- مشخصات كتاب
- معرفي
- تركيببندها
- شمارهٔ ۱ : باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است
- شمارهٔ ۲ - دوازده بند در مرثيهٔ شاهنشاه مغفور شاه طهماسب صفوي انارالله برهانه
- شمارهٔ ۳ - من نتايج افكاره في مرثيهاخيهالصاحب الاجل الاكرام خواجه عبدالغني
- شمارهٔ ۴ - تركيب بند در رثاء
- شمارهٔ ۵ - وله في مرثيه امام حسين بن علي عليه التحية والثناء
- شمارهٔ ۶ - در منقبت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (ع)
- شمارهٔ ۷ - تركيب بند در مدح امام ثامن ضامن علي بن موسيالرضا عليه التحية والثناء
- شمارهٔ ۸ - اين مرثيه را جهت افصح البغاء سيد حسين روضه خوان گفته
- شمارهٔ ۹ - في مرثيه محمد قلي ميرزا غفرالله ذنوبه
- غزليات
- حرف ا
- غزل شماره 1: زلف و قد راست اي بت سركش چشم و رخت راست اي گل رعنا
- غزل شماره 2: بعد هزار انتظار اين فلك بي وفا
- غزل شماره 3: من از رغم غزالي شهسواري كردهام پيدا
- غزل شماره 4: درخشان شيشهاي خواهم مي رخشان در و پيدا
- غزل شماره 5: اي ز دل رفته كه دي سوختي از ناز مرا
- غزل شماره 6: كسي ز روي چنان منع چون كند ما را
- غزل شماره 7: كه زد بر ياري ما چشم زخمي اي چنين يارا
- غزل شماره 8: چو بر زندانيان راني سياست ياد كن ما را
- غزل شماره 9: مبين به چشم كم اي شوخ نازنين ما را
- غزل شماره 10: صبح آن كه داشت پيش تو جام شراب را
- غزل شماره 11: هرزه نقاب رخ مكن طرهٔ نيم تاب را
- غزل شماره 12: بر رخ پر عرق مكش سنبل نيم تاب را
- غزل شماره 13: اگر دل بر صف مژگان سياهي ميزند خود را
- غزل شماره 14: جهان آرا شدي چون ماه و ننمودي به من خود را
- غزل شماره 15: اي نگهت تيغ تيز غمزهٔ غماز را
- غزل شماره 16: چنين است اقتضا رعنائي قد بلندش را
- غزل شماره 17: شب كه ز گريه ميكنم دجله كنار خويش را
- غزل شماره 18: گر بهم ميزدم امشب مژهٔ پر نم را
- غزل شماره 19: چو دي ز عشق من آگه شد و شناخت مرا
- غزل شماره 20: شوق درون به سوي دري ميكشد مرا
- غزل شماره 21: روزگاري كه رخت قبلهٔ جان بود مرا
- غزل شماره 22: چو افكنده ببيند در خون تنم را
- غزل شماره 23: به افسون محو كردي شكوههاي بيكرانم را
- غزل شماره 24: جان بر لب و ز يار هزار آرزو مرا
- غزل شماره 25: بگو اي باد آن سر خيل رعنا پادشاهان را
- غزل شماره 26: مالك المك شوم چون ز جنون هامون را
- غزل شماره 27: شوم هلاك چو غيري خورد خدنگ تو را
- غزل شماره 28: با چنين جرمي نراندم از دل ويران تو را
- غزل شماره 29: گر به تكليف لب جام به لب سوده تو را
- غزل شماره 30: درهمي گرم غضب كرده نگاه كه تو را
- غزل شماره 31: حوصله كو كه دل دهم عشق جنون فزاي را
- غزل شماره 32: برين در ميكشند امشب جهانپيما سمندي را
- غزل شماره 33: نشانده شام غمت گرد دل سپاهي را
- غزل شماره 34: تا همتم به دست طلب زد در بلا
- غزل شماره 35: گشته در راهت غبار آلود روي زرد ما
- غزل شماره 36: سروي از يزد گذر كرد به كاشانهٔ ما
- غزل شماره 37: فرمود مرا سجدهٔ خويش آن بت رعنا
- غزل شماره 38: اي گوهر نام تو تاج سر ديوانها
- غزل شماره 39: به صد انديشه افكند امشبم آن تيز ديدنها
- غزل شماره 40: عجب گيرنده راهي بود در عاشق ربائيها
- حرف ب
- غزل شماره 41: ديشبش در خواب ديدم با رخ چون آفتاب
- غزل شماره 42: اي زير مشق سر خط حسن تو افتاب
- غزل شماره 43: برشكن طرف كله چون بفكني از رخ نقاب
- غزل شماره 44: همچو شمعم هست شبها بيرخ آن آفتاب
- غزل شماره 45: حسن روزافزون نگر كان خسرو زرين طناب
- غزل شماره 46: نامسلمان پسري خون دلم خورد چو آب
- غزل شماره 47: نيست امروز شكست دلم از چشم پرآب
- غزل شماره 48: رخش در غير و چشم التفاتش در من است امشب
- غزل شماره 49: خيالش را به نوعي انس در جان من است امشب
- غزل شماره 50: بزم پر فتنه از آن طرز نگاهست امشب
- غزل شماره 51: وصلم نصيب شد ز مددكاري رقيب
- حرف ت
- غزل شماره 52: يگانهاي در دل ميزند به دست ارادت
- غزل شماره 53: چو هجر راه من تشنه در سراب انداخت
- غزل شماره 54: دور بر بسترم از هجر تو رنجور انداخت
- غزل شماره 55: آن كه آيينهٔ صنع از روي نيكوي تو ساخت
- غزل شماره 56: داغ بر دست خود آن شوخ چو در صحبت سوخت
- غزل شماره 57: هلالي بودي اول صد بلند اختر هوادارت
- غزل شماره 58: اين چه چوگان سر زلف و چه گوي ذقن است
- غزل شماره 59: دوستم با تو به حدي كه ز حد بيرونست
- غزل شماره 60: نخل قد خم گشته كه پرورده دردست
- غزل شماره 61: باز اين چه زلف از طرف رخ نمودن است
- غزل شماره 62: زخم جفاي يار كه بر سينه مرهم است
- غزل شماره 63: كنون كه خنجر بيداد يار خونريز است
- غزل شماره 64: زان آستان كه قبلهٔ ارباب دولت است
- غزل شماره 65: به عزم رقص چو آن فتنه زمين برخاست
- غزل شماره 66: چون دم جان دادنم آهي ز جانان برنخاست
- غزل شماره 67: رخت كه صورت صنع آشكار از آن پيداست
- غزل شماره 68: با من بدي امروز زاطوار تو پيداست
- غزل شماره 69: گوي ميدان محبت سر اهل نظر است
- غزل شماره 70: تو را بسوي رقيبان گذار بسيار است
- غزل شماره 71: با خط آن سلطان خوبان را جمالي ديگر است
- غزل شماره 72: آهوي چشم بتان چشم تو را نخجير است
- غزل شماره 73: خط ز رخت سر كشيد سركشي اي گل بس است
- غزل شماره 74: از اشگ گرم چشم ترم كان آتش است
- غزل شماره 75: اين صيد هنوز نيم رام است
- غزل شماره 76: نقد غمت كه حاصل دنيا و دين ماست
- غزل شماره 77: بر درت كانجا سياست مانع از داد من است
- غزل شماره 78: روي تو كه اختر زمين است
- غزل شماره 79: پاي يكي به علت ادبار نارواست
- غزل شماره 80: غمزه كز قوت حسنت دو كمان ساخته است
- غزل شماره 81: آن كه بزم غير را روشن چو گلشن كرده است
- غزل شماره 82: حرف عشقت مگر امشب ز يكي سرزده است
- غزل شماره 83: از عاشقان حوالي آن خانه پر شده است
- غزل شماره 84: امشب دگر حريف شرابت كه بوده است
- غزل شماره 85: كمر به كين تو اي دل چو يار جاني بست
- غزل شماره 86: چو ناز او به ميان تيغ دلستاني بست
- غزل شماره 87: گفتمش تير تو خواهد به دل زار نشست
- غزل شماره 88: منتظري عمرها گر بگذاري نشست
- غزل شماره 89: آن چه هر شب بگذرد از چرخ فرياد منست
- غزل شماره 90: دوست با من دشمن و با دشمن من گشته دوست
- غزل شماره 91: نهال گلشن دل نخل نو رسيدهٔ اوست
- غزل شماره 92: حكمي كه همچو آب روان در ديار اوست
- غزل شماره 93: گل چهرهاي كه مرغ دلم صيد دام اوست
