- مشخصات كتاب
- معرفي
- مقطعات
- حرف ا
- شماره 1: بود از نور معرفت بينا
- شماره 2: مصطفي را به نور لوشينا
- شماره 3: حال مزاج خويش بگفتم كماجرا
- شماره 4: سليما ابلها لابلكه مرحوما و مسكينا
- شماره 5: وي عقل تو پير و بخت برنا
- شماره 6: همچو سعي خويش بد بيند جزا
- شماره 7: فلك را نيست با قدر تو بالا
- شماره 8: كمند قهر هر قاهر ز قهرت مقتصر بادا
- شماره 9: دور از مجلس تو مرگ فجا
- شماره 10: وي بر خطا گزيده طريق صواب را
- شماره 11: معزول كن شهابك منحوس دزد را
- شماره 12: كرده بردار اختر بد را
- شماره 13: شهان عالمآراي و جوانمردان برمك را
- شماره 14: چرا زيردستي كند هيچ زن را
- شماره 15: شكر آن نعمت به واجب كرد الهالعالمين را
- شماره 16: خنك آنكس كه زن خوب بميرد او را
- شماره 17: بلبل شكر به عيوق كشد زمزمه را
- شماره 18: به فلك بركشيد دوني را
- حرف ب
- شماره 19: هلاك جان و دل خود بر آن نبود شراب
- شماره 20: تني دو دوش به سيكي و نقل و رود و شراب
- شماره 21: تواني ار بچكاني همي از آتش آب
- شماره 22: چون ندادي از آن شدم در تاب
- شماره 23: از كف تو چو از شراب طرب
- شماره 24: من از حرارت عشق و وي از حرارت تب
- شماره 25: در وي نهند ده كدوي تر نه بس عجب
- شماره 26: مدتي گرگان شبان بودند و دزدان محتسب
- شماره 27: از فضلهٔ زنبور برو دوختهام جيب
- شماره 28: درين مقام فسوس و درين سراي فريب
- شماره 29: چنانكه گشت هواي نياز ازو محجوب
- حرف ت
- شماره 30: از مقامات حميدالدين شد اكنون ترهات
- شماره 31: پاي محكم كرد ملك و سر فراخت
- شماره 32: گره كيسهٔ عناصر سخت
- شماره 33: هفت چرخ و چهار طبع انگيخت
- شماره 34: به خانه باش و ميا تا گهي كه خوانندت
- شماره 35: كس نميداند كه در آفاق انساني كجاست
- شماره 36: يك روي بر ثنا و دگر روي بر دعاست
- شماره 37: بيخدمت دوات تو بسته كمر نخاست
- شماره 38: همچو قدر و همتش بيمنتهاست
- شماره 39: به يكبار از پي سلطان كند راست
- شماره 40: گفت كين والي شهر ما گدايي بيحياست
- شماره 41: پادشاه آل ياسين مجد دين بوطالبست
- شماره 42: عالم السر و الخفياتست
- شماره 43: خاك پايت مرا به سر تاجست
- شماره 44: ژاژ چون تذكير قاضي ناصحست
- شماره 45: كه همه دين و دانش و دادست
- شماره 46: كه آزادي ز مادر با تو زادست
- شماره 47: لقبت صد كمال نو دادست
- شماره 48: تير تقدير را روان كردست
- شماره 49: مگر چون ده مني سيكيش بردست
- شماره 50: هفت آسمان چو مهره به دست مشعبدست
- شماره 51: با گريبان شب گره كردست
- شماره 52: چرخ با آنچه اندرو خردست
- شماره 53: ز فرزندان صدق خود شمردست
- شماره 54: كز بوالحسنم راتبه هر روز سه مردست
- شماره 55: ديدمش كو ز امت آزردست
- شماره 56: فلك را به جاهت نياز آمدست
- شماره 57: آسمان را ركوع فرمودست
- شماره 58: مسافران فلك را قدم بفرسودست
- شماره 59: كه نه معشوقهٔ وفادارست
- شماره 60: كه مردمي كن و بخشيده بيجگر بفرست
- شماره 61: هفت پيكش هميشه در سفرست
- شماره 62: به عنايت به سوي من نظرست
- شماره 63: خواب نه بل حالتي كان از عجايب برترست
- شماره 64: آنكه بر عالم نفاذ او قضاي ديگرست
- شماره 65: از چه معني از آنكه محرورست
- شماره 66: كه ز آمد شد خدمت عصبم رنجورست
- شماره 67: ابر در جنب كفت باطل و دريا زورست
- شماره 68: واندرور چيزها نه يك چيزست
- شماره 69: شدي و رفت بهين حاصل جهان از دست
- شماره 70: اعتمادت بدان نباشد سست
- شماره 71: هرچه رست از سحاب جود تو رست
- شماره 72: در كف چون سحاب تو بستست
- شماره 73: دست ميزد گفت چه دستور و دست
- شماره 74: كس ديگر كسست همچو خسست
- شماره 75: وعده از رغبت تو مايوسست
- شماره 76: كمتر جنيبت ابلق ايام سركشست
- شماره 77: آسمان با علو قدر تو پست
- شماره 78: چون بر آتش بود قدم پيوست
- شماره 79: كاي بنده سپهر آبنوست
- شماره 80: قدرت از چرخ هفتمين بيشست
- شماره 81: از جمال و جلال اشرافست
- شماره 82: يا شكل بهشت جاودانست
- شماره 83: پايهٔ اولين احسانست
- شماره 84: تا يك شبه در وثاق تو نانست
- شماره 85: كاثار سعادتت نهانست
- شماره 86: جمال حضرت و صدر و وزير سلطانست
- شماره 87: بهشت چيست نشاني ز بود انسانست
- شماره 88: جاي آرام و خورد و خواب منست
- شماره 89: درد دندانت هيچ بهتر هست
- شماره 90: وقت ميبين چگونه كوتاهست
- شماره 91: كز كل خواجگان جهان بوالحسن بهست
- شماره 92: نيستي و محنت و ادبير هست
- شماره 93: تو چه داني كه ز غبن تو دلم چون خستست
- شماره 94: كه كسش در جهان ندارد دوست
- شماره 95: دارم طمع كه علت با من ز دست كوست
- شماره 96: زان كز قوام و نفع چو لفظ بديع اوست
- شماره 97: به رسولي كه چو ايزد بگذشتي همه اوست
- شماره 98: دور سپهر بندهٔ درگاه جاه اوست
- شماره 99: بگذاشتم كه مرد سفيهست و عقربي است
- شماره 100: از آن زمان كه بدانستهام كه مردم چيست
- شماره 101: كه مرا از كرم تو سبب حرمان چيست
- شماره 102: برجست و بر دويد برو بر به روز بيست
- شماره 103: گرچه در هر فنيت چالاكيست
- شماره 104: صاحبا اين چه عجز و مايوسيست
- شماره 105: بهرين پايه مرد رد تقويست
- شماره 106: نه ز ابناء عصر برتري ايست
- شماره 107: كه مردمي نه همين هيكل هيولا نيست
- شماره 108: كه وسطشان به مسافت كم صد در صد نيست
- شماره 109: چون راي روشن تو بلند آفتاب نيست
- شماره 110: كه در اكسير و در صناعت نيست
- شماره 111: كه مرا از پيادگي گله نيست
- شماره 112: كو به نوعي از جهان فرسوده نيست
- شماره 113: خلق را رنج و شادماني نيست
- شماره 114: دمي دريا و كان را خوشدلي نيست
- شماره 115: گام حكم الا به كامت برنداشت
- شماره 116: ريد بايدش و كارها بگذاشت
- شماره 117: به ما نمود مزاج و به ما نمود سرشت
- شماره 118: اعداد آن به رمز بخواهم همي نوشت
- شماره 119: كه روزگار درو جز قضاي بد ننوشت
- شماره 120: خسرو روي زمين سنجر ز عالم درگذشت
- شماره 121: روي هر بوستان منقش گشت
- شماره 122: دست دوران آسمان نسرشت
- شماره 123: سال و مه كردي به سوي دشت گشت
- شماره 124: رسيد نامهٔ تو همچو روضهاي ز بهشت
- شماره 125: اي كفت باغ امل را بهترين ارديبهشت
- شماره 126: گرچه طبعم به شعر موي شكافت
- شماره 127: گوهر مدحت تو خواهم سفت
- شماره 128: جز به الماس عقل نتوان سفت
- شماره 129: رفت و نگفت رفتم و اين ناصواب رفت
- شماره 130: گر زمين عطف دامن تو برفت
- شماره 131: بگويش كانوري خدمت همي گفت
- شماره 132: گفت چه گفتم آن دو خلقانت
- شماره 133: يا نگيرد بسته مرگم چون مگس را عنكبوت
- شماره 134: كز اهل سموات به گوشت برسد صوت
- شماره 135: چون به وتراي وتر در معني قنوت
- حرف ج
- حرف ح
- حرف خ
- حرف د
- شماره 140: بر امر و نهي تو قدمش را ثبات باد
- شماره 141: دايم از اقبال چون دارالقرار آباد باد
- شماره 142: دست جود تو ابر و باران باد
- شماره 143: زندگانيت جاوداني باد
- شماره 144: نشاط باده كن اي خسرو خراسان شاد
- شماره 145: تكيه بر اجزاي روز و شب نهاد
- شماره 146: وجود در جهان نامنتفع باد
- شماره 147: راحت از راح قسم روحت باد
- شماره 148: گوهر پاك ترا اصل نكوكاري نهاد
- شماره 149: قيام كرد و ببوسيد و بر دو ديده نهاد
- شماره 150: جنيبت بدو شاه سنجر فرستد
- شماره 151: نيابد هيچ مظلوم از فلك داد
- شماره 152: نياز تا به ابد در نعيم و ناز افتد
- شماره 153: روز روشن همي پديد آرد
- شماره 154: از هرچه نه خاص تو شود بانگ برارد
- شماره 155: هركه در بندگي بجاي آرد
- شماره 156: چو بخت آتش فتح و سپند ميآرد
- شماره 157: انوري در جهان ترا دارد
- شماره 158: مگر لطفت مرا معذور دارد
- شماره 159: بلي سر بر فلك يازد چو بيخ اندر سمك دارد
- شماره 160: كه همي بوي عدل نتوان برد
- شماره 161: هر كه نيايد كلهش از دو برد
- شماره 162: آنكه گيتي به چشمشس آمد خرد
- شماره 163: چند از اين دفع گرم و وعدهٔ سرد
- شماره 164: نامها دادست پيش ازتر و خشك و گرم و سرد
- شماره 165: ملكالموت كار مردان كرد
- شماره 166: خازن در و لعل رخشان كرد
- شماره 167: كه زمانه وفا نخواهد كرد
- شماره 168: منت آفتاب باطل كرد
- شماره 169: از دل خاك ميدماند ورد
- شماره 170: اختر و مهر و مه مركب كرد
- شماره 171: جان فداي مراكب شه كرد
- شماره 172: درگهت را در پيروزي و بهروزي كرد
- شماره 173: آن قدر عمري كه يابد مردم آزاد مرد
- شماره 174: پارهاي از روز قيامت شمرد
- شماره 175: نيست پيدا گرچه كس پنهان نكرد
- شماره 176: من و مي تا جهان آرام گيرد
- شماره 177: شيوهٔ نقصان ز هيچ روي نورزد
- شماره 178: نه گردون براند نه دريا ستيزد
- شماره 179: جمله از يكدگر فرو ريزد
- شماره 180: همه اسباب عقل بر هم زد
- شماره 181: از سر و ريش او همي ريزد
- شماره 182: نيست امكان آنكه باز رسد
- شماره 183: ازو بستان كزو بسيار باشد
- شماره 184: انعام نصيب غير باشد
- شماره 185: دردل و ديده آتشم باشد
- شماره 186: هر آنكس كه در نام نام تو باشد
- شماره 187: طالع عالم نميبيني كه چون منحوس شد
- شماره 188: ز بهر كاه تا شب ميخروشد
- شماره 189: كه چرخ از عشق او پروين فروشد
- شماره 190: جانم ز قهر و غصهٔ ايام رسته شد
- شماره 191: تا به جايي همتت برشد كه فكرت بر نشد
- شماره 192: چون خسان عشق نبازم نه به سهو و نه بعمد
- شماره 193: بدهد داد علم و بستاند
- شماره 194: كه خرد مدح تو همي خواند
- شماره 195: پيش خود خواند و دست داد و نشاند
- شماره 196: هر شب ز فلك اهرمن رماند
- شماره 197: نيارد هيچ زحمت تا تواند
