم است استحالۀ تغيير و تغير و عدم و زوال و فناء اشياء را
- دليل چهارم اينكه اراده بمعنى مذكور منافيست با آنچه ثابت شده است بضرورت شرع از معاد جسمانى
- دليل پنجم آنكه اراده بمعنى مذكور در نزد حكماء از صفات ذاتست چون ساير صفات ذات كه صحيح نخواهد بود نفى آن از واجب تعالى در زمانى دون زمانى و تخصيص او بوقتى دون وقتى
- دليل ششم آيات منصوصه واردۀ در قرآن
- دليل هفتم اخبار متظافره از اهل بيت عصمت و طهارت صلوات اللّه عليهم اجمعين -
- دويم از صفات فعليه كونه تعالى متكلما
- اشاره
- مقام اول در بيان اصل ماهيت و حقيقت كلام
- اشاره
- و در تفسير كلام نفسى سه وجه نقل نمودند
- وجه اول آنكه مراد بكلام نفسى همان مدلول و معناى كلام لفظى است
- و تفسير ثانى از براى كلام نفسى كه منقول از عضدى است آنستكه مراد بكلام نفسى همان نفس نسبت خبريه و يا نسبت انشائيه است كه قائم بنفس متكلم است
- و تفسير ثالث منقول است از قوشجى و غير آن كه مراد بكلام نفسى همان امر ثابت در ضمير متكلم است كه ثابت در خزانه خيال او است
- مقام دويم در اثبات اصل صفت مذكور كه تكلم نمودن باشد از براى واجب تعالى جل ذكره
- اشاره
- اما ثبوت آن عقلا پس وجوهيست از ادله عقليه
- و اما طريق ثبوت آن از شرع پس آنهم نيز وجوهى است
- دليل اول بر ثبوت آن شرعا آيات واردۀ در اين باب است
- دليل دويم بر ثبوت آن شرعا اخبار متواتره وارده از اهل بيت طاهرين است صلوات اللّه عليهم اجمعين
- دليل سيم بر ثبوت آن شرعا اخبار همۀ انبياء مرسلين و اوصياء طاهرين ايشان صلوات اللّه عليهم
- دليل چهارم بر ثبوت آن شرعا اجماع و اتفاق و ضرورت مذهب و اديان همۀ مليين است
- مقام سيم در بيان آنستكه كلام از صفات فعليه واجب تعالى است و يا از صفات ذاتيه است
- اشاره
- احتجاج نمودند اشاعره بر اينكه تكلم از صفات ذات است قديم بوجوه ثلثه
- احتجاج و استدلال كرده ميشود از براى مذهب حق و اهل حق بر اينكه تكلم از صفات فعليه است حادث بوجوه كثيره
- دليل اول كه مرجع آن بسوى شكل اول است كه بديهي الانتاج است آنستكه كلام حقتعالى مؤلف است از اصوات و حروف
- دويم آنكه كلام حقتعالى مشتمل است بر امر و نهى و خطاب و اخبار و استخبار و نداء و امثال آن
- دليل سيم اگر كلام واجب تعالى ازلى باشد هر آينه لازم خواهد آمد كه ابدى باشد
- دليل چهارم آنكه اگر كلام واجب تعالى قديم و ازلى باشد هرآينه لازم خواهد آمد لزوم كذب بر واجب
- دليل پنجم آنكه باجماع و ضرورت دين ثابت شده است كه قرآن كلام واجب تعالى است
- دليل ششم دلالت نفس قرآن بر اينكه او حادث و نبود شده است
- دليل هفتم اخبار مأثوره از سيد انام عليه و آله افضل الصلوة و اكمل السلام
- سيم از صفات ثبوتيه فعليه صفت صدق است
- اشاره
- دليل اول بر ثبوت اين صفة آنستكه صدق مطابقه نمودن خبر است مر واقع را و كذب عدم مطابقه نمودن خبر است مر واقع را
- دليل دويم آنستكه كذب صفت نقص و عجز است
- دليل سيم آنكه اگر جايز باشد كذب بر حقتعالى هرآينه لازم خواهد آمد عدم وثوق و اعتماد بشىء از وعد و وعيد حقسبحانه و تعالى
- دليل چهارم آنكه اگر جايز باشد كذب بر حقتعالى هرآينه
