- مشخصات كتاب
- معرفي
- ديوان اشعار
- غزليات
- حرف ا
- غزل شماره 1: احسنت و زه اي نگار زيبا
- غزل شماره 2: جمالت كرد جانا هست ما را
- غزل شماره 3: بندهٔ يك دل منم بند قباي ترا
- غزل شماره 4: باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را
- غزل شماره 5: باز تابي در ده آن زلفين عالم سوز را
- غزل شماره 6: مي ده اي ساقي كه مي به درد عشق آميز را
- غزل شماره 7: جاودان خدمت كنند آن چشم سحر آميز را
- غزل شماره 8: انعمالله صباح اي پسرا
- غزل شماره 9: ساقيا مي ده كه جز مي نشكند پرهيز را
- غزل شماره 10: در ده پسرا مي مروق را
- غزل شماره 11: چند رنجاني نگارا اين دل مشتاق را
- غزل شماره 12: مرد بي حاصل نيابد يار با تحصيل را
- غزل شماره 13: ساقيا دل شد پر از تيمار پر كن جام را
- غزل شماره 14: ساقيا داني كه مخموريم در ده جام را
- غزل شماره 15: من كيم كانديشهٔ تو هم نفس باشد مرا
- غزل شماره 16: نيست بي ديدار تو در دل شكيبايي مرا
- غزل شماره 17: اي به بر كرده بي وفايي را
- غزل شماره 18: مرحبا مرحبا براي هلالا
- غزل شماره 19: اي همه خوبي در آغوش شما
- غزل شماره 20: اي ز عشقت روح را آزارها
- غزل شماره 21: اي از بنفشه ساخته بر گل مثالها
- غزل شماره 22: ما باز دگر باره برستيم ز غمها
- حرف ب
- حرف ت
- غزل شماره 25: اي لعبت صافي صفات اي خوشتر از آب حيات
- غزل شماره 26: دوش مرا عشق تو از جامه برانگيخت
- غزل شماره 27: اين رنگ نگر كه زلفش آميخت
- غزل شماره 28: تا نقش خيال دوست با ماست
- غزل شماره 29: از عشق روي دوست حديثي به دست ماست
- غزل شماره 30: اي مسلمانان مرا در عشق آب بت غير تست
- غزل شماره 31: ماهرويا در جهان آوازهٔ تست
- غزل شماره 32: تا گل لعل روي بنمودست
- غزل شماره 33: اين چه جمالست و ناز كز تو در ايام تست
- غزل شماره 34: تا هلاك عاشقان از طرهٔ شبرنگ تست
- غزل شماره 35: ماه شب گمرهان عارض زيباي تست
- غزل شماره 36: بر دوزخ هم كفر و هم ايمان تراست
- غزل شماره 37: تا بديدم بتكده بي بت دلم آتشكدست
- غزل شماره 38: اي صنم در دلبري هم دست و هم دستان تراست
- غزل شماره 39: هر زمان از عشق جانانم وفايي ديگرست
- غزل شماره 40: راه عشق از روي عقل از بهر آن بس مشكلست
- غزل شماره 41: اي پر در گوش من ز چنگت
- غزل شماره 42: توبهٔ من جزع و لعل و زلف و رخسارت شكست
- غزل شماره 43: زان چشم پر از خمار سرمست
- غزل شماره 44: دوست چنان بايد كان منست
- غزل شماره 45: تا خيال آن بت قصاب در چشم منست
- غزل شماره 46: اي جان جهان كبر تو هر روز فزونست
- غزل شماره 47: اي پيك عاشقان گذري كن به بام دوست
- غزل شماره 48: دارم سر خاك پايت اي دوست
- غزل شماره 49: روي تو اي دلفروز گر نه چو ماهست
- غزل شماره 50: گر تو پنداري كه جز تو غمگسارم نيست هست
- غزل شماره 51: گر تو پنداري ترا لطف خدايي نيست هست
- غزل شماره 52: كار تو پيوسته آزارست گويي نيست هست
- غزل شماره 53: اي ساقي مي بيار پيوست
- غزل شماره 54: سبب عاشقان نه نيكوييست
- غزل شماره 55: نرگسين چشما به گرد نرگس تو تير چيست
- غزل شماره 56: ماه رويا گرد آن رخ زلف چون زنجير چيست
- غزل شماره 57: عشق بازيچه و حكايت نيست
- غزل شماره 58: اي پسر عشق را شكايت نيست
- غزل شماره 59: هر كرا درد بي نهايت نيست
- غزل شماره 60: چون درد عاشقي به جهان هيچ درد نيست
- غزل شماره 61: معشوقه از آن ظريفتر نيست
- غزل شماره 62: جام مي پر كن كه بي جام ميم انجام نيست
- غزل شماره 63: جانا بجز از عشق تو ديگر هوسم نيست
- غزل شماره 64: عشق رخ تو بابت هر مختصري نيست
- غزل شماره 65: كار دل باز اي نگارينا ز بازي در گذشت
- غزل شماره 66: سرگران از چشم دلبر دوش چون بر ما گذشت
- غزل شماره 67: زينهاد اين يادگار از دست رفت
- غزل شماره 68: عشق ازين معشوقگان بي وفا دل بر گرفت
- غزل شماره 69: هر آن روزي كه باشم در خرابات
- غزل شماره 70: تا سوي خرابات شد آن شاه خرابات
- غزل شماره 71: چه خواهي كرد قرايي و طامات
- غزل شماره 72: نخواهم من طريق و راه طامات
- غزل شماره 73: گل به باغ آمده تقصير چراست
- غزل شماره 74: اي مستان خيزيد كه هنگام صبوحست
- غزل شماره 75: رازي ز ازل در دل عشاق نهانست
- غزل شماره 76: راه فقرست اي برادر فاقه در وي رفتنست
- غزل شماره 77: دوش رفتم به سر كوي به نظارهٔ دوست
- غزل شماره 78: اندر دل من عشق تو نور يقينست
- غزل شماره 79: شور در شهر فگند آن بت زنارپرست
- غزل شماره 80: در كوي ما كه مسكن خوبان سعتريست
- غزل شماره 81: اي سنايي خواجگي در عشق جانان شرط نيست
- غزل شماره 82: هر كه در راه عشق صادق نيست
- غزل شماره 83: ساقيا مي ده كه جز مي عشق را پدرام نيست
- غزل شماره 84: در دل آن را كه روشنايي نيست
- غزل شماره 85: دان و آگه باش اگر شرطي نباشد با منت
- حرف د
- غزل شماره 86: نگارينا دلم بردي خدايم بر تو داور باد
- غزل شماره 87: معشوق به سامان شد تا باد چنين باد
- غزل شماره 88: دوش يارم به بر خويش مرا بار نداد
- غزل شماره 89: روزي دل من مرا نشان داد
- غزل شماره 90: تا نگار من ز محفل پاي در محمل نهاد
- غزل شماره 91: اين نه زلفست آنكه او بر عارض رخشان نهاد
- غزل شماره 92: تا كي كنم از طرهٔ تو فرياد
- غزل شماره 93: ايام چو من عاشق جانباز نيابد
- غزل شماره 94: مرا عشق نگارينم چو آتش در جگر بندد
- غزل شماره 95: كسي كاندر تو دل بندد همي بر خويشتن خندد
- غزل شماره 96: آنكس كه ز عاشقي خبر دارد
- غزل شماره 97: دلم با عشق آن بت كار دارد
- غزل شماره 98: آنرا كه خدا از قلم لطف نگارد
- غزل شماره 99: با من بت من تيغ جفا آخته دارد
- غزل شماره 100: نور رخ تو قمر ندارد
- غزل شماره 101: آني كه چو تو گردش ايام ندارد
- غزل شماره 102: تا لب تو آنچه بهتر آن برد
- غزل شماره 103: منم كه دل نكنم ساعتي ز مهر تو سرد
- غزل شماره 104: زلف پر تابت ما در تاب كرد
- غزل شماره 105: عاشقي تا در دل ما راه كرد
- غزل شماره 106: سوال كرد دل من كه دوست با تو چه كرد
- غزل شماره 107: روي خوبت نهان چه خواهي كرد
- غزل شماره 108: ناز را رويي ببايد همچو ورد
- غزل شماره 109: اي كم شده وفاي تو اين نيز بگذرد
- غزل شماره 110: صحبت معشوق انتظار نيرزد
- غزل شماره 111: عشق آن معشوق خوش بر عقل و بر ادراك زد
- غزل شماره 112: خوبت آراست اي غلام ايزد
- غزل شماره 113: زهي مه رخ زهي زيبا بناميزد بناميزد
- غزل شماره 114: زهي چابك زهي شيرين بناميزد بناميزد
- غزل شماره 115: چه رنگهاست كه آن شوخ ديده ناميزد
- غزل شماره 116: دگر گردي روا باشد دلم غمگين چرا باشد
- غزل شماره 117: معشوق كه او چابك و چالاك نباشد
- غزل شماره 118: هر دل كه قرين غم نباشد
- غزل شماره 119: در مهر ماه زهدم و دينم خراب شد
- غزل شماره 120: از دوست به هر جوري بيزار نبايد شد
- غزل شماره 121: دل به تحفه هر كه او در منزل جانان كشد
- غزل شماره 122: ما را ز مه عشق تو سالي دگر آمد
- غزل شماره 123: بر مه از عنبر معشوق من چنبر كند
- غزل شماره 124: گر شبي عشق تو بر تخت دلم شاهي كند
- غزل شماره 125: وصال حالت اگر عاشقي حلال كند
- غزل شماره 126: مردمان دوستي چنين نكنند
- غزل شماره 127: گر سال عمر من به سر آيد روا بود
- غزل شماره 128: آفرين بادا بر آن كس كو ترا در بر بود
- غزل شماره 129: چون دو زلفين تو كمند بود
- غزل شماره 130: عاشق و يار يار بايد بود
- غزل شماره 131: هزار سال به اميد تو توانم بود
- غزل شماره 132: روي او ماهست اگر بر ماه مشك افشان بود
- غزل شماره 133: از هر چه گمان بر دلم يار نه آن بود
- غزل شماره 134: نور تا كيست كه آن پردهٔ روي تو بود
- غزل شماره 135: با او دلم به مهر و مودت يگانه بود
- غزل شماره 136: هر كرا در دل خمار عشق و برنايي بود
- غزل شماره 137: هر زمان از عشقت اي دلبر دل من خون شود
- غزل شماره 138: اي يار بي تكلف ما را نبيد بايد
- غزل شماره 139: ترا باري چو من گر يار بايد
- غزل شماره 140: تا رقم عاشقي در دلم آمد پديد
- غزل شماره 141: لشكر شب رفت و صبح اندر رسيد
- غزل شماره 142: اقتدا بر عاشقان كن گر دليلت هست درد
- غزل شماره 143: معشوق مرا ره قلندر زد
- غزل شماره 144: روزي بت من مست به بازار برآمد
- غزل شماره 145: هر كه در كوي خرابات مرا بار دهد
- غزل شماره 146: دوش ما را در خراباتي شب معراج بود
- غزل شماره 147: هر كه در عاشقي تمام بود
- غزل شماره 148: هر كه در بند خويشتن نبود
- غزل شماره 149: هر كو به راه عاشقي اندر فنا شود
- غزل شماره 150: هر كو به خرابات مرا راه نمايد
- غزل شماره 151: جمع خراباتيان سوز نفس كم كنيد
- غزل شماره 152: مير خوبان را كنون منشور خوبي در رسيد
- غزل شماره 153: بيهوده چه شينيد اگر مرد مصافيد
- غزل شماره 154: عاشق مشويد اگر توانيد
- حرف ر
- غزل شماره 155: هر كه او معشوق دارد گو چو من عيار دار
- غزل شماره 156: اي من غلام عشق كه روزي هزار بار
- غزل شماره 157: جانا ز غم عشق تو من زارم من زار
- غزل شماره 158: مارا مدار خوار كه ما عاشقيم و زار
- غزل شماره 159: زهي حسن و زهي عشق و زهي نور و زهي نار
- غزل شماره 160: اي سنايي خيز و در ده آن شراب بي خمار
- غزل شماره 161: زينهار اي يار گلرخ زينهار
- غزل شماره 162: اي نهاده بر گل از مشك سيه پيچان دو مار
- غزل شماره 163: هر كرا در دل بود بازار يار
