- مشخصات کتاب
- زمزمههای آسمانی
- معراج سبز (حیّ علی الصلوة)
- صبح و سلام
- با شقایقها (پابهپای شهیدان دفاع مقدس)
- زخم زیتون
- از دریچه زمان
- اشاره
- روز تبلیغ و اطلاعرسانی دینی
- شهادت مظلومانه آیت اللّه دکتر بهشتی رحمهالله
- روز قوه قضاییه
- روز مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی
- وقوع جنگ جمل، بین امام علی علیهالسلام و سپاه ناکثین
- رحلت علامه امینی، صاحب «الغدیر»
- سقوط هواپیماهای مسافربری جمهوری اسلامی ایران توسط ناوگان آمریکایی
- ولادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام
- اشاره
- ضیافت آسمانی/محبوبه زارع
- نامت که میآید.../مهدی خلیلیان
- لبخند تو/میثم امانی
- آمدی و بیمضایقه باریدی/عباس محمدی
- آبروی آب و آیینه/رزیتا نعمتی
- سوره معطر کوتاه/سودابه مهیجی
- نشاطی به رنگ یاس/محمدکاظم بدرالدین
- بانوی آسمانی در زمین/روحاللّه شمشیری
- پیش از تو.../سودابه مهیجی
- بیا تا به گریههام برنخوره/سودابه مهیجی
- روز مادر
- مادر/مصطفی پورنجاتی
- از تو که میگویم.../معصومه داوودآبادی
- عطر مادر/عباس محمدی
- از وسعت بیانتهای تو/رزیتا نعمتی
- مادر؛ ادامه باران/میثم امانی
- باید به کودکیام برگردم/سیدحسین ذاکرزاده
- درستترین لحظه پناه: آغوش مادر/محمدکاظم بدرالدین
- ای مادر صبور شهید!/فاطره ذبیحزاده
- برق چشمهای مادر/شهلا خدیوی
- همیشه مادر/روحاللّه شمشیری
- قاصدِ عشق/مهدی خلیلیان
- مثل دریا/مهدی خلیلیان
- مادر/رزیتا نعمتی
- حالا که نیستی به: آنان که «روز مادر»، مادر ندارند/مهدی خلیلیان
- عکس شکسته/رزیتا نعمتی
- روز زن
- تولد حضرت امام خمینی رحمهالله
- روز قلم
- قلم؛ قلعه بیدار نیکی/مصطفی پورنجاتی
- قسم به نام قلم/رزیتا نعمتی
- کلمات، از تو جان میگیرند/عباس محمدی
- میستایمت، قلم!/سیدحسین ذاکرزاده
- سلام بر قلم!/سودابه مهیجی
- با همین قلم/سیدمحمود طاهری
- سوگند به قلم!/رقیه ندیری
- کهنترین آموزگار/روحاللّه حبیبیان
- مهجورترین قسم خدا/حسین امیری
- همدم تنهایی/زینب مسرور
- نِگرش از پی نگارش/منسیه علیمردای
- قیام خونین مسجد گوهرشاد، علیه کشف حجاب
- حلول ماه رجب
- شهادت حضرت امام علی نقی (هادی) علیهالسلام
- تو را من چشم در راهم (به آستان حضرت ولیعصر(عج))
فیض لم یزلی! دستگیرمان باش که بی اجابت این استغاثه هماره، آنی نخواهیم بود که تو بدان مفتخر باشی و فرشتگان را به تسبیحمان واداری.
ای صاحب هر ستایش! تنهایمان مگذار که مخلوق، جز با نوازش و رحمت خالق، امیدی به بودن ندارد.
دلگیرم از خودم/معصومه داوودآبادی
بی طاقت ترین مرثیه ها را در عزای خویشتن می سرایم؛ آن هنگام که گرد و غبار غفلت از تو، جانم را درمی نوردد.
خدایا! دلگیرم از خودم که روشنای دریچه های مهربانی ات را نادیده گذاشته ام.
دلگیرم از خودم که تکلیف بندگی را شانه خالی کرده ام، که به بیراهه ها، از صراط مستقیم مشتاق ترم.
ای خوب! به من دانایی ده تا چشم بگشایم بر مناظر نورانی رحمتت. آگاهم کن که رها شوم از این همه مرداب؛ تا جاری شدن را در کوچه های آفتاب، از سر گیرم.
توانایم کن بر وسوسه های ابلیس، تا بند بندم، خورشیدهای غروب را قد راست کند.
ای گرداننده فصول
دریا، در امواج بی آرامش، تو را صدا می زند. کوه، بر درگاه بندگی ات، انعکاس هرچه فریاد است. تویی که ستاره پاشیدی، شانه های سورمه ای آسمان را. تویی که پنجره های سبز جنگل را با نفس های خداوندی ات، هاشورِ باران زده ای. رودها، آرام و سر به زیر، تو را می خوانند. ای گرداننده فصول! درمی یابمت در برف ریز زمستان و برگ ریز خزان.
می ستایمت در شکوفه های معطر و ثانیه های دَم کرده. تنهایی ام، دوردست برهوتی است که یاد واحه نزدیک تو، تحمل پذیرش می کند و اضطراب شبانه روزی ام را نام تو، منزل آرامش است، «یا ارحم الراحمین»!
ص:2