- غزل شماره 94: حسن كه تابان ز سراپاي توست
- غزل شماره 95: مهر كه سرگرم مه روي توست
- غزل شماره 96: مدعي كه آتش اعراض فروزندهٔ توست
- غزل شماره 97: امشب اي شمع طرب دوست كه همخانهٔ توست
- غزل شماره 98: گرچه بيش از حد امكان التفات يار هست
- غزل شماره 99: دلت امروز به جا نيست دگر چيزي هست
- غزل شماره 100: در ظل همائي كه بر او ميل جهاني است
- غزل شماره 101: اي پري غم نيست گر مثل منت ديوانه ايست
- غزل شماره 102: درهم است آن بت طناز نميدانم چيست
- غزل شماره 103: اي در درون جان ز دل من كرانه چيست
- غزل شماره 104: مطرب بگو كه اين تري و اين ترانه چيست
- غزل شماره 105: گر بداني كه گرفتار كمندت دل كيست
- غزل شماره 106: رفته مهر از شكرت در شكرستان تو كيست
- غزل شماره 107: شب يلداي غمم را سحري پيدا نيست
- غزل شماره 108: هركس نكرد ترك سر از اهل درد نيست
- غزل شماره 109: گرچه قرب درگهت حدمن مهجور نيست
- غزل شماره 110: بيتصرف حسن را در هيچ دل تاثير نيست
- غزل شماره 111: گرچه پاي بندي عشق تو بيزنجير نيست
- غزل شماره 112: گر با توام ز ديدن غيرم گزير نيست
- غزل شماره 113: با بد آموزت مگر قانون الفت ساز نيست
- غزل شماره 114: هرچند خون عاشق بيدل حلال نيست
- غزل شماره 115: چون تو سروي در جهان اي نازنين اندام نيست
- غزل شماره 116: اي گل امروز اداهاي تو بيچيزي نيست
- غزل شماره 117: درين كز دل بدي با من شكي نيست
- غزل شماره 118: آينهٔ جان به جز آن روي نيست
- غزل شماره 119: تير او تا به سرا پردهٔ دل ماوا داشت
- غزل شماره 120: گرچه بر رويم در لطف از توجه بازداشت
- غزل شماره 121: آن شاه ملك دل ستم از من دريغ داشت
- غزل شماره 122: بس كه مجنون الفتي با مردم دنيا نداشت
- غزل شماره 123: خاطري جمع ز شبه آن كه تو ميداني داشت
- غزل شماره 124: بعد چندين انتظار آن مه به خاك ما گذشت
- غزل شماره 125: فغان كه همسفر غير شد حبيب و برفت
- غزل شماره 126: ناله چندان ز دلم راه فلك دوش گرفت
- غزل شماره 127: بردوش آن قدر دل من بار غم گرفت
- غزل شماره 128: حسن پري جلوه كرد ديو جنونم گرفت
- غزل شماره 129: بود شهري و مهي آن نيز محمل بست و رفت
- غزل شماره 130: يارم طريق سركشي از سر گرفت و رفت
- غزل شماره 131: شهريار من مرا پابست هجران كرد و رفت
- غزل شماره 132: با رقيب آمد و اين غمكده را در زد و رفت
- غزل شماره 133: خاست غوغائي و زيبا پسري آمد و رفت
- غزل شماره 134: چابكسواري آمد و لعبي نمود و رفت
- غزل شماره 135: زانطره دل سوي ذقنت رفته رفته رفت
- غزل شماره 136: بيپرده برآئي چو به صحراي قيامت
- غزل شماره 137: زين نقشخانه كي من ديوانه جويمت
- غزل شماره 138: كدام سرو ز سنبل نهاده بند به پايت
- غزل شماره 139: به قصد جان من در جلوه آمد قد رعنايت
- غزل شماره 140: زهي گشوده كمند بلا سلاسل مويت
- حرف ث
- حرف ج
- حرف ح
- حرف خ
- حرف د
- غزل شماره 156: چو يار تيغ ستيز از نيام كين بدر آرد
- غزل شماره 157: رفتي جهان پناها اقبال رهبرت باد
- غزل شماره 158: زندگاني بي غم عشق بتان يكدم مباد
- غزل شماره 159: شهريارا صاحبا رفتي خدا يار تو باد
- غزل شماره 160: دل مايل تو شد كه سيه رو چو ديده باد
- غزل شماره 161: تا اختيار خود به رقيب آن نگار داد
- غزل شماره 162: خلل به دولت خان جهانستان مرساد
- غزل شماره 163: روزگاري رفت و از ما نامدت يك بار ياد
- غزل شماره 164: چو تو را به قصد جولان سم بادپا بجنبد
- غزل شماره 165: نخواهم از جمال عالم آشوبت نقاب افتد
- غزل شماره 166: دلي دارم كه از تنگي درو جز غم نميگنجد
- غزل شماره 167: دلم از غمش چه گويم كه ره نفس ندارد
- غزل شماره 168: فضاي كلبهٔ فقر آن قدر صفا دارد
- غزل شماره 169: تني زلالوش آن سرو گل قبا دارد
- غزل شماره 170: سبكجولان سمندي كان پري در زير ران دارد
- غزل شماره 171: به پيش اختر حسن تو مهر تاب ندارد
- غزل شماره 172: كدام صحبت پنهان تو را چنين دارد
- غزل شماره 173: ديگر كه هواي گل خود روي تو دارد
- غزل شماره 174: طبيب من ز هجر خود مرارنجور ميدارد
- غزل شماره 175: مرا خيال تو شبها به خواب نگذارد
- غزل شماره 176: چند عمرم در شب هجران به ماتم بگذرد
- غزل شماره 177: بس كه روز و شبم از دل سپه غم گذرد
- غزل شماره 178: شبي كه بر دلم آن ماه پاره ميگذرد
- غزل شماره 179: روز محشر كه خدا پرسش ما خواهد كرد
- غزل شماره 180: فلك به من نفسي گرچه سر گرانش كرد
- غزل شماره 181: چون طلوع آن آفتاب از مطلع اقبال كرد
- غزل شماره 182: از جيب حسن سرو قدي سر بدر نكرد
- غزل شماره 183: آن پري بگذشت و سوي ما نگاهي هم نكرد
- غزل شماره 184: جدائي تو هلاكم ز اشتياق تو كرد
- غزل شماره 185: كه گمان داشت كه روزي تو سفر خواهي كرد
- غزل شماره 186: دي باد چو بوي تو ز بزم دگر آورد
- غزل شماره 187: بهتر است از هرچه دهقان در چمن ميپرورد
- غزل شماره 188: اگر لطفت ز پاي اشك و آهم شعله برگيرد
- غزل شماره 189: اجل خواهم مزاج خوي آن بيدادگر گيرد
- غزل شماره 190: چو ممكن نيست كانمه پاسبان محفلم سازد
- غزل شماره 191: چراغي آمد و بر آفتاب پهلو زد
- غزل شماره 192: خوش آن شبي كه ز رويش نقاب برخيزد
- غزل شماره 193: چو عشق كوس سكون از گران عياري زد
- غزل شماره 194: چو گريم بي تو اشگم از بن مژگان فرو ريزد
- غزل شماره 195: به وجود پاكت شه من ز بدان گزندي نرسد
- غزل شماره 196: خنك آن نسيم بشارتي كه ز غايب از نظري رسد
- غزل شماره 197: زخم او يكبارگي امروز بر جان ميرسد
- غزل شماره 198: گفتم تو را متاعي بهتر ز ناز باشد
- غزل شماره 199: ز بس كان جنگجو را احتزاز از صلح من باشد
- غزل شماره 200: به رهي كان سفري سرو روان خواهد شد
- غزل شماره 201: بيوفا يارا وفا و ياريت معلوم شد
- غزل شماره 202: هيچ ميگويي اسيري داشتم حالش چه شد
- غزل شماره 203: هر خون كه از درون ز دل مبتلا چكد
- غزل شماره 204: دلا گذشت شب هجر و يار از سفر آمد
- غزل شماره 205: دلا نخل امل بنشان كه باز آن سروناز آمد
- غزل شماره 206: چو تير غمزه افكندي به جان ناتوان آمد
- غزل شماره 207: كمان ناز به زه نازنين سوار من آمد
- غزل شماره 208: دم جاندان آن بت بر سرم با تيغ كين آمد
- غزل شماره 209: گه رفتن آن پري رو بوداع ما نيامد
- غزل شماره 210: زلفش مرا به كوشش خود ميكشد به بند
- غزل شماره 211: يار بيدردي غير و غم ما ميداند
- غزل شماره 212: اي گل به كس اين خوبي بسيار نميماند