- غزل شماره 164: چون رخ به سراب آري اي مه به شراب اندر
- غزل شماره 165: ماهي كه ز رخسارش فتنهست به چين اندر
- غزل شماره 166: غريبيم چون حسنت اي خوش پسر
- غزل شماره 167: تا كي از ناموس هيهات اي پسر
- غزل شماره 168: راحتي جان را به گفتار اي پسر
- غزل شماره 169: صبح پيروزي برآمد زود بر خيز اي پسر
- غزل شماره 170: حلقهٔ زلف تو در گوش اي پسر
- غزل شماره 171: باز در دام بلاي تو فتاديم اي پسر
- غزل شماره 172: ماه مجلس خوانمت يا سرو بستان اي پسر
- غزل شماره 173: من ترا ام حلقه در گوش اي پسر
- غزل شماره 174: چون سخنگويي از آن لب لطف باري اي پسر
- غزل شماره 175: زلف چون زنجير و چون قير اي پسر
- غزل شماره 176: همواره جفا كردن تا كي بود اي دلبر
- غزل شماره 177: اي سنايي كفر و دين در عاشقي يكسان شمر
- غزل شماره 178: اي يوسف حسن و كشي خورشيد خوي خوش سير
- غزل شماره 179: ساقيا مي ده و نمي كم گير
- غزل شماره 180: هر زمان چنگ بر كنار مگير
- حرف ز
- حرف س
- حرف ش
- غزل شماره 188: اي ز ما سير آمده بدرود باش
- غزل شماره 189: اي ز خوبي مست هان هشيار باش
- غزل شماره 190: اي سنايي دل بدادي در پي دلدار باش
- غزل شماره 191: اي دل اندر نيستي چون دم زني خمار باش
- غزل شماره 192: اي پسر ميخواره و قلاش باش
- غزل شماره 193: بامدادان شاه خود را ديدهام بر مركبش
- غزل شماره 194: اي سنايي جان ده و در بند كام دل مباش
- غزل شماره 195: اي جهان افروز دلبر اي بت خورشيد فش
- غزل شماره 196: دلم برد آن دلارامي كه در چاه زنخدانش
- غزل شماره 197: برخيز و برو باده بيار اي پسر خوش
- غزل شماره 198: الا اي دلرباي خوش بيا كامد بهاري خوش
- غزل شماره 199: بر من از عشقت شبيخون بود دوش
- غزل شماره 200: چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش
- غزل شماره 201: از فلك در تاب بودم دي و دوش
- غزل شماره 202: در عشق تو اي نگار خاموش
- غزل شماره 203: دوش تا روز من از عشق تو بودم به خروش
- غزل شماره 204: ز جزع و لعلت اي سيمين بناگوش
- غزل شماره 205: چون نهي زلف تافته بر گوش
- غزل شماره 206: اي جور گرفته مذهب و كيش
- غزل شماره 207: آن كژدم زلف تو كه زد بر دل من نيش
- غزل شماره 208: اي زلف تو تكيه كرده بر گوش
- غزل شماره 209: اي بس قدح درد كه كردست دلم نوش
- حرف ط
- حرف ق
- حرف ك
- حرف ل
- حرف م
- غزل شماره 219: اي ساقي خيز و پر كن آن جام
- غزل شماره 220: هر شب نماز شام بود شاديم تمام
- غزل شماره 221: بس كه من دل را به دام عشق خوبان بستهام
- غزل شماره 222: دلبرا تا نامهٔ عزل از وصالت خواندهام
- غزل شماره 223: برندارم دل ز مهرت دلبرا تا زندهام
- غزل شماره 224: صنما تا بزيم بندهٔ ديدار توام
- غزل شماره 225: بستهٔ يار قلندر ماندهام
- غزل شماره 226: تا بر آن روي چو ماه آموختم
- غزل شماره 227: از همت عشق بافتوحم
- غزل شماره 228: دگر بار اي مسلمانان به قلاشي در افتادم
- غزل شماره 229: تا من به تو اي بت اقتدي كردم
- غزل شماره 230: دستي كه به عهد دوست داديم
- غزل شماره 231: ما عاشق همت بلنديم
- غزل شماره 232: خيز تا ما يك قدم بر فرق اين عالم زنيم
- غزل شماره 233: خيز تا بر ياد عشق خوبرويان ميزنيم
- غزل شماره 234: پسرا خيز تا صبوح كنيم
- غزل شماره 235: خيز تا در صف عقل و عافيت جولان كنيم
- غزل شماره 236: گفتم از عشقش مگر بگريختم
- غزل شماره 237: الا اي ساقي دلبر مدار از مي تهي دستم
- غزل شماره 238: من نصيب خويش دوش از عمر خود برداشتم
- غزل شماره 239: ترا دل دادم اي دلبر شبت خوش باد من رفتم
- غزل شماره 240: تا به رخسار تو نگه كردم
- غزل شماره 241: به دردم به دردم كه انديشه دارم
- غزل شماره 242: اي يار سر مهر و مراعات تو دارم
- غزل شماره 243: روزي كه رخ خوب تو در پيش ندارم
- غزل شماره 244: الحق نه دروغ سخت زارم
- غزل شماره 245: مي ده پسرا كه در خمارم
- غزل شماره 246: چو آمد روي بر رويم كه باشم من كه من باشم
- غزل شماره 247: فراق آمد كنون از وصل برخوردار چون باشم
- غزل شماره 248: روا داري كه بي روي تو باشم
- غزل شماره 249: من كه باشم كه به تن رخت وفاي تو كشم
- غزل شماره 250: چو دانستم كه گردندهست عالم
- غزل شماره 251: اي چهرهٔ تو چراغ عالم
- غزل شماره 252: در راه عشق اي عاشقان خواهي شفا خواهي الم
- غزل شماره 253: مسلم كن دل از هستي مسلم
- غزل شماره 254: اي ناگزران عقل و جانم
- غزل شماره 255: اي ديدن تو حيات جانم
- غزل شماره 256: آمد بر من جهان و جانم
- غزل شماره 257: به صفت گر چه نقش بي جانم
- غزل شماره 258: تا شيفتهٔ عارض گلرنگ فلانم
- غزل شماره 259: هر گه كه به تو در نگرم خيره بمانم
- غزل شماره 260: از عشق ندانم كه كيم يا به كه مانم
- غزل شماره 261: دگر بار اي مسلمانان ستمگر گشت جانانم
- غزل شماره 262: بي تو يك روز بود نتوانم
- غزل شماره 263: روزي من آخر اين دل و جان را خطر كنم
- غزل شماره 264: اي مسلمانان ندانم چارهٔ دل چون كنم
- غزل شماره 265: بي تو اي آرام جانم زندگاني چون كنم
- غزل شماره 266: تا كي ز تو من عذاب بينم
- غزل شماره 267: بي صحبت تو جهان نخواهم
- غزل شماره 268: اي دو زلفت دراز و بالا هم
- غزل شماره 269: اي به رخسار كفر و ايمان هم
- غزل شماره 270: لبيك زنان عشق ماييم
- غزل شماره 271: خورشيد تويي و ذره ماييم
- غزل شماره 272: ما را ميفگنيد كه ما اوفتادهايم
- غزل شماره 273: دلبرا ما دل به چنگال بلا بسپردهايم
- غزل شماره 274: از پي تو ز عدم ما به جهان آمدهايم
- غزل شماره 275: ما كلاه خواجگي اكنون ز سر بنهادهايم
- غزل شماره 276: تا ما به سر كوي تو آرام گرفتيم
- غزل شماره 277: چشم روشن بادمان كز خود رهايي يافتيم
- غزل شماره 278: رورو كه دل از مهر تو بد عهد گسستيم
- غزل شماره 279: سر بر خط عاشقي نهاديم
- غزل شماره 280: ما فوطه و فوطه پوش ديديم
- غزل شماره 281: نه سيم نه دل نه يار داريم
- غزل شماره 282: آمد گه آنكه ساغر آريم
- غزل شماره 283: ما عشق روي آن نگاريم
- غزل شماره 284: خيز تا مي خوريم و غم نخوريم
- غزل شماره 285: خيز تا دامن ز چرخ هفتمين برتر كشيم
- غزل شماره 286: ما قد ترا بندهتر از سرو روانيم
- غزل شماره 287: گرچه از جمع بي نيازانيم
- غزل شماره 288: ما همه راه لب آن دلبر يغما زنيم
- غزل شماره 289: او چنان داند كه ما در عشق او كمتر زنيم
- حرف ن
- غزل شماره 290: باز ماندم در بلايي الغياث اي دوستان
- غزل شماره 291: سنايي را يكي برهان ز ننگ و نام جان اي جان
- غزل شماره 292: مرا عشقت بناميزد بدانسان پروريد اي جان
- غزل شماره 293: تماشا را يكي بخرام در بستان جان اي جان
- غزل شماره 294: جانا نخست ما را مرد مدام گردان
- غزل شماره 295: اي وصل تو دستگير مهجوران
- غزل شماره 296: عاشقي گر خواهد از ديدار معشوقي نشان
- غزل شماره 297: چون در معشوق كوبي حلقه عاشقوار زن
- غزل شماره 298: چنگ در فتراك عشق هيچ بت رويي مزن
- غزل شماره 299: جام را نام اي سنايي گنج كن
- غزل شماره 300: ساقيا مستان خواب آلوده را بيدار كن
- غزل شماره 301: خانهٔ طاعات عمارت مكن
- غزل شماره 302: قومي كه به افلاس گرايد دل ايشان
- غزل شماره 303: جواني كردم اندر كار جانان
- غزل شماره 304: ز دست مكر وز دستان جانان
- غزل شماره 305: همه جانست سر تا پاي جانان
- غزل شماره 306: تخم بد كردن نبايد كاشتن
- غزل شماره 307: نيني به ازين بايد با دوست وفا كردن
- غزل شماره 308: چيست آن زلف بر آن روي پريشان كردن
- غزل شماره 309: جانا ز لب آموز كنون بنده خريدن
- غزل شماره 310: اي به راه عشق خوبان گام بر ميخواره زن
- غزل شماره 311: اي سنايي در ره ايمان قدم هشيار زن
- غزل شماره 312: اي برادر در ره معني قدم هشيار زن
- غزل شماره 313: اي هوايي يار يك ره تو هواي يار زن
- غزل شماره 314: گر رهي خواهي زدن بر پردهٔ عشاق زن
- غزل شماره 315: عاشقا قفل تجرد بر در آمال زن
- غزل شماره 316: خيز اي بت و در كوي خرابي قدمي زن
- غزل شماره 317: اي رخ تو بهار و گلشن من
- غزل شماره 318: اي نگار دلبر زيباي من
- غزل شماره 319: گر كار بجز مستي اسكندر مي من
- غزل شماره 320: اي دوست ره جفا رها كن
- غزل شماره 321: ايا معمار دين اول دل و دين را عمارت كن
- غزل شماره 322: اين كه فرمودت كه رو با عاشقان بيداد كن
- غزل شماره 323: اي باد به كوي او گذر كن
- غزل شماره 324: غلاما خيز و ساقي را خبر كن
- غزل شماره 325: غريب و عاشقم بر من نظر كن
- غزل شماره 326: بند تركش يك زمان اي ترك زيبا باز كن
- غزل شماره 327: ساقيا برخيز و مي در جام كن
- غزل شماره 328: اي شوخ ديده اسب جفا بيش زين مكن
- غزل شماره 329: جانا دل دشمنان حزين كن
- غزل شماره 330: چشمكان پيش من پر آب مكن
- غزل شماره 331: مكن آن زلف را چو دال مكن
- غزل شماره 332: اي دل ار مولاي عشقي ياد سلطاني مكن
- غزل شماره 333: جانا اگر چه يار دگر ميكني مكن
- غزل شماره 334: اي نموده عاشقي بر زلف و چاك پيرهن
- غزل شماره 335: صبر كم گشت و عشق روز افزون
- غزل شماره 336: اي ماه ماهان چند ازين اي شاه شاهان چند ازين
- غزل شماره 337: اي چون تو نديده جم آخر چه جمالست اين
- غزل شماره 338: اي رشك رخ حورا آخر چه جمالست اين
- غزل شماره 339: خواجه سلام عليك آن لب چون نوش بين
- غزل شماره 340: خواجه سلام عليك آن لب چون نوش بين
- غزل شماره 341: جاويد زي اي تو جان شيرين