- لازم خواهد آمد انتفاء فائده ترغيب بر طاعات و ترهيب بر معاصى
- دليل پنجم آنكه اگر جايز باشد كذب بر حق تعالى هرآينه لازم خواهد آمد ظلم نمودن حقتعالى مر عباد را
- دليل ششم ادلۀ سمعيه است از آيات و اخبار
- دليل هفتم ضرورت و اتفاق جميع ارباب ملل بانه تعالى اصدق الصادقين
- دليل هشتم اخبار نمودن جميع انبياء و مرسلين و اوصياء ايشان صلوات اللّه عليهم اجمعين بصدق حقتعالى
- اول آنها اراده است
- فصل چهارم در صفات تنزيهيه حق جل و علا
- اشاره
- اول از آنها آنستكه حق جل و علا مركب نيست
- اشاره
- دليل اول آنستكه مركب بجميع اقسام آن چه از تراكيب عقليه و چه از تراكيب خارجيه لابد است در او از اعتبار اجزاء
- دليل دويم آنكه اگر حقتعالى مركب از اجزاء باشد خالى از اين نيستكه اجزاء او يا واجب است لذاته كه واجب الوجود بالذاتست
- دليل سيم آنستكه اگر حقتعالى مركب ذو اجزاء باشد هرآينه لازم خواهد بود از براى او از مؤلف و مركبى كه مفيد وجود او باشد
- دليل چهارم آنكه ظاهر شد در دليل متقدم باينكه مركب از براى او تحققى نخواهد بود الا بعد اجتماع علل اربعه
- دليل پنجم ضرورت مذهب اثني عشريه و اتفاق اهل حق از جميع ارباب ملل و نحل از امت هر پيغمبرى باينكه حق جل و علا منزه است از تركيب
- دليل ششم اخبار متواترۀ وارده از اهل بيت عصمت و طهارت صلوات اللّه عليهم
- دويم از صفات سلبيه حق تعالى آنستكه تنزيه كرده شود حق جل و علا از مطلق جسم و جسمانيات
- اشاره
- دليل اول آنكه جسم لابد است مر او را از مكان
- دليل دويم آنكه جسم از حيثيت جسميت لابد است مر او را از حركة و يا سكون و از اجتماع يا افتراق كه اين امور از لوازم ذاتيه جسمند
- دليل سيم آنكه اگر حقتعالى جسم باشد خالى از اين نيست كه يا قابل انقسام خواهد بود بسوى ابعاد ثلثه يا غير قابل است از براى انقسام
- دليل چهارم آنكه اگر حقتعالى جسم باشد هرآينه لازم خواهد آمد تعدد قدماء
- دليل پنجم اجماع مسلمين و ضرورت مذهب اماميه بر آنست كه حقتعالى منزه است از جسم و جسمانيات
- دليل ششم اخبار كثيره كه زياده از حد تواتر است
- سيم از صفات سلبيه آنستكه حقتعالى جوهر نيست
- چهارم از صفات سلبيه عرض است
- اشاره
- اولا آنستكه اگر حقتعالى عرض باشد هرآينه لازم خواهد آمد انقلاب محال
- و ثانيا آنكه اگر حقتعالى عرض باشد هرآينه لازم خواهد آمد اجتماع نقيضين
- و ثالثا آن كه اگر حقتعالى عرض باشد هرآينه لازم خواهد آمد تعدد قدماء
- و رابعا بر تنزيه حقتعالى از عرض آنستكه اعراض لابد است از براى او از محلى كه قائم شود بآن
- و خامسا بر تنزيه حقتعالى از عرض و عرضيات اخبار كثيره متواتره است كه وارد شده است در مقام
- دليل ششم اتفاق و ضرورت مذهب اثنى عشريه است بر آنكه حق جل و علا منزه است از عرض و عرضيات بجميع اقسام آن
- پنجم از صفات سلبيه نفى شريك است
- اشاره
- دليل اول بر وحدت حضرت حقتعالى و نفى شريك آنستكه تعدد واجب الوجود مستلزم است نفى اصل وجوب واجب الوجود را
- دليل دويم آنكه اگر متعدد باشد واجب الوجود بالذات هرآينه لازم خواهد آمد تركيب واجب تعالى