- شماره 198: رونق ماه و آفتاب نماند
- شماره 199: ز من نخواست كس آنرا و آن نهفته بماند
- شماره 200: كز آن فرازتر اندر ضمير پايه نماند
- شماره 201: اين در معني كه خواهم گفت ايشان سفتهاند
- شماره 202: آدمي شكر كرد نتواند
- شماره 203: چرخ و انجم سالها اجري و راتب خوردهاند
- شماره 204: عارضه رنجه داشت روزي چند
- شماره 205: كه همه شهر اندر آن بندند
- شماره 206: همه سرگشتهاند و رنجورند
- شماره 207: عالمي شاد و خرم و مستند
- شماره 208: وگر قدرت بود فرسنگكي چند
- شماره 209: كز جهان كار اين و آن دارند
- شماره 210: يك دو صفحه به پيش من برخواند
- شماره 211: با حريفي كو رباب خوش زند
- شماره 212: اصل بشد فرع چه تن ميزند
- شماره 213: گشته ايمن چو آسان ز گزند
- شماره 214: ناوك مجري قدر فكند
- شماره 215: آنرا عنايت ازلي تقويت كند
- شماره 216: عدم سايلان وجود كند
- شماره 217: هر شبي تا روز وصف بي نوايي من كند
- شماره 218: آز مفلس را چو كان تا جاودان قارون كند
- شماره 219: صبر كار تو خوب و زود كند
- شماره 220: ماه را عاجز محاق كند
- شماره 221: آب حيوان از وجود خويش بيزاري كند
- شماره 222: نه او كه از شعرا كس ترا هجا نكند
- شماره 223: با من اين سيف نيك مينكند
- شماره 224: چون منت گر نيازمند كنند
- شماره 225: نعل اسبت اختران در گوش نه گردون كنند
- شماره 226: كان و دريا هميشه ناله كنند
- شماره 227: روي اميد را چو لاله كنند
- شماره 228: كه نديمان حضرت شاهند
- شماره 229: ز نور راي تو دانم ستاره راي شوند
- شماره 230: ز هجو روي سياهي كه نوبتي بيند
- شماره 231: كه ازو جز كه فعل بد نجهد
- شماره 232: كه كمال تو نور خور ندهد
- شماره 233: ماه را تيرگي زميغ بود
- شماره 234: به مثل گر سر خصم تو بر افلاك بود
- شماره 235: نجيب مشرف و عارض فريد لنگ بود
- شماره 236: بر ما دري ز نعمت گيتي گشاده بود
- شماره 237: چنان كن به سيلي كه نيلي بود
- شماره 238: در كيسهٔ صبح و شام موجود
- شماره 239: به بر ديگران گران نبود
- شماره 240: خود كردهام ندارد باكرد خويش سود
- شماره 241: اختر سعد و طالع مسعود
- شماره 242: سخاي ترا چرخ يك روزه آيد
- شماره 243: جز نظير خويش ديگر هرچت از خاطر برآيد
- شماره 244: چاكرش آفتاب ميبايد
- شماره 245: جايي كه درو طرب افزايد
- شماره 246: آنكه از مادر احرار چنو كم زايد
- شماره 247: به هرچه دست زند رنج دل بيفزايد
- شماره 248: كه ز بدعت جهان چه ميزايد
- شماره 249: از بسكه كف پاي تو بر خاك در آيد
- شماره 250: گر سجودت برد فلك شايد
- شماره 251: كه ببندد بدان و بگشايد
- شماره 252: همه كار صواب فرمايد
- شماره 253: كين خوبي و ناخوبي هم دير نپايد
- شماره 254: هركس اثري همي نمايد
- شماره 255: زظل گوهر چترت شود سياه وسفيد
- شماره 256: نه ز آسيب حادثات رسيد
- شماره 257: نيل شب برعزار روز كشيد
- شماره 258: اي به رامش قوي تر از ناهيد
- شماره 259: كان مردك بازاري از آن زرق چه جويد
- شماره 260: كه يك لحظه بيزاء زحمت زيد
- شماره 261: كامور اعمار اسبان شيخ ابوعامر رسيد
- حرف ر
- شماره 262: در معاش خويش بر قانون من كن يك مدار
- شماره 263: حرفيست در لباس مرا با تو گوش دار
- شماره 264: از هر قدمي برويدت صد گلزار
- شماره 265: به شرط آنكه نگيرند از اين سخن آزار
- شماره 266: زو منت بي شمار ميدار
- شماره 267: گر زي خسيس طبع گرايد به اضطرار
- شماره 268: وي مستعار جود تو آثار روزگار
- شماره 269: اسير و خوار بمانديم در كف دو سوار
- شماره 270: دوش نزديك من آمد آن پسر وقت سحر
- شماره 271: همه شرند اگرنه مايه شر
- شماره 272: به كلي هست چون دريا و تو در
- شماره 273: نه مطول به از طويلهٔ در
- شماره 274: انگشت نهاد پيش من بر سر
- شماره 275: آخر كار هوشياران شكر
- شماره 276: از هنر نيست بلكه هست خطر
- شماره 277: وي فلك در خدمتت چون نيشكر بسته كمر
- شماره 278: خيره چرا باشد ديو و ستور
- شماره 279: در دور قمر گو بنشين خون جگر خور
- شماره 280: رنج رنجور و شادي مسرور
- شماره 281: كو روح محض بود نه جسم فناپذير
- شماره 282: نظر لطفش از سير برون آرد شير
- حرف ز
- حرف س
- شماره 286: گفتم به خوان خواجه نشينند چند كس
- شماره 287: نه از آن مي كه بود در خور پيمانه وطاس
- شماره 288: زين هردو يكي كار كن از هر چه كني بس
- شماره 289: آسمان شحنه آفتاب عسس
- شماره 290: آسمان ابلق است و روزگار آبنوس
- شماره 291: لب لعلت به بوس جز تو افسوس
- شماره 292: تواني گر كني تصنيف و تدريس
- شماره 293: يات شدن در جحيم چون ابليس
- حرف ش
- شماره 294: راه حكمت رو قبول عامهگو هرگز مباش
- شماره 295: كه از چراغ ليمان به من رسد تابش
- شماره 296: دست كرم بزرگوارش
- شماره 297: مانند كبوتران مرعش
- شماره 298: رويد از سنگ خاره مرزنگوش
- شماره 299: نه به تدبير عقل دورانديش
- شماره 300: كلبهٔ قدرت الهي خويش
- شماره 301: كه هيچ رنج مبادش ز عالم بدكيش
- شماره 302: گرچه بر ديگري قضا باشد
- شماره 303: تيرت از تركش برون نايد مگر از بيم خويش
- شماره 304: قومي از حرص و بخل گندهٔ خويش
- شماره 305: وي جهان بينوال تو درويش
- شماره 306: وي جهان پيش دست تو درويش
- حرف ع
- حرف ف
- حرف ق
- حرف ك
- حرف گ
- حرف ل
- حرف م
- حرف ن
- شماره 333: وي هواي عشق و مهر تو مراد طبع من
- شماره 334: نه دشوار گويم نه آسان فرستم
- شماره 335: نبشته عرض كنم وان كلاه بفرستم
- شماره 336: زيور دختري گسستستم
- شماره 337: وانگه به سوي صدر مجيري شتافتم
- شماره 338: هرچه گويي سزاي آن هستم
- شماره 339: بر درش سر بر آستان ديدم
- شماره 340: كريم ابنالكريمي تا به آدم
- شماره 341: اگر كبك ضعيفم بازگردم
- شماره 342: يك موي سفيد خود بديدم
- شماره 343: كه در دعا همه آن خواهم از خداوندم
- شماره 344: خواجه در خدمت تو دستارم
- شماره 345: بدين دو خويشتن از خلق بازپس دارم
- شماره 346: نه درخور تو وليكن خرابهاي دارم
- شماره 347: به بوي آنكه مگر به شود ز تو كارم
- شماره 348: چرا چنين ز نسيم صبات بيخبرم
- شماره 349: ظن مبر كز نظم الفاظ و معاني قاصرم
- شماره 350: تا چنين در نظم و نثرش كرد نرم
- شماره 351: كه ز عشقت چگونه ميسوزم
- شماره 352: ز هرچه ترشي من بنده ميبپرهيزم
- شماره 353: يا خطكي نويسم يا بيتكي تراشم
- شماره 354: كه با نفاذ تو هست از قضا فراموشم
- شماره 355: قصه چگونه خوانم عقلست وازعم
- شماره 356: كه جنگ و صلح برد ره به سوي شادي و غم
- شماره 357: چو شكر و صبر كني در ميان شادي و غم
- شماره 358: وز تير آسمان بتازي چهار كم
- شماره 359: كه من امروز طالب مرگم
- شماره 360: چه كنم بيثبات و بيهنگم
- شماره 361: دل از اين من چگونه تنگ كنم
- شماره 362: روزها شد تا همي پنهان كنم
- شماره 363: در دهان زمانه نوش منم
- شماره 364: زانكه به سعي تو تن آسان شوم
- شماره 365: جز به امرش نميشود منظوم
- شماره 366: گفتم از مدح و هجا دست بيفشاندم هم
- شماره 367: تا نماني ز كار دل محروم
- شماره 368: نه چو ما بلكه قايم و قيوم
- شماره 369: خواهم كه قصيدهاي بيارايم
- شماره 370: تا كه از قومي كه هم ايشان و هم ما تيشهايم
- شماره 371: ما غلامان خاص و عام توايم
- شماره 372: ترا تا عمر باشد من ستايم
- شماره 373: پس از سر تازيانه داديم
- شماره 374: آن شده از بدو جهان مستقيم
- شماره 375: ياد كرد اندر كتاب اين هر سه لقمان حكيم
- شماره 376: روي آفاق همچو دست كليم
- شماره 377: قطعهاي بر تو بخوانم كه عجب ماني از آن
- شماره 378: مگير از من اگر باشد بزرگ آن
- شماره 379: بسنجد طاعتش ايزد به ميزان
- شماره 380: نتوانم كه نگويند مرا بد دگران
- شماره 381: مدتي آن خطه بود انگشت نوميدي گزان
- شماره 382: روبه ديگرش بديد چنان
- شماره 383: نرود جز براي خويش بدان
- شماره 384: باد تا هر سال گل آرد جهان
- شماره 385: آسمان هم در اين هوس پويان
- شماره 386: تقليد مكيان و قياسات كوفيان
- شماره 387: كه به رنجم ز چرخ رويين تن
- شماره 388: به روز و شب گهي خورشيد و ماهم ثقبهٔ روزن
- شماره 389: دگر بر جان و دل محنت نهادن
- شماره 390: تيز دندانتر از اين هر دو در اين خاك كهن
- شماره 391: وي ديدهٔ بخشش از كفت روشن
- شماره 392: بر اين ساكن نيم يك لحظه ساكن
- شماره 393: جمال احمد و جود علي و نام حسين
- شماره 394: صدر دنيا امين دولت و دين
- شماره 395: مخالف تو كزو هست عيش تو شيرين
- شماره 396: از شرف مهر فلك زيبد همي مهر نگين
- شماره 397: ملك را زينتي و دين را زين
- شماره 398: كانچه بدهد به يسارت بستاند به يمين
- شماره 399: دير زي اي ناصر جاه اميرالموئمنين
- حرف ه
- شماره 400: باشد از سر بندگان آگاه
- شماره 401: بيش از اين بود بارنامه و جاه
- شماره 402: رنج دل شاعر سلطان بكاه
- شماره 403: روي حرفي كه به نوك قلمت گشته سياه
- شماره 404: وز بد و نيك اين جهان آگاه
- شماره 405: اين و آن در بهاي روي چو ماه
- شماره 406: بعد پنجاه اگر نبندد به
- شماره 407: باغ ملك از خنجرت پيراسته
- شماره 408: فارغ چو همه خران نشسته
- شماره 409: پنج قدح شش زمان بخورده و خفته
- شماره 410: زهي احسان تو دنيي گرفته
- شماره 411: آسمان بارها ثنا گفته
- شماره 412: گر بتواني فرست پارهٔ باده
- شماره 413: از روي مهتري سخنم را جواب ده
- شماره 414: غلاما خيز و آتش كن كه هيزم داري افكنده
- شماره 415: چرخ جز قحط كرم ديگر چه دارد فائده
- شماره 416: از ازل تا ابد پسنديده
- شماره 417: شربهاي ملال نوشيده
