- مشخصات کتاب
- زندگينامه
- ترجيع بند - كه يكي هست و هيچ نيست جز او
- غزليات
- غزل شمارهٔ ۱
- غزل شمارهٔ ۲
- غزل شمارهٔ ۳
- غزل شمارهٔ ۴
- غزل شمارهٔ ۵
- غزل شمارهٔ ۶
- غزل شمارهٔ ۷
- غزل شمارهٔ ۸
- غزل شمارهٔ ۹
- غزل شمارهٔ ۱۰
- غزل شمارهٔ ۱۱
- غزل شمارهٔ ۱۲
- غزل شمارهٔ ۱۳
- غزل شمارهٔ ۱۴
- غزل شمارهٔ ۱۵
- غزل شمارهٔ ۱۶
- غزل شمارهٔ ۱۷
- غزل شمارهٔ ۱۸
- غزل شمارهٔ ۱۹
- غزل شمارهٔ ۲۰
- غزل شمارهٔ ۲۱
- غزل شمارهٔ ۲۲
- غزل شمارهٔ ۲۳
- غزل شمارهٔ ۲۴
- غزل شمارهٔ ۲۵
- غزل شمارهٔ ۲۶
- غزل شمارهٔ ۲۷
- غزل شمارهٔ ۲۸
- غزل شمارهٔ ۲۹
- غزل شمارهٔ ۳۰
- غزل شمارهٔ ۳۱
- غزل شمارهٔ ۳۲
- غزل شمارهٔ ۳۳
- غزل شمارهٔ ۳۴
- غزل شمارهٔ ۳۵
- غزل شمارهٔ ۳۶
- غزل شمارهٔ ۳۷
- غزل شمارهٔ ۳۸
- غزل شمارهٔ ۳۹
- غزل شمارهٔ ۴۰
- غزل شمارهٔ ۴۱
- غزل شمارهٔ ۴۲
- غزل شمارهٔ ۴۳
- غزل شمارهٔ ۴۴
- غزل شمارهٔ ۴۵
- غزل شمارهٔ ۴۶
- غزل شمارهٔ ۴۷
- غزل شمارهٔ ۴۸
- غزل شمارهٔ ۴۹
- غزل شمارهٔ ۵۰
- غزل شمارهٔ ۵۱
- غزل شمارهٔ ۵۲
- غزل شمارهٔ ۵۳
- غزل شمارهٔ ۵۴
- غزل شمارهٔ ۵۵
- غزل شمارهٔ ۵۶
- غزل شمارهٔ ۵۷
- غزل شمارهٔ ۵۸
- غزل شمارهٔ ۵۹
- غزل شمارهٔ ۶۰
- غزل شمارهٔ ۶۱
- غزل شمارهٔ ۶۲
- غزل شمارهٔ ۶۳
- غزل شمارهٔ ۶۴
- غزل شمارهٔ ۶۵
- غزل شمارهٔ ۶۶
- غزل شمارهٔ ۶۷
- غزل شمارهٔ ۶۸
- غزل شمارهٔ ۶۹
- غزل شمارهٔ ۷۰
- غزل شمارهٔ ۷۱
- غزل شمارهٔ ۷۲
- غزل شمارهٔ ۷۳
- غزل شمارهٔ ۷۴
- غزل شمارهٔ ۷۵
- غزل شمارهٔ ۷۶
- غزل شمارهٔ ۷۷
- غزل شمارهٔ ۷۸
- غزل شمارهٔ ۷۹
- غزل شمارهٔ ۸۰
- غزل شمارهٔ ۸۱
- غزل شمارهٔ ۸۲
- غزل شمارهٔ ۸۳
- غزل شمارهٔ ۸۴
- غزل شمارهٔ ۸۵
- غزل شمارهٔ ۸۶
- غزل شمارهٔ ۸۷
- غزل شمارهٔ ۸۸
- غزل شمارهٔ ۸۹
- غزل شمارهٔ ۹۰
- قصايد
- مقطعات
- مطايبات
- ماده تاريخها
- شمارهٔ ۱
- شمارهٔ ۲
- شمارهٔ ۳
- شمارهٔ ۴
- شمارهٔ ۵
- شمارهٔ ۶
- شمارهٔ ۷
- شمارهٔ ۸
- شمارهٔ ۹
- شمارهٔ ۱۰
- شمارهٔ ۱۱
- شمارهٔ ۱۲
- شمارهٔ ۱۳
- شمارهٔ ۱۴
- شمارهٔ ۱۵
- شمارهٔ ۱۶
- شمارهٔ ۱۷
- شمارهٔ ۱۸
- شمارهٔ ۱۹
- شمارهٔ ۲۰
- شمارهٔ ۲۱
- شمارهٔ ۲۲
- شمارهٔ ۲۳
- شمارهٔ ۲۴
- شمارهٔ ۲۵
- شمارهٔ ۲۶
- شمارهٔ ۲۷
- شمارهٔ ۲۸
- شمارهٔ ۲۹
- شمارهٔ ۳۰
- شمارهٔ ۳۱
- شمارهٔ ۳۲
- شمارهٔ ۳۳
- شمارهٔ ۳۴
- شمارهٔ ۳۵
- شمارهٔ ۳۶
- شمارهٔ ۳۷
- شمارهٔ ۳۸
- شمارهٔ ۳۹
- شمارهٔ ۴۰
- شمارهٔ ۴۱
- شمارهٔ ۴۲
- شمارهٔ ۴۳
- شمارهٔ ۴۴
- شمارهٔ ۴۵
- رباعيات
- رباعي شمارهٔ ۱
- رباعي شمارهٔ ۲
- رباعي شمارهٔ ۳
- رباعي شمارهٔ ۴
- رباعي شمارهٔ ۵
- رباعي شمارهٔ ۶
- رباعي شمارهٔ ۷
- رباعي شمارهٔ ۸
- رباعي شمارهٔ ۹
- رباعي شمارهٔ ۱۰
- رباعي شمارهٔ ۱۱