- دليل سيم بر وحدت حقتعالى و نفى شريك از او آنكه ثابت و محقق استكه وجود واجب تعالى عين ذات او است و اگر واجب الوجود بالذات متعدد باشد پس امتياز بين آن دو نخواهد بود
- دليل چهارم بر وحدت حقتعالى و نفى شريك از او آنكه اگر از براى حقسبحانه و تعالى شريكى باشد كه واجب الوجود باشد هرآينه از براى آن دو واجب وجودى خواهد بود غير وجود افراد و آحاد او
- دليل پنجم بر وحدت حقتعالى و نفى شريك از او آنكه اگر واجب الوجود متعدد باشد خالى نيست كه هريك از آن دو قادرند بر منع ديگرى از آنچه اراده نموده است
- دليل ششم كه نيز از جملۀ فروعات تمانع است كه اگر متعدد باشد واجب الوجود خالى از آن نيست كه هريك از آنها يا قادرند بر كتمان نمودن شىء را از ديگرى و يا غير قادرند
- دليل هفتم از شعب دليل تمانع آنكه اگر واجب الوجود متعدد باشد
- دليل هشتم از شعب دليل تمانع آنكه اگر واجب الوجود متعدد باشند هرآينه لازم خواهد آمد از وجود تعدد واجب الوجود عدم آن
- دليل نهم از شعب دليل تمانع آنكه اگر واجب الوجود بالذات متعدد باشد هرآينه لازم خواهد آمد فساد نظام عالم امكان
- دليل دهم بر اثبات وحدت حقسبحانه و تعالى و نفى شريك از او دليل فرجه است
- دليل يازدهم بر اثبات وحدت حق سبحانه و تعالى و نفى شريك از او برهان تلازم است
- دليل دوازدهم بر اثبات وحدت حضرت حق سبحانه جل و علا و نفى شريك از آن برهانيست منتسب بسوى حضرت امير المؤمنين عليه السّلام
- دليل سيزدهم بر اثبات وحدت حضرت حقسبحانه جل و علا آنستكه حضرت امام رضا عليه السّلام بيان آنرا فرموده است در مقام مناظره و الزام خصم
- دليل چهاردهم بر اثبات وحدت حقتعالى و نفى شريك او ادله سمعيه است از كتاب و سنة متواتره و ضرورت
- ششم از صفات سلبيه آنستكه حقسبحانه جل و علا محل حوادث و تغييرات نخواهد بود
- اشاره
- دليل اول آنكه اگر حقسبحانه و تعالى محل حوادث باشد و صفات ذاتيه او متجدد و حادث باشند هر آينه لازم خواهد آمد انفعال ذات و تغير او بتغير حوادث
- دليل ثانى آنكه صفات ذاتيه حقتعالى از صفات كمال است كه عين ذات است پس اگر حادث و متجدد باشد هرآينه لازم خواهد آمد خلو ذات حقتعالى از صفات كمال
- دليل سيم آنكه اگر حقسبحانه و تعالى محل حوادث باشد و متجدد باشد صفات او هرآينه محتاج خواهد بود صفات حادثه و عارضه مر ذات او بسوى علة محدثه
- دليل چهارم اتفاق و ضرورت مذهب اثنا عشريه بر آنكه حق سبحانه و تعالى منزه است و مبرا است از تغيير و تغير و انقلاب و حدوث و اختلاف احوال
- دليل پنجم اخبار متواتره وارده از اهل بيت عصمت و طهارت صلوات اللّه عليهم اجمعين
- هفتم از صفات سلبيه در نفى معانى است از حق سبحانه جل و علا
- اشاره
- دليل اول آنكه اگر صفات ذاتيۀ حقتعالى زائد بر ذات او باشد نه عين ذات او هرآينه مغاير خواهد بود با ذات او تحقيقا لمعنى الزيادة
- دليل دوم آنكه اگر صفات كماليه حقتعالى زائد بر ذات او باشد نه عين ذات او هرآينه مغاير خواهد بود با ذات او تحقيقا لمعنى الزيادة
- دليل سيم آنكه اگر صفات كماليه حقتعالى زائد بر ذات او باشد نه عين ذات هرآينه لازم خواهد آمد دور و يا تسلسل