- شماره 418: بلا نفع دنيا و لا آخره
- شماره 419: نياز راز تو عيد و سوئال را روزه
- شماره 420: ملامت فزايد شما را و تاسه
- شماره 421: داده چو قدر گشادنامه
- شماره 422: به نيك و بد ز بساط تو ميبرد نامه
- شماره 423: كه اي پيش نطق تو منطق فسانه
- شماره 424: بحر كرم تو بيكرانه
- شماره 425: به تو اي صاحب و صدر يگانه
- شماره 426: مونس ما كتاب و افزون نه
- شماره 427: اين يكي طفل و آن دگر دايه
- شماره 428: چون معادن هزار سرمايه
- حرف و
- حرف ي
- شماره 434: احرار روزگار و افاضل ترا رهي
- شماره 435: هزار مرغ چو من صيد دام و دانهٔ تو
- شماره 436: تا ابد باد در اقبال به پاي
- شماره 437: اثر خير اثير دين خداي
- شماره 438: خاليست تا تو سرو سعادت برستهاي
- شماره 439: به وقتي كه اقبال دادت خداي
- شماره 440: كه به هر سايه بود بر سرم سپاس هماي
- شماره 441: خرسندي حقيقت و پاكيزه توشهاي
- شماره 442: دريغا روي دارد در خرابي
- شماره 443: چون عاج به زير شعر عنابي
- شماره 444: ليك برخوانم آيتي ز نبي
- شماره 445: نه چون اسبست كارم رخپرستي
- شماره 446: باصلاح صالحي شد آفتاب از واضحي
- شماره 447: از شما پوشيده چون دارم عزيز شادخي
- شماره 448: بجز ساكن ستر عصمت مبادي
- شماره 449: كه ز تقدير ساختست جدي
- شماره 450: كه از ديدنش ديده حيران شدي
- شماره 451: اي خواجه وقت مستي و هشياري
- شماره 452: از همه عيبها بريست بري
- شماره 453: چه سازم وز كه خواهم يارب امروز اندرين ياري
- شماره 454: كه مردم هنري زين چهار نيست بري
- شماره 455: تري ز آب و خشكي از آتش برون بري
- شماره 456: با اوج آفتاب زند لاف برتري
- شماره 457: آدمي پس يا ملك يا ديو بودي يا پري
- شماره 458: گرم چيزي ندادستي بدين تقصير معذوري
- شماره 459: گرت يزدان زري دادست و زوري
- شماره 460: خداي بر همه كاميش داد پيروزي
- شماره 461: باز آمده در ضمان بهروزي
- شماره 462: نيك بنگر تا به كعبه جز به رنج تن رسي
- شماره 463: در جهان جز به انوري راضي
- شماره 464: چون قضاي آسمان شد نافذ في كل شيي
- شماره 465: پيشه كن گاه گاه نيكيكي
- شماره 466: گشته گردان چو انجم فلكي
- شماره 467: هست با عرض لطف تو پيكي
- شماره 468: كه تا با من كنند امشب عديلي
- شماره 469: كه بفزايد مرا جاهي و مالي
- شماره 470: كه مرا بازگشت نيست به مي
- شماره 471: پيوسته با زمانه كجا در نبردمي
- شماره 472: كه الحق به انصاف درخورد آني
- شماره 473: تو چرا داد خويش نستاني
- شماره 474: مهپرور سالبخش ثاني
- شماره 475: اي بيحاصل ز زندگاني
- شماره 476: كاندر طلب راتب هر روز بماني
- شماره 477: اين ز آصف بدل و آن ز سليمان ثاني
- شماره 478: گر به جانت بخرند اهل سخن ارزاني
- شماره 479: اكنون باري كه ميتواني
- شماره 480: چنان باشد ايدون كه آيم براني
- شماره 481: كه هجو او نكنم يا ز عجز و كم سخني
- شماره 482: چو چشم دارم بر من سلام چون نكني
- شماره 483: اينت نامردمي و اينت سگي
- شماره 484: دست من بيعطا روا بيني
- شماره 485: گرفته نسبت اسرار حكمهاي الهي
- شماره 486: دلت سير نايد ز چندين سفيهي
- شماره 487: چنانكه باز ندانم كنون زردف روي
- شماره 488: بشنو اين معني كزاين خوشتر حديثي نشنوي
- شماره 489: چرا بيشتر نزد ما مينيايي
- شماره 490: اين چنين عاجز و زبون كه تويي
- شماره 491: بيوسيلت نتواني كه بدرها پويي
- حرف ا
- قصيده
- حرف ا
- قصيده شماره 1: سپهر رفعت و كوه وقار و بحر سخا
- قصيده شماره 2: سپهر رفعت و كوه وقار و بحر سخا
- قصيده شماره 3: اي داده به دست هجر ما را
- قصيده شماره 4: اي قاعدهٔ تازه ز دست تو كرم را
- قصيده شماره 5: زان پس كه قضا شكل دگر كرد جهان را
- قصيده شماره 6: باز اين چه جواني و جمالست جهان را
- قصيده شماره 7: نصر فزاينده باد ناصر دين را
- قصيده شماره 8: صبا به سبزه بياراست دار دنيي را
- حرف ب
- قصيده شماره 9: اينكه مي بينم به بيداريست يارب يا به خواب
- قصيده شماره 10: چون وقت صبح چشم جهان سير شد ز خواب
- قصيده شماره 11: گشت از دل من قرار غايب
- قصيده شماره 12: اي سخا را مسبب الاسباب
- قصيده شماره 13: اي جهان عدل را انصاف تو مالك رقاب
- قصيده شماره 14: اي از كمال حسن تو جزوي در آفتاب
- قصيده شماره 15: اي از رخت فكنده سپر ماه و آفتاب
- حرف ت
- قصيده شماره 16: اي زمان شهرياري روزگارت
- قصيده شماره 17: آخر اي خاك خراسان داد يزدانت نجات
- قصيده شماره 18: اگر محول حال جهانيان نه قضاست
- قصيده شماره 19: شهر پرفتنه و پر مشغله و پر غوغاست
- قصيده شماره 20: ملك مصونست و حصن ملك حصين است
- قصيده شماره 21: روز مي خوردن و شادي و نشاط و طربست
- قصيده شماره 22: صدري كه ازو دولت و دين جفت ثباتست
- قصيده شماره 23: شاها زمانه بندهٔ درگاه جاه تست
- قصيده شماره 24: گرچرخ را در اين حركت هيچ مقصدست
- قصيده شماره 25: عرصهٔ مملكت غور چه نامحدودست
- قصيده شماره 26: زمانهٔ گذران بس حقير و مختصرست
- قصيده شماره 27: منصب از منصبت رفيعترست
- قصيده شماره 28: منت از كردگار دادگرست
- قصيده شماره 29: مي بياور كه جشن دستورست
- قصيده شماره 30: يارب اين بارگاه دستورست
- قصيده شماره 31: اي ملك بهين ركن ترا كلك وزيرست
- قصيده شماره 32: نوش لب لعل تو قيمت شكر شكست
- قصيده شماره 33: تير ستم فلك خدنگست
- قصيده شماره 34: اگر در حيز گيتي كمالست
- قصيده شماره 35: هرچه زاب و آتش و خاك و هواي عالمست
- قصيده شماره 36: اي ترك مي بيار كه عيدست و بهمنست
- قصيده شماره 37: روز عيش و طرب و بستانست
- قصيده شماره 38: بازآمد آنكه دولت و دين در پناه اوست
- قصيده شماره 39: ملك هم بر ملك قرار گرفت
- قصيده شماره 40: ملك اكنون شرف و مرتبه و نام گرفت
- قصيده شماره 41: ملك يوسف اي حاتم طي غلامت
- حرف د
- قصيده شماره 42: طغرل تگين به تيغ جهان را نظام داد
- قصيده شماره 43: باغ سرمايهٔ دگر دارد
- قصيده شماره 44: عيد بر بدر دين مبارك باد
- قصيده شماره 45: آفرين بر حضرت دستور و بر دستور باد
- قصيده شماره 46: اين همايون مقصد دنيا و دين معمور باد
- قصيده شماره 47: ايام زير رايت راي امير باد
- قصيده شماره 48: خسروا روزت همه نوروز باد
- قصيده شماره 49: صاحبا عيد بر تو خرم باد
- قصيده شماره 50: هزار سال زيادت بقاي خاتون باد
- قصيده شماره 51: خدايگانا سال نوت همايون باد
- قصيده شماره 52: صاحبا جنبشت همايون باد
- قصيده شماره 53: ملكا مملكت به كام تو باد
- قصيده شماره 54: خسروا بخت همنشين تو باد
- قصيده شماره 55: اي عيد دين و دولت عيدت خجسته باد
- قصيده شماره 56: اكنون كه ماه روزه به نقصان در اوفتاد
- قصيده شماره 57: اي به شاهي ز همه شاهان فرد
- قصيده شماره 58: اي نمودار سپهر لاجورد
- قصيده شماره 59: تا ملك جهان را مدار باشد
- قصيده شماره 60: گر دل و دست بحر و كان باشد
- قصيده شماره 61: اي خداوندي كه هركه از طاعتت سربركشد
- قصيده شماره 62: خيزيد كه هنگام صبوح دگر آمد
- قصيده شماره 63: خداي جل جلاله ز من چنين داند
- قصيده شماره 64: در دين چو اعتصام به حبل متين كنند
- قصيده شماره 65: خراب كرد به يكبار بخل كشور جود
- قصيده شماره 66: هركرا در دور گردون ذكر مقصد ميرود
- قصيده شماره 67: طبعم به عرضه كردن دريا و كان رسيد
- حرف ر
- قصيده شماره 68: شبي گذاشتهام دوش در غم دلبر
- قصيده شماره 69: اي به رفعت ز آسمان برتر
- قصيده شماره 70: به سمرقند اگر بگذري اي باد سحر
- قصيده شماره 71: مست شبانه بودم افتاده بيخبر
- قصيده شماره 72: نماز شام چو كردم بسيج راه سفر
- قصيده شماره 73: خوشا نواحي بغداد جاي فضل و هنر
- قصيده شماره 74: چو از دوران اين نيلي دواير
- قصيده شماره 75: چو زير مركز چرخ مدور
- قصيده شماره 76: اي در ضمان عدل تو معمور بحر و بر
- قصيده شماره 77: زهي بقاي تو دوران ملك را مفخر
- قصيده شماره 78: دي چون بشكست شهنشاه فلك نوبت بار
- قصيده شماره 79: دوش از درم درآمد سرمست و بيقرار
- قصيده شماره 80: باد شبگيري نسيم آورد باز از جويبار
- قصيده شماره 81: هندويي كز مژگان كرد مرا لاله قطار
- قصيده شماره 82: دي بامداد عيد كه بر صدر روزگار
- قصيده شماره 83: اي به خوبي و خرمي چو بهار
- قصيده شماره 84: شب و شمع و شكر و بوي گل و باد بهار
- قصيده شماره 85: آب چشمم گشت پر خون زاتش هجران يار
- قصيده شماره 86: دوش در هجر آن بت عيار
- قصيده شماره 87: كاي كاينات رابه وجود تو افتخار
- قصيده شماره 88: اي روزگار دولت تو روز روزگار
- قصيده شماره 89: حبل متين ملك دو تا كرد روزگار
- قصيده شماره 90: اي در نبرد حيدر كرار روزگار
- قصيده شماره 91: اي در هنر مقدم اعيان روزگار
- قصيده شماره 92: زهي دست وزارت از تو معمور
- قصيده شماره 93: رييس مشرق و مغرب ضياء الدين منصور
- قصيده شماره 94: اي ز راي تو ملك و دين معمور
- قصيده شماره 95: بضياء دولت و دين خواجهٔ جهان منصور
- قصيده شماره 96: اي بهمت برتر از چرخ اثير
- قصيده شماره 97: اي بهمت وراي چرخ اثير
- قصيده شماره 98: ابشروا يا اهل نيشابور اذا جاء البشير
- قصيده شماره 99: زهي ز بارگه ملك تو سفير سفير
- قصيده شماره 100: اي به نسبت با تو هرچه اندر ضمير آمد حقير
- قصيده شماره 101: بر من آمد خورشيد نيكوان شبگير
- قصيده شماره 102: به فال نيك درآمد به شهر موكب مير
- حرف ز
- حرف س
- حرف ش
- حرف ق
- حرف ك
- حرف گ
- حرف ل
- قصيده شماره 115: مرحبا موكب خاتون اجل
- قصيده شماره 116: اي كرده درد عشق تو اشكم به خون بدل