- غزل شماره 342: اسب را باز كشيدي در زين
- حرف ه
- حرف و
- غزل شماره 345: گر نشد عاشق دو زلف يار بر رخسار او
- غزل شماره 346: اي جهاني پر از حكايت تو
- غزل شماره 347: اي شكسته رونق بازار جان بازار تو
- غزل شماره 348: اي همه انصافجويان بندهٔ بيداد تو
- غزل شماره 349: خنده گريند همي لاف زنان بر در تو
- غزل شماره 350: حلقهٔ ارواح بينم گرد حلقهٔ گوش تو
- غزل شماره 351: اي شادي و غم ز صلح و جنگ تو
- غزل شماره 352: اي مونس جان من خيال تو
- غزل شماره 353: اي دريغا گر رسيدي دي به من پيغام تو
- غزل شماره 354: موي چون كافور دارم از سر زلفين تو
- غزل شماره 355: تا كي از عشوه و بهانهٔ تو
- غزل شماره 356: عاشقم بر لعل شكرخاي تو
- غزل شماره 357: باز افتاديم در سوداي تو
- غزل شماره 358: اي گشته ز تابش صفاي تو
- غزل شماره 359: اي كعبهٔ من در سراي تو
- غزل شماره 360: تا بديدم زلف عنبرساي تو
- غزل شماره 361: اي ببرده آب آتش روي تو
- غزل شماره 362: باد عنبر برد خاك كوي تو
- غزل شماره 363: گر خسته دل همي نپسندي بيار رو
- غزل شماره 364: اي خواب ز چشم من برون شو
- غزل شماره 365: خه خه اي جان عليك عينالله
- غزل شماره 366: اي قوم مرا رنجه مداريد عليالله
- غزل شماره 367: اي ز آب زندگاني آتشي افروخته
- غزل شماره 368: اي دل اندر بيم جان از بهر دل بگداخته
- غزل شماره 369: من نه ارزيزم ز كان انگيخته
- غزل شماره 370: اي نقاب از روي ماه آويخته
- غزل شماره 371: برديم باز از مسلماني زهي كافر بچه
- غزل شماره 372: آن جام لبالب كن و بردار مرا ده
- غزل شماره 373: ساقيا مستان خوابآلوده را آواز ده
- غزل شماره 374: اي من مه نو به روي تو ديده
- غزل شماره 375: اي مهر تو بر سينهٔ من مهر نهاده
- غزل شماره 376: اي سنايي خيز و بشكن زود قفل ميكده
- غزل شماره 377: زهي سروي كه از شرمت همه خوبان سرافگنده
- غزل شماره 378: از عشق آن دو نرجس وز مهر آن دو لاله
- غزل شماره 379: دي ناگه از نگارم اندر رسيد نامه
- غزل شماره 380: پر كن صنما هلاقنينه
- غزل شماره 381: جان جز پيش خود چمانه منه
- حرف ي
- غزل شماره 382: گر بگويي عاشقي با ما هم از يك خانهاي
- غزل شماره 383: سينه مكن گرچه سمن سينهاي
- غزل شماره 384: عقل و جانم برد شوخي آفتي عيارهاي
- غزل شماره 385: اين چه رنگست برين گونه كه آميختهاي
- غزل شماره 386: اي جان و جهان من كجايي
- غزل شماره 387: جانا نگويي آخر ما را كه تو كجايي
- غزل شماره 388: اي كرده دلم سوختهٔ درد جدايي
- غزل شماره 389: از ماه رخي نوش لبي شوخ بلايي
- غزل شماره 390: اي لعل ترا هر دم دعوي خدايي
- غزل شماره 391: اي پيشهٔ تو جفانمايي
- غزل شماره 392: اي يوسف ايام ز عشق تو سنايي
- غزل شماره 393: آخر شرمي بدار چند ازين بدخويي
- غزل شماره 394: بتا پاي اين ره نداري چه پويي
- غزل شماره 395: كودكي داشتم خراباتي
- غزل شماره 396: اي آنكه به دو لب سبب آب حياتي
- غزل شماره 397: غاليه بر عاج برآميختي
- غزل شماره 398: باز اين چه عياري را شب پوش نهادستي
- غزل شماره 399: تا مسند كفر اندر اسلام نهادستي
- غزل شماره 400: اگر در كوي قلاشي مرا يكبار بارستي
- غزل شماره 401: دلا تا كي سر گفتار داري
- غزل شماره 402: آن دلبر عيار من ار يار منستي
- غزل شماره 403: يار اگر در كار من بيمار ازين به داشتي
- غزل شماره 404: صنما آن خط مشكين كه فراز آوردي
- غزل شماره 405: اي راه ترا دليل دردي
- غزل شماره 406: تا معتكف راه خرابات نگردي
- غزل شماره 407: زان خط كه تو بر عارض گلنار كشيدي
- غزل شماره 408: زهي پيمان شكن دلبر نكوپيمان به سر بردي
- غزل شماره 409: دلم بردي و جان بر كار داري
- غزل شماره 410: روي چو ماه داري زلف سياه داري
- غزل شماره 411: اي آنكه رخ چو ماه داري
- غزل شماره 412: انصاف بده كه نيك ياري
- غزل شماره 413: در ره روش عشق چه ميري چه اسيري
- غزل شماره 414: عشق و شراب و يار و خرابات و كافري
- غزل شماره 415: نگويي تا به گلبن بر چه غلغل دارد آن قمري
- غزل شماره 416: چرا ز روي لطافت بدين غريب نسازي
- غزل شماره 417: اي گل آبدار نوروزي
- غزل شماره 418: اي سنايي چو تو در بند دل و جان باشي
- غزل شماره 419: لولو خوشاب من از چنگ شد يكبارگي
- غزل شماره 420: به درگاه عشقت چه نامي چه ننگي
- غزل شماره 421: الا اي لعبت ساقي ز مي پر كن مرا جامي
- غزل شماره 422: اي پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمي
- غزل شماره 423: تا به گرد روي آن شيرين پسر گردم همي
- غزل شماره 424: اي چشم و چراغ آن جهاني
- غزل شماره 425: اي زبدهٔ راز آسماني
- غزل شماره 426: تو آفت عقل و جان و ديني
- غزل شماره 427: گاه آن آمد بتا كاندر خرابي دم زني
- غزل شماره 428: دلم بربود شيريني نگاري سرو سيميني
- غزل شماره 429: الا اي نقش كشميري الا اي حور خرگاهي
- غزل شماره 430: عاشق نشوي اگر تواني
- غزل شماره 431: ربي و ربكالله اي ماه تو چه ماهي
- غزل شماره 432: برخي رويتان من اي رويتان چو ماهي
- غزل شماره 433: صنما چبود اگر بوسگكي وام دهي
- غزل شماره 434: گفتي كه نخواهيم ترا گر بت چيني
- غزل شماره 435: صبحدمان مست برآمد ز كوي
- حرف ا
- قصايد
- حرف ا
- شماره قصيده 1: اي چو نعمانبن ثابت در شريعت مقتدا
- شماره قصيده 2: كفر و ايمان را هم اندر تيرگي هم در صفا
- شماره قصيده 3: اي نهاده پاي همت بر سر اوج سما
- شماره قصيده 4: تا ز سر شادي برون ننهند مردان صفا
- شماره قصيده 5: اي سنايي گر همي جويي ز لطف حق سنا
- شماره قصيده 6: منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا
- شماره قصيده 7: مكن در جسم و جان منزل، كه اين دونست و آن والا
- شماره قصيده 8: اي بنام و خوي خوش ميراث دار مصطفا
- شماره قصيده 9: آراست جهاندار دگرباره جهان را
- شماره قصيده 10: شاه را خواهي كه بيني، خاك شو درگاه را
- شماره قصيده 11: اي خواجه چه تفضيل بود جانوري را
- شماره قصيده 12: ديده نبيند همي، نقش نهان ترا
- شماره قصيده 13: اي ازل دايه بوده جان ترا
- شماره قصيده 14: تا كي ز هر كسي ز پي سيم بيم ما
- شماره قصيده 15: اي در دل مشتاقان از عشق تو بستانها
- حرف ب
- حرف ت
- شماره قصيده 21: مرد هشيار در اين عهد كمست
- شماره قصيده 22: سنايي سناي خرد را سزاست
- شماره قصيده 23: سنايي كنون با ضيا و سناست
- شماره قصيده 24: مردي و جوانمردي آئين و ره ماست
- شماره قصيده 25: خاك را از باد بوي مهرباني آمدست
- شماره قصيده 26: آن طبع را كه علم و سخاوت شعار نيست
- شماره قصيده 27: عقل را تدبير بايد عشق را تدبير نيست
- شماره قصيده 28: كفر و ايمان دو طريقيست كه آن پنهان نيست
- شماره قصيده 29: اي بنده ره شوق ملك بي خطري نيست
- حرف د
- شماره قصيده 30: مهر بندهٔ آن رخ چون ماه باد
- شماره قصيده 31: همچو مردان يك قدم در راه دين بايد نهاد
- شماره قصيده 32: كسي كاندر صف گبران به بتخانه كمر بندد
- شماره قصيده 33: اي چو عقل از كل موجودات فرد
- شماره قصيده 34: مسلمانان سراي عمر، در گيتي دو در دارد
- شماره قصيده 35: اگر ذاتي تواند بود كز هستي توان دارد
- شماره قصيده 36: دل بي لطف تو جان ندارد
- شماره قصيده 37: تا باز فلك طبع هوا را چو هوا كرد
- شماره قصيده 38: ثابت من قصد خرابات كرد
- شماره قصيده 39: دي دل ما فگار خواهد كرد
- شماره قصيده 40: باز جانها شكار خواهد كرد
- شماره قصيده 41: مبارز او بود كاول غزا با جان و تن گيرد
- شماره قصيده 42: وجود عشق عاشق را وجود اندر عدم سازد
- شماره قصيده 43: روزي كه جان من ز فراقش بلا كشد
- شماره قصيده 44: خورشيد چو از حوت به برج حمل آمد
- شماره قصيده 45: اي سنايي ز جسم و جان تا چند
- شماره قصيده 46: اين ابلهان كه بيسبب دشمن منند
- شماره قصيده 47: كرد رفت از مردمان اندر جهان اقوال ماند
- شماره قصيده 48: عقل كل در نقش روي دلبرم حيران بماند
- شماره قصيده 49: اي مسلمانان خلايق حال ديگر كردهاند
- شماره قصيده 50: باز متواري روان عشق صحرايي شدند
- شماره قصيده 51: عاشقانت سوي تو تحفه اگر جان آرند
- شماره قصيده 52: مرحبا بحري كه از آب و گلش گوهر برند
- شماره قصيده 53: چون همي از باغ بوي زلف يار ما زند
- شماره قصيده 54: باش تا حسن نگارم خيمه بر صحرا زند
- شماره قصيده 55: روز بر عاشقان سياه كند
- شماره قصيده 56: روشن آن بدري كه كمتر منزلش عالم بود
- شماره قصيده 57: اي رفيقان دوش ما را در سرايي سور بود
- شماره قصيده 58: در جهان دردي طلب كان عشق سوز جان بود
- شماره قصيده 59: سوز شوق ملكي بر دلت آسان نشود
- شماره قصيده 60: اي خدايي كه رهيت افسر دو جهان نشود
- شماره قصيده 61: تا بد و نيك جهان پيش تو يكسان نشود
- شماره قصيده 62: درين مقام طرب بي تعب نخواهي ديد
- شماره قصيده 63: قصهٔ يوسف مصري همه در چاه كنيد
- شماره قصيده 64: اي حريفان ما نه زين دستيم دستي برنهيد
- حرف ر
- شماره قصيده 65: طالع از طالعت عجايبتر
- شماره قصيده 66: دوش سرمست نگارين من آن طرفه پسر
- شماره قصيده 67: از خلافست اينهمه شر در نهاد بوالبشر
- شماره قصيده 68: بيخ اقبال كه چون شاخ زد از باغ هنر
- شماره قصيده 69: اي ذات تو ناشده مصور
- شماره قصيده 70: مرد كي گردد به گرد هفت كشور نامور
- شماره قصيده 71: اي خداوندان مال الاعتبار الاعتبار
- شماره قصيده 72: آبرويي كان شود بي علم و بي عقل آشكار
