خاطراتی از هنرنمایی های استاد سخن «حجت الاسلام والمسلمین فلسفی» در عرصۀ منبر
مشخصات کتاب
نمایه سازی قبلی : نمایه سازی قبلی
سرشناسه : ابوالحسنی، علی، 1334
عنوان و نام پدیدآور : خاطراتی از هنرنمایی های استاد سخن «حجت الاسلام والمسلمین فلسفی» در عرصۀ منبر/علی ابوالحسنی (منذر)
منشا مقاله : علی ابوالحسنی (منذر).1390
توصیفگر : خاطرات
اشاره
افصح المتکلمین و فیلسوف الواعظین، خطیب و نویسنده برجسته، دانشور، هوشمند، خَلیق، مردم شناس، دردآشنا، دلسوز، نوآور، تحلیلگر، سیاستمدار و هنرمندِ ایران اسلامی (بل جهان اسلام) در عصر پهلوی، مرحوم حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد تقی تنکابنی مشهور به «فلسفی» (تولد: 10 ربیع الاول 1327ق _ وفات: 29 شعبان 1419ق / 27 آذر 1377ش) برای ملت ایران چهره ای کاملاً آشنا است.
محافل دینی و مذهبی جامعه ما، در هفتاد سال اخیر، ناطقان و گویندگانِ آشنا به کیمیای کلام، کم نداشته است، اما در این میان، فلسفی، چونان آفتاب نیمروزی می درخشد.
خطیب مسلط و برجسته ای چون علی دوانی، فلسفی را «رئیس اهل منبر، خطیب نامی شرق و نابغه عصر» می شمارد(1) و خطیب ماهر دیگر، سید احمد خاتمی، وی را «رئیس الخطبا»ی کشور در طی نیم قرن اخیر حیات وی قلمداد می کند.(2) فاطمی نیا، فلسفی را «صاحب سحر بیان» و «زبان گویای تشیع» می خواند(3) و آیت الله سبحانی فلسفی را «از مصادیق بارز یک مبلّغ اسلامی» شمرده و معتقد است که نمره او در منبر، «از نظر معدّل و از نظر کارآمدی و نتیجه بخشی فوق العاده بالا است».(4) ابوالقاسم خزعلی، فلسفی را «یکه تاز میدان سخن؛ بی همتا و بی همگام» و «زبان صعصعه در کام و شمشیر مالک اشتر در نیام» می خواند و زمانی که در محفلی، پیش از فلسفی منبر می رود، سخنش را با این بیت زیبا آغاز می کند که: من آن ستاره صبحم که از طریق ادب / همیشه در جلوی آفتاب می آیم! همو هنگامی که خبر فوت فلسفی را می شنود خود را شتابان به غَسّالخانه می رساند و پس از اتمام غسل، به جلو می رود و به قول خود: «یک بوسه بر پیشانیش که مظهر عبودیت و در خدمت خالق بودن بود» می زند «و یک بوسه بر لبهایی که مظهر افشای حقایق و خدمت به خلایق بودند».(5)
ص: 1