- رباعي شمارهٔ ۱۲
- رباعي شمارهٔ ۱۳
- رباعي شمارهٔ ۱۴
- رباعي شمارهٔ ۱۵
- رباعي شمارهٔ ۱۶
- رباعي شمارهٔ ۱۷
- رباعي شمارهٔ ۱۸
- رباعي شمارهٔ ۱۹
- رباعي شمارهٔ ۲۰
- رباعي شمارهٔ ۲۱
- رباعي شمارهٔ ۲۲
- رباعي شمارهٔ ۲۳
- رباعي شمارهٔ ۲۴
- رباعي شمارهٔ ۲۵
- رباعي شمارهٔ ۲۶
- رباعي شمارهٔ ۲۷
- رباعي شمارهٔ ۲۸
- رباعي شمارهٔ ۲۹
- رباعي شمارهٔ ۳۰
- رباعي شمارهٔ ۳۱
- رباعي شمارهٔ ۳۲
- رباعي شمارهٔ ۳۳
- رباعي شمارهٔ ۳۴
- رباعي شمارهٔ ۳۵
- رباعي شمارهٔ ۳۶
- اشعار عربي
دیوان هاتف اصفهانی
مشخصات کتاب
سرشناسه : هاتف اصفهانی، احمد، - ق 1198
عنوان قراردادی : [دیوان]
عنوان و نام پديدآور : دیوان هاتف اصفهانی/ بخط فاتح عزت پور
مشخصات نشر : تهران: نشر محمد، 1370.
مشخصات ظاهری : ص 198
شابک : 1700ریال
وضعیت فهرست نویسی : فهرستنویسی قبلی
يادداشت : فهرستنویسی براساس اطلاعات فیپا (فهرستنویسی پیش از انتشار).
موضوع : شعر فارسی -- قرن ق 12
شناسه افزوده : عزت پور، فاتح، 1343 - ، خطاط
رده بندی کنگره : PIR6837/د9 1370
رده بندی دیویی : 1فا8/5ه129د 1370
شماره کتابشناسی ملی : م 70-1266
زندگينامه
سيد احمد حسيني متخلص به هاتف از شاعران قرن دوازدهم و دوران زنديه و افشاريه است. وي درنيمهٔ اول قرن دوازدهم هجري در شهر اصفهان متولد شد. اصليت وي از اردوباد آذربايجان بوده است. وي در زادگاهش به كسب علوم متداول خاصه طب و حكمت پرداخت و با آذر بيگدلي و صباحي بيدگلي و رفيق اصفهاني معاصر و معاشر بود كه همگي آنان از شاگردان مير سيد علي مشتاق اصفهاني بوده اند. هاتف سرانجام در قم درگذشت و در همانجا به خاك سپرده شد. بعضى از تذكره ها فوتش را در كاشان و مدفنش را در قم مى دانند. ديوان او مركب از قصايد و غزليات و مقطعات و رباعيات است. ترجيع بند معروف وي كه داراى پنج بند و در موضوع وحدت وجود است هاتف رابه حريم استادان بزرگ نزديك مي كند.
ترجيع بند - كه يكي هست و هيچ نيست جز او
اي فداي تو هم دل و هم جان
وي نثار رهت هم اين و هم آن
دل فداي تو، چون تويي دلبر
جان نثار تو، چون تويي جانان
دل رهاندن زدست تو مشكل
جان فشاندن به پاي تو آسان
راه وصل تو، راه پرآسيب
درد عشق تو، درد بي درمان
بندگانيم جان و دل بر كف
چشم بر حكم و گوش بر فرمان
گر سر صلح داري، اينك دل
ور سر جنگ داري، اينك جان
دوش از شور عشق و جذبهٔ شوق
هر طرف مي شتافتم حيران
آخر كار، شوق ديدارم
سوي دير مغان كشيد عنان
چشم بد دور، خلوتي ديدم
روشن از نور حق، نه از نيران
هر طرف ديدم آتشي كان شب
ديد در طور موسي عمران
پيري آنجا به آتش افروزي
به ادب گرد پير مغبچگان
همه سيمين عذار و گل رخسار
همه شيرين زبان و تنگ دهان
عود و چنگ و ني و دف و بربط
شمع و