رطل مدنى است.
پس نصاب دو هزار و هفتصد رطل عراقى است، و هزار و هشتصد رطل مدنى است.
پس از آنچه ذكر شد معلوم گرديد كه نصاب هر يك از غلات اربع سيصد صاع است، و هر صاعى يك هزار و صد و هفتاد درهم است، كه هشتصد و نوزده مثقال شرعى و ششصد و چهارده مثقال و ربع صيرفى است.
پس مجموع نصاب صد و هشتاد و چهار هزار و دويست و هفتاد و پنج مثقال صيرفى مى باشد.
و به حساب من تبريزى «ششصد و چهل مثقال صيرفى»، كه الآن در بلاد محروسه متداول و متعارف است، دويست و هشتاد و هشت من تبريز الّا چهل و پنج مثقال صيرفى، نصاب هر يك مى باشد.
و من تبريز چهل سير است، و هر سيرى شانزده مثقال صيرفى است.
بعد از بلوغ به حدّ نصاب مذكور، واجب است اخراج عشر از هر يك از غلات مزبوره در بلادى كه آب خوردن زراعت موقوف بر چرخ چاه و مانند آن نباشد، و اگر به ندرت گاهى به دلو و چرخ چاه و امثال آن آب خورد به نحوى كه عرفا صدق كند سقى آن زراعت به سيح، اگر چه
رساله زكات مال، ص: 235
به حفر نهر و قنات بوده باشد ضرر ندارد.
و اگر زراعتى آب خوردن آن محتاج باشد به چرخ و مانند آن، مثل زراعتى كه به آب چاه عمل مى آيد يا به آب نهرى كه بايد از چرخ كشيد، نصف عشر لازم است داده شود، اگر چه گاهى به ندرت آن زراعت به آب باران و نحو آن آب خورده شود، به نحوى كه صدق اسم سقى به آب