- شماره قصيده 73: اي خردمند موحد پاك دين هوشيار
- شماره قصيده 74: اي گردن احرار به شكر تو گرانبار
- شماره قصيده 75: طلب اي عاشقان خوش رفتار
- شماره قصيده 76: اي بي سببي از بر ما رفته به آزار
- شماره قصيده 77: نيست عشق لايزالي را در آن دل هيچ كار
- شماره قصيده 78: تا چرخ برگشاد گريبان نوبهار
- شماره قصيده 79: كر ناگه گنبد بسيار سال عمر خوار
- شماره قصيده 80: زيبد ار بي مايه عطاري كند پيوسته يار
- شماره قصيده 81: اي دل از عقبات بايد دست از دنيا بدار
- شماره قصيده 82: زير مهر پادشاه زري در آرد روزگار
- شماره قصيده 83: اي خنده زنان بوس تو بر تنگ شكر بر
- شماره قصيده 84: نشود پيش دو خورشيد و دو مه تاري تير
- شماره قصيده 85: اي سنايي جهد كن تا پيش سلطان ضمير
- شماره قصيده 86: در كف خذلان و ذل فتح و ظفر گشتي اسير
- شماره قصيده 87: اي دل به كوي فقر زماني قرار گير
- حرف ز
- حرف س
- حرف ش
- حرف گ
- حرف ل
- حرف م
- شماره قصيده 103: چون به صحرا شد جمال سيد كون از عدم
- شماره قصيده 104: مرحبا اي رايت تحقيق رايت را حشم
- شماره قصيده 105: دوش چون صبح بر كشيد علم
- شماره قصيده 106: كجايي اي همه هوشت به سوي طبل و علم
- شماره قصيده 107: مرحبا اي رايت تحقيق رايت را حشم
- شماره قصيده 108: روحي فداك اي محتشم لبيك لبيك اي صنم
- شماره قصيده 109: نماز شام من و دوست خوش نشسته بهم
- شماره قصيده 110: زهي پشت و پناه هر دو عالم
- شماره قصيده 111: ز باده بده ساقيا زود دادم
- شماره قصيده 112: نظر همي كنم ار چند مختصر نظرم
- شماره قصيده 113: درين لافگاه ارچه پيروز روزم
- شماره قصيده 114: كي باشد كين قفس بپردازم
- شماره قصيده 115: بخ بخ اگر اين علم برافرازم
- شماره قصيده 116: اي خدايي كه بجز تو ملكالعرش ندانم
- شماره قصيده 117: قبله چون ميخانه كردم پارسايي چون كنم
- شماره قصيده 118: پسرا تا به كف عشوهٔ عشق تو دريم
- شماره قصيده 119: خيز تا از روي مستي بيخ هستي بر كنيم
- شماره قصيده 120: تا كي دم از علايق و طبع فلك زنيم
- شماره قصيده 121: خيز تا خود ز عقل باز كنيم
- شماره قصيده 122: گاه رزم آمد بيا تا عزم زي ميدان كنيم
- شماره قصيده 123: گاه آن آمد كه با مردان سوي ميدان شويم
- شماره قصيده 124: بر بساز كم زنان خود را بر آن مهتر نهيم
- حرف ن
- شماره قصيده 125: عقل محرم تا بود دستور سلطان بدن
- شماره قصيده 126: اي اميرالمومنين اي شمع دين اي بوالحسن
- شماره قصيده 127: الا يا خيمهٔ گردان به گرد بيستون مسكن
- شماره قصيده 128: پيش پريشان مكن از پي آشوب من
- شماره قصيده 129: گر شراب دوست را در دست تو نبود ثمن
- شماره قصيده 130: چون من و چون تو شد اي دوست چمن
- شماره قصيده 131: دي ز دلتنگي زماني طوف كردم در چمن
- شماره قصيده 132: اي هميشه دل به حرص و آز كرده مرتهن
- شماره قصيده 133: كرد نوروز چو بتخانه چمن
- شماره قصيده 134: برگ بيبرگي نداري لاف درويشي مزن
- شماره قصيده 135: اي ز راه لطف و رحمت متصل با عقل و جان
- شماره قصيده 136: بنه چوگان ز دست اي دل كه گمشد گوي در ميدان
- شماره قصيده 137: ويحك اي پردهٔ پردهدر در ما نگران
- شماره قصيده 138: چرخ نارد به حكم صدر دوران
- شماره قصيده 139: دين را حرميست در خراسان
- شماره قصيده 140: اي سنايي ز آستان نتوان شدن بر آسمان
- شماره قصيده 141: خجسته باد بهاري بهار ارسنجان
- شماره قصيده 142: تا كي از ياران وصيت تخت و افسر داشتن
- شماره قصيده 143: كار عاقل نيست در دل مهر دلبر داشتن
- شماره قصيده 144: شرط مردان نيست در دل عشق جانان داشتن
- شماره قصيده 145: دست اندر لام لا خواهم زدن
- شماره قصيده 146: اي مسافر اندرين ره گام عاشقوار زن
- شماره قصيده 147: اي يار مقامر دل پيش آي و دمي كم زن
- شماره قصيده 148: چون مردان بشكن اين زندان يكي آهنگ صحرا كن
- شماره قصيده 149: رحل بگذار اي سنايي رطل مالامال كن
- شماره قصيده 150: اي سنايي قدح دمادم كن
- شماره قصيده 151: اي سنايي خويشتن را بي سر و سامان مكن
- شماره قصيده 152: اي دل ار در بند عشقي عقل را تمكين مكن
- شماره قصيده 153: اي منزه ذات تو «اما يقول الظالمون»
- شماره قصيده 154: ايا از چنبر اسلام دايم برده سر بيرون
- شماره قصيده 155: در ميان كفر و دين بي اتفاق آن و اين
- شماره قصيده 156: اي گزيده مر ترا از خلق ربالعالمين
- شماره قصيده 157: هر كه را ملك قناعت شد مسلم بر زمين
- شماره قصيده 158: اي امين شاه و سلطان و امير ملك و دين
- شماره قصيده 159: تا سرا پرده زد به عليين
- شماره قصيده 160: بس كه شنيدي صفت روم و چين
- حرف و
- شماره قصيده 161: اي مقتداي اهل طريقت كلام تو
- شماره قصيده 162: اي برده عقل ما اجل ناگهان تو
- شماره قصيده 163: اي تماشاگاه جانها صورت زيباي تو
- شماره قصيده 164: جهان پر درد ميبينم دوا كو
- شماره قصيده 165: اي سنايي عاشقي را درد بايد درد كو
- شماره قصيده 166: سر به سر دعويست مردا مرد معني دار كو
- شماره قصيده 167: راه دين پيداست ليكن صادق ديندار كو
- شماره قصيده 168: دلي از خلق عالم بيغمي كو
- شماره قصيده 169: جويندهٔ جان آمده اي عقل زهي كو
- حرف ه
- حرف ي
- شماره قصيده 174: گر هيچ نگارينم بر خلق عيانستي
- شماره قصيده 175: ايا بي حد و مانندي كه بي مثلي و همتايي
- شماره قصيده 176: اي ز عشق دين سوي بيتالحرام آورده راي
- شماره قصيده 177: اي ز آواز و جمال تو جهان پر طربي
- شماره قصيده 178: دلا زين تيرگي زندان اگر روزي رها يابي
- شماره قصيده 179: ايا مانده بيموجب هر مرادي
- شماره قصيده 180: اين چه بود اي جان كه ناگه آتش اندر من زدي
- شماره قصيده 181: اي پديدار آمده همچون پري با دلبري
- شماره قصيده 182: شيفته كرد مرا هندوكي همچو پري
- شماره قصيده 183: گرد رخت صف زده لشكر ديو و پري
- شماره قصيده 185: اي دل ار خواهي كه يابي رستگاري آن سري
- شماره قصيده 186: اي سنايي بي كله شو گرت بايد سروري
- شماره قصيده 184: با چشم چو بحرم ز گهر خنده نگاري
- شماره قصيده 188: اي سنايي چند لاف از خواجه و مهتر زني
- شماره قصيده 189: عشق تو بربود ز من مايهٔ مايي و مني
- شماره قصيده 187: اي اصل تو ز خاك سياه و تن از مني
- شماره قصيده 190: مسلمانان مسلمانان مسلماني مسلماني
- شماره قصيده 191: بمير اي حكيم از چنين زندگاني
- شماره قصيده 192: تا كي اين لاف در سخن راني
- شماره قصيده 193: شگفت آيد مرا بر دل ازين زندان سلطاني
- شماره قصيده 194: اي كس به سزا وصف تو ناكرده بياني
- شماره قصيده 195: از خانه برون رفتم من دوش به ناداني
- شماره قصيده 196: زير دام عشوه تا چند اي سنايي دم زني
- شماره قصيده 197: بيا تا اهل معني را درين عالم به غم بيني
- شماره قصيده 198: دلا تا كي درين زندان فريب اين و آن بيني
- شماره قصيده 199: فضل يحياست بر ضعيف و قوي
- شماره قصيده 200: نه از اينجا نه از آنجا دل من برد مهي
- شماره قصيده 201: چرا چو روز بهار اي نگار خرگاهي
- شماره قصيده 202: اي بنده به درگاه من آنگاه بر آيي
- شماره قصيده 203: هستي به حقيقت اي سنايي
- شماره قصيده 204: اي خواجه ترا در دل اگر هست صفايي
- حرف ا
- قصايد و قطعات
- حرف ا
- شماره 1: امتحان واجب نيامد سفتن الماس را
- شماره 2: وقف كن بر ناكسان اين عالم تعطيل را
- شماره 3: نكردي هرگزي پيدا خداي ما خدايي را
- شماره 4: سور ناديده بجويند همي ماتم را
- شماره 5: هست از آن سوي تو قرار مرا
- شماره 6: دوش لفظ شكرفروش مرا
- شماره 7: تا ز تو دور كند مكرمتش احزان را
- شماره 8: همچو گوهر كه بيارايد مر معدن را
- حرف ب
- حرف ت
- شماره 13: همچو هفت آبا تو دربايي و چون چار امهات
- شماره 14: تازان كله اينجا غذي جان ملك ساخت
- شماره 15: خرد ما بدو نظر كردست
- شماره 16: خانهٔ خويش مرد را بندست
- شماره 17: دست وزارت در آن بلند مقامست
- شماره 18: آن تو كري نه سخن باريكست
- شماره 19: مردمست آن روسبي زن مردمست
- شماره 20: مطبخ او ز دود پاكيزهست
- شماره 21: تازگي جهل ز پژمردن اوست
- شماره 22: وي عفو تو ز غايت رحمت پناه دوست
- شماره 23: نبيره دوست من دشمن نه نيكوست
- شماره 24: هر جا كه نالهايست درديست
- شماره 25: هر كرا از خرد و هش ياريست
- شماره 26: كو دل آزادهاي كز تيغ او مجروح نيست
- شماره 27: كه مرا برگ پارسايي نيست
- شماره 28: بنشين و برافگن شكم قاقم بر پشت
- شماره 29: دوستي ويم به كاري نيست
- شماره 30: حقا كه مرا همچو تو مهمان دگري نيست
- شماره 31: گر بمانم زنده ديگر با غرورم كار نيست
- شماره 32: جان به تير عشق خسته دل به كيوان شرط نيست
- شماره 33: متلاشي چو نفس حيوانيست
- شماره 34: زده استادوار نيش به دست
- شماره 35: تيغ الماس گون گرفته به دست
- شماره 36: حبذا كاني كه خاكش زينت از عنبر گرفت
- شماره 37: چون جهان ناپايدار آمد جهان چون خوانمت
- شماره 38: مانده در كار خويشتن مبهوت
- حرف ث
- حرف ج
- حرف خ
- حرف د
- شماره 42: زينجا به فلك بر دو قباي ملكي داد
- شماره 43: تا نيفتي ز پايهٔ امجاد
- شماره 44: داديم و هيچ گه نشديم از زمانه شاد
- شماره 45: كافران كشت و قلعهها بگشاد
- شماره 46: نعمت داده از تو بستاناد
- شماره 47: به نامهاي ز من آن قوم را نيامد ياد
- شماره 48: دين به دل كردهاي اندر ره دنيا لابد
- شماره 49: اگر در آب كسي جامهٔ تو برتابد
- شماره 50: همه رنگ لب معشوق دارد