- غزل شماره 213: بهترين طاقي كه زير طاق گردون بستهاند
- غزل شماره 214: يك جهان شوخي به يك عالم حيا آميختند
- غزل شماره 215: يك دلان خوش دلي از فتح سلطان يافتند
- غزل شماره 216: دي همايون خبري مژده دهانم دادند
- غزل شماره 217: عاشقان نرد محبت چو به دلبر بازند
- غزل شماره 218: حسن روزافزون او ترسم جهان برهم زند
- غزل شماره 219: گر از جمال جهانتاب او نقاب كشند
- غزل شماره 220: بلا به من كه ندارم غم بقا چكند
- غزل شماره 221: گر بر من آرميده سمندش گذر كند
- غزل شماره 222: آه از آن لحظه كه مجلس به غضب در شكند
- غزل شماره 223: چون باز خواهد كز طلب جوينده را دور افكند
- غزل شماره 224: هر كسي چيزي به پاي آن پسر مي افكند
- غزل شماره 225: خدا اگر چه ز پاكان دعا قبول كند
- غزل شماره 226: چشمت چو شهر غمزه را آرايش مژگان كند
- غزل شماره 227: عاشق از حسرت ديدار تو آهي نكند
- غزل شماره 228: عجب كه دولت من بيبقائيي نكند
- غزل شماره 229: لعل تو رد شكست من زمزمه بس نميكند
- غزل شماره 230: آخر اي پيمان گسل ياران به ياران اين كنند
- غزل شماره 231: آسودگان چو نشئه درد آرزو كنند
- غزل شماره 232: دل وجان و سرو تن گر به فداي تو شوند
- غزل شماره 233: رندان كه نقد جان به مي ناب ميدهند
- غزل شماره 234: ملامت گو كه گاهي همچو ماه از روزنت بيند
- غزل شماره 235: ديشب كه بر لبت لب جام شراب بود
- غزل شماره 236: امشب كه چشم مست تو در مهد خواب بود
- غزل شماره 237: دي صبح دم كه عارض او بينقاب بود
- غزل شماره 238: همنشين امشب اگر آن بت چنين خواهد بود
- غزل شماره 239: دوش چشمم هم به خواب از فكر و هم بيدار بود
- غزل شماره 240: گنج وصل او به چون من بيوفائي حيف بود
- غزل شماره 241: مهي كه شمع رخش نور ديدهٔ من بود
- غزل شماره 242: دردا كه وصل يار به جز يك نفس نبود
- غزل شماره 243: گر شود پامال هجر اين تن همان گيرم نبود
- غزل شماره 244: دي به شيرين عشوه هر دم سوي من ديدن چه بود
- غزل شماره 245: دي ز شوخي بر من آن توسن دوانيدن چه بود
- غزل شماره 246: يك دم اي سرو ز غمهاي تو آزاد كه بود
- غزل شماره 247: جز من آن كس كه به وصل تو نشد شاد كه بود
- غزل شماره 248: در شكار امروز صيد آهوان او كه بود
- غزل شماره 249: بر هر دلي كه بند نهاد از نگاه خود
- غزل شماره 250: سيه چشمي كه شادم داشت گاهي از نگاه خود
- غزل شماره 251: ز بس كه نور ز حسن تو در جهان بدود
- غزل شماره 252: اول منزل عشقست بيابان فنا
- غزل شماره 253: دست به دست همچو گل آن بت مست ميرود
- غزل شماره 254: آن كه اشگم از پيش منزل به منزل ميرود
- غزل شماره 255: باز ما را جان به استقبال جانان ميرود
- غزل شماره 256: آن مه كه صورتش ز مقابل نميرود
- غزل شماره 257: از بادهٔ لاله تو چو در ژاله ميرود
- غزل شماره 258: اگر شراب خوري صد جگر كباب شود
- غزل شماره 259: پيش او نيك و بد عاشق اگر ظاهر شود
- غزل شماره 260: چو كار به رغم از اميد وصل تنگ شود
- غزل شماره 261: چشمم چو روز واقعه در خواب ميشود
- غزل شماره 262: حسن را گر ناز او كالاي دكان ميشود
- غزل شماره 263: رهي دارم كه از دوري به پايان دير ميآيد
- غزل شماره 264: صبا از كشور آن پاكدامان دير ميآيد
- غزل شماره 265: به گوشم مژدهٔ وصل از در و ديوار ميآيد
- غزل شماره 266: سخن كز حال خود گويم ز حرفم بوي درد آيد
- غزل شماره 267: به خاكم آن بت اگر با رقيب درگذر آيد
- غزل شماره 268: ز خانه ماه به ماه آفتاب من بدر آيد
- غزل شماره 269: قضا از آسمان هرگه در بيداد بگشايد
- غزل شماره 270: غمزهاش دست چو بر غارت جان بگشايد
- غزل شماره 271: ازين ليلي و شانم خاطر ناشاد نگشايد
- غزل شماره 272: گر از درج دهانش دم زنم از من به تنگ آيد
- غزل شماره 273: خوش آن بيداد كز فرياد من جانان برون آيد
- غزل شماره 274: به اقبال از سفر چون مركب آن نازنين آيد
- غزل شماره 275: به قد فتنه گر چون در خرام آن نازنين آيد
- غزل شماره 276: چو غافل از اجل صيدي سوي صياد ميآيد
- غزل شماره 277: به مرگ كوه كن كزوي المها ياد ميآيد
- غزل شماره 278: با وجود آن كه پيوند آن پري از من بريد
- غزل شماره 279: عرق از برگ گل انگيختنش را نگريد
- غزل شماره 280: قاصد رساند مژده كه جانان ما رسيد
- غزل شماره 281: سرو خرامان من طره پريشان رسيد
- غزل شماره 282: ز خواب ديده گشاد وز رخ نقاب كشيد
- غزل شماره 283: زاهدان منع ز دير و مي نابم مكنيد
- غزل شماره 284: خبر از رفتن آن سرو روانم مدهيد
- حرف ذ
- حرف ر
- غزل شماره 288: بس كه چون باران نيسان اي سحاب خوش مطر
- غزل شماره 289: بر مه روي تو خط مشگ بار
- غزل شماره 290: چنين كه من ز تو خود را نمودهام بيزار
- غزل شماره 291: تا شده اي گل به تو اغيار يار
- غزل شماره 292: زهي ز سلطنتت روزگار منت دار
- غزل شماره 293: افكنده ره به كلبهٔ درويش خاكسار
- غزل شماره 294: پيشت از سهوي كه كردم اي خديو كامكار
- غزل شماره 295: تا به سر منزل چشمم كني اي سرو گذار
- غزل شماره 296: زين بيشتر ركاب ستم سر گران مدار
- غزل شماره 297: اي طور تو را جهان خريدار
- غزل شماره 298: دانم اگر از دلبري قانع به جاني اي پسر
- غزل شماره 299: دور از تو خاك ره ز جنون ميكنم به سر
- غزل شماره 300: شطرنج صحبت من و آن مايهٔ سرور
- حرف ز
- غزل شماره 301: عشق كهن به كوي تو ميآردم هنوز
- غزل شماره 302: زهي ربوده لعل تو صد فسون پرداز
- غزل شماره 303: لشگر عشقت سياهي ميكند از دور باز
- غزل شماره 304: يك صبح ببام آي و ز رخ پرده برانداز
- غزل شماره 305: آفت من يك نگه زان نرگس مستانه ساز
- غزل شماره 306: اي هنوزت مژه از صف شكني بر سر ناز
- غزل شماره 307: اي از مي غرور تو لبريز جام ناز
- غزل شماره 308: ناصحا از سر بالين من اين پند ببر
- غزل شماره 309: دوش گر بزمم گذر كرد آن مه مجلس فروز
- غزل شماره 310: دوش سرگرم از وثاق آن كوكب گيتي فروز
- غزل شماره 311: حسن را تكيهگه آن طرف كلاهست امروز
- غزل شماره 312: به من كه آتش عشقش نكرده دود هنوز
- غزل شماره 313: ز عنبر آتش حسنت نكرده دود هنوز
- غزل شماره 314: دل در بدن كباب و مرا ديده تر هنوز
- غزل شماره 315: مردم و بر دل من باز غم يار هنوز
- غزل شماره 316: ز دور ياسمنت سبزه سر نكرده هنوز
- غزل شماره 317: اي در زمان خط تو بازار فتنه تيز
- غزل شماره 318: بزم كين آرا و در ساغر مي بيداد ريز
- حرف س
- غزل شماره 319: عقل در ميدان عشق آهسته ميراند فرس