- قصيده شماره 117: جرم خورشيد چو از حوت درآيد به حمل
- قصيده شماره 118: به نيك طالع و فرخنده روز و فرخ فال
- قصيده شماره 119: اي ترا كرده خداوند خداي متعال
- قصيده شماره 120: خداي خواست كه گيرد زمانه جاه و جلال
- قصيده شماره 121: اي به هستي داده گيتي را كمال
- قصيده شماره 122: سايه افكند مه روزه و روز تحويل
- قصيده شماره 123: مؤتمن اسعد بن اسماعيل
- حرف م
- قصيده شماره 124: مبارك باد و ميمون باد و خرم
- قصيده شماره 125: اي زرين نعل آهنين سم
- قصيده شماره 126: اي خنجر مظفر تو پشت ملك عالم
- قصيده شماره 127: اي رايت رفيعت بنياد نظم عالم
- قصيده شماره 128: اي كلك تو پشت ملك عالم
- قصيده شماره 129: اي فخر همه نژاد آدم
- قصيده شماره 130: جرم خورشيد دوش چون گه شام
- قصيده شماره 131: شرف گوهر اولاد نظام
- قصيده شماره 132: اي گرفته عالم از عدلت نظام
- قصيده شماره 133: مملكت را به كلك داد نظام
- قصيده شماره 134: دوش سلطان چرخ آينه فام
- قصيده شماره 135: اي به استحقاق شاه شرق را قايم مقام
- قصيده شماره 136: مرحبا نو شدن و آمدن عيد صيام
- قصيده شماره 137: تا آمد از عدم به وجود اصل پيكرم
- قصيده شماره 138: اي بارگاه صاحب عادل خود اين منم
- قصيده شماره 139: من كه اين صفهٔ همايونم
- قصيده شماره 140: آفرين باد بر چو تو مخدوم
- قصيده شماره 141: اختيار ملوك هفت اقليم
- قصيده شماره 142: به حكم دعوي زيج و گواهي تقويم
- حرف ن
- قصيده شماره 143: چو شاه زنگ برآورد لشكر از ممكن
- قصيده شماره 144: نماز شام چو خورشيد گنبد گردان
- قصيده شماره 145: سه ماهه فراقت بر اهل خراسان
- قصيده شماره 146: چون شمع روز روشن از ايوان آسمان
- قصيده شماره 147: اي به نيك اختر شده هم سلف سلطان جهان
- قصيده شماره 148: اي ز كلك توراست كار جهان
- قصيده شماره 149: درآمد موكب عيد همايون
- قصيده شماره 150: كو آصف جم گو بيا ببين
- قصيده شماره 151: آيت مجد آيتي است مبين
- قصيده شماره 152: اي جهان را جمال و جاه تو زين
- قصيده شماره 153: و عليك السلام فخر الدين
- قصيده شماره 154: افتخار زمان و فخر زمين
- قصيده شماره 155: اي جهان خاتم جانبخش ترا زير نگين
- قصيده شماره 156: صاحب روزگار و صدر زمين
- قصيده شماره 157: اي جهان را ايمني از دولت طغرلتكين
- قصيده شماره 158: از در شاهي در طغرل تكين
- حرف و
- حرف ه
- قصيده شماره 162: سپاس ايزد كاندر ضمان دولت و جاه
- قصيده شماره 163: آمد به سلامت بر من ترك من از راه
- قصيده شماره 164: كمال كل ممالك جمال حضرت شاه
- قصيده شماره 165: جلال صدر وزارت جمال حضرت شاه
- قصيده شماره 166: حبذا بخت مساعد كه سوي حضرت شاه
- قصيده شماره 167: از محاق قضا برون شد ماه
- قصيده شماره 168: خاص سلطان علاء دين اله
- قصيده شماره 169: اي سراپردهٔ سپيد و سياه
- قصيده شماره 170: اي ممالك را مبارك پادشاه
- قصيده شماره 171: اي به گوهر تا به آدم پادشاه
- قصيده شماره 172: شاها صبوح فتح و ظفر كن شراب خواه
- قصيده شماره 173: اي هماي همتت سر بر سپهر افراخته
- قصيده شماره 174: اي جهان را عدل تو آراسته
- قصيده شماره 175: اي نهال مملكت از عدل تو بر يافته
- قصيده شماره 176: اي ز يزدان تا ابد ملك سليمان يافته
- قصيده شماره 177: زهي كارت از چرخ بالا گرفته
- قصيده شماره 178: اي تيغ تو ملك عجم گرفته
- قصيده شماره 179: زهي ز عدل تو خلق خداي آسوده
- قصيده شماره 180: اي رايت دولت ز تو بر چرخ رسيده
- حرف ي
- قصيده شماره 181: دو عيدست ما را ز روي دو معني
- قصيده شماره 182: اي به درگاه تو بر قصهرسان صاحب ري
- قصيده شماره 183: زهي ز روي بزرگي خلاصهٔ دنيي
- قصيده شماره 184: ويحك اي صورت منصوريه باغي و سراي
- قصيده شماره 185: آخر اي قوم نه از بهر من از بهر خداي
- قصيده شماره 186: جشن عيد اندرين همايون جاي
- قصيده شماره 187: اي قبلهٔ كوي خاكي و آبي
- قصيده شماره 188: اي برادر بشنوي رمزي ز شعر و شاعري
- قصيده شماره 189: اي چو عقل اول از آلايش نقصان بري
- قصيده شماره 190: حكم يزدان اقتضا آن كرده بودست از سري
- قصيده شماره 191: حبذا بزمي كزو هردم دگرگون زيوري
- قصيده شماره 192: اي ترا گشته مسخر حشم ديو و پري
- قصيده شماره 193: اي مسلمانان فغان از دور چرخ چنبري
- قصيده شماره 194: زهي كلك تو اندر چشم دولت كحل بيداري
- قصيده شماره 195: اي ز تيغ تو در سرافرازي
- قصيده شماره 196: اي رفته به فرخي و فيروزي
- قصيده شماره 197: اي كرده ز تيغت فلك تحاشي
- قصيده شماره 198: يافت احوال جهان رونق جاويداني
- قصيده شماره 199: دلم اي دوست تو داري داني
- قصيده شماره 200: اختيار سكندر ثاني
- قصيده شماره 201: اي عاقلهٔ چرخ به نام تو مباهي
- قصيده شماره 202: اي بر سر كتاب ترا منصب شاهي
- قصيده شماره 203: زهي بگرفته از مه تا به ماهي
- قصيده شماره 204: اي برده ز شاهان سبق شاهي
- قصيده شماره 205: با خاك در تو آشنايي
- قصيده شماره 206: خرد را دوش ميگفتم كه اي اكسير دانايي
- قصيده شماره 207: اي ملك ترا عرصهٔ عالم سركويي
- قصيده شماره 208: اي خداوندي كه مقصود بنيآدم تويي
- حرف ا
- غزل
- حرف ا
- غزل شماره 1: بيا اي جان بيا اي جان بيا فرياد رس ما را
- غزل شماره 2: جرمي ندارم بيش از اين كز جان وفادارم ترا
- غزل شماره 3: اي كرده خجل بتان چين را
- غزل شماره 4: اي كرده در جهان غم عشقت سمر مرا
- غزل شماره 5: تا بود در عشق آن دلبر گرفتاري مرا
- غزل شماره 6: گر باز دگرباره ببينم مگر اورا
- غزل شماره 7: از دور بديدم آن پري را
- غزل شماره 8: جانا به جان رسيد ز عشق تو كار ما
- غزل شماره 9: اي غارت عشق تو جهانها
- حرف ب
- حرف ت
- غزل شماره 12: خه از كجات پرسم چونست روزگارت
- غزل شماره 13: در همه عالم وفاداري كجاست
- غزل شماره 14: غم عشق تو از غمها نجاتست
- غزل شماره 15: تا دل مسكين من در كار تست
- غزل شماره 16: جرم رهي دوستي روي تست
- غزل شماره 17: دل در آن يار دلاويز آويخت
- غزل شماره 18: اي به ديدهٔ دريغ خاك درت
- غزل شماره 19: رخت مه را رخ و فرزين نهادست
- غزل شماره 20: گلبن عشق تو بيخار آمدست
- غزل شماره 21: پايم از عشق تو در سنگ آمدست
- غزل شماره 22: كارم ز غمت به جان رسيدست
- غزل شماره 23: حسن را از وفا چه آزارست
- غزل شماره 24: معشوقه به رنگ روزگارست
- غزل شماره 25: ز عشق تو نهانم آشكارست
- غزل شماره 26: اي يار مرا غم تو يارست
- غزل شماره 27: يارب چه بلا كه عشق يارست
- غزل شماره 28: هر شكن در زلف تو از مشك دالي ديگرست
- غزل شماره 29: اميد وصل تو كاري درازست
- غزل شماره 30: مهرت به دل و به جان دريغست
- غزل شماره 31: اي برادر عشق سودايي خوشست
- غزل شماره 32: كار دل از آرزوي دوست به جانست
- غزل شماره 33: عشق تو از ملك جهان خوشترست
- غزل شماره 34: عشق تو قضاي آسمانست
- غزل شماره 35: هركه چون من به كفرش ايمانست
- غزل شماره 36: مرا داني كه بيتو حال چونست
- غزل شماره 37: جمالت بر سر خوبي كلاهست
- غزل شماره 38: عشق تو دل را نكو پيرايهايست
- غزل شماره 39: هركس كه غم ترا فسانهست
- غزل شماره 40: بازماندم در غم و تيمار او تدبير چيست
- غزل شماره 41: دل بيتو به صدهزار زاريست
- غزل شماره 42: ماه چون چهرهٔ زيباي تو نيست
- غزل شماره 43: از تو بريدن صنما روي نيست
- غزل شماره 44: روي برگشتنم از روي تو نيست
- غزل شماره 45: جانا دلم از خال سياه تو به حاليست
- غزل شماره 46: عشق تو بيروي تو درد دليست
- غزل شماره 47: در همه مملكت مرا جانيست
- غزل شماره 48: مكن اي دل كه عشق كار تو نيست
- غزل شماره 49: بيمهر جمال تو دلي نيست
- غزل شماره 50: يار با من چون سر ياري نداشت
- غزل شماره 51: باز كي گيرم اندر آغوشت
- غزل شماره 52: رايت حسن تو از مه برگذشت
- غزل شماره 53: يار ما را به هيچ برنگرفت
- حرف د
- غزل شماره 54: سخت خوشي چشم بدت دورباد
- غزل شماره 55: از بس كه كشيدم از تو بيداد
- غزل شماره 56: مرا با دلبري كاري بيفتاد
- غزل شماره 57: هركس كه ز حال من خبر يابد
- غزل شماره 58: جان ز رازت خبر نمييابد
- غزل شماره 59: در دور تو كم كسي امان يابد
- غزل شماره 60: حسنت اندر جهان نميگنجد
- غزل شماره 61: يار گرد وفا نميگردد
- غزل شماره 62: عشق تو بر هركه عافيت بهسر آرد
- غزل شماره 63: يار دل در ميان نميآرد
- غزل شماره 64: عشق هر محنتي به روي آرد
- غزل شماره 65: زلف تو تكيه بر قمر دارد
- غزل شماره 66: تا ماهرويم از من رخ در حجيب دارد
- غزل شماره 67: مرا تا كي فلك رنجور دارد
- غزل شماره 68: با قد تو قد سرو خم دارد
- غزل شماره 69: جان نقش رخ تو بر نگين دارد
- غزل شماره 70: يار با هركسي سري دارد
- غزل شماره 71: دلبر هنوز ما را از خود نميشمارد
- غزل شماره 72: تا كار مرا وصل تو تيمار ندارد
- غزل شماره 73: به بيل عشق تو دل گل ندارد
- غزل شماره 74: دلم را انده جان ميندارد
- غزل شماره 75: آرزوي روي تو جانم ببرد
- غزل شماره 76: بديدم جهان را نوايي ندارد
- غزل شماره 77: بتي دارم كه يك ساعت مرا بيغم بنگذارد
- غزل شماره 78: عشقم اين بار جهان بخواهد برد
- غزل شماره 79: حلقهٔ زلف تو بر گوش همي جان ببرد
- غزل شماره 80: روي تو آرام دلها ميبرد
- غزل شماره 81: صبر كن اي تن كه آن بيداد هجران بگذرد
- غزل شماره 82: عشق ترا خرد نبايد شمرد
- غزل شماره 83: اي مانده من از جمال تو فرد
- غزل شماره 84: جمالش از جهان غوغا برآورد
- غزل شماره 85: باز دستم به زير سنگ آورد
- غزل شماره 86: حسنش از رخ چو پرده برگيرد
- غزل شماره 87: هر كرا با تو كار درگيرد