- دليل چهارم آنكه اگر صفات كماليه حقتعالى زائد بر ذات او باشد نه عين ذات او هرآينه مساوى خواهد بود با ساير ذوات
- دليل پنجم آنكه اگر صفات كماليه حقتعالى زائد بر ذات او باشد نه عين ذات او هرآينه لازم خواهد آمد تركب واجب تعالى از دو امر
- دليل ششم آنكه اگر صفات كماليه حق تعالى زائد بر ذات او باشد هرآينه داخل خواهد بود صفات او در كيفيات نفسانيه
- دليل هفتم اخبار متظافره بلكه متواتره
- اشاره
- بما سواى خود باشد هرآينه لازم خواهد آمد دور مصرح
- دليل چهارم آنكه حق سبحانه و تعالى محتاج و مفتقر بسوى غير خود باشد پس افتقار و حاجت او يا در ذات او است و يا در صفات ذاتيه او كه عين ذاتست
- دليل پنجم آنكه اگر حق سبحانه و تعالى محتاج و مفتقر بما سواى خود باشد خالى از اين نيست كه آن محتاج اليه و مفتقر اليه كه رفع كننده است احتياج و افتقار حق سبحانه و تعالى را يا واجب الوجود بالذات است و يا ممكن الوجود بالذات است و يا ممتنع الوجود بالذات است
- و اما ادله شرعيه در اين باب پس وجوهى است از آيات كثيره و اخبار متواتره و ضرورت در جميع مذاهب و اديان
- اشاره
- نقل خطب وارده در توحيد
- اشاره
- من جملة جلايل تلك الخطب آنست كه حضرت سيد الشهداء روحنا له الفداء نقل نمودند از پدر بزرگوار خود حضرت امير المؤمنين عليه السّلام
- و از جمله از جلايل خطب وارده از آن جناب در باب توحيد كه عامه و خاصه متفقند بر نقل آن خطبه ايست كه حضرت صادق عليه السّلام از آباء طاهرين خود نقل نموده است
- و از جمله از جلايل خطب آنسرور موحدين كه در توحيد حقسبحانه جل و علا بيان فرمودند آنستكه در نهج البلاغه و بحار و نحو آن از كتب اخبار نقل شده است
- و از جمله از جلائل خطب واردۀ در توحيد از آن سرور موحدين خطبه ايست كه جناب صادق عليه السّلام نقل نموده است از آنجناب
- و از جمله جلائل خطب واردۀ در توحيد خطبۀ ايست كه حضرت على بن موسى الرضا عليه السّلام انشاء آن فرمودند
- و از جملۀ از كلمه جامعه در ابواب توحيد حديثى است كه در توحيد نقل نموده
- خاتمه در كلمه توحيد و تفسير سوره توحيد
- فصل اول در اثبات وجود صانع تعالى
- الباب الثانى في العدل
- اشاره
- و محل كلام فعلا در توحيد افعال استكه متحقق معناى عدل و حقيقة آن توضيح كرده ميشود بذكر چند امور
- الامر الاول آنكه عدل در مقابل ظلم و جور و ستمكارى محل اشكال و خلاف نيست
- امر دويم آنكه افعال اللّه سبحانه و تعالى منزه است از قبايح و شرور
- اشاره
- مقام اول در بيان تحرير محل نزاع در مسئله
- مقام ثانى در بيان ادله و براهين بر ثبوت حسن و قبح عقلى و آن از وجوهيست
- دليل اول ضرورت وجدان
- دليل دويم آنكه عاقل مختار در وقتيكه تعريه بنمايد نفس خود را از شهوات
- دليل سيم آنكه اگر عقل مستقل نباشد بحسن و قبح عقلى هرآينه لازم خواهد آمد انقطاع انبياء و عجز ايشان از دعوى نبوات
- دليل چهارم آنكه اگر عقل مستقل نباشد بتحسين و تقبيح عقلى هرآينه لازم خواهد آمد تساوى افعال بالنسبة بسوى امر و نهى
- دليل پنجم آنكه اگر عقل مستقل نباشد بتحسين و تقبيح هرآينه لازم خواهد آمد محذورات كثيرۀ
- دليل ششم ادلۀ سمعيۀ وارده در شرع از كتاب و سنة