- غزل شماره 320: با من از ابناي عالم دلبري مانده است و بس
- غزل شماره 321: آخر اي بيرحم حال ناتوان خود بپرس
- غزل شماره 322: اي پري راه ديار آن پري پيكر بپرس
- غزل شماره 323: آن قدر شوق گل روي تو دارم كه مپرس
- غزل شماره 324: باز آشفتهام از خوي تو چندان كه مپرس
- غزل شماره 325: اي سنگ دل ز پرسش روز جزا بترس
- غزل شماره 326: خموشيت گره افكند در دل همه كس
- حرف ش
- غزل شماره 327: آمد ز خانه بيرون در بر قباي زركش
- غزل شماره 328: شبي كه ميفكند بي تو در دلم الم آتش
- غزل شماره 329: هرتار كه در طره عنبر شكن استش
- غزل شماره 330: محل گرمي جولان بزير سرو بلندش
- غزل شماره 331: رخش شمعي است دود آن كمند عنبر آلودش
- غزل شماره 332: ز دل دودي بلند آويخته زلف نگون سارش
- غزل شماره 333: ز مهيست داغ بر دل كه نديدهام هنوزش
- غزل شماره 334: اي به ستم دل تو خوش تيغ بكش مرا بكش
- غزل شماره 335: بيش ازين منت وصل و از رخ آن ماه مكش
- غزل شماره 336: صد سال ز من دارد اگر هجر نهانش
- غزل شماره 337: هزارگونه متاع است ناز را به دكانش
- غزل شماره 338: آن شاه حسن بين و به تمكين نشستنش
- غزل شماره 339: بزم برهم زدهاي اي دل بر خشم به جوش
- غزل شماره 340: ز خانه تاخت برون كرده ساغري دو سه نوش
- غزل شماره 341: سحر به كوچه بيگانهاي فتادم دوش
- غزل شماره 342: آهوي او كه بود بيشه دل صيدگهش
- غزل شماره 343: به عزم رقص چون در جنبش آيد نخل بالايش
- غزل شماره 344: مهي كه زينت حسنست گرمي خويش
- غزل شماره 345: پري وشي دل ديوانه ميكشد سويش
- غزل شماره 346: مباش اي مدعي خوش دل كه از من رنجه شد خويش
- حرف ص
- حرف ض
- حرف ط
- حرف ظ
- حرف ع
- حرف غ
- حرف ف
- حرف ق
- حرف ك
- حرف گ
- حرف ل
- غزل شماره 382: صداميد از تو داشتم در دل
- غزل شماره 383: اي جمالت قبلهٔ جان ابرويت محراب دل
- غزل شماره 384: رسيد باز طپاننده كبوتر دل
- غزل شماره 385: زدي به دست ارادت چو حلقه بر در دل
- غزل شماره 386: گر پا نهي ز لطف به مهمانسراي دل
- غزل شماره 387: گشته در عشق كار من مشكل
- غزل شماره 388: اي دهانت را موكل خضر خط بر سلسبيل
- حرف م
- غزل شماره 389: گر پردهٔ گردون ز سرشگم نكشد نم
- غزل شماره 390: اگر دوري ز من در آرزويت زار ميميرم
- غزل شماره 391: خانهٔ دوري دل از همه پرداختهام
- غزل شماره 392: لب پر سوال بر سر راهي نشستهام
- غزل شماره 393: بس كه چشم امشب به چشم عشوهسازش داشتم
- غزل شماره 394: بر سر كوي تو هرگاه كه پيدا گشتم
- غزل شماره 395: من شيدا چرا از عقل و دين يك باره برگشتم
- غزل شماره 396: چون من به در هجر ز بيداد تو رفتم
- غزل شماره 397: ز خاك كوي تو گريان سفر گزيدم و رفتم
- غزل شماره 398: تو چون رفتي به سلطان خيالت ملك دل دادم
- غزل شماره 399: دي به دنبال يكي كبك خرام افتادم
- غزل شماره 400: زخم نگهت نهفته خوردم
- غزل شماره 401: ز كج بيني به زلفت نسبت چين ختن كردم
- غزل شماره 402: به مجلس بحث از آن خصمانه اغيار ميكردم
- غزل شماره 403: به بزمش دوش رنگآميزي بسيار ميكردم
- غزل شماره 404: اي شمع بتان تا كي بر گرد درت گردم
- غزل شماره 405: براي نيم نگاهي چو عذر خواه تو گردم
- غزل شماره 406: در بزم چون به كين تو غالب گمان شدم
- غزل شماره 407: بهر دعا از درت چون به درون آمدم
- غزل شماره 408: ز لطف و قهر او و در خندهاي گريه آلودم
- غزل شماره 409: باز سرگشتهٔ مژگان سيهي گرديدم
- غزل شماره 410: چون متاع دو جهان را به خرد سنجيدم
- غزل شماره 411: به هجران كرده بودم خو كه ناگه روي او ديدم
- غزل شماره 412: هوسم رخ به رخ شاه خيال تو نشاند
- غزل شماره 413: شبي كان سرو سيم اندام را درخواب ميديدم
- غزل شماره 414: به خود دوشينه لطفي از اداي يار فهميدم
- غزل شماره 415: ساز خروش كرده دل ناز پرورم
- غزل شماره 416: اگر ميبينمت با غير غيرت ميكشد زارم
- غزل شماره 417: به صلح يار در هر انجمن ميخواند اغيارم
- غزل شماره 418: ز بس كه مهر تو با اين و آن يقين دارم
- غزل شماره 419: من آنم كه جز عشق كاري ندارم
- غزل شماره 420: به سينه داغ نهاني كه داشتم ز تو دارم
- غزل شماره 421: من منفعل كه پيشت دو جهان گناه دارم
- غزل شماره 422: خوش آن ساعت كه خندان پيشت اي سيمين بدن ميرم
- غزل شماره 423: من كه از ادعيه خوانان دگر ممتازم
- غزل شماره 424: به بزم او حريفان را ز مستي دست و پا بوسم
- غزل شماره 425: اي هزارت چشم در هر گوشه سرگردان چشم
- غزل شماره 426: افكن گذر به كلبه ما تا بهم رسد
- غزل شماره 427: كو اجل تا من نقاب تن ز جان خود كشم
- غزل شماره 428: رسيد نغمه اي از بادهنوشي تو به گوشم
- غزل شماره 429: گر من به مردن دل نهم آسوده جاني را چه غم
- غزل شماره 430: به دشمن يارئي در قتل خود از يار ميفهمم
- غزل شماره 431: به فنا بنده رهي ميدانم
- غزل شماره 432: من نه مجنونم كه خواهم روي در صحرا كنم
- غزل شماره 433: دور از تو بر روي بتان چون چشم پرخون افكنم
- غزل شماره 434: بس كه هميشه در غمت فكر محال ميكنم
- غزل شماره 435: زين گونه چو در مشق جنون حلقه چو نونم
- غزل شماره 436: گر شود ريش درون رخنه گر بيرونم
- غزل شماره 437: ز دستت جيب گل پيراهنانرا چاك ميبينم
- غزل شماره 438: دل خود را هنوز اندر تمناي تو ميبينم
- غزل شماره 439: از سر كوي تو با صدگونه سودا ميروم
- غزل شماره 440: گرچه ناچار از درت اي سرو رعنا ميروم
- غزل شماره 441: مفتون چشم كم نگه پر فتنهات شوم
- غزل شماره 442: كو دل كه محو نرگس جادو فنت شوم
- غزل شماره 443: وصل كو تا بينياز از وصل آن دلبر شوم
- غزل شماره 444: خوش آن كه هم زبان به تو شيرين بيان شوم
- غزل شماره 445: مهر بيگانگي آغاز تو را بنده شوم
- غزل شماره 446: منم آن گدا كه باشد سر كوي او پناهم
- غزل شماره 447: تو به زور حسن ايمن مشو از سپاه آهم
- غزل شماره 448: به من حيفست شمشير سياستدار عبرت هم
- غزل شماره 449: آن شوخ جانان آشنا سوزد دل بيگانه هم
- غزل شماره 450: بس كه ما از روي رسوائي نقاب افكندهام
- غزل شماره 451: ما به عهدت خانهٔ دل از طرب پرداختيم
- غزل شماره 452: بس كه مانديم به زنجير جنون پير شديم
- غزل شماره 453: تو كشيده تيغ و مرا هوس كه ز قيد جان برهانيم
- غزل شماره 454: همچو شمع از مجلست گريان و سوزان ميرويم
- غزل شماره 455: چو نتوانم به مردم قصه آن بيوفا گويم
- حرف ن