- غزل شماره 88: مرا صوت نميبندد كه دل ياري دگر گيرد
- غزل شماره 89: نه دل كم عشق يار ميگيرد
- غزل شماره 90: دل راه صلاح برنميگيرد
- غزل شماره 91: نه وعدهٔ وصلت انتظار ارزد
- غزل شماره 92: جانا دهان تنگت صد تنگ شكر ارزد
- غزل شماره 93: درد تو صدهزار جان ارزد
- غزل شماره 94: از وصل تو آتش جگر خيزد
- غزل شماره 95: چون كسي نيست كه از عشق تو فرياد رسد
- غزل شماره 96: دست در وصل يار مينرسد
- غزل شماره 97: دردم فزود و دست به درمان نميرسد
- غزل شماره 98: هرچه با من كني روا باشد
- غزل شماره 99: نه چو شيرين لبت شكر باشد
- غزل شماره 100: رنگ عاشق چو زعفران باشد
- غزل شماره 101: ترا كز نيكوان ياري نباشد
- غزل شماره 102: مرا گر چون تو دلداري نباشد
- غزل شماره 103: بيعشق توام به سر نخواهد شد
- غزل شماره 104: حسن تو بر ماه لشكر ميكشد
- غزل شماره 105: بدرود شب دوش كه چون ماه برآمد
- غزل شماره 106: زلفت چو به دلبري درآمد
- غزل شماره 107: مرا تاثير عشقت بر دل آمد
- غزل شماره 108: با روي دلفروزت سامان بنميماند
- غزل شماره 109: جانا دلم از غمت به جان آمد
- غزل شماره 110: عجب عجب كه ترا ياد دوستان آمد
- غزل شماره 111: رخ خوبت خداي ميداند
- غزل شماره 112: نه در وصال تو بختم به كام دل برساند
- غزل شماره 113: هرچه مرا روي تو به روي رساند
- غزل شماره 114: مرا مرنجان كايزد ترا برنجاند
- غزل شماره 115: حسن تو گر بر همين قرار بماند
- غزل شماره 116: طاقت عشق تو زين بيشم نماند
- غزل شماره 117: درد تو دلا نهان نماند
- غزل شماره 118: در همه آفاق دلداري نماند
- غزل شماره 119: عشق تو ز دل بريد نتواند
- غزل شماره 120: گل رخسار تو چون دسته بستند
- غزل شماره 121: آن شوخ ديده ديده چو بر هم نميزند
- غزل شماره 122: هركرا عشقت به هم برميزند
- غزل شماره 123: هرچ از وفا به جاي من آن بيوفا كند
- غزل شماره 124: نوبت حسن ترا لطف تو گر پنج كند
- غزل شماره 125: گر وفا با جمال يار كند
- غزل شماره 126: معشوق دل ببرد و همي قصد دين كند
- غزل شماره 127: جان وصال تو تقاضا ميكند
- غزل شماره 128: دل به عشقش رخ به خون تر ميكند
- غزل شماره 129: حسن تو عشق من افزون ميكند
- غزل شماره 130: يار در خوبي قيامت ميكند
- غزل شماره 131: زلفش اندر جور تلقين ميكند
- غزل شماره 132: عالمي در ره تو حيرانند
- غزل شماره 133: گرد ترا دل همي چنان خواهد
- غزل شماره 134: يارم اين بار، بار ميندهد
- غزل شماره 135: هركه دل بر چون تو دلداري نهد
- غزل شماره 136: دوش آنكه همه جهان ما بود
- غزل شماره 137: من آن نيم كه مرا بيتو جان تواند بود
- غزل شماره 138: آن روزگار كو كه مرا يار يار بود
- غزل شماره 139: دوش تا صبح يار در بر بود
- غزل شماره 140: اي دلبر عيار ترا يار توان بود
- غزل شماره 141: آنچه بر من در غم آن نامسلمان ميرود
- غزل شماره 142: آب جمال جمله به جوي تو ميرود
- غزل شماره 143: دست در روزگار مينشود
- غزل شماره 144: وصلت به آب ديده ميسر نميشود
- غزل شماره 145: چون نيستي آنچنان كه ميبايد
- غزل شماره 146: دوستي يك دلم همي بايد
- غزل شماره 147: دل در هوست ز جان برآيد
- غزل شماره 148: ز هجران تو جانم ميبرآيد
- غزل شماره 149: آنرا كه غمت ز در درآيد
- غزل شماره 150: صبر با عشق بس نميآيد
- غزل شماره 151: درد سر دل به سر نميآيد
- غزل شماره 152: يا وصل ترا عنايتي بايد
- غزل شماره 153: ز عمرم بيتو درد دل فزايد
- غزل شماره 154: از نازكي كه رنگ رخ يار مينمايد
- غزل شماره 155: چو كاري ز يارم همي برنيايد
- غزل شماره 156: به عمري در كفم ياري نيايد
- غزل شماره 157: ز عهد تو بوي وفا مينيايد
- غزل شماره 158: طاقتم در فراق تو برسيد
- غزل شماره 159: غارت عشقت به دل و جان رسيد
- حرف ر
- غزل شماره 160: ساقيا بادهٔ صبوح بيار
- غزل شماره 161: هيچ داني كه سر صحبت ما دارد يار
- غزل شماره 162: سلام عليك اي جفا پيشه يار
- غزل شماره 163: اي غم تو جسم را جاني دگر
- غزل شماره 164: دلدار به طبع گشت رام آخر
- غزل شماره 165: اي شده از رخ تو تاب قمر
- غزل شماره 166: اي پسر بردهٔ قلندر گير
- غزل شماره 167: دلا در عاشقي جاني زيانگير
- حرف ز
- حرف س
- حرف ش
- حرف ل
- حرف م
- غزل شماره 179: ساقي اندر خواب شد خيز اي غلام
- غزل شماره 180: مست از درم درآمد دوش آن مه تمام
- غزل شماره 181: تا به مهر تو تولا كردهام
- غزل شماره 182: بدو چشم تو كه تا زندهام
- غزل شماره 183: تا رنگ مهر از رخ روشن گرفتهام
- غزل شماره 184: يعلمالله كه دوستدار توام
- غزل شماره 185: روي ندارم كه روي از تو بتابم
- غزل شماره 186: كس نداند كز غمت چون سوختم
- غزل شماره 187: آخر در زهد و توبه دربستم
- غزل شماره 188: دل از خوبان ديگر برگرفتم
- غزل شماره 189: اي زلف تابدار ترا صدهزار خم
- غزل شماره 190: دردا و دريغا كه دل از دست بدادم
- غزل شماره 191: برآنم كز تو هرگز برنگردم
- غزل شماره 192: اي مسلمانان ز جان سير آمدم
- غزل شماره 193: در دست غم يار دلارام بماندم
- غزل شماره 194: بدان عزمم كه ديگر ره به ميخانه كمر بندم
- غزل شماره 195: دل باز به عاشقي درافكندم
- غزل شماره 196: زير بار غمي گرفتارم
- غزل شماره 197: هرچند به جاي تو وفا دارم
- غزل شماره 198: بيا كه با سر زلف تو كارها دارم
- غزل شماره 199: تا به كوي تو رهگذر دارم
- غزل شماره 200: درد دل هر زمان فزون دارم
- غزل شماره 201: عشقت اندر ميان جان دارم
- غزل شماره 202: هرچند غم عشقت پوشيده همي دارم
- غزل شماره 203: جز سر پيوند آن نگار ندارم
- غزل شماره 204: داري خبر كه در غمت از خود خبر ندارم
- غزل شماره 205: يارم تويي به عالم يار دگر ندارم
- غزل شماره 206: اگر نقش رخت بر جان ندارم
- غزل شماره 207: نگارا جز تو دلداري ندارم
- غزل شماره 208: گر عزيزم بر تو گر خوارم
- غزل شماره 209: بيا تا ببيني كه من بر چه كارم
- غزل شماره 210: عمر بيتو به سر چگونه برم
- غزل شماره 211: كارم به جان رسيد و به جانان نميرسم
- غزل شماره 212: دل رفت و اين بتر بر دلبر نميرسم
- غزل شماره 213: پاي بر جاي نيست همنفسم
- غزل شماره 214: كار جهان نگر كه جفاي كه ميكشم
- غزل شماره 215: نو به نو هر روز باري ميكشم
- غزل شماره 216: اي آرزوي جانم در آرزوي آنم
- غزل شماره 217: اي دوستتر از جانم زين بيش مرنجانم
- غزل شماره 218: جانا ز غم عشق تو امروز چنانم
- غزل شماره 219: تو داني كه من جز تو كس را ندانم
- غزل شماره 220: ره فراكار خود نميدانم
- غزل شماره 221: ترا من دوست ميدارم ندانم چيست درمانم
- غزل شماره 222: از عشقت اي شيرين صنم گرچه بر سر برميزنم
- غزل شماره 223: بيا اي راحت جانم كه جان را بر تو افشانم
- غزل شماره 224: من كه باشم كه تمناي وصال تو كنم
- غزل شماره 225: باز چون در خورد همت ميكنم
- غزل شماره 226: تا نپنداري كه دستان ميكنم
- غزل شماره 227: بيتو جانا زندگاني ميكنم
- غزل شماره 228: هر غم كه ز عشق يار ميبينم
- غزل شماره 229: دل را به غمت نياز ميبينم
- غزل شماره 230: سر آن دارم كامروز بر يار شوم
- غزل شماره 231: روز دو از عشق پشيمان شوم
- غزل شماره 232: چه گويي با تو درگيرد كه از بندي برون آيم
- غزل شماره 233: تا رخت دل اندر سر زلف تو نهاديم
- غزل شماره 234: آخر به مراد دل رسيديم
- غزل شماره 235: اي روي خوب تو سبب زندگانيم
- غزل شماره 236: دل بداديم و جان نميخواهيم
- غزل شماره 237: درمان دل خود از كه جويم
- حرف ن
- غزل شماره 238: اي بندهٔ روي تو خداوندان
- غزل شماره 239: عشق بر من سر نخواهد آمدن
- غزل شماره 240: عاشقي چيست مبتلا بودن
- غزل شماره 241: هم مصلحت نبيني رويي به ما نمودن
- غزل شماره 242: آتش اي دلبر مرا بر جان مزن
- غزل شماره 243: به عمري آخرم روزي وفا كن
- غزل شماره 244: اي بت يغما دلم يغما مكن
- غزل شماره 245: ز من حجرهٔ خويش پنهان مكن
- غزل شماره 246: روي خوب خويش را پنهان مكن
- غزل شماره 247: شرم دار آخر جفا چندين مكن
- غزل شماره 248: ز من برگشتي اي دلبر دريغا روزگار من
- غزل شماره 249: اي باد صبحدم خبري ده ز يار من
- غزل شماره 250: چو كرد خيمهٔ حسنت طناب خويش مكين
- حرف و
- حرف ه
- حرف ي
- غزل شماره 260: هرگز از دل خبر نداشتهاي
- غزل شماره 261: تا دل من بردهاي قصد جفا كردهاي
- غزل شماره 262: سهل ميگيرم چو با ما كردهاي
- غزل شماره 263: مسكين دلم به داغ جفا ريش كردهاي
- غزل شماره 264: بر مه از عنبر عذار آوردهاي
- غزل شماره 265: تا كه دستم زير سنگ آوردهاي
- غزل شماره 266: دامن اندر پاي صبر آوردهاي
- غزل شماره 267: زردرويم ز چرخ دندانخاي
- غزل شماره 268: جانا به كمال صورتياي
- غزل شماره 269: گر مرا روزگار يارستي
- غزل شماره 270: همچون سر زلف خود شكستي
- غزل شماره 271: يا بدان رخ نظري بايستي
- غزل شماره 272: اي دير به دست آمده بس زود برفتي
- غزل شماره 273: چه نازست آنكه اندر سرگرفتي
- غزل شماره 274: اي دل تو مرا به باد دادي
- غزل شماره 275: ديدي كه پاي از خط فرمان برون نهادي
- غزل شماره 276: اي دوست به كام دشمنم كردي
- غزل شماره 277: گر ترا روزي ز ما ياد آمدي
- غزل شماره 278: بس دلافروز و دلارام آمدي
- غزل شماره 279: گر ترا طبع داوري بودي
- غزل شماره 280: ياد ميدار كانچه بنمودي
- غزل شماره 281: بيدلم اي يار همچنان كه تو ديدي
- غزل شماره 282: دلم بردي نگارا وارميدي
- غزل شماره 283: بدخويتري مگر خبر داري
- غزل شماره 284: روي چون ماه آسمان داري
- غزل شماره 285: ما را تو به هر صفت كه داري