- مقام ثالث در بيان تقرير بعضى از شبهات خصم و اجوبه از آن شبهات
- اشاره
- وجه اول آنكه اگر عقل مستقل باشد در حكم بحسن و قبح عقلى و حكم نمايد بحسن صدق و قبح كذب پس بايد حكم عقل بسرحد بداهت و ضرورت باشد
- وجه ثانى آنكه اگر عقل مستقل باشد بحكم نمودن بقبح كذب پس بايد جايز نباشد حكم نمودن بحسن كذب
- وجه ثالث آنكه اگر مستقل باشد بحسن و قبح عقلى و امر شارع تعلق نگيرد الا بحسن واقعى و نهى او تعلق نگيرد الا بقبح واقعى پس هرآينه بايد جايز نباشد تكليف نمودن كافر را بايمان
- وجه رابع بعض از آياتى كه تمسك بآن نمودند از براى نفى حسن و قبح عقلى
- امر سيم آنكه افعال اللّه سبحانه و تعالى جميعا منزه است از عبث و لغوية
- امر چهارم آنكه اراده حق تعالى تعلق نميگيرد بقبايح و شرور
- اشاره
- مقالۀ اولى در تحرير اقوال مسئله و تعيين محل نزاع بين طوائف
- مقاله ثانيه در بيان بطلان قول بالتفويض
- (مقالۀ ثالثه) در بيان بطلان قول بجبر
- اشاره
- تمسك مجبره به وجوهى از عقل و نقل
- اشاره
- اول آنكه قدرت بر ايجاد صفت كماليست كه لايق نخواهد بود استناد افعال مگر بسوى خالق عباد كه جامع جميع كمالاتست
- دوم آنكه آنچه را كه خداوند تعالى عالم است بوقوع آن واقع خواهد شد بر سبيل حتم و جزم
- سيم آن كه فعل صادر از مكلف يا آنكه واجب الصدور است از مكلف و يا آنكه غير لازم الصدور است
- چهارم جملۀ از آيات دالۀ بر عدم اختيار عباد در افعال بظاهر
- اما جواب از دليل اول
- و اما جواب از دليل ثانى
- و اما جواب از دليل ثالث
- و اما جواب از آيات مذكوره
- مقالۀ چهارم در بيان مذهب حقه اثنا عشريه از آنكه لا جبر و لا تفويض بل امر بين امرين
- اشاره
- طائفه اولى از اين اخبار آنست كه وارد شده است در بيان اختيار عباد در افعال
- و طائفة ثانيه از اخبار وارده در باب اخباريست كه وارد شده است در بيان بطلان قول بتفويض در محل نزاع
- طائفۀ ثالثه از اخبار در مقام اخبارى است كه وارد شده است در نفى جبر و بطلان مذهب جبريه و كفر قائل آن
- طائفۀ خامسۀ از اخبار وارده در مقام در بعضى از اخباريست كه فى الجملة مشتبه المضمون است از براى قصار كه از آنها فى الجمله استشمام جبر مينمايند
- اشاره
- و اما اخبار متشابه
- و اما آيات مشتبهۀ در مقام كه متوسل ميشوند باو قاصرين در تشييد و تاييد مذهب جبريه
- اشاره
- از آنجمله قوله تعالى وَ مٰا تَشٰاؤُنَ إِلاّٰ أَنْ يَشٰاءَ اَللّٰهُ
- و از جمله از آيات مشتبه قوله تعالى يُضِلُّ مَنْ يَشٰاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشٰاءُ
- و از جمله از آيات مشتبهه قوله تعالى فَمَنْ يُرِدِ اَللّٰهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاٰمِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً
- و از جمله آيات مشتبهه قوله تعالى اُنْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ اَلْأَمْثٰالَ فَضَلُّوا فَلاٰ يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلاً
- و از جمله آيات مشتبهة قوله تعالى أَ تَعْبُدُونَ مٰا تَنْحِتُونَ وَ اَللّٰهُ خَلَقَكُمْ وَ مٰا تَعْمَلُونَ