- غزل شماره 456: مرا صيد افكني زد زخم و بند افند در گردن
- غزل شماره 457: پا چون كشم ز كوي تو كانجا زمان زمان
- غزل شماره 458: بس كه به من زر فشاند دست زرافشان خان
- غزل شماره 459: زهي ز دست كرم گسترت كرم باران
- غزل شماره 460: رويت كه هست صورت چين شرمسار از آن
- غزل شماره 461: تا به كي جان كسي دل بري از هيچ كسان
- غزل شماره 462: صبا تحيت بلبل به بوستان برسان
- غزل شماره 463: اي صبا درد من خسته به درمان برسان
- غزل شماره 464: تا بر سپهر از زر انجم بود نشان
- غزل شماره 465: آمدم با نالههاي زار هم دم هم چنان
- غزل شماره 466: شد پرده درم سوز درون از تو چه پنهان
- غزل شماره 467: اي نگاهت آهوان را گرم بازي ساختن
- غزل شماره 468: شغل دهقان چيست ز آب و گل نهال انگيختن
- غزل شماره 469: رخت را آفتاب سايهگستر ميتوان گفتن
- غزل شماره 470: گرچه در ديدهٔتر جاي تو نتوان كردن
- غزل شماره 471: فتنه ميخيزد از آن تركانه دامن برزدن
- غزل شماره 472: روز من زان زلف ميدانم سيه خواهد شدن
- غزل شماره 473: اي ابرويت به وقت اشارت زبان حسن
- غزل شماره 474: اي تو نكرده جز جفا آن چه نكردهاي بكن
- غزل شماره 475: چون شدم صيدت به گيسوي خودت دربند كن
- غزل شماره 476: در پرده عشق آهنگ زد اي فتنه قانون ساز كن
- غزل شماره 477: بيا اي عشق تمكين مرا از گرد ره بشكن
- غزل شماره 478: گفتمش دم به دم آزار دل زار مكن
- غزل شماره 479: اي پارساي كعبه رو عزم سر آن كو مكن
- غزل شماره 480: چون نمودي رخ به من يك لحظه بدخوئي مكن
- غزل شماره 481: از آن پيش رقيبان مهر ورزديار من با من
- غزل شماره 482: ساخت شب مرا سيه دود دل فكار من
- غزل شماره 483: بت پرستي را شعار خود كنم تا يار من
- غزل شماره 484: در ملك بودي اگر يك ذره عشق يار من
- غزل شماره 485: يارب كه خواند آيت عجر و نياز من
- غزل شماره 486: به زير لب سخنگويان گذشت آن دلربا از من
- غزل شماره 487: اي خدنگ مژهات عقده گشاي دل من
- غزل شماره 488: اي به بالا فتنه سرگردان بالاي تو من
- غزل شماره 489: گر شود از ديده نهان ماه من
- غزل شماره 490: ز بس كز توست زير بارجان مبتلاي من
- غزل شماره 491: چو ميخواهد كه نامم نشنود بيگانه راي من
- غزل شماره 492: با وجود وصل شد زندان حرمان جاي من
- غزل شماره 493: سرگرمئي كو تا نهم از كنج عزلت پا برون
- غزل شماره 494: از سپاه حسن آخر يك سوار آمد برون
- غزل شماره 495: با او شبي از دير ميخواهم خراب آيم برون
- غزل شماره 496: دو دل ربا كه بلاي دلند و آفت دين
- غزل شماره 497: چو در چوگان زدن آن مه نگون گردد ز پشت زين
- غزل شماره 498: به دوستي خودم ميكشي كه راي من است اين
- غزل شماره 499: پردهٔ ما ميدري كائين زيبائيست اين
- غزل شماره 500: حسن مينازد به رخسارت چه رخسارست اين
- غزل شماره 501: بر رخ به قصد دل منه زلف دو تا را بيش از اين
- غزل شماره 502: جانا مران رخش جفا بر خاكساران بيش از اين
- غزل شماره 503: آينه بردار و حسن جان فزاي خويش بين
- غزل شماره 504: شاهانه رخش راندن آن خردسال بين
- غزل شماره 505: ز ديده در دلم اي سرو دل ربا بنشين
- حرف و
- غزل شماره 506: چون برفروزد آينه زان آفتاب رو
- غزل شماره 507: مراست رشتهٔ جان كاكل معنبر او
- غزل شماره 508: آن كوست قبلهٔ همه كس قبلهجو در او
- غزل شماره 509: تائبم از مي به دور نرگس غماز او
- غزل شماره 510: دوش چون ديدم نهان در روي آتشناك او
- غزل شماره 511: آن منتظر گدازي چشم سياه او
- غزل شماره 512: باز امشب ز اقتضاي شوخ طبعيهاي او
- غزل شماره 513: زآب دو ديده گل كنم خاك در سراي او
- غزل شماره 514: حرف در مجلس نگويم جز به هم زانوي او
- غزل شماره 515: يارب آن مه را كه خواهم زد قضا در كوي او
- غزل شماره 516: شبم ز روز گرفتارتر به مشغلهٔ تو
- غزل شماره 517: گفتم ز پند من شود تغيير در اطوار تو
- غزل شماره 518: اي مرا دلبر و دل آرا تو
- غزل شماره 519: رساند جان به لبم روزگار فرقت تو
- غزل شماره 520: اي گردن بلند قدان در كمند تو
- غزل شماره 521: صيدي كه لعب عشق فكندش به بند تو
- غزل شماره 522: اي همچو آهوان دلم دم شكار تو
- غزل شماره 523: زهي بالا بلندان سر به پيش از اعتدال تو
- غزل شماره 524: كاكل كه سر نهاده به طرف جبين تو
- غزل شماره 525: هر كه ديدم چوني از غم به فغانست كه تو
- غزل شماره 526: مدعي در مجلسم جا ميدهد پهلوي تو
- غزل شماره 527: چون به رخ عرق فشان ميكشي آستين فرو
- غزل شماره 528: زلف معنبر برفشان گو جان ما بر باد شو
- غزل شماره 529: اي سرو گلندام كه داري كمر از مو
- حرف ه
- غزل شماره 530: اي نرد حسن باخته با آفتاب و ماه
- غزل شماره 531: امشب اندر بزم آن پرهيز فرما پادشاه
- غزل شماره 532: باز برخاسته از دشت بلا گرد سپاه
- غزل شماره 533: از نسيم آن خطم در حيرت از صنع اله
- غزل شماره 534: زهي كرشمهٔ تو را سرمهساي چشم سياه
- غزل شماره 535: يار از جعد سمنسا مشك بر گل ريخته
- غزل شماره 536: جلوهٔ آن حور پيكر خونم از دل ريخته
- غزل شماره 537: تا دست را حنا بست دل برد ازين شكسته
- غزل شماره 538: ز چوگان بازي آمد زلف بر رخسار آشفته
- غزل شماره 539: خط اگرت سبزه طرف لاله نهفته
- غزل شماره 540: آمد به تيغ كين ره ارباب دين زده
- غزل شماره 541: به دست ديده عنان دل فكار مده
- غزل شماره 542: شبهاي هجران همنشين از مهر او يادم مده
- غزل شماره 543: پند گوي تو چهها تا به تو فهمانيده
- غزل شماره 544: قلم نسخ بران بر ورق حسن همه
- غزل شماره 545: نميدانم ز خود افتادگان داري خبر يا نه
- حرف ي
- غزل شماره 546: من كيستم به دوزخ هجران فتادهاي
- غزل شماره 547: صبح مرا به ظن غلط شام كردهاي
- غزل شماره 548: از قيد عهد بنده تو خود رسته بودهاي
- غزل شماره 549: دي باز جرعه نوش ز جام كه بودهاي
- غزل شماره 550: بيش از دي گرم استغنا زدن گرديدهاي
- غزل شماره 551: بر دل فكنده پرتو ناديده آفتابي
- غزل شماره 552: اي گل خود رو چه بد كردم كه خوارم ساختي
- غزل شماره 553: اگر مقدار عشق پاك را دلدار دانستي
- غزل شماره 554: كارش يارم از ستم دايم مكدر داشتي
- غزل شماره 555: مرا به دست غم خود گذاشتي رفتي
- غزل شماره 556: به رقيب سفري وعدهٔ رفتن دادي
- غزل شماره 557: بريدي از من آن پيوند با بدخواه هم كردي
- غزل شماره 558: اگر آگه ز اخلاص من آزرده دل گردي
- غزل شماره 559: بر در درج قفل زدم يك چندي
- غزل شماره 560: چو مينمايد، كه هست با من، جفا و جورت، ز روي ياري