- شماره 51: بست دولت ميان و كام گذارد
- شماره 52: مانند الف هيچ خم و پيچ ندارد
- شماره 53: بر تو تهمت نهم ز روي خرد
- شماره 54: گام چو در كوي طريقت نهاد
- شماره 55: گر چه صورت به خاك تيره سپرد
- شماره 56: صد و پنجه مسافر خشك بفشرد
- شماره 57: سيرت و صورتت چو بستان كرد
- شماره 58: حرص و آزم ساعتي رنجه نكرد
- شماره 59: اندر آفاق نديدم كه يكي لمتر كرد
- شماره 60: عقدهٔ نفي ز ديباچهٔ لا برگيرد
- شماره 61: چون دو دانگش به هم افتاد به غايت بد شد
- شماره 62: شبه از لعل پاكتر باشد
- شماره 63: چون سكندر سفرپرست نشد
- شماره 64: شايد ار زير كي فرو ماند
- شماره 65: چو سرش درد كند دشمنان دژم گردند
- شماره 66: خويشتن محتشم همي دارند
- شماره 67: مرد را كوزهٔ فقع سازند
- شماره 68: تا به رخسارشان فرو نگرند
- شماره 69: گر چه پاكي ترا پليد كند
- شماره 70: صبر كار تو خوب زود كند
- شماره 71: سر گري را سخنسراي كند
- شماره 72: كه معاصيش هيچ غم نكند
- شماره 73: تا كي اين شعبده و وعده و اين بند بود
- شماره 74: نزد هر زيركي كم از خر بود
- شماره 75: تا چون هوات بر همه كس قادري بود
- شماره 76: هر زمان بر رادمردي سفلهاي مهتر شود
- شماره 77: كانكه ز تو زاد بلندان شود
- شماره 78: كه خطبهها همي از نام تو بيارايد
- شماره 79: در صدر به جز تو كس نيايد
- شماره 80: بناي مملكت ويران نمايد
- شماره 81: چو آفتاب تو ناگاه زير ميغ آيد
- شماره 82: شادي مهتري به سر نايد
- شماره 83: به رنج بردن تو چرخ زي تو نگرايد
- شماره 84: چو هر دو معني نتوان همي معاينه ديد
- شماره 85: كه از او بر سر اولاد پيمبر چه رسيد
- شماره 86: دمي بو كه بيزاي زحمت زيد
- شماره 87: در جام كينه خوشتر از آب و شكر كشيد
- شماره 88: گمان او يقين گردد يقين او گمان گردد
- شماره 89: كه كشف حال را در حال بيحالي زوال آيد
- شماره 90: فردا كه به پيش تو رسول اجل آيد
- شماره 91: بي تو زحل و زهره به حوت و حمل آيد
- شماره 92: مجاز صفات وي از وي نهان شد
- شماره 93: سرمهٔ تسليم را در چشم روشن بين كشد
- شماره 94: اين جهان بيوفا چون ذرهاي بر هم زند
- شماره 95: تا يكي به ز ما قرين جويد
- شماره 96: عهد بشكست و جاودانه نماند
- حرف ر
- شماره 97: كركسان گرد او هزار هزار
- شماره 98: درست گرددت اين چون بپرسي از بيمار
- شماره 99: زين پس اندر عهد ما نه پود ماندست و نه تار
- شماره 100: زن نخواهد هيچ مردي تا بميرد هوشيار
- شماره 101: از همه معشوقگان معشوقتر
- شماره 102: هيچ خر آن نبود هرگز حر
- شماره 103: خانگاه محمد منصور
- شماره 104: منه بر گردن چون سيم سنگور
- حرف ز
- حرف س
- حرف ش
- حرف ع
- حرف ف
- حرف گ
- حرف ل
- حرف م
- شماره 119: من از آميزش اين چار گهر خويش توام
- شماره 120: ليك اين دو گوي را به يك انديشه پهنهام
- شماره 121: و آن شربها كه دادي بر ياد تو بخوردم
- شماره 122: رو تو همي گويي كه من نستهم
- شماره 123: چرا ازين و از آن خويشتن ز پس دارم
- شماره 124: جز آرزوي صحبت تو كار ندارم
- شماره 125: اول و آخر، چو همي بنگرم
- شماره 126: بر سر خاك باد پيمودم
- شماره 127: بفگند هم اندر زمان ز پايم
- شماره 128: روي بفروخت وليكن ز الم
- شماره 129: خواهم كه قصيدهاي بيارايم
- شماره 130: من هر چه ديدهام ز دل و ديده ديدهام
- شماره 131: وز فتنهٔ دين ياد كنم موي تو بينم
- شماره 132: پسري ديدم تابندهتر از در يتيم
- شماره 133: محمدت را همچنان چون ملك را تيغ و قلم
- شماره 134: صد گونه شراب از كف اقبال چشيديم
- شماره 135: ما از تو به فضل و مردمي پيشيم
- شماره 136: كه زمانه ستمگريست عظيم
- حرف ن
- شماره 137: آب و مي و لحن و خوش و بوستان
- شماره 138: تا نگردي ز من گران گران
- شماره 139: ندهد شاديي به طراران
- شماره 140: باز كرده ز بهر ديدن عين
- شماره 141: تا ز بد فعلي چه داري بر مسلمانان يقين
- شماره 142: ور زني لافي ز شرع احمد مختار زن
- شماره 143: نيستي ايوب فرمان از دم كرمان مكن
- شماره 144: پنجهٔ شيران نداري عزم اين ميدان مكن
- شماره 145: كار دشوارست تو بر خويشتن آسان مكن
- شماره 146: سينهٔ گنجشك جويي دعوي بازي مكن
- شماره 147: كاندر همه عالم چه به اي سام نريمان
- شماره 148: اندرين وقت همه بيسنگان
- شماره 149: باشند پيش خوانش دايم مديح خوان
- شماره 150: تو جود كريمانه با من بكن
- شماره 151: دو زبان و دو روي گاه سخن
- شماره 152: ذكر و شعر توام چو دين و چو دين
- حرف و
- حرف ه
- شماره 160: وز تو خرگاه چون سپهر از ماه
- شماره 161: كرد روزيش از آن جهان آگاه
- شماره 162: باشد كه دست ظلم بداري ز بيگناه
- شماره 163: باد بر افزون چو مه يكشبه
- شماره 164: چنين باشد كسي را كو درم نه
- شماره 165: واقف شده بر معرفت خرقه و خورده
- شماره 166: رخت بر تخت عيسي آورده
- شماره 167: وين چه دورست اينكه سرمستند هشياران همه
- حرف ي
- شماره 168: سيرت ابرار را در طبع اضراري مجوي
- شماره 169: بر در ميدان اين درگاه طنازي كني
- شماره 170: ما را ز نه چيزي برسانيد به چيزي
- شماره 171: بر تخت تو اندر دين بر از عرش مجيدستي
- شماره 172: گفتم او را كه به نزديك من آي
- شماره 173: نبود خواهم ساكن دو روز در يك جاي
- شماره 174: كه از خوب گويي و از خوشخويي
- شماره 175: ننهد مرد خردمند سوي مستي پي
- شماره 176: به فعل اندر نيايد زو درشتي
- شماره 177: چه عطايي از او چه عاريتي
- شماره 178: آخر چو نكو نكو نگه كردي
- شماره 179: قصه ز روزن و سراي آري
- شماره 180: داد او را تاج و تخت و ملك عالم بر سري
- شماره 181: چون فروريد قوم او پسري
- شماره 182: شد يار فلك عقل فلكساي معزي
- شماره 183: كه گر شدي معزي تو دايم همي زي
- شماره 184: زن تو راستست و تو كاژي
- شماره 185: از پي بخششت اي خواجه علي
- شماره 186: من نيز بگويم ار نجوشي
- شماره 187: يا مسيح از آسمان آيد همي
- شماره 188: نيافت خواهد پاسخ ز لفظ من تنگي
- شماره 189: اندر حكايت خلفا زيد باهلي
- شماره 190: يا پس چو زاده بودم جان را بدادمي
- شماره 191: خواه با او مردمي كن خواه با او كژدمي
- شماره 192: بينم مضرت تن و نقصان جان همي
- شماره 193: در پيشش ار نيافتمي روي زردمي
- شماره 194: وز صورت ما بين ز رخ دوست نشاني
- شماره 195: كه اكنونست بيشك زندگاني
- شماره 196: چونت بخوانم نيايي اينت گراني
- شماره 197: نيازارم از تو بدين بدگماني
- شماره 198: شد ز 8230; روا كه مابوني
- شماره 199: برد از هر دو بلا روسيهي
- شماره 200: با كژي خوارتر ز خار بوي
- شماره 201: آنچه گويد مگوي عقل مگوي
- شماره 202: همچون بلندني كه بود بر بلنديي
- شماره 203: نروم جز به همان ره كه توام راه نمايي
- حرف ا
- ترجيعات
- تركيبات
- مسمطات
- رباعيات
- حرف ا
- رباعي شماره 1: عشقست مرا بهينهتر كيش بتا
- رباعي شماره 2: در دست منت هميشه دامن بادا
- رباعي شماره 3: عشقا تو در آتش نهادي ما را
- رباعي شماره 4: آني كه قرار با تو باشد ما را
- رباعي شماره 5: اي كبك شكار نيست جز باز ترا
- رباعي شماره 6: هر چند بسوختي به هر باب مرا
- رباعي شماره 7: چون دوست نمود راه طامات مرا
- رباعي شماره 8: در منزل وصل توشهاي نيست مرا
- رباعي شماره 9: در دل ز طرب شكفته باغيست مرا
- رباعي شماره 10: اندوه تو دلشاد كند مرجان را
- رباعي شماره 11: كي باشد كه ز طلعت دون شما
- رباعي شماره 12: گردي نبرد ز بوسه از افسر ما
- رباعي شماره 13: در دل كردي قصد بدانديشي ما
- حرف ب
- رباعي شماره 14: زان سوزد چشم تو زان ريزد آب
- رباعي شماره 15: تا در چشمم نشسته بودي در تاب
- رباعي شماره 16: چگونهاي، داد جواب
- رباعي شماره 17: گفتي كه كيت بينم اي در خوشاب
- رباعي شماره 18: آنكس كه ز عابدي در ايام شراب
- رباعي شماره 19: روزاز دورخت بروشني ماند عجب
- رباعي شماره 20: اي مجلس تو چو بخت نيك اصل طرب
- رباعي شماره 21: لبهات مي ست و مي بود اصل طرب
- رباعي شماره 22: نيلوفر و لاله هر دو بيهيچ سبب
- رباعي شماره 23: تا بشنيدم كه گرمي از آتش تب
- رباعي شماره 24: از روي تو و زلف تو روز آمد و شب
- رباعي شماره 25: تا ديدهام آن سيب خوش دوست فريب
- حرف ت
- رباعي شماره 26: بيخوابي شب جان مرا گر چه بكاست
- رباعي شماره 27: اي جان عزيز تن ببايد پرداخت
- رباعي شماره 28: آن موي كه سوز عاشقان ميانگيخت
- رباعي شماره 29: در دوستي اي صنم چو دادم دادت
- رباعي شماره 30: اي مانده زمان بنده اندر يادت
- رباعي شماره 31: اي كرده فلك به خون من نامزدت
- رباعي شماره 32: صدبار به بوسه آزمودم پارت
- رباعي شماره 33: اي خواجه محمد اي محامد سيرت
- رباعي شماره 34: زين پس هر چون كه داردم دوست رواست
- رباعي شماره 35: خورشيد به زير دام معشوقهٔ ماست
- رباعي شماره 36: بيرون جهان همه درون دل ماست
- رباعي شماره 37: روز از طلبت پردهٔ بيكاري ماست
- رباعي شماره 38: هر باطل را كه رهگذر بر گل ماست
- رباعي شماره 39: هجرت به دلم چو آتشي در پيوست
- رباعي شماره 40: دستي كه حمايل تو بودي پيوست
- رباعي شماره 41: تا زلف بتم به بند زنجير منست
- رباعي شماره 42: خواهم كه به انديشه و ياراي درست
- رباعي شماره 43: گفتم پس از آنهمه طلبهاي درست
- رباعي شماره 44: مستست بتا چشم تو و تير به دست
- رباعي شماره 45: اي مه تويي از چهار گوهر شده هست
- رباعي شماره 46: چون من به خودي نيامدم روز نخست