- و از جملۀ آيات مشتبهه قوله تعالى وَ مٰا كٰانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاّٰ بِإِذْنِ اَللّٰهِ
- امورى كه بر اين باب متفرع مى شود
- اشاره
- امر اول وجوب تكليف است
- اشاره
- دليل اول آنكه اگر لازم نباشد تكليف هرآينه لازم خواهد آمد كه حقتعالى العياذ باللّه فاعل قبيح باشد و صدور قبيح از حقتعالى ممتنع است
- دليل دويم بر وجوب تكليف آنكه اگر واجب نباشد تكليف هرآينه لازم خواهد آمد نقض غرض بلكه لزوم لغويت و عبث
- دليل سوم بر وجوب تكليف لزوم اختلال نظام و فساد عالم است
- دليل چهارم بر وجوب تكليف ادلۀ سمعيه است
- امر ثانى آنكه تكليف لغة ماخوذ است از كلفة كه عبارت از مشقت است
- امر سيم آن كه لطف واجب است بر حقسبحانه و تعالى و اصل لطف بمعنى رفق و مدارا است
- الباب الثالث فى النبوة
- اشاره
- فصل اول در اثبات نبوت مطلقه
- اشاره
- و دليل اول بر اثبات نبوة مطلقه لزوم اختلال نظام است
- دليل دويم بر اثبات نبوت مطلقه و آنكه لازم است بر حقسبحانه و تعالى بعث انبياء و رسل لزوم اغراء بقبايح و منكراتست
- دليل سيم بر اثبات نبوت مطلقه قاعدۀ لطف است
- دليل چهارم بر اثبات نبوت مطلقه آنكه ببراهين قاطعه
- ثابت شد وجوب تكليف بر حق سبحانه و تعالى
- دليل پنجم بر اثبات نبوة مطلقه آنكه شكى نيست كه افراد انسان مختلف المراتبند بحسب استعداد
- فصل دوم در شرايط نبوت
- شرط اول آنكه بايد رسول بلكه مطلق حجت منزه باشند از ذمايم خلقيه
- شرط دوم آنكه منزه و مبراء باشند از ذمائم و رذائل طبعيه
- شرط سيم آنكه منزه باشد در ابتداء امر از منقصت خلقية در ابدان و اجسام
- شرط چهارم آنكه منزه باشند از عيوب نسبية از دنائة آباء و عهر امهات
- شرط پنجم آنكه منزه باشند از رذائل افعال چون اكل بر طريق
- شرط ششم آنكه متصف باشند بمحامد اوصاف از عقل و ذكاء
- شرط هفتم آنكه بايد انبيآء و حجج افضل و اكمل در جميع صفات كماليه باشند از جميع آحاد اهل زمان خود
- شرط هشتم آنكه بايد انبياء و حجج صاحب معجزه باشند
- شرط نهم آنكه بايد انبياء و حجج صلوات اللّه عليهم اجمعين معصوم باشند از جميع خطايا و زلل عمدا و سهوا
- اشاره
- دليل اول عقلى بر وجوب عصمت لزوم اختلال نظام است
- دليل دويم عقلى بر وجوب عصمت آنستكه شكى نيست كه عصمت عبارت است از قوۀ الهيه
- دليل سيم عقلى بر وجوب عصمت انبياء و حجج صلوات اللّه عليهم اجمعين قاعدۀ لطف است
- دليل چهارم در مقام است آنست كه مكلفين مأمورند باتباع انبياء و حجج صلوات اللّه عليهم در اقوال و افعال
- دليل پنجم آنكه اگر واقع شود از ايشان كفر و معاصى هرآينه لازم است انكار بر ايشان و ايذاء و مذمت نمودن ايشان در آن قبايح
- دليل ششم آنكه اگر واقع شود از ايشان معاصى هرآينه لازم خواهد آمد فسق ايشان
- دليل هفتم آنكه اگر واقع شود از ايشان كفر و فسوق و ساير معاصى از عدم احقاق حقوق و حكم نمودن بغير ما انزل اللّه هرآينه لازم است تكفير نمودن انبياء و رسل
- دليل هشتم آنكه اگر واقع شود از ايشان كفر و معاصى و ساير انواع فسوق هرآينه لازم خواهد آمد كه معذب شوند اولياء اللّه و احبائه باشد العذاب و النكال