- غزل شماره 561: زد به درونم آتش تنگ قبا سواري
- غزل شماره 562: دلا زان گل بريدي خاطرت آسود پنداري
- غزل شماره 563: اين طلعت و رخسار كه دارد كه تو داري
- غزل شماره 564: سرلشگر حسن است نگاهي كه تو داري
- غزل شماره 565: باز اي دل شورانگيز رو سوي كسي داري
- غزل شماره 566: باز بر من نظر افكنده شكار اندازي
- غزل شماره 567: چه باشد گر سنان غمزه را زين تيزتر سازي
- غزل شماره 568: به جرم اين كه گفتم سوز خود با عالمافروزي
- غزل شماره 569: از بهر حسرت دادنم هر لحظه منشين با كسي
- غزل شماره 570: دل را اگر ز صبر به جان آورد كسي
- غزل شماره 571: توسن حسن كرده زين طفل غيور سركشي
- غزل شماره 572: شوق ميگرداندم بر گرد شمع سركشي
- غزل شماره 573: نكشد ناز مسيح آن كه تو جانش باشي
- غزل شماره 574: آن كه هرگز نزد از شرم در معشوقي
- غزل شماره 575: بر روي يار اغيار را چشمي به آن آلودگي
- غزل شماره 576: ساربان بر ناقه ميبندد به سرعت محملي
- غزل شماره 577: از باده عيشم بود مستانه به كف جامي
- غزل شماره 578: رفتي و رفت بيرخت از ديده روشني
- غزل شماره 579: دم بسمل شدن در قبله بايد روي قرباني
- غزل شماره 580: ز اشك سرخ براي نزول جاناني
- غزل شماره 581: به زبان غمزه راني چو روم به عشوه خواني
- غزل شماره 582: گذري بناز و گوئي ز چه باز دلگراني
- غزل شماره 583: اقبال ظفر پيوند در كار جهانباني
- غزل شماره 584: رو اي صبا بر آن سرو دلستان كه تو داني
- غزل شماره 585: چنان مكن كه مرا هم نفس به آه كني
- غزل شماره 586: ساقيا چون جام جمشيدي پر از مي ميكني
- غزل شماره 587: محتشم چون عمر صرف خدمت وي ميكني
- غزل شماره 588: نگشتي يار من تا طور ياريهاي من بيني
- غزل شماره 589: اين است كه خوار و زارم از وي
- غزل شماره 590: ديدهام مست و سرانداز و غزل خوان برهي
- غزل شماره 591: من و ملكي و خريداري مژگان سيهي
- غزل شماره 592: اي رشگ بتان به كج كلاهي
- غزل شماره 593: دارم سري پر از شور از طفل كج كلاهي
- غزل شماره 594: مرا حرص نگه هردم به رغبت ميبرد جائي
- غزل شماره 595: به جائي امن آراميده مرغي داشت ماوايي
- غزل شماره 596: در سير چمن ديدم سرو چمن آرائي
- غزل شماره 597: نيست پيوند گسل مرغ دل شيدائي
- غزل شماره 598: صورت به اين لطافت سيرت به اين نكوئي
- غزل شماره 599: دل خود راي مرا برده گل خودروئي
- غزل شماره 600: به جائي دلت گرم سوداست گوئي
- غزل شماره 601: هنوزت به ما كينه برجاست گوئي
- حرف ا
- قصايد
- حرف ا
- حرف ب
- حرف ت
- حرف ج
- حرف د
- قصيده شماره 13: تا هست جهان به كام خان باد
- قصيده شماره 14: اگر چه مادر ايام خوش نتيجه فتاد
- قصيده شماره 15: مرا غمي است ز بيداد چرخ بيبنياد
- قصيده شماره 16: دهندهاي كه به گل نكهت و به گل جان داد
- قصيده شماره 17: چرخ را باز مه روي تو حيران دارد
- قصيده شماره 18: ز آهم بر عذار نازكش زلف آن چنان لرزد
- قصيده شماره 19: تا بدن دستگاه جان باشد
- قصيده شماره 20: ملك اگر جسم و عدل جان باشد
- قصيده شماره 21: زمانه را دگر آبي به روي كار آمد
- قصيده شماره 22: شب دوش از فغانم آن چنان عالم به جان آمد
- قصيده شماره 23: چون شاه نطق دست به تيغ زبان كند
- قصيده شماره 24: سدهٔ آصفيش بود سليمان به سجود
- قصيده شماره 25: بر آصف سخي دل به اذل بود سه عيد
- قصيده شماره 26: ز پرگار فلك نقشي به روي كار ميآيد
- قصيده شماره 27: دوش ز ره قاصدي خرم و خندان رسيد
- قصيده شماره 28: دي قاصدي به كلبهٔ اين ناتوان رسيد
- حرف ر
- قصيده شماره 29: زهي محيط شكوه تو را فلك معبر
- قصيده شماره 30: شبي به دايتش از روزگار هجر به تر
- قصيده شماره 31: چو از جوزا برون تازد تكاور خسرو خاور
- قصيده شماره 32: سهي بالاي بزم آراي مه سيماي مهرآسا
- قصيده شماره 33: رفتي به حرب باد رفيقت درين سفر
- قصيده شماره 34: وقت كم بختي كه مرغ دولتم ميريخت پر
- قصيده شماره 35: اي به فر ذات بيهمتا دو عالم را مقر
- قصيده شماره 36: گشت در مهد گران جنبش دهر آخر كار
- قصيده شماره 37: دارم از گلشن ايام درين فصل بهار
- قصيده شماره 38: به ساحل خواهد افتادن دگر بار
- قصيده شماره 39: بيماري به پاي حضورم شكسته خار
- قصيده شماره 40: بر دوش حاملان فلك باد پايدار
- قصيده شماره 41: در نسبت است خسرو شاهان نامدار
- حرف ز
- حرف ك
- حرف ل
- حرف م
- قصيده شماره 47: خوش آن زبان كه شود چون زبان لوح و قلم
- قصيده شماره 48: من و دو اسبه دوانيدن كميت قلم
- قصيده شماره 49: اي نثار شام گيسويت خراج مصر و شام
- قصيده شماره 50: باد در عيش مدام از بهجت عيد صيام
- قصيده شماره 51: روزه رفت و آمد از نزديك مخدوم الانام
- قصيده شماره 52: ايا صبا برسان تحفهٔ درود و سلام
- قصيده شماره 53: اي جهان را به دولت تو نظام
- قصيده شماره 54: ز تاب مشگل اگر نگسلد رگ جانم
- حرف ن
- قصيده شماره 55: صد شكر كز شفاي شهنشاه كامران
- قصيده شماره 56: رايت فتح جديد گفت شه كامران
- قصيده شماره 57: بود به چنگ درنگ جيب مهم جهان
- قصيده شماره 58: اي دهر پير عيش ز سر گير كاسمان
- قصيده شماره 59: آيت اقبال شد رايت سلطان حسن
- قصيده شماره 60: باز شد چشم جهان اي بخت خواب آلودهان
- قصيده شماره 61: دميد صبحي و از پرتو دميدن آن
- قصيده شماره 62: كاشان كه مصر روي زمين است در جهان
- قصيده شماره 63: شد عراق آباد روزي كز خراسان شد روان
- قصيده شماره 64: چو دي نسيم سحر خورد بر مشام جهان
- قصيده شماره 65: باد مسعود و همايون خلعت شاه جهان
- قصيده شماره 66: رسيد باز به گوش زمان نويد امان
- قصيده شماره 67: شكر خدا كه پايهٔ دولت ز آسمان
- قصيده شماره 68: به كه درين گفته معجز بيان
- قصيده شماره 69: مژدهاي اهل زمين كه اقبال بر هفت آسمان
- قصيده شماره 70: به عنوان عيادت ساخت مقدار مرا افزون
- قصيده شماره 71: مژدهٔ عالم را كه دهر از امر ربالعالمين
- قصيده شماره 72: داده فزون از فلك زيب زمان و زمين
- حرف ه
- حرف ي
- قصيده شماره 74: به صبر يافت نهال اميد نشو و نمائي
- قصيده شماره 75: بر اشراف اين عيد و آن كامكاري
- قصيده شماره 76: درين ضعف آن قدر دارم ز بيماري گر انباري
- قصيده شماره 77: بده داد طرب چون شد بلند از لطف رباني
- قصيده شماره 78: به شاه شه نشان تا باشد ارزاني جهانباني
- قصيده شماره 79: از آنم شكوه است از طول ايام پريشاني
- قصيده شماره 80: بيا اي رسول از در مهرباني