- غزل شماره 286: تو گر دوست داري مرا ور نداري
- غزل شماره 287: گرفتم كز غم من غم نداري
- غزل شماره 288: يك دم به مراعات دلم گرم نداري
- غزل شماره 289: ندارم جز غم تو غمگساري
- غزل شماره 290: اي كار غم تو غمگساري
- غزل شماره 291: با من اندر گرفتهاي كاري
- غزل شماره 292: نگفتي كزين پس كنم سازگاري
- غزل شماره 293: اي عاشقان گيتي ياري دهيد ياري
- غزل شماره 294: الحق نه دروغ محتشم ياري
- غزل شماره 295: گرفتم سر به پيمان درنياري
- غزل شماره 296: جانا اگر به جانت بيابم گران نباشي
- غزل شماره 297: مرا وقتي خوشست امروز و حالي
- غزل شماره 298: گر جان و دل به دست غم تو ندادمي
- غزل شماره 299: گر من اندر عشق جز درد ياري دارمي
- غزل شماره 300: يك زمان از غم نياسايم همي
- غزل شماره 301: بختي نه بس مساعد ياري چنان كه داني
- غزل شماره 302: آگه نهاي ز حالم اي جان و زندگاني
- غزل شماره 303: بناميزد به چشم من چناني
- غزل شماره 304: اي غايت عيش اين جهاني
- غزل شماره 305: گرد ماه از مشك خرمن ميزني
- غزل شماره 306: دلم بردي و برگشتي زهي دلدار بيمعني
- غزل شماره 307: نام وصل اندر زباني افكني
- غزل شماره 308: سر آن داري كامروز مرا شاد كني
- غزل شماره 309: بيگناه از من تبرا ميكني
- غزل شماره 310: آخر اي جان جهان با من جفا تا كي كني
- غزل شماره 311: از من اي جان روي پنهان ميكني
- غزل شماره 312: ناز از اندازه بيرون ميكني
- غزل شماره 313: باز آهنگ بلايي ميكني
- غزل شماره 314: دوستا گر دوستي گر دشمني
- غزل شماره 315: در حسن قرين نوبهار آيي
- غزل شماره 316: اين همه چابكي و زيبايي
- غزل شماره 317: اي همه دلبري و زيبايي
- غزل شماره 318: خه مرحبا و اهلا آخر تو خود كجايي
- غزل شماره 319: اي روي تو آيت نكويي
- غزل شماره 320: اي خوبتر ز خوبي نيكوتر از نكويي
- غزل شماره 321: قرطه بگشاي و زماني بنشين بيش مگوي
- حرف ا
- رباعي
- حرف ا
- حرف ب
- رباعي شماره 6: اين دل چو شب جواني و راحت و تاب
- رباعي شماره 7: هم طبع ملول گشت از آن شعر چو آب
- رباعي شماره 8: زان روي كه روز وصل آن در خوشاب
- رباعي شماره 9: آن شد كه به نزديك من اي در خوشاب
- رباعي شماره 10: بوطالب نعمه اي سپهرت طالب
- رباعي شماره 11: هرچند كه بر جزو بود كل غالب
- رباعي شماره 12: اي گوهر تو بر آفرينش غالب
- حرف ت
- رباعي شماره 13: بس شب كه به روز بردم اندر طلبت
- رباعي شماره 14: دل باز چو بر دام غم عشق آويخت
- رباعي شماره 15: اي گشته ضمير چون بهشت از يادت
- رباعي شماره 16: همواره چو بخت خود جواني بادت
- رباعي شماره 17: با بخل بود به غايتي پيوندت
- رباعي شماره 18: اي سغبهٔ آنانكه نميجويندت
- رباعي شماره 19: سياره به خدمت سپرد خاك درت
- رباعي شماره 20: در وصل تو عزم دل من روز نخست
- رباعي شماره 21: آتش به سفال برنهادي ز نخست
- رباعي شماره 22: دستم كه به گوهر قناعت پيوست
- رباعي شماره 23: جدت ورق زمانه از جور بشست
- رباعي شماره 24: هجري كه به روز غم مبادا دل و دست
- رباعي شماره 25: جانا به تن شكسته و عزم درست
- رباعي شماره 26: اي شاه ز قدرتي كه در بازوي تست
- رباعي شماره 27: با موزه به آب در دويدي به نخست
- رباعي شماره 28: كار تنم از دست دلم رفت ز دست
- رباعي شماره 29: دل در خم آن زلف معنبر بنشست
- رباعي شماره 30: بوطالب نعمه اي گشادهدل و دست
- رباعي شماره 31: اي صبر ز دست دل معشوقهپرست
- رباعي شماره 32: دي ميشد و از شكوفه شاخي در دست
- رباعي شماره 33: از حادثهاي كه هرچه زو گويم هست
- رباعي شماره 34: دي با تو چنان شدم به يك خاست و نشست
- رباعي شماره 35: گفتند كه شعر تو ملك داشت به دست
- رباعي شماره 36: اي عهد تو عيد كامراني پيوست
- رباعي شماره 37: گفتند كه گل چمن به يكبار آراست
- رباعي شماره 38: در كوي تو هيچ كار من ناشده راست
- رباعي شماره 39: عدل تو زمانه را نگهدار بس است
- رباعي شماره 40: دل بر سر عهد استوار خويش است
- رباعي شماره 41: عشقي كه همه عمر بماند اين است
- رباعي شماره 42: از تو طمعم يكي صراحي باده است
- رباعي شماره 43: اي شاه جهان ملك جهان حسب تراست
- رباعي شماره 44: در سايهٔ آن زلف مشوش كه تراست
- رباعي شماره 45: دوشينه شب ارچه جانم از رنج بكاست
- رباعي شماره 46: كون خر ملك ريش گاو افتادست
- رباعي شماره 47: تا حادثه قصد آل عمران كردست
- رباعي شماره 48: زلف تو از آن دم كه دلم بربودست
- رباعي شماره 49: شاها به خدايي كه ترا بگزيدست
- رباعي شماره 50: آن چهره كه هركه وصف او بشنيدست
- رباعي شماره 51: فرمان تو بر جهان قضاي دگرست
- رباعي شماره 52: چون حسن تو رنج من به عالم سمرست
- رباعي شماره 53: در هر طرفي اگرچه ياري دگرست
- رباعي شماره 54: ديدار تو در جهان جهاني دگرست
- رباعي شماره 55: با راي تو صبح ملك بيگه خيزست
- رباعي شماره 56: دل در هوس شراب گلرنگ خوشست
- رباعي شماره 57: آن چيست كه مقصود جهاني آنست
- رباعي شماره 58: با دل گفتم چو يار بي فرمانست
- رباعي شماره 59: با آنكه دلم در غم هجرت خونست
- رباعي شماره 60: پايي كه ز بند عالمي بيرونست
- رباعي شماره 61: گر شرح نميدهم كه حالم چونست
- رباعي شماره 62: تا دست اميد ما شكستيم ز دوست
- رباعي شماره 63: هردم ز تو گر تازه غمي بايد هست
- رباعي شماره 64: تا خرمن آز را دلت پيمانهست
- رباعي شماره 65: هجران تو دوش چون به من درنگريست
- رباعي شماره 66: اي شاه نجيب كفشگر داني كيست
- رباعي شماره 67: ميآمد و از ديدهٔ ما مينگريست
- رباعي شماره 68: از وصل تو بر كناره ميبايد زيست
- رباعي شماره 69: اي دل يارت كه سر به سر كبر و منيست
- رباعي شماره 70: بوطالب نعمه طالب نعمت نيست
- رباعي شماره 71: پايي كه نه در هواي تو در گل نيست
- رباعي شماره 72: پاي تو اگرچه در وفا محكم نيست
- رباعي شماره 73: تا چند طلب كنم وفاي تو كه نيست
- رباعي شماره 74: گر درخور قدر همتم سيمي نيست
- رباعي شماره 75: محنتزدهاي كه كلبهاي داشت به دشت
- رباعي شماره 76: گر بنده دو روز خدمتت را بگذاشت
- رباعي شماره 77: اندوه تو چون دلم به شادي نگذاشت
- رباعي شماره 78: چون آتش سوداي تو جز دود نداشت
- رباعي شماره 79: اندوه تو چون دلم به شادي انگاشت
- رباعي شماره 80: عمري كه تر و خشك من آن بود گذشت
- رباعي شماره 81: دلبر ز وفا و مهر يكسر بگذشت
- رباعي شماره 82: با دل گفتم كه آن بتم دوش نهفت
- رباعي شماره 83: با گل گفتم شكوفه در خاك بخفت
- رباعي شماره 84: چشمم ز غمت به هر عقيقي كه بسفت
- رباعي شماره 85: از گردش اين هفت مخالف بر هفت
- رباعي شماره 86: سلطان كه جهان جواد ازو بيش نيافت
- رباعي شماره 87: عيشي كه نمودم از جواني همه رفت
- رباعي شماره 88: معشوق مرا عهد من از ياد برفت
- رباعي شماره 89: سلطان كه جهان به عدل آراست برفت
- رباعي شماره 90: دلبر چو دلم به عشوه بربود برفت
- رباعي شماره 91: آن بت كه به انصاف نكو بود برفت
- رباعي شماره 92: حامي جهان ز جور افلاك برفت
- رباعي شماره 93: آن بت كه دلم به زلف چون شست گرفت
- رباعي شماره 94: از شعلهٔ لاله جهان نور گرفت
- رباعي شماره 95: چون با غم عشق تو دلم ساز گرفت
- رباعي شماره 96: اي دل بخر آن زلف كه دستت نگرفت
- رباعي شماره 97: با يار مرا زور و ستم درنگرفت
- رباعي شماره 98: اي روزي خصم پيش خورد حشمت
- رباعي شماره 99: تا روز به شب چو سوسنم بيرويت
- حرف ح
- حرف خ
- حرف د
- رباعي شماره 102: از چرخ كه كامي به مرادم ننهاد
- رباعي شماره 103: دادم به اميد روزگاري بر باد
- رباعي شماره 104: جوهر كه ز ايزدش همي نامد ياد
- رباعي شماره 105: با هركه زبان چرخ رازي بگشاد
- رباعي شماره 106: با قدر تو آب آسمان ريخته باد
- رباعي شماره 107: در چشمهٔ تيغ بيكفت آب مباد
- رباعي شماره 108: هرگز دلم از وفاي تو فرد مباد
- رباعي شماره 109: اي شاه زمين دور زمان بيتو مباد
- رباعي شماره 110: حسن تو مرا ز نيكوان شاهي داد
- رباعي شماره 111: مريخ سلاح چاوشان تو برد
- رباعي شماره 112: چون نيست يقين كه شب چه خواهد آورد
- رباعي شماره 113: آن نور كه ملك يافت از روي تو فرد
- رباعي شماره 114: عاقل چو به حاصل جهان درنگرد
- رباعي شماره 115: هر تيره شبي كه ره به روزي نبرد
- رباعي شماره 116: بوطالب نعمه آن جهاني همه مرد
- رباعي شماره 117: اين عمر كه سرمايهٔ ملكيست نه خرد
- رباعي شماره 118: صد پرده شبي فلك ز من بردارد
- رباعي شماره 119: خود عهد كسي كسي چنين بگذارد
- رباعي شماره 120: گر يك شبه وصل بتم آواز آرد
- رباعي شماره 121: باد سحري گذر به كويت دارد
- رباعي شماره 122: گر دوست مرا به كام دشمن دارد
- رباعي شماره 123: بيننده كه چشم عاقبتبين دارد
- رباعي شماره 124: نه دل ز وصال تو نشاني دارد
- رباعي شماره 125: دل گرچه غمت ز جان نهان ميدارد
- رباعي شماره 126: شب رايت مشك رنگ بر كيوان برد
- رباعي شماره 127: با آنكه غم عشق تو از من جان برد
- رباعي شماره 128: دل در غم تو گر به مثل جان نبرد
- رباعي شماره 129: موري كه به چاه شست بازي گذرد
- رباعي شماره 130: آن كو به من سوخته خرمن نگرد
- رباعي شماره 131: سي سال درخت بخت من بار آورد
- رباعي شماره 132: در عرصهٔ ملكي كه كمي نپذيرد
- رباعي شماره 133: روي تو كه شمع لاله زو درگيرد
- رباعي شماره 134: گر دست غم تو دامن من گيرد
- رباعي شماره 135: روي تو به دلبري جهان ميگيرد
- رباعي شماره 136: رايت كه جهان به پشت پاي اندازد
- رباعي شماره 137: خاك قدم تو تاج خورشيد ارزد
- رباعي شماره 138: جانا غم تو به هر عطايي ارزد