- دليل نهم آنكه اگر واقع شود از ايشان انواع ذنوب و معاصى هرآينه هادى بسوى حق نخواهند بود
- «دليل دهم» خصوص قوله تعالى وَ إِذِ اِبْتَلىٰ إِبْرٰاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمٰاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قٰالَ إِنِّي جٰاعِلُكَ لِلنّٰاسِ إِمٰاماً قٰالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قٰالَ لاٰ يَنٰالُ عَهْدِي اَلظّٰالِمِينَ
- فصل سيم در بيان آنكه بچه نحو بايد علم بصدق نبوت انبيآء و رسل بهم رسانيد
- اشاره
- وجه اول آنكه آن مدعى نبوت در زمان نبى ثابت النبوة ديگر است
- وجه دويم آنكه مدعى نبوت در زمان نبى ثابت النبوة نمى باشد و لكن نبى سابق باهل زمان خود اخبار نموده است
- وجه سيم آنكه ملاحظه كرده شود احوال و اوصاف و اوضاع آن مدعى نبوت كه متصف است باوصاف حميده و خاليست از اخلاق رذيله
- وجه چهارم آنكه نبى بجوار رحمت الهى رفته و لكن در ميان امت خود معجزۀ خود را باقى گذاشته
- وجه پنجم آنكه مدعى نبوت معدوم و معجزۀ وى مفقود است
- فصل چهارم در بيان اثبات نبوت خاصه است
- اشاره
- و اما قسم اول كه قرآنست آن اتم و اكمل معجزات آن حضرت
- اشاره
- بيان وجوه اعجاز قرآن
- اشاره
- وجه اول از جهت فصاحت و بلاغت و تلاوت
- وجه دويم از جهة غرابت اسلوب و حسن نظم عجيب و سلاست و جزالت قرآنست
- وجه سيم از جهة اشتمال قرآن بر معارف ربانى
- وجه چهارم از جهت خواص سور و آيات كريمه آنست
- وجه پنجم از جهة اشتمال آن بر آداب كريمه و شرايع قويمه است
- وجه ششم از جهة اشتمال او بر قصص انبياء سالفه و قرون ماضيۀ
- وجه هفتم از جهة اشتمال قرآن بر اخبار از مغيبات كه غير خداى تعالى را بر آنها اطلاعى نيست
- و اما قسم دويم از معجزات آنسيد كاينات صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خارج از حد احصاء است
- اشاره
- از أقسام معجزات بدن شريف و عنصر لطيف آنسرور مانند ساطع بودن نور از جبين مبارك و سايه نداشتن او در آفتاب و ابر سايه انداختن بر سر مبارك او و امثال آن
- و از اقسام معجزات ولادت باسعادت آنسرور
- و از اقسام معجزات متعلق بامور سماويه و آثار علويه مانند شق القمر و برگشتن آفتاب
- و از اقسام معجزات متعلق بجمادات و نباتات از اطاعت نمودن احجار و ناليدن شاخۀ خرما
- و از اقسام معجزات سخن گفتن حيوانات با آنسرور و مانند شتر و آهو و گرگ و بزغاله بريان و ناقه آنحضرت در شب عقبه
- و از اقسام معجزات استجابت دعاء آن سيد كائنات در زنده شدن مردگان و بينا شدن كوران
- و از اقسام معجزات اخبار نمودن از مغيبات چون خبر دادن بدولت بنى اميه
- (فهرست جلد اول كتاب كفاية الموحدين)
كفاية الموحدين في عقايد الدين جلد 1
مشخصات کتاب
سرشناسه:نوری طبرسی، اسمعیل بن احمد، - 1317ق.
عنوان و نام پديدآور:کفایه الموحدین فی عقایدالدین/ سیداسماعیل طبرسی نوری
مشخصات نشر:
مشخصات ظاهری:4 ج.
وضعیت فهرست نویسی:فاپا
يادداشت:کتاب حاضر در سالهای مختلف توسط ناشران متفاوت منتشر شده است.
موضوع:شیعه -- اصول دین
Shi'ah -- *Pillars of Islam
شیعه -- عقاید
Shia'h -- Doctrines
کلام شیعه امامیه
*Imamite Shiites theology
ص: 1