- رباعي شماره 47: اي چون گل و مل در به در و دست به دست
- رباعي شماره 48: اي نيست شده ذات تو در پردهٔ هست
- رباعي شماره 49: لشكرگه عشق عارض خرم تست
- رباعي شماره 50: گيرم كه چو گل همه نكويي با تست
- رباعي شماره 51: محراب جهان جمال رخسارهٔ تست
- رباعي شماره 52: امروز ببر زانچه ترا پيوندست
- رباعي شماره 53: بر من فلك ار دست جفا گستردست
- رباعي شماره 54: تا جان مرا بادهٔ مهرت سودست
- رباعي شماره 55: در دام تو هر كس كه گرفتارترست
- رباعي شماره 56: مژگان و لبش عذر و عذابي دگرست
- رباعي شماره 57: هر خوش پسري را حركات دگرست
- رباعي شماره 58: هر روز مرا با تو نيازي دگرست
- رباعي شماره 59: در شهر هر آنكسي كه او مشهورست
- رباعي شماره 60: غم خوردن اين جهان فاني هوسست
- رباعي شماره 61: در ديدهٔ كبر كبرياي تو بسست
- رباعي شماره 62: گر گويم جان فدا كنم جان نفسست
- رباعي شماره 63: تا اين دل من هميشه عشق انديشست
- رباعي شماره 64: زين روي كه راه عشق راهي تنگست
- رباعي شماره 65: ار نيست دهان فزونت ار هست كمست
- رباعي شماره 66: تنگي دهن يار ز انديشه كمست
- رباعي شماره 67: هر روز مرا ز عشق جان انجامت
- رباعي شماره 68: آنجا كه سر تيغ ترا يافتن ست
- رباعي شماره 69: آنم كه مرا نه دل نه جان و نه تنست
- رباعي شماره 70: برهان محبت نفس سرد منست
- رباعي شماره 71: شبها ز فراق تو دلم پر خونست
- رباعي شماره 72: آن روز كه بيش با من او را كينست
- رباعي شماره 73: در مرگ حيات اهل داد و دينست
- رباعي شماره 74: آنكس كه سرت بريد غمخوار تو اوست
- رباعي شماره 75: آنكس كه به ياد او مرا كار نكوست
- رباعي شماره 76: ايام درشت رام بهرام شهست
- رباعي شماره 77: هر چند بلاي عشق دشمن كاميست
- رباعي شماره 78: در دام تو هر كس كه گرفتارترست
- رباعي شماره 79: چندان چشمم كه در غم هجر گريست
- رباعي شماره 80: گويند كه راستي چو زر كانيست
- رباعي شماره 81: كمتر ز من اي جان به جهان خاكي نيست
- رباعي شماره 82: اندر عقب دكان قصاب گويست
- رباعي شماره 83: زلفين تو تا بوي گل نوروزيست
- رباعي شماره 84: عقلي كه ز لطف ديدهٔ جان پنداشت
- رباعي شماره 85: روزي كه رطب داد همي از پيشت
- رباعي شماره 86: نوري كه همي جمع نيابي در مشت
- رباعي شماره 87: بس عابد را كه سرو بالاي تو كشت
- رباعي شماره 88: صد بار رهي بيش به كوي تو شتافت
- رباعي شماره 89: بويي كه مرا ز وصل يار آمد رفت
- رباعي شماره 90: اي عالم علم پيشگاه تو برفت
- رباعي شماره 91: رازي كه سر زلف تو با باد بگفت
- رباعي شماره 92: چون ديد مرا رخانش چون گل بشكفت
- رباعي شماره 93: افلاك به تير عشق بتوانم سفت
- رباعي شماره 94: تا كي باشم با غم هجران تو جفت
- رباعي شماره 95: در خاك بجستمت چو خور يافتمت
- رباعي شماره 96: اي ديدهٔ روشن سنايي ز غمت
- رباعي شماره 97: از ظلمت چون گرفته ما هم ز غمت
- رباعي شماره 98: دل خسته و زار و ناتوانم ز غمت
- رباعي شماره 99: هر چند دلم بيش كشد بار غمت
- رباعي شماره 100: سرو چمني ياد نيايد ز منت
- رباعي شماره 101: زين رفتن جان رباي درد افزايت
- رباعي شماره 102: آتش در زن ز كبريا در كويت
- حرف ج
- حرف ح
- حرف د
- رباعي شماره 105: هر جاه ترا بلندي جوزا باد
- رباعي شماره 106: اي شاخ تو اقبال و خرد بارت باد
- رباعي شماره 107: گوشت سوي عاقلان غافلوش باد
- رباعي شماره 108: زلفينانت هميشه خم در خم باد
- رباعي شماره 109: نور بصرم خاك قدمهاي تو باد
- رباعي شماره 110: اصل همه شادي از دل شاد تو باد
- رباعي شماره 111: از كبر چو من طبع تو بگريخته باد
- رباعي شماره 112: گردي كه ز ديوار تو بربايد باد
- رباعي شماره 113: كاري كه نه كار تست ناساخته باد
- رباعي شماره 114: چشمم ز فراق تو جهانسوز مباد
- رباعي شماره 115: آن را شايي كه باشم از عشق تو شاد
- رباعي شماره 116: آن به كه كنم ياد تو اي حور نژاد
- رباعي شماره 117: ما را بجز از تو عالم افروز مباد
- رباعي شماره 118: در ديدهٔ خصم نيك روي تو مباد
- رباعي شماره 119: آب از اثر عارض تو مي گردد
- رباعي شماره 120: تن در غم تو در آب منزل دارد
- رباعي شماره 121: هجر تو خوشست اگر چه زارم دارد
- رباعي شماره 122: از روي تو ديدهها جمالي دارد
- رباعي شماره 123: با هجر تو بنده دل خمين ميدارد
- رباعي شماره 124: اي صورت تو سكون دلها چو خرد
- رباعي شماره 125: گه جفت صلاح باشم و يار خرد
- رباعي شماره 126: من چون تو نيابم تو چو من يابي صد
- رباعي شماره 127: روزي كه بود دلت ز جانان پر درد
- رباعي شماره 128: گر خاك شوم چو باد بر من گذرد
- رباعي شماره 129: بر رهگذر دوست كمين خواهم كرد
- رباعي شماره 130: از دور مرا بديد لب خندان كرد
- رباعي شماره 131: سوداي توام بيسر و بيسامان كرد
- رباعي شماره 132: روزي كه سر از پرده برون خواهي كرد
- رباعي شماره 133: چون چهرهٔ تو ز گريه باشد پر درد
- رباعي شماره 134: گفتا كه به گرد كوي ما خيره مگرد
- رباعي شماره 135: منگر تو بدانكه ذوفنون آيد مرد
- رباعي شماره 136: رو گرد سراپردهٔ اسرار مگرد
- رباعي شماره 137: آن بت كه دل مرا فرا چنگ آورد
- رباعي شماره 138: بس دل كه غم سود و زيان تو خورد
- رباعي شماره 139: هر كو به جهان راه قلندر گيرد
- رباعي شماره 140: چون پوست كشد كارد به دندان گيرد
- رباعي شماره 141: اين اسب قلندري نه هر كس تازد
- رباعي شماره 142: گبري كه گرسنه شد به ناني ارزد
- رباعي شماره 143: بادي كه ز كوي آن نگارين خيزد
- رباعي شماره 144: اي آنكه برت مردم بد، دد باشد
- رباعي شماره 145: دشنام كه از لب تو مهوش باشد
- رباعي شماره 146: تو شيردلي شكار تو دل باشد
- رباعي شماره 147: اين ضامن صبر من خجل خواهد شد
- رباعي شماره 148: در راه قلندري زيان سود تو شد
- رباعي شماره 149: بالاي بتان چاكر بالاي تو شد
- رباعي شماره 150: از فقر نشان نگر كه در عود آمد
- رباعي شماره 151: در هجر توام قوت يك آه نماند
- رباعي شماره 152: نارفته به كوي صدق در گامي چند
- رباعي شماره 153: نقاش كه بر نقش تو پرگار افگند
- رباعي شماره 154: مرغان كه خروش بينهايت كردند
- رباعي شماره 155: اي گل نه به سيم اگر به جانت بخرند
- رباعي شماره 156: اين بيريشان كه سغبهٔ سيم و زرند
- رباعي شماره 157: سيمرغ نهاي كه بي تو نام تو برند
- رباعي شماره 158: سادات به يك بار همه مهجورند
- رباعي شماره 159: با ياد تو جام زهر چون نوش كشند
- رباعي شماره 160: تا عشق قد تو همچو چنبر نكند
- رباعي شماره 161: عشق تو كراي شادي و غم نكند
- رباعي شماره 162: بسيار مگو دلا كه سودي نكند
- رباعي شماره 163: يك دم سر زلف خويش پر خم نكند
- رباعي شماره 164: عشاق اگر دو كون پيش تو نهند
- رباعي شماره 165: عشق و غم تو اگر چه بيدادانند
- رباعي شماره 166: آنها كه اسير عشق دلدارانند
- رباعي شماره 167: آنها كه درين حديث آويختهاند
- رباعي شماره 168: ديده ز فراق تو زيان ميبيند
- رباعي شماره 169: آن روز كه مهر كار گردون زدهاند
- رباعي شماره 170: تا در طلب مات همي كام بود
- رباعي شماره 171: آن ذات كه پروردهٔ اسرار بود
- رباعي شماره 172: هر بوده كه او ز اصل نابود بود
- رباعي شماره 173: دل بندهٔ عاشقي تن آزاد چه سود باشد
- رباعي شماره 174: زن، زن ز وفا شود ز زيور نشود
- رباعي شماره 175: ترسم كه دل از وصل تو خرم نشود
- رباعي شماره 176: يك روز دلت به مهر ما نگرايد
- رباعي شماره 177: آني كه فداي تو روان ميبايد
- رباعي شماره 178: گاهي فلكم گريستن فرمايد
- رباعي شماره 179: روزي كه بتم ز فوطه رخ بنمايد
- رباعي شماره 180: مردي كه به راه عشق جان فرسايد
- رباعي شماره 181: آن بايد آن كه مرد عاشق آيد
- رباعي شماره 182: آن عنبر نيم تاب در هم نگريد
- رباعي شماره 183: دي بنده چو آن لالهٔ خندان تو ديد
- رباعي شماره 184: اكنون كه سياهي اي دل چون خورشيد
- رباعي شماره 185: اي ديدن تو راحت جانم جاويد
- رباعي شماره 186: اي خورشيدي كه نورت از روي اميد
- رباعي شماره 187: يك ذره نسيم خاك پايت بوزيد
- حرف ر
- رباعي شماره 188: گويي كه من از بلعجبي دارم عار
- رباعي شماره 189: چون از اجل تو ديد بر لوح آثار
- رباعي شماره 190: نازان و گرازان به وثاق آمد يار
- رباعي شماره 191: از غايت بيتكلفي ما در هر كار
- رباعي شماره 192: نه چرخ به كام ما بگردد يك بار
- رباعي شماره 193: بخت و دل من ز من برآورد دمار
- رباعي شماره 194: اي گشته چو ماه و همچو خورشيد سمر
- رباعي شماره 195: اي روي تو رخشندهتر از قبلهٔ گبر
- رباعي شماره 196: آن كس كه چو او نبود در دهر دگر
- حرف ز
- رباعي شماره 197: بازي بنگر عشق چه كردست آغاز
- رباعي شماره 198: هرگز دل من به آشكارا و به راز
- رباعي شماره 199: اول تو حديث عشق كردي آغاز
- رباعي شماره 200: از عشق تو اي صنم به شبهاي دراز
- رباعي شماره 201: خوشخو شده بود آن صنم قاعدهساز
- رباعي شماره 202: ناديده ترا چو راه را كردم باز
- رباعي شماره 203: خواهي كه ترا روي دهد صرف نياز
- رباعي شماره 204: عقلي كه هميشه با رواني دمساز
- رباعي شماره 205: شب گشت ز هجران دل فروزم روز
- رباعي شماره 206: اي گلبن نابسوده او باش هنوز
- رباعي شماره 207: آسيمه سران بينواييم هنوز
- رباعي شماره 208: بر چرخ نهاده پاي بستيم هنوز
- رباعي شماره 209: اي در سر زلف تو صبا عنبر بيز
- حرف س
- رباعي شماره 210: درد دلم از طبيب بيهوده مپرس