- رباعي شماره 139: راي تو كه صلح روز ملك انگيزد
- رباعي شماره 140: روزي كه خرد سرشك رنگين ريزد
- رباعي شماره 141: تشريف هواي تو به هر جان نرسد
- رباعي شماره 142: نه مشكل روزگار حل خواهد شد
- رباعي شماره 143: از عشق تو درجهان سمر خواهم شد
- رباعي شماره 144: راي تو به هيچ راي خرسند نشد
- رباعي شماره 145: آخر دل من به وصل پيروز نشد
- رباعي شماره 146: عدل تو چو سايه بر ممالك پوشد
- رباعي شماره 147: با آنكه زمانه جز بدي نسگالد
- رباعي شماره 148: زلف تو به فتنه باز بيرون آمد
- رباعي شماره 149: رخسار تو چون سوسن آزاد آمد
- رباعي شماره 150: تا راي تو از قدح به شمشير آمد
- رباعي شماره 151: آني كه كفت ضامن ارزاق آمد
- رباعي شماره 152: رنجي كه مرا ز هجر آن ماه آمد
- رباعي شماره 153: چون سايه دويدم از پسش روزي چند
- رباعي شماره 154: اي دل چه كني به عشوه خود را خرسند
- رباعي شماره 155: پست افكندم غم تو اي سرو بلند
- رباعي شماره 156: آن روز كه جان نامهٔ عشق تو بخواند
- رباعي شماره 157: خوي تو ز دوستي چو دامن بفشاند
- رباعي شماره 158: اي دل ز هزار ديده خون ميراند
- رباعي شماره 159: با آنكه همه كار جهان او راند
- رباعي شماره 160: چندان كه مرا دلبر من رنجاند
- رباعي شماره 161: يكباره مرا بلايت از پاي نشاند
- رباعي شماره 162: اي ديده دل آيت بلا ميخواند
- رباعي شماره 163: چون روز علم زد به حسامت ماند
- رباعي شماره 164: هم ابر به دست درفشانت ماند
- رباعي شماره 165: خورشيد به روشني رايت ماند
- رباعي شماره 166: با روي تو از عافيت افسانه بماند
- رباعي شماره 167: مسعود سعادت جهان بود نماند
- رباعي شماره 168: ما را بجز از نياز هيچ چيز نماند
- رباعي شماره 169: تا طارم نه سپهر آراستهاند
- رباعي شماره 170: چشم و دل من كه هرچه گويم هستند
- رباعي شماره 171: ياران به جهان چشم چو گل بگشادند
- رباعي شماره 172: زان پس كه دل و ديده بر من سپرند
- رباعي شماره 173: بس دور كه چرخ و اختران بگذراند
- رباعي شماره 174: در بزمگهي كه مطربي كوس كند
- رباعي شماره 175: زلف تو مصاف عنبر تر شكند
- رباعي شماره 176: دلدار دل مرا ز من باز افكند
- رباعي شماره 177: دلبر چو ز من قوت روان باز افكند
- رباعي شماره 178: خوش خوش چو مرا دم تودر دام افكند
- رباعي شماره 179: گردون به خيال سير نانت نكند
- رباعي شماره 180: شادم به تو گر فلك حزينم نكند
- رباعي شماره 181: شمشير تو با خصم تو پيمان نكند
- رباعي شماره 182: سلطان غمت بندهنوازي نكند
- رباعي شماره 183: گلها چو به باغ جلوه را ساز كنند
- رباعي شماره 184: اين طايفه گر مروت آيين نكنند
- رباعي شماره 185: قومي كه در اين سفر مرا همراهند
- رباعي شماره 186: گردون چو نشست و خاست تو ميبيند
- رباعي شماره 187: چشم تو در آيينه به چشم تو نمود
- رباعي شماره 188: گفت آنكه مرا ره سلامت بنمود
- رباعي شماره 189: دستت به سخا چون يد بيضا بنمود
- رباعي شماره 190: با دل گفتم كه عشق چون روي نمود
- رباعي شماره 191: شبها ز غمت ستم كشم بايد بود
- رباعي شماره 192: گردون به وصال ما موافق زان بود
- رباعي شماره 193: دوشم ز فراق تو همه شيون بود
- رباعي شماره 194: يك نيم دمم از جهان به دست آمده بود
- رباعي شماره 195: بر عيد رخت دلم چو پيروز نبود
- رباعي شماره 196: دل درخور صحبت دلافروز نبود
- رباعي شماره 197: گل يك شبه شد هين كه چو گستاخ شود
- رباعي شماره 198: هر كو نه به خدمت تو خرسند شود
- رباعي شماره 199: آخر غم غور از دلم دور شود
- رباعي شماره 200: تسليم چو بر حادثه پيروز شود
- رباعي شماره 201: آنرا كه خرد مصلحتآموز شود
- رباعي شماره 202: با آنكه غم از دلم برون مينشود
- رباعي شماره 203: يك شب مه گردون به رخت مينگريد
- رباعي شماره 204: آن روز كه بنده خاك خدمت بوسيد
- رباعي شماره 205: بيداد فلك پردهٔ رازم بدريد
- رباعي شماره 206: زان پس كه وصال روي در پرده كشيد
- رباعي شماره 207: در مستي اگر ببرد خوابم شايد
- رباعي شماره 208: جان يك نفس از درد تو ميناسايد
- رباعي شماره 209: يك در فلك از اميد من نگشايد
- رباعي شماره 210: بس راه كه پاي همتم پيمايد
- رباعي شماره 211: دي قهر تو گفتي كه اجل ميزايد
- رباعي شماره 212: زلف تو كه در فتنه كنون ميآيد
- رباعي شماره 213: گر بنده ز آب ميبترسد شايد
- رباعي شماره 214: تا راي تو از قدح به شمشير آيد
- رباعي شماره 215: لايق به جان شاه جهاني بايد
- رباعي شماره 216: هم توسن چرخ زير زين را شايد
- رباعي شماره 217: وصل تو كه از سنگ برون ميآيد
- رباعي شماره 218: باري بنگر كه چشم من چون گريد
- رباعي شماره 219: با گل گفتم ابر چرا ميگريد
- رباعي شماره 220: گفتم ز فراق ياسمن ميگريد
- رباعي شماره 221: شد عمر و زمانه را جوادي نرسيد
- حرف ر
- رباعي شماره 222: گويي كه ميفكن دبه در پاي شتر
- رباعي شماره 223: راي تو كه آفتاب فضلست و هنر
- رباعي شماره 224: اي عشق بجز غمم رفيقي دگر آر
- رباعي شماره 225: دي ما و مي و عيش خوش و روي نگار
- رباعي شماره 226: در دست غمت دلم زبونست اين بار
- رباعي شماره 227: دل محنت تازه چاشني كرد آخر
- رباعي شماره 228: بر من شب هجر تو سرآيد آخر
- رباعي شماره 229: ما با اين همه غم با كه گساريم آخر
- رباعي شماره 230: اي ماه تمام برنيايي آخر
- رباعي شماره 231: دي گر بفزود عز دين عدل عمر
- رباعي شماره 232: خورشيد ز راي مقتفي دارد نور
- رباعي شماره 233: اي راي تو آفتاب و اي كلك تو تير
- رباعي شماره 234: هستم شب و روز و روز و شب در تدبير
- رباعي شماره 235: منصوريه هر گزت درآمد به ضمير
- رباعي شماره 236: اي چرخ نفور از جفاي تو نفير
- رباعي شماره 237: اي دل هم از ابتدا دل از جان برگير
- رباعي شماره 238: از دست تو بنده داستاني شده گير
- رباعي شماره 239: جز بنده رفيق و عاشق و يار مگير
- حرف ز
- رباعي شماره 240: از آرزوي خيال تو روز دراز
- رباعي شماره 241: اي دست تو در جفا چو زلف تو دراز
- رباعي شماره 242: آن شد كه من از عشق تو شبهاي دراز
- رباعي شماره 243: زان شب كه به روز بردهام با تو به ناز
- رباعي شماره 244: دل شادي روز وصلت اي شمع طراز
- رباعي شماره 245: گر در طلب صحبتم اي شمع طراز
- رباعي شماره 246: اي دل بخريدي دم آن شمع طراز
- رباعي شماره 247: گرمابه به كام انوري بود امروز
- رباعي شماره 248: آن دل كه تو ديدهاي فكارست هنوز
- رباعي شماره 249: نايي بر من به خانهاي شورانگيز
- رباعي شماره 250: بازار قبول گل چو شد خوش خوش تيز
- رباعي شماره 251: اي ماه ز سوداي تو در آتش تيز
- حرف س
- حرف ش
- رباعي شماره 255: روزي كه كنم هجر ترا بر دل خوش
- رباعي شماره 256: ماييم و دو شيشكك مي روشن و خوش
- رباعي شماره 257: چون بندگي شهت نميآيد خوش
- رباعي شماره 258: اي دل تو برو به نزد جانان ميباش
- رباعي شماره 259: اي ماه ركاب خسرو گردون رخش
- رباعي شماره 260: گفتم كه گهي چند نپرسم خبرش
- رباعي شماره 261: هر تير جفا كه داري اندر تركش
- رباعي شماره 262: دوش از كف وصل آن بت عشوه فروش
- رباعي شماره 263: از خاك درت ساختهام مفرش خويش
- رباعي شماره 264: يك چند نهان از دل بيحاصل خويش
- رباعي شماره 265: با خاك برابرم ز بيسنگي خويش
- رباعي شماره 266: داري ز جهان زياده از حصهٔ خويش
- رباعي شماره 267: گل روز دو عرض ميدهد مايهٔ خويش
- حرف ك
- حرف گ
- حرف ل
- رباعي شماره 272: اي مسند تو قاعدهٔ دولت گل
- رباعي شماره 273: اي گوهر تو خلاصهٔ عالم گل
- رباعي شماره 274: آخر شب دوش بيتو اي شمع چگل
- رباعي شماره 275: آميختم از بهر تو صد رنگ و حيل
- رباعي شماره 276: اي چشم زمانه كرده روشن به جمال
- رباعي شماره 277: زين عمر به تعجيل دوان سوي زوال
- رباعي شماره 278: در هجر همي بسوزم از شرم خيال
- رباعي شماره 279: منزل دوردست و روز بيگاه اي دل
- رباعي شماره 280: اي دل طمع از وصال جانان بگسل
- رباعي شماره 281: پيراهن گل دريده شد بر تن گل
- رباعي شماره 282: صف زد حشم بهار پيرامن گل
- رباعي شماره 283: تاب رخ يار من نداري اي گل
- حرف م
- رباعي شماره 284: آنم كه ندانم نه وجود و نه عدم
- رباعي شماره 285: دردا كه فرو شد لب شادي را غم
- رباعي شماره 286: اي گوهر تو اصل طفيل آدم
- رباعي شماره 287: چرخا زحلت نحسترست يا بهرام
- رباعي شماره 288: اي زير هماي همتت چرخ مدام
- رباعي شماره 289: رفتم چو نبود بيش از اين جاي مقام
- رباعي شماره 290: از مشرق دست گوهر آل نظام
- رباعي شماره 291: دل فرق نميكند همي دانه ز دام
- رباعي شماره 292: هر مرحلهاي كه رخت برداشتهام
- رباعي شماره 293: با ياد تو اي ريخته عشقت آبم
- رباعي شماره 294: بختي نه كزو نصيب جز غم يابم
- رباعي شماره 295: من غره به گفتار محال تو شدم
- رباعي شماره 296: دي كرد وداع بر جناح سفرم
- رباعي شماره 297: روزي كه به حيلت به شب تيره برم
- رباعي شماره 298: زلف تو دلم برد و به جان در خطرم
- رباعي شماره 299: سوداي تو بيرون شده يكسر ز سرم
- رباعي شماره 300: چون روي ندارم كه به رويت نگرم
- رباعي شماره 301: اي دل ز فلك چرا نيوشي آزرم
- رباعي شماره 302: آخر ز تو چون روي به خون تر دارم
- رباعي شماره 303: از غم صدف دو ديده پر در دارم
- رباعي شماره 304: در كوي غمت هزار منزل دارم
- رباعي شماره 305: راز تو ز بيم خصم پنهان دارم
- رباعي شماره 306: نه در غم عشق يار ياري دارم
- رباعي شماره 307: اي دل ز وصال تو نشاني دارم
- رباعي شماره 308: من با تو كه عشق جاوداني دارم