- قصيده شماره 81: دوستان مژده كه از موهبت سبحاني
- مثنويات
- شمارهٔ ۱
- شمارهٔ ۱۰
- شمارهٔ ۱۱
- شمارهٔ ۱۲
- شمارهٔ ۲ - وله فيالمثنوي
- شمارهٔ ۳ - في مرثيه امام حسين عليهالسلام
- شمارهٔ ۴ - ايضا في مدحه
- شمارهٔ ۵ - وله ايضا
- شمارهٔ ۶ - اين چند بيت ديگر جهت نقش خلاصه خمسهاي كه بخط ميرمعزالدين مرقوم گرديده است گفته
- شمارهٔ ۷ - اين چند بيت بجهت تزويجي گفته كه بحسب استعداد ميان ايشان نبوده
- شمارهٔ ۸ - اين ابيات مثنوي حسبالحال گفته در عذر ارسال شعر به بزرگي كه شعر ميگفته
- شمارهٔ ۹ - مثنوي در مرگ حيرتي شاعر
- رباعيات
- حرف ا
- حرف ب
- حرف ت
- رباعي شماره 6: بازوي شهان چو بالشش زير سرت
- رباعي شماره 7: وز ناز به من نمودي آن نرگس مست
- رباعي شماره 8: خلقت همهٔ زيردست از روز الست
- رباعي شماره 9: وز آصفيش سلطنت ايمن ز فناست
- رباعي شماره 10: انواع صنايع بهم آميخته است
- رباعي شماره 11: وز غيرتش آب زندگي كاسته است
- رباعي شماره 12: مه بر درش از چرخ كبود آمده است
- رباعي شماره 13: سررشتهٔ دين رفت به ناكام ز دست
- رباعي شماره 14: عيد كه و مه مبارك و فيروزست
- رباعي شماره 15: چون ريزش خون دوست ميدارد دوست
- رباعي شماره 16: دام دل و دين طرز نگه كردن اوست
- رباعي شماره 17: صد آيهٔ فيض بيش دربارهٔ اوست
- رباعي شماره 18: فرمانده از آنست كه فرمانبر توست
- رباعي شماره 19: ريزنده خونها ز سر خنجر توست
- رباعي شماره 20: وين زينت و زيب چرخ خرگاهي ازوست
- رباعي شماره 21: وان نيز كه داده سرور ار عنائيست
- رباعي شماره 22: پرنور ز نعلين فلك فرسايت
- حرف د
- رباعي شماره 23: در واقعه ديدم كه به من اسبي داد
- رباعي شماره 24: آوازهٔ شهرتش در افاق افتاد
- رباعي شماره 25: كز مادر دهر از همه عالم زير سرت
- رباعي شماره 26: بهبود تو خاطر اعداي تو باد
- رباعي شماره 27: پيغام رسان رقعه به ان بحر و داد
- رباعي شماره 28: از عمر گروستاني خواهم كرد
- رباعي شماره 29: بر من ستم از طاقت من بيش نكرد
- رباعي شماره 30: جرم دو جهان به جرم من ضم سازد
- رباعي شماره 31: وز ميل به ذيل باد ميآويزد
- رباعي شماره 32: نخلي به نزاكت قدت كم ريزد
- رباعي شماره 33: گاه از همه باب حاتمم ميدانند
- رباعي شماره 34: آيينه كه بينم اين تن غم فرسود
- رباعي شماره 35: هر ساتل به من تفقدي ميفرمود
- رباعي شماره 37: ظرفش ز جهان وسيعتر خواهد بود
- رباعي شماره 38: تسخير جهان مرتبهٔ پستش بود
- رباعي شماره 39: پيوسته چو بسته بر رخ مادر جود
- رباعي شماره 40: در شرم تو اغراق به نوعي فرمود
- حرف ر
- حرف ز
- حرف ش
- حرف ف
- حرف ك
- حرف گ
- حرف ل
- رباعي شماره 48: بيسجدهٔ تو طاعت ما نا مقبول
- رباعي شماره 49: نقدي كه عيار بودش از اصل جليل
- رباعي شماره 50: اندر دم امتياز با سعي جميل
- رباعي شماره 51: كاراسته صد بلا از آئين جميل
- رباعي شماره 52: بيدانائي و راه علم و تحصيل
- رباعي شماره 53: از ميل درو به كه نمايم تعجيل
- رباعي شماره 54: اين منزل فيضبخش بيمثل و عديل
- حرف م
- رباعي شماره 55: در تك شكند تارك خورشيد بسم
- رباعي شماره 56: كز عارضهاي گشته مزاجش درهم
- رباعي شماره 57: وز تذكرهٔ نام تو شيرين لب و كام
- رباعي شماره 58: وي چرخ به سدهٔ تو در سجده مدام
- رباعي شماره 59: بيمارتر از چشم سيه مست توام
- رباعي شماره 60: بروي ز تب هجري تو بگداختهام
- رباعي شماره 61: سودي و زيان نيز دو چندان كردم
- رباعي شماره 62: بسيار خطر دارد ازو اسلامم
- رباعي شماره 63: آمد به وداع تو دل خود كامم
- رباعي شماره 64: نظارگي بزم وصال تو شوم
- رباعي شماره 65: زاهد به ثواب و من به اميد عظيم
- حرف ن
- رباعي شماره 66: با من ره غالبيت اندر همه فن
- رباعي شماره 67: بايد ز چه رسواي جهان گرديدن
- رباعي شماره 68: چشم از گنه بي گنهان پوشيدن
- رباعي شماره 69: دور از ره دين فتادهام واي به من
- رباعي شماره 70: تا ناف پر است از نافهٔچين
- رباعي شماره 71: افت چه بلاي صبر و آرام است اين
- رباعي شماره 72: در صورت او قدرت جبار ببين
- حرف و
- حرف ي
- رباعي شماره 79: آراي به مدح ملك بطحائي
- رباعي شماره 80: در راه وفا و مهر سست آمدهاي
- رباعي شماره 81: در بارگه وفا ستونم كردي
- رباعي شماره 82: صد شكر كه بر علاج قدرت داري
- رباعي شماره 83: از جام جهان نماسبق برده بسي
- رباعي شماره 84: هرگوشه گذشت از فلك چوگاني
- رباعي شماره 85: رجعت كند اختلال در رفعت وي
- رباعي شماره 86: سرگرم تو ذرات ز مه تا ماهي
- قطعات
- حرف ا
- حرف ب
- حرف ت
- شماره 11: هم به صفات از همه كس هم به ذات
- شماره 12: آن كه چون او طامعي در بحر و بر صورت نيست
- شماره 13: آئينهوش ز صيقل عدلش منور است
- شماره 14: ميدان نورد مدحت مقصود قشر است
- شماره 15: تارك آراي خلق ايام است
- شماره 16: چون زاير تربت حسين است
- شماره 17: به ز مدح مشتري گير تو يك پرگاله نيست
- شماره 18: از جهان چون خيمه زد بر طرف انهار بهشت
- حرف ح
- حرف د
- شماره 20: پاكيزه طينت و ملكي خوي و پاكزاد
- شماره 21: زياده از همه اسباب شوكت و شان داد
- شماره 22: هرچه از بدو ازل داد باو نيكو داد
- شماره 23: سر به امر خالق اكبر نهاد
- شماره 24: آن كه چرخ بيهنر با بخت او پرخاش كرد
- شماره 25: در تلاطم همه گوهر به كنار اندازد
- شماره 26: كز بار آن مصيبت پشت فلك دو تا شد
- شماره 27: منصوري شاعر تاخت و ز دهر مسافر شد
- شماره 28: كه به خلد از شرف مقابل شد
- شماره 29: ز علم جعفري چون كامجو شد
- شماره 30: وي به طبع سليم بيمانند
- شماره 31: كه جيب و دامن پر زر به سايل افشاند
- شماره 32: جرعهاي كرم از جام عطا نوشيدند
- شماره 33: كه چون متاع سخن ز آسمان فرود آرند
- شماره 34: ملك كامكار ملك وجود
- شماره 35: كز عدم نامد نظيرش در وجود
- شماره 36: خرد پير ز تدبير تو شرمنده شود
- شماره 37: گفت مدحي بهر چه خواست رسيد
- شماره 38: دهر هر گل را كه بهتر ديد چيد
- شماره 39: علم افراز عالم توحيد
- شماره 40: آخر از بيطاقتي تيغ جزا خواهم كشيد
- شماره 41: كه رخت بقا سوي عقبي كشيد
- حرف ر
- شماره 42: در نظر عقل شود جلوهگر
- شماره 43: قرةالاعيان محمد ممن آن عالي گوهر
- شماره 44: بهر برخورداري از هر وعدهات عمري دگر
- شماره 45: در دري قيمت آن دريا دل والاگهر
- شماره 46: در ميغ فنا كرد نهان روي منبر
- شماره 47: ز من مخواه و مجو از درخت خشك ثمر
- شماره 48: كه بود تاجر فرزانهاي چو او نادر