- رباعي شماره 211: اي ديده ز هر طرف كه برخيزد خس
- رباعي شماره 212: خوانديم گرسنه ما ز دل يار هوس
- رباعي شماره 213: اي چون هستي برده دل من به هوس
- رباعي شماره 214: اي من به تو زنده همچو مردم به نفس
- رباعي شماره 215: اندر طلبت هزار دل كرد هوس
- رباعي شماره 216: شمعي كه چو پروانه بود نزد تو كس
- رباعي شماره 217: بادي كه بياوري به ما جان چو نفس
- حرف ش
- رباعي شماره 218: اي تن وطن بلاي آن دلكش باش
- رباعي شماره 219: اي گشته دل و جان من از عشق تو لاش
- رباعي شماره 220: با من ز دريچهاي مشبك دلكش
- رباعي شماره 221: اي عارض گل پوش سمن پاش تو خوش
- رباعي شماره 222: بر طرف قمر نهاده مشك و شكرش
- رباعي شماره 223: چون نزد رهي درآيي اي دلبر كش
- رباعي شماره 224: ني آب دو چشم داري اي حورافش
- رباعي شماره 225: با سينهٔ اين و آن چه گويي غم خويش
- رباعي شماره 226: مي بر كف گير و هر دو عالم بفروش
- رباعي شماره 227: اي برده دل من چو هزاران درويش
- رباعي شماره 228: گه در پي دين رويم و گه در پي كيش
- رباعي شماره 229: هر چند بود مردم دانا درويش
- رباعي شماره 230: دي آمدني به حيرت از منزل خويش
- رباعي شماره 231: آراست بهار كوي و دروازهٔ خويش
- رباعي شماره 232: از عشق تو اي سنگدل كافر كيش
- حرف ع
- حرف غ
- حرف ق
- رباعي شماره 239: تا ديد هوات در دلم غايت عشق
- رباعي شماره 240: بر سين سرير سر سپاه آمد عشق
- رباعي شماره 241: جز من به جهان نبود كس در خور عشق
- رباعي شماره 242: تحويل كنم نام خود از دفتر عشق
- رباعي شماره 243: جز تير بلا نبود در تركش عشق
- رباعي شماره 244: گويند كه كردهاي دلت بردهٔ عشق
- رباعي شماره 245: كي بسته كند عقل سراپردهٔ عشق
- رباعي شماره 246: چشمي دارم ز اشك پيمانهٔ عشق
- رباعي شماره 247: خورشيد سما بسوزد از سايهٔ عشق
- رباعي شماره 248: آن روز كه شير خوردم از دايهٔ عشق
- حرف ك
- حرف ل
- حرف م
- رباعي شماره 258: در عشق تو خفته همچو ابروي توام
- رباعي شماره 259: از روي عتاب اگر چه گويي سردم
- رباعي شماره 260: بسيار ز عاشقيت غمها خوردم
- رباعي شماره 261: بر دل ز غم فراق داغي دارم
- رباعي شماره 262: هر بار ز ديده از تو در تيمارم
- رباعي شماره 263: هر روز به درد از تو نويدي دارم
- رباعي شماره 264: نامت پس ازين يارا به اسم دارم
- رباعي شماره 265: در خوابگه از دل شب آتش بيزم
- رباعي شماره 266: چون در غم آن نگار سركش باشم
- رباعي شماره 267: گفتم خود را ز خس نگهدار اي چشم
- رباعي شماره 268: افسرده شد از دم دهانم دم چشم
- رباعي شماره 269: گر با فلكم كني برابر بيشم
- رباعي شماره 270: روز آمد و بركشيد خورشيد علم
- رباعي شماره 271: تيغ از كف و بازوي تو اي فخر امم
- رباعي شماره 272: چون گل صنما جامه به صد جا چاكم
- رباعي شماره 273: با دولت حسن دوست اندر جنگم
- رباعي شماره 274: اي بسته به تو مهر و وفا يك عالم
- رباعي شماره 275: اي گشته فراق تو غمافزاي دلم
- رباعي شماره 276: پر شد ز شراب عشق جانا جامم
- رباعي شماره 277: يك بوسه بر آن لبان خندان نزنم
- رباعي شماره 278: بي وصل تو زندگاني اي مه چكنم
- رباعي شماره 279: گيرم ز غمت جان و خرد پير كنم
- رباعي شماره 280: دارد پشتم ز وعدهٔ خام تو خم
- رباعي شماره 281: اي چون شكن زلف تو پشتم خم خم
- رباعي شماره 282: از آمدنم فزود رنج بدنم
- رباعي شماره 283: با ابر هميشه در عتابش بينم
- رباعي شماره 284: فتحي كه به آمدنت منصور شوم
- رباعي شماره 285: در وصل شب و روز شمرديم بهم
- رباعي شماره 286: مجرم رخ تو كه ما بدو آساييم
- رباعي شماره 287: چوبي بودم بود به گل در پايم
- رباعي شماره 288: گفتم كه مگر دل ز تو برداشتهايم
- رباعي شماره 289: چون مي داني همه ز خاك و آبيم
- رباعي شماره 290: يك چند در اسلام فرس تاختهايم
- رباعي شماره 291: راحت همه از غمي برانداختهايم
- رباعي شماره 292: از ديده درم خريد روي تو شديم
- رباعي شماره 293: ما شربت هجر تو چشيديم و شديم
- رباعي شماره 294: زان يك نظر نهان كه ما دزديديم
- رباعي شماره 295: كاري كه نه با تو بينظام انگاريم
- رباعي شماره 296: تا ظن نبري كه از تو آگاهتريم
- رباعي شماره 297: مانندهٔ باد اگر چه بيپا و سريم
- رباعي شماره 298: با خوي بد تو گر چه در پرخاشيم
- رباعي شماره 299: اي روي تو پاكيزهتر از كف كليم
- رباعي شماره 300: قائم به خودي از آن شب و روز مقيم
- رباعي شماره 301: قلاشانيم و لاابالي حاليم
- حرف ن
- رباعي شماره 302: هستيم ز بندگيت ما شاد اي جان
- رباعي شماره 303: اكنون كه ز دوني اي جهان گذران
- رباعي شماره 304: عقلي كه خلاف تو گزيدن نتوان
- رباعي شماره 305: يك شب غم هجران تو اي جان جهان
- رباعي شماره 306: گه سوي من آيي از لطيفي پويان
- رباعي شماره 307: آزار ترا گرچه نهادم گردن
- رباعي شماره 308: اندر دريا نهنگ بايد بودن
- رباعي شماره 309: در بند بلاي آن بت كش بودن
- رباعي شماره 310: تا چند ز سوداي جهان پيمودن
- رباعي شماره 311: اي ديده ز هر طرف كه برخيزد خس
- رباعي شماره 312: گر شاد نخواهي اين دلم شاد مكن
- رباعي شماره 313: فرمان حسود فتنهانگيز مكن
- رباعي شماره 314: تا با خودي ارچه همنشيني با من
- رباعي شماره 315: گه بردوزي به دامنم بر دامن
- رباعي شماره 316: اكنون كه ستد هواي تو داد از من
- رباعي شماره 317: گه يار شوي تو با ملامتگر من
- رباعي شماره 318: با من شب و روز گرم بودي به سخن
- رباعي شماره 319: اي چون گل نوشكفته برطرف چمن
- رباعي شماره 320: پندي دهمت اگر پذيري اي تن
- رباعي شماره 321: اي يار قلندر خراباتي من
- رباعي شماره 322: گر كرده بدي تو آزمون دل من
- رباعي شماره 323: بد كمتر ازين كن اي بت سيمينتن
- رباعي شماره 324: اي شاه چو لاله دارد از تو دشمن
- رباعي شماره 325: بي تير غمت پشت كمان دارم من
- رباعي شماره 326: غمهاي تو در ميان جان دارم من
- رباعي شماره 327: بختي نه كه با دوست درآميزم من
- رباعي شماره 328: اي بي سببي هميشه آزردهٔ من
- رباعي شماره 329: چون آمد شد بريدم از كوي تو من
- رباعي شماره 330: از عشوهٔ چرخ در امانم ز تو من
- رباعي شماره 331: دلها همه آب گشت و جانها همه خون
- رباعي شماره 332: در جنب گراني تو اي نوشتكين
- رباعي شماره 333: بهرام دواند هر دو جويندهٔ كين
- رباعي شماره 334: پار ارچه نميكرد چو كفرم تمكين
- حرف و
- رباعي شماره 335: آب ارچه نميرود به جويم با تو
- رباعي شماره 336: اي طالع سعد روح فرخنده به تو
- رباعي شماره 337: اي قامت سرو گشته كوتاه به تو
- رباعي شماره 338: آني كه عدو چو برگ بيدست از تو
- رباعي شماره 339: بي آنكه به كس رسيد پيوند از تو
- رباعي شماره 340: جز گرد دلم گشت نداند غم تو
- رباعي شماره 341: اي مفلس ما ز مجلس خرم تو
- رباعي شماره 342: اي بي تو دليل اشهب و ادهم تو
- رباعي شماره 343: چون موي شدم ز رشك پيراهن تو
- رباعي شماره 344: دل سوخته شد در تف انديشهٔ تو
- رباعي شماره 345: اي زلف و رخ تو مايهٔ پيشهٔ تو
- رباعي شماره 346: اي همت صد هزار كس در پي تو
- رباعي شماره 347: دل كيست كه گوهري فشاند بي تو
- رباعي شماره 348: چون آتش تيز بيقرارم بي تو
- رباعي شماره 349: اي عقل اگر چند شريفي دون شو
- رباعي شماره 350: اندر ره عشق دلبران صادق كو
- رباعي شماره 351: باز آن پسر چه زنخ خوش زن كو
- رباعي شماره 352: اي معتبران شهر واليتان كو
- حرف ه
- رباعي شماره 353: گفتي گله كردهاي ز من با كه و مه
- رباعي شماره 354: ما ذات نهاده بر صفاتيم همه
- رباعي شماره 355: گر بدگويي ترا بدي گفت اي ماه
- رباعي شماره 356: از بهر يكي بوس به دو ماه اي ماه
- رباعي شماره 357: با من ز دريچهاي مشبك دلخواه
- رباعي شماره 358: زين عالم بي وفا بپردازي به
- رباعي شماره 359: گر تو به صلاح خويش كم نازي به
- رباعي شماره 360: جز ياد تو دل بهر چه بستم توبه
- حرف ي
- رباعي شماره 361: با من دو هزار عشوه بفروختهاي
- رباعي شماره 362: در جامه و فوطه سخت خرم شدهاي
- رباعي شماره 363: اي آنكه تو رحمت خدايي شدهاي
- رباعي شماره 364: تا نقطهٔ خال مشك بر رخ زدهاي
- رباعي شماره 365: هر چند به دلبري كنون آمدهاي
- رباعي شماره 366: در حسن چو عشق نادرست آمدهاي
- رباعي شماره 367: خشنودي تو بجويم اي مولايي
- رباعي شماره 368: چون نار اگرم فروختن فرمايي
- رباعي شماره 369: گفتم كه ببرم از تو اي بينايي
- رباعي شماره 370: اي سوسن آزاد ز بس رعنايي
- رباعي شماره 371: تا تو ز درون وفاي او ميجويي
- رباعي شماره 372: غم كي خورد آنكه شادمانيش تويي
- رباعي شماره 373: بيزار شو از خود كه زيان تو تويي
- رباعي شماره 374: مردي كه براي دين سوارست تويي
- رباعي شماره 375: چون حمله دهي نيك سوارا كه تويي
- رباعي شماره 376: خود ماه بود چنين منور كه تويي
- رباعي شماره 377: روشنتر از آفتاب و ماهي گويي
- رباعي شماره 378: جايي كه نمودي آن رخ روحافزاي
- رباعي شماره 379: با خصم تو از پي تو اي دهر آراي
- رباعي شماره 380: در عشق تو اي شكر لب روح افزاي
- رباعي شماره 381: خود را چو عطا دهي فراوان مستاي
- رباعي شماره 382: در پيش خودم همي كني آنجابي
- رباعي شماره 383: شب را سلب روز فروزان كردي
- رباعي شماره 384: صد چشمه ز چشم من براندي و شدي
- رباعي شماره 385: اي رفته و دل برده چنين نپسندي