- رباعي شماره 309: نام تو نويسم ار قلم بردارم
- رباعي شماره 310: در كار تو هر روز گرفتارترم
- رباعي شماره 311: بفروختمت سزد به جان باز خرم
- رباعي شماره 312: من بنده كه كمتر سگ كويت باشم
- رباعي شماره 313: بينم دل خويش گر دهانت انديشم
- رباعي شماره 314: خوار و خجلم خوار و خجل باد دلم
- رباعي شماره 315: بر چرخ رسيد از تو دم سرد دلم
- رباعي شماره 316: اي خورده به واجبي چو مردان غم علم
- رباعي شماره 317: پر شد ز شراب عشق جانا جامم
- رباعي شماره 318: در خدمت تست عقل و هوش و جانم
- رباعي شماره 319: اي دل چو به غمهاي جهان درمانم
- رباعي شماره 320: شبها چو ز روز وصل او ياد كنم
- رباعي شماره 321: بازيچهٔ دور آسمانم چه كنم
- رباعي شماره 322: چون حرب كنم هيج محابا نكنم
- رباعي شماره 323: مينوش كنم وليك مستي نكنم
- رباعي شماره 324: كس نيست غم اندوختهتر زين كه منم
- رباعي شماره 325: بر آتش هجر عمري ار بنشينم
- رباعي شماره 326: آن ديده ندارم كه به خوابت بينم
- رباعي شماره 327: من دل به كسي جز از تو آسان ندهم
- رباعي شماره 328: اي سايهٔ آنك ملك او هست قديم
- رباعي شماره 329: شكر ايزد را كه خسرو هفت اقليم
- رباعي شماره 330: در موج خطر مرفهي همچو كليم
- رباعي شماره 331: چون پاي همي تحفه برد هر جايم
- رباعي شماره 332: اي عشق در آفاق بسي تاختيم
- رباعي شماره 333: دي يك دو قدح شراب صافي خورديم
- رباعي شماره 334: سبحانالله غمي به پايان نبريم
- رباعي شماره 335: با گل گفتم چون به چمن برگذريم
- رباعي شماره 336: انديشهٔ انتقام چون جزم كنيم
- حرف ن
- رباعي شماره 337: اي دل چو غم نوت دهد چرخ كهن
- رباعي شماره 338: ماييم و صراحي و شراب روشن
- رباعي شماره 339: باغيست چو نوبهار از رنگ خزان
- رباعي شماره 340: اي دل مگذار عمر چون بيخبران
- رباعي شماره 341: شخصي دارم زنده به جان دگران
- رباعي شماره 342: اي ساخته گشته از تو كار دگران
- رباعي شماره 343: زلفت به رسنهاش برآورد كشان
- رباعي شماره 344: چون روي حيل نبود پاياب جهان
- رباعي شماره 345: آيا گهر وصل تو يارم سفتن
- رباعي شماره 346: اي دل چو نمينهد سپهرت گردن
- رباعي شماره 347: زرق است جهان تو زرق كن از هر فن
- رباعي شماره 348: زين جور اگر گذر توان كرد بكن
- رباعي شماره 349: هرچ از چو تويي نزيبد اي دوست مكن
- رباعي شماره 350: اي دل ز سر نهاد پرواز مكن
- رباعي شماره 351: جانا لبم از شراب غم خشك مكن
- رباعي شماره 352: هستم ز تو دلشكستهاي عهد شكن
- رباعي شماره 353: ميسوز تو خرمن شكيبايي من
- رباعي شماره 354: در دام غم تو بستهاي هست چو من
- رباعي شماره 355: اي گنده دهان چو شير و چون گرگ حرون
- رباعي شماره 356: چشمم ز همه جهان فرازست اكنون
- رباعي شماره 357: بوطالب نعمت اي همه دولت و دين
- رباعي شماره 358: شاها ز خزانهٔ تو ريحان و سمين
- رباعي شماره 359: شاهان ممالك تو مودود و معين
- حرف و
- رباعي شماره 360: گفتي چه شود كار فراقت يكسو
- رباعي شماره 361: آن ماه كه ماه نو سزد يارهٔ او
- رباعي شماره 362: اي راحت آن نفس كه جان زد با تو
- رباعي شماره 363: رفتم چو نماند هيچ آبم بر تو
- رباعي شماره 364: دستي نه كه گستاخ بكوبد در تو
- رباعي شماره 365: گر هيچ سعادتم رساند بر تو
- رباعي شماره 366: دل هرچه ز بد ديد پسنديد از تو
- رباعي شماره 367: آن صبر كه حامي منست از غم تو
- رباعي شماره 368: دورم ز قرار و خواب از دوري تو
- رباعي شماره 369: جان درد تو يادگار دارد بيتو
- رباعي شماره 370: دست تو كه جود در سجود آيد ازو
- رباعي شماره 371: آن دل كه نشان نيست مرا در بر ازو
- رباعي شماره 372: آن بت كه به دست غم گرفتارم ازو
- حرف ه
- رباعي شماره 373: كسري كه كمان عدل او كرد به زه
- رباعي شماره 374: چون باز كني ز زلف پرتاب گره
- رباعي شماره 375: اي نحس چو مريخ و زحل بيگه و گاه
- رباعي شماره 376: با روز رخ تو گرچه اي روت چو ماه
- رباعي شماره 377: از بهر هلال عيد آن مه ناگاه
- رباعي شماره 378: با من به سخن درآمد امروز پگاه
- رباعي شماره 379: بر من در محنت و بلا باز مخواه
- رباعي شماره 380: اي امر تو ملك را عنان بگرفته
- رباعي شماره 381: اي لشكر تو روي زمين بگرفته
- رباعي شماره 382: دي طوف چمن كرده سه چاري خورده
- رباعي شماره 383: آيا كه مرا تو دست گيري يا نه
- رباعي شماره 384: در راه فريد كاتب فرزانه
- رباعي شماره 385: اي فتنهٔ روزگار شبپوش منه
- حرف ي
- رباعي شماره 386: مريخ به خنجر تو جويد فتوي
- رباعي شماره 387: پايي كه مرا نزد تو بد راهنماي
- رباعي شماره 388: در مرتبه از سپهر پيش آمدهاي
- رباعي شماره 389: بر چرخ هميشه همعنان راندهاي
- رباعي شماره 390: زان شب كه نشستيم به هم با طربي
- رباعي شماره 391: عمزاد و عمزاد خريدند بري
- رباعي شماره 392: دوش ارنه وقارت به زمين پيوستي
- رباعي شماره 393: دوش از سر درد نيستي در مستي
- رباعي شماره 394: گر دل پي يار گيردي نيكستي
- رباعي شماره 395: گر شعر در مراد ميبگشادي
- رباعي شماره 396: اي دل تو بسي كه از غمش خون خوردي
- رباعي شماره 397: با دل گفتم گرد بلا ميگردي
- رباعي شماره 398: در كفر گريزم ار تو ايمان گردي
- رباعي شماره 399: دي در چمن آن زمان كه طوفي كردي
- رباعي شماره 400: جانا بر نور شمع دود آوردي
- رباعي شماره 401: ديروز كه در سراي عالي بودي
- رباعي شماره 402: گر همت من دل به جهان برنهدي
- رباعي شماره 403: هر شب بت من به وقت باد سحري
- رباعي شماره 404: كويي كه درو مست و بهش درگذري
- رباعي شماره 405: اي شب چو ز نالهاي من بيخبري
- رباعي شماره 406: دل سير نگرددت ز بيدادگري
- رباعي شماره 407: با دلبرم از زبان باد سحري
- رباعي شماره 408: اي دل بنشين به عافيت كو داري
- رباعي شماره 409: مسعود قزل مست نهاي هشياري
- رباعي شماره 410: گفتي كه به هر قطعه مرا هر باري
- رباعي شماره 411: اي دل به غم عشق بدين دشواري
- رباعي شماره 412: بر سنگ قناعت ار عياري داري
- رباعي شماره 413: در بنده به ديدهٔ دگر مينگري
- رباعي شماره 414: چون چنگ خودم به عمري ار بنوازي
- رباعي شماره 415: چون صبح درآمد به جهانافروزي
- رباعي شماره 416: بر جان منت نيست دمي دلسوزي
- رباعي شماره 417: هركو به مواظبت بخواند چيزي
- رباعي شماره 418: اي نوبت تو گذشته از چرخ بسي
- رباعي شماره 419: دي درويشي به راز با همنفسي
- رباعي شماره 420: با دل گفتم كهاي همه قلاشي
- رباعي شماره 421: تا چند ز جان مستمند انديشي
- رباعي شماره 422: اي پيش كفت جود فلك زراقي
- رباعي شماره 423: اي نسبت تو هم به نبي هم به علي
- رباعي شماره 424: كو آنكه ز غم دست به جايي زدمي
- رباعي شماره 425: گر من ز فلك شكايت كنمي
- رباعي شماره 426: گر عقل عزيز را به فرمان شومي
- رباعي شماره 427: صدرا چو تو چشم آسمان بيند ني
- رباعي شماره 428: شاها چو تو مادر زمان زايد ني
- رباعي شماره 429: اي چرخ جز آيت بلا خواني ني
- رباعي شماره 430: در ملك چنين كه وسعتش ميداني
- رباعي شماره 431: اي دل طمعم زان همه سرگرداني
- رباعي شماره 432: اي شاه گر آنچه ميتواني نكني
- رباعي شماره 433: اي گل گهر ژاله چو در گوش كني
- رباعي شماره 434: گر در همه عمر يك نكويي بكني
- رباعي شماره 435: با بوعلي اب ارب هم بنشيني
- رباعي شماره 436: رو رو كه تو يار چو مني كم بيني
- رباعي شماره 437: هر روز به نويي اي بت سلسلهموي
- رباعي شماره 438: شب نيست دلا كه از غمش خون نشوي
- رباعي شماره 439: گفتم كه نثار جان كنم گر آيي
- رباعي شماره 440: چون ديده فرو ريخت به رخ بينايي
- رباعي شماره 441: اي محنت هجر بر دلم سرنايي
- رباعي شماره 442: با دل گفتم گرد بلا ميپويي
- رباعي شماره 443: صورتگر فطرت ننگارد چو تويي
- رباعي شماره 444: اي نامتحرك حيواني كه تويي
ديوان اشعار اوحدالدين انوري
مشخصات كتاب
شماره كتابشناسي ملي : ف 4902
سرشناسه : انوري محمد، - 585؟ق عنوان و نام پديدآور : ديوان انوري نسخه خطي]اوحدالدين انوري آغاز ، انجام ، انجامه : آغاز نسخه "بسمله مقدري نه بالت بقدرت مطلق كند بشكل بخاري چو گنبد ازرق .."
انجام نسخه "...چو بخشش كني مال سايل فزائي چوكوشش كني جان رستم بكاهي تم
: معرفي كتاب ديوان اشعار اوحدالدين انوري است شامل قصائد، قطعات و غزليات بدون ترتيب مشخصات ظاهري : 210 برگ 19 سطر، اندازه سطور 165x78، قطع 240x140
يادداشت مشخصات ظاهري : نوع كاغذ: فرنگي نخودي
خط: نستعليق
تزئينات جلد: تيماج قهوه اي تيره مقوايي ساده
حواشي اوراق نسخه حواشي با نشان "12، ص
مهرها و تملك و غيره مهر بيضي [شعاع 1315] (برگ 4، 98 پ
فرسودگي ناقص بودن صفحات موريانه خوردگي وسيع در كليه اوراق كتاب منابع اثر، نمايه ها، چكيده ها : منابع ديده شده ف ملي (86: 2)، مشار (2269: )2
موضوع : شعر فارسي -- قرن ق 6
شماره بازيابي : 282 - 1024/چ 802
دسترسي و محل الكترونيكي : http://dl.nlai.ir/UI/36afddf0-ca31-4d0d-8dc8-aae376be9bd9/Catalogue.aspx
معرفي
انوري ابيوردي، اوحدالدين، محمد ( مليت: ايراني قرن:6)
(وف ح 585 ق)، دانشمند، منجّم و شاعر، متخلص به انورى. در مهنه از توابع ابيورد متولد شد. ابتدا در مدرسه ى منصوريه ى طوس به تحصيل علوم مختلف پرداخت. در فلسفه، رياضيات، نجوم، هيئت، علوم معقول و منقول و شاعرى دست داشت. از جوانى شعر مى گفت و ابتدا خاورى تخلص مى كرد امّا، بعد تخلص خود را به انورى تغيير داد. وى جوانى خود را در بلخ گذراند و سفرهايى به سرخس، مرو، خوارزم، اطراف دشت خاوران و عراق كرد. انورى از.