- شماره 49: اي جهان را عهد نو هنگامهات خرم بهار
- شماره 50: به ذات جهاندارشان افتخار
- حرف س
- حرف ش
- حرف ف
- حرف ك
- حرف ل
- حرف م
- شماره 64: به بار اشگ جگر گون ز ديده پرنم
- شماره 65: هم به صفا پادشه وهم به نام
- شماره 66: در زير چرخ چنبري لاجورد فام
- شماره 67: زبدهٔ سادات ذوي الاحترام
- شماره 68: آن كه بود از بدو فطرت از سخندانان تمام
- شماره 69: بس كه اميدوار گرديدم
- شماره 70: جدل آغازم و كارت سازم
- شماره 71: صد فصل ز ريشخند ميآموزم
- شماره 72: گوهري از قلزم ز خار علم
- شماره 73: نياز من كه به جان و دلش هوا خواهم
- شماره 74: از سخن صد خزانه ميخواهم
- شماره 75: محمد رسول امين كريم
- حرف ن
- شماره 76: كه دودش گذر كرد از چرخ گردون
- شماره 77: ازين جهان به جهان دگر گرفت وطن
- شماره 78: براي جلوس خديو جهان
- شماره 79: كه در شك جوي جنانست و آبروي جهان
- شماره 80: بوي طوفان خيزي كون و مكان
- شماره 81: ملاذ اهل جهان كارساز اهل زمان
- شماره 82: چراغ بدر ز بده دودمان
- شماره 83: ميشنيدم خروش ماتميان
- شماره 84: كهكشان بهر ستوران تو كاه از كهكشان
- شماره 85: كه فزونست حشمتش ز جهان
- شماره 86: فرزند رسول و نور يزدان
- شماره 87: آن كه فردا خواهمش كردن علامت در جهان
- شماره 88: قضا سپرده به دست تصرف تو عنان
- شماره 89: كز خط او داشت خجلت سنبل اندر بوستان
- شماره 90: نهال تازه رس بي مثال گلشن جان
- شماره 91: گر شود يك نفس آن گوهر ناياب ز من
- شماره 92: شان تو بينياز است از مدح خواني من
- شماره 93: كز اثرش گشت جهاني حزين
- شماره 94: رشتهٔ مهر اميرالممنين حبلالمتقين
- حرف و
- حرف ه
- شماره 100: روشن ز رويش آينهٔ آفتاب و مه
- شماره 101: خرم و غم زدا و محنت كاه
- شماره 102: آستان تو ملجاء است و پناه
- شماره 103: كه پروازش گذشت از ذروهٔ ماه
- شماره 104: دور از جور خويش شرمنده
- شماره 105: خسرو تخت فلك سوده جبين صد باره
- شماره 106: ز حيرت ديدهٔ افلاك خيره
- شماره 107: استمالتهاي عام شامله
- شماره 108: بد شيخ بابويه سلام الوري عليه
- حرف ي
- شماره 109: جنبشي بحر لطف رباني
- شماره 110: سر رشته وفاي مرا تاب دادهاي
- شماره 111: اي خداوندي ملاذي اعتضادي صاحبي
- شماره 112: كافتاب سپهر ايجادي
- شماره 113: بندگي را شرف بر آزادي
- شماره 114: آن كه نبود به هياتش دگري
- شماره 115: جان ستاننده ز اعدانه به تلخي به خموشي
- شماره 116: دست بيعت داد با آل علي
- شماره 117: مه خورشيد پرتو مه چه رايات سلطاني
- شماره 118: رشتهٔ عمر عزيزي كو تهي
- حرف ا
- غزليات از رسالهٔ جلاليه
- حرف ا
- حرف ت
- حرف د
- شماره 10: دلبري دادت بقدر ناز ودلداري نداد
- شماره 12: گيرد بلا كناري عشق از ميان برافتد
- شماره 13: هم شب شاهي در درويش فرخ فال زد
- شماره 14: به كام عشق بازان شاه حسنت كامران باشد
- شماره 15: كه از غروب و طلوعش دو شهر زير و زبر شد
- شماره 16: بس خرابم من يك امروز دگر محمل مبند
- شماره 17: كه مردمش ز بت خود عزيزتر دانند
- شماره 18: روي تو چند آينهٔ مرد و زن بود
- شماره 19: كو تيغ كه انتقام كشم از زبان خود
- شماره 20: امروز هم شد اندكي فردا ندانم چون شود
- شماره 21: برق اين شعله هويدا تر ازين ميبايد
- شماره 22: چشم بيسرمهٔ سياهش نگريد
- شماره 23: فكر خود كن كه سپه بر در دروازه رسيد
- حرف ر
- حرف ش
- حرف ض
- حرف ق
- حرف ك
- حرف م
- شماره 32: اين منم كز عشق پاك اين رتبه پيدا كردهام
- شماره 33: صيد اين دامم از آن بياضطرابي نيستم
- شماره 34: ز دهر ميكند امسال غالبا بيخم
- شماره 35: به دامن گرم آتشپارهاي اما خطا كردم
- شماره 36: ز ملك وصل اسباب اقامت را روان كردم
- شماره 37: دل از تو ميكنم اي بت خدا مدد كندم
- شماره 38: ولي آن كس كه گشت اول گرفتار تو من بودم
- شماره 39: درين كار آزمودم خويش را خوش طاقتي دارم
- شماره 40: گر باز نامش ميبري بيشك زبانت ميبرم
- شماره 41: بهشتي دارم اما دوزخي از دور ميبينم
- حرف ن
- شماره 42: دل ز هجر تو و وصل دگران در زندان
- شماره 43: هم دشمني كردم به خود هم دوستي با دشمنان
- شماره 44: تواند صد هزاران خانه را زير و زبر كردن
- شماره 45: چشم بگشا اي بلاگردان چشمت جان من
- شماره 46: وزين شهرم سيهرو كرده چشم روسياه من
- شماره 47: بگو بيمار عشق من شود يارب فداي من
- شماره 48: زبانم كوته از نامش نميگردد چه نام است اين
- حرف و
- حرف ه
- حرف ي
- شماره 58: ميبرم آخر سر خود با سر بيغيرتي
- شماره 59: عجب ارنگون نسازد علم سپاه هستي
- شماره 60: ببين براي كه اي بيوفا كرا كشتي
- شماره 61: ببين كرا به كه در دوستي بدل كردي
- شماره 62: دليرم كردي اول در سخن آنگاه رنجيدي
- شماره 63: زبان بنده ببندي به التفات زباني
- شماره 64: حريفان ميكنيد امروز يا فردا تماشائي
- شماره 65: روي در هركس كه دارم قبلهٔ جانم توئي
ديوان محتشم كاشاني
مشخصات كتاب
شماره بازيابي : 5-16786
سرشناسه : محتشم علي بن احمد، - 996ق ، پديد آور
عنوان و نام پديدآور : ديوان محتشم كاشاني[نسخه خطي]/علي بن احمد محتشم كاشاني
وضعيت استنساخ : ، احتمالا قرن 13ق.
آغاز ، انجام ، انجامه : آغاز:[افتاده] : آيا نتيجه آمال كز برادر من / تو مانده اي به من اندر دل يراي بقا ....
انجام:... زهر مصرعي نيز بر وي فزود / يكي از تواريخ معجز بيان
مشخصات ظاهري : 361 گ ، 17 سطر ، اندازه سطور : 90×160 ؛ قطع : 155×230
يادداشت مشخصات ظاهري : نوع و درجه خط:نستعليق متوسط
نوع كاغذ:فرنگي شكري آهار مهره
تزئينات متن:مصراعها داخل جدول سرخ.
نوع و تز ئينات جلد:تيماج قهوه يي ، ضربي ، مجدول ، مقوايي ، آستر كاغذ صنعتي آبي
معرفي نسخه : مجموعه اي از اشعار محتشم كاشاني است بدون ترتيب خاصي ، در آغاز قصيده در مدح پيامبر اكرم و سپس قصايدي كه محتشم در مدح امير المؤنين عليه السلام سروده ، آنگاه قصايد در مدح امام رضا ، و آنگاه قصيده در مدح شاه طهماسب ، اعسپس بعضي مثنويها و غزليات به ترتيب حروف الفبايي ، و در آخر رباعيهايي كه در تاريخ جلوس شاه اسماعيل سرروده شده آمده.
توضيحات نسخه : نسخه بررسي شده .آذر 1390آثار لك در بعضي صفحات ديده ميشود ، عطف فرسوده ، برگ اول الحاقي ، برگ آخر مرمت و وصالي شده.
يادداشت كلي : زبان:فارسي
يادداشت باز تكثير : ديوان محتشم بارها در ايران و هند چاپ سنگي و سربي شده است ؛ اخيرا با تصحيح احمد بهاروند توسط انتشارات نگاه در تهران چندين بار