- رباعي شماره 386: اي دل منيوش از آن صنم دلداري
- رباعي شماره 387: در هر خم زلف مشكبيزي داري
- رباعي شماره 388: زان چشم چو نرگس كه به من در نگري
- رباعي شماره 389: گيرم كه غم هجر وصالم نخوري
- رباعي شماره 390: از نكتهٔ فاضلان به اندامتري
- رباعي شماره 391: گفتي كه چو راه آشنايي گيري
- رباعي شماره 392: باشد همه را چو بر ستارهٔ سحري
- رباعي شماره 393: راهي كه به انديشهٔ دل ميسپري
- رباعي شماره 394: هست از دم من هميشه چرخ اندر دي
- رباعي شماره 395: چون بلبل داريم براي بازي
- رباعي شماره 396: گشتم ز غم فراق ديبا دوزي
- رباعي شماره 397: در هجر تو گر دلم گرايد به خسي
- رباعي شماره 398: تا هشياري به طعم مستي نرسي
- رباعي شماره 399: در خدمت ما اگر زماني باشي
- رباعي شماره 400: تا چند ز جان مستمند انديشي
- رباعي شماره 401: اي عود بهشت فعل بيدي تا كي
- رباعي شماره 402: بيداد تو بر جان سنايي تا كي
- رباعي شماره 403: گر دنيا را به خاشهاي داشتمي
- رباعي شماره 404: مي خور كه ظريفان جهان را دردي
- رباعي شماره 405: گر آمدنم ز من بدي نامدمي
- رباعي شماره 406: گر من سر ناز هر خسي داشتمي
- رباعي شماره 407: گر من چو تو سنگين دل و ناخوش خومي
- رباعي شماره 408: اي شمع ترا نگفتم از ناداني
- رباعي شماره 409: اي آنكه مرا به جاي عقل و جاني
- رباعي شماره 410: پرسي كه ز بهر مجلس افروختني
- رباعي شماره 411: يك روز نباشد كه تو با كبر و مني
- رباعي شماره 412: گفتم چو لبي بوسه دهاي بيمعني
- رباعي شماره 413: تا مخرقه و راندهٔ هر در نشوي
- رباعي شماره 414: جز راه قلندر و خرابات مپوي
- رباعي شماره 415: گيرم كه مقدم مقالات شوي
- رباعي شماره 416: با هر تاري سوخته چون پود شوي
- رباعي شماره 417: بر خاك نهم پيش تو سر گر خواهي
- رباعي شماره 418: تا كي ز غم جهان اماني خواهي
- رباعي شماره 419: از خلق ز راه تيز گوشي نرهي
- رباعي شماره 420: تا شد صنما عشق تو همراه رهي
- رباعي شماره 421: اي شور چو آب كامه و تلخ چو مي
- حرف ا
- غزليات
- طريق التحقيق
- بسم الله الرحمن الرحيم
- اول ما خلق الله تعالي نوري
- مدح اميرالمومنين علي ع
- في قدوم الخضر
- در جواب حضرت خضر عليه السلام گويد
- در سؤال از عقل كل و جواب او
- در جواب عقل و سقيهم ربهم شراباً طهورا»
- در شكايت احوال
- هو الاول والآخروالظاهر والباطن وهو بكل شيء عليم
- في الشكايه
- في تخلص الممدوح و تلخيص الروح
- مفتاح ابواب الاسرار مصباح ارواح الابرار
- و لقد كرمنا بني آدم
- افحسبتم انما خلقناكم عبثاً
- اعدا عدوك نفسك التي بين جنبيك
- كما تعيشون تموتون وكما تموتون تحشرون
- حكايت
- قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها ويسفك الدماء
- قائد نفوس السالكين و نزهه قلوب المحققين
- ليسكمثله شيء و هو السميع البصير
- دع نفسك و تعال
- من عرف نفسه فقد عرف ربه
- حكايت
- ما رايت شيئاً !لا ورايت الله فيه
- صفت اصحاب الطريقه
- في مقعد صدق عند مليك مقتدر
- انما اموالكم واولادكم فتنه
- منهاج العارفين و معراج العاشقين
- خطوتان وقد وصل
- كل نفس ذائقة الموت ثم اليناترجعون
- في وحدانية الله تعالي
- حكايت
- **
- فصل در صفت عشق و محبت
- اولياء الله لايموتون ولكن ينتقلون من دار الي دار
- فصل در اثبات رؤيت الله تعالي
- لا تدركه الابصار وهو يدرك الابصار، طلب الهداية والتوفيق بالعمل الصالح
- در صفت كبر و عجب
- و ان عليك لعنتي الي يوم الدين
- فصل در مذمّت مرائي و ريائي
- الذين يذكرون الله قياماً وقعوداً و علي جنوبهم
- والذين جاهدوافينا لنهدينهم سبلنا، صدق الله
- شرف المؤمن استغناؤه عن الناس
- فصل في ترك الدنيا والاعراض عنه
- فصل في ذكر القلب والتخلص في العقل
- انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون
- فصل في التسليم
- كل يوم هو في شأن
- فصل في البلا
- اذا اراد الله بقوم خيراً ابتلاهم فصل في الضحي والبكاء
- كثرة الضحك تميت القلب
- فصل في الصبر والشكر
- مناجات در تنزيه و تقديس حضرت باري سبحانه تعالي
- الايمان نصفان نصفه صبر ونصفه شكر
- فصل في العافيه
- فاستقم كما اُمرت و من تاب معك
- در تنبيه غافل و مذمّت جاهل
- الوحدة خير من جليس السوء والجليس الصالح خير من الوحده
- اولئك كالانعام بل هم اضل واُولئك هم الغافلون
- خسر الدنيا و الآخرة ذلك هو الخسران المبين
- و ان منكم الا واردها كان علي ذلك حتماً مقضياً
- فصل در اكل و شرب
- فصل في الرزق
- يفعل الله مايشاء و يحكم مايريد
- يسئلونك عن الروح قل الروح منامرربي
- خطاب به خورشيد
- والشمس وضحيها والقمراذا تليها
- فصل في ذم الظلم
- حكايت
- الملك يبقي مع الكفر ولايبقي مع الظلم
- در فضيلت عدالت
- فصل في ختم الكتاب
- مدح سيد كائنات و خاتم المرسلين
- و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين
ديوان حكيم ابوالمجد مجدود بن آدم سنائي غزنوي
مشخصات كتاب
سرشناسه : سنايي مجدود بن آدم 473؟ - 525؟ق
عنوان و نام پديدآور : ديوان حكيم ابوالمجد مجدود بن آدم سنائي غزنوي با مقدمه و حواشي و فهرست بسعي و اهتمام مدرس رضوي
مشخصات نشر : تهران ابن سينا، 1341.
مشخصات ظاهري : قسز، 1232 ص نمونه
شابك : 500 ريال
وضعيت فهرست نويسي : فهرستنويسي توصيفي
يادداشت : واژه نامه.
يادداشت : كتابنامه به صورت زيرنويس.
يادداشت : نمايه.
شناسه افزوده : مدرس رضوي محمدتقي 1274-1365.
شماره كتابشناسي ملي : 185590
معرفي
ابوالمجد مجدود بن آدم متخلص به سنايي شاعر و عارف بزرگ و نامدار نيمهٔ دوم سده پنجم و نيمهٔ اول سدهٔ ششم هجري است. وي در سال 463 يا 473 هجري قمري در غزنين ديده به جهان گشود. چنانچه ازشعر سنايي برمي آيد او به تمام دانشهاي زمان خود آگاهي و آشنايي و در برخي تبحر و استاري داشته است. وي در سال 525 يا 535 هجري قمري در سن 62 سالگي درگذشت. از آثار وي غير از ديوان قصيده و غزل و تركيب و ترجيع و قطعه و رباعي، مثنويهاي وي معروف و بدين قرارند: مثنويهاي حديقةالحقيقه، طريق التحقيق، كارنامهٔ بلخ، سير العباد الي المعاد، عشق نامه و عقل نامه. سه مكتوب و يك رسالهٔ نثر نيز به وي نسبت داده اند.
ديوان اشعار
غزليات
حرف ا
غزل شماره 1: احسنت و زه اي نگار زيبا
احسنت و زه اي نگار زيبا****آراسته آمدي بر ما
امروز به جاي تو كسم نيست****كز تو به خودم نماند پروا
بگشاي كمر پياله بستان****آراسته كن تو مجلس ما
تا كي كمر و كلاه و موزه****تا كي سفر و نشاط صحرا
امروز زمانه خوش گذاريم****بدرود كنيم دي و فردا
من طاقت هجر تو ندارم****با تو چكنم به جز مدارا
غزل شماره 2: جمالت كرد جانا هست ما را
جمالت كرد جانا هست ما را****جلالت كرد ماها پست ما را
دل آرا ما نگارا چون تو هستي****همه چيزي كه بايد هست ما را
شراب عشق روي خرمت كرد****بسان نرگس تو مست ما را
اگر روزي كف پايت ببوسم****بود بر هر دو عالم دست ما را
تمناي لبت شوريده دارد****چو مشكين زلف تو پيوست ما را
چو صياد خرد لعل تو باشد****سر زلف تو شايد شست ما را
زمانه بند شستت كي گشايد****چو زلفين تو محكم بست ما را
غزل شماره 3: بندهٔ يك دل منم بند قباي ترا
بندهٔ يك دل منم بند قباي ترا****چاكر يكتا منم زلف دو تاي ترا
خاك مرا تا به باد بر ندهد روزگار****من ننشانم ز جان باد هواي ترا
كاش رخ من بدي خاك كف پاي تو****بوسه مگر دادمي من كف پاي ترا
گر بود اي شوخ چشم راي تو بر خون من****بر سر و ديده نهم رايت راي ترا
تير جفاي تو هست دلكش جان دوز من****جعبه ز سينه كنم تير جفاي ترا
بار نيامد دلم در شكن زلف تو****گر نه به گردن كشم بار بلاي ترا
بنده سنايي ترا بندگي از جان كند****گوي كلاه ترا بند قباي ترا
غزل شماره 4: باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را
باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را****باز بر خورشيد پوش آن جوشن شمشاد را
باز چون شاگرد مومن در پس تخته نشان****آن نكو ديدار شوخ كافر استاد را
ناز چون ياقوت گردان خاصگان عشق را****در ميان بحر حيرت لولو فرياد را
خويشتن بينان ز حسنت لافگاهي ساختند****هين ببند از غمزه درها كوي عشق آباد را
هر چه بيدادست بر ما ريز كاندر كوي داد****ما به جان پذرفته ايم از زلف تو بيداد را
گيرم از راه وفا و بندگي يك سو شويم****چون كنيم اي جان بگو اين عشق مادرزاد را
زين توانگر پيشگان چيزي نيفزايد ترا****كز هوس بردند بر سقف فلك بنياد را
قدر تو درويش داند ز آنكه او بيند مقيم****همچو كركس در هوا هفتاد در هفتاد را
خوش كن از يك بوسهٔ شيرين تر از آب حيات****چو دل و جان سنايي طبع فرخ زاد را
غزل شماره 5: باز تابي در ده آن زلفين عالم سوز را
باز تابي در ده آن زلفين عالم سوز را****باز آبي بر زن آن روي جهان افروز را
باز بر عشاق صوفي طبع صافي جان گمار****آن دو صف جادوي شوخ دلبر جان دوز را
باز بيرون تاز در ميدان عقل و عافيت****آن سيه پوشان كفر انگيز ايمان سوز را
سر برآوردند مشتي گوشه گشته چون كمان****باز در كار آر نوك ناوك كين توز را
روزها چون عمر بد خواه تو كوتاهي گرفت****پاره اي از زلف كم كن مايه اي ده روز را
آينه بر گير و بنگر گر تماشا بايدت****در ميان روي نرگس بوستان افروز را
لب ز هم بردار يك دم تا هم اندر تير ماه****آسمان در پيشت اندر جل كشد نوروز را
نوگرفتان را ببوسي بسته گردان بهر آنك****دانه دادن شرط باشد مرغ نو آموز را
بر شكن دام سنايي ز آن دو تا بادام از آنك****دام را