- مشخصات كتاب
- مقدمه نكاتي دربارهي شعر آييني
- اشعار مناجاتي
- اشعار مناجاتي
- بر روي دست ماندن اين بارها بس است
- چه شبهايي كه پرپر شد چه روزاني كه شب كردم
- پهن شد سفرهي احسان، همه را بخشيدي
- دوباره دلم به ميقات اومده
- شكر خداي چاره ساز، دراي رحمت شده باز
- اين شبا كه فصل سبز، استجابت دعائه
- اومدم آشتي كنم وقتشه حالا - آ خدا
- بندهاي گمراهم، از توام شرمنده
- كو يك نفر كه ياد دل خستگان كند؟
- اي ذكر رحمت، الهي العفو
- الهي اين من اين جرم و خطايم
- از نسيم سحري روح به جانم دادند
- هزار مرتبه كردم فرار و ديدم باز
- روزهداران مؤمنين آماده! من ماه خدايم
- توبه از جرم و خطا، حال سحر ميخواهد
- من بندگي نكردم، تا بندهام بخواني
- رسيدم تا اجل، امّا رسيدن شد فراموشم
- ما را كبوترانه وفادار كرده است
- الغرض! فيض خاص گشت تمام
- آقا سلام! ماه مبارك تمام شد
- امسال هم چيدي بساط ميهماني
- از ما عجيب نيست دعايي نميرسد
- آمد خبر كه من خبري دست و پا كنم
- باز امشب لحظه تنهاييم
- خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد
- اشعار مناجاتي
- حضرت رسول صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم
- مدح و ميلاد پيامبر اعظم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم
- فروزان از دو مشرق در سحرگاهان دو ماه آمد
- لب نگار كه باشد رطب حرام بود
- چشم تا وا ميكني چشم و چراغش ميشوي
- از بام و درِ كعبه به گردون رسد آواز
- بحر طويل
- گاهي غزل بخوانم و گاهي غزل شوم
- اي به ذكر روي تو، تسبيح گردان ماه و مهر
- به بهار گفتم ثمرت مبارك
- لطافت موج ميزد در صدايت
- جهان سرسبز و خرم گشت از ميلاد پيغمبر
- تا بر بسيط سبز چمن پا گذاشته است
- او جمله دليل خلق عالم بود
- اي چشم عرشيان به زمين جاي پاي تو
- ز يك مشرق نمايان شد دو خورشيد جهان آرا
- عيد مبعث
- شكر ايزد كه پي زلف پريشان شدهام
- نور تو گر نبود مسلمان نميشدم
- ميرسيد از قلههاي كوه نور
- طي ميكنيم سمت ملاقات جاده را
- طي ميكنيم سمت ملاقات جاده را
- خيزيد و خُم آريد، خماريد و خماريد
- ببين كه قلب زمين شور ديگري دارد
- شما زمان شروع من ابتداي منيد
- ابتدا چشمان خود را رو به چشمم باز كن
- انس اگر حكم براند به سخن حاجت نيست
- توفيق نصيبم شده از يار بخوانم
- رسول خدا از حرا ميرسد
- الا اي باده نوشان بعثت آمد
- عشقت مرا اسير بيابان نوشته است
- اي لهجهات ز نغمهي باران فصيحتر
- صفاي زندگيم آيههاي قرآنت
- بر سر آشفتهام زلف پريشان ريخته
- آن شب زمين شكست و سراسر نياز شد
- دوان دوان ز فرا سوي نور ميآيد
- اشعار روز بقيع
- در وصف ذات، صحبت ما احتياج نيست
- وقتي نداشت مادر تو سنگ قبر هم
- كاش همچون لاله سوزم در بيابان بقيع
- نه قبله در تو كه قبله نماست در تو بقيع
- خوش آن نسيم كه ميآيد از كنار بقيع
- كاش يك شب شمع بودم در شب تار بقيع
- بشكند دستي كه ويران كرد اين گلخانه را
- باز كن بر روي من آغوش جان را اي بقيع
- ديشب براي دفتر من هم و غم شدي
- بازگشت به مدينه
- از سفر داغديده، آمده ام
- گفت مادر، از پسر بهرت خبر آوردهام
- عمر سفر آمد به سر مدينه
- من كه بر گشتهام از كرب و بلا
- اهل مدينه! دگر مدينه نمانيد
- اهل مدينه! دگر حسين نداريد
- اهل مدينه! كه ديده و كه شنيده
- اهل مدينه! خبر دهيد به زهرا
- اهل مدينه! زنيد بر سر و سينه
- اهل مدينه! سر شما به سلامت
- اهل مدينه! دعا كنيد به ليلا
- اهل مدينه! رباب از سفر آيد
- اهل مدينه! بشير تاب ندارد
- وفات حضرت رسول اعظم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم
- خاتم الانبيا رسول خدا
- اي امت رسول، قيامت بپا كنيد
- اسلام، سرشكستهي اعدا نميشود
- يا محمد اي رسول بهترين كردارها
- ملكوت نگاه بارانيت
- مَگر يتيم نبودي، خدا پناهت داد
- مدينه، چه كردي رسول خدا را
- گفتم كه عمر ماه صفر رو به آخر است
- زهرا به خانه و ملك الموت پشت در
- پيغمبري كه ديد ستمهاي بيشمار
- دردا كه بعد فاطمه روز حسن رسيد
- مدح و ميلاد پيامبر اعظم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم
- حضرت زهرا عَلَيْهاالسَّلَام
- مدح و ميلاد حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها
- قلم مطهر و صفحه مطهر و تحرير
- تا آسماني هست پرواز است بالي هست
- اي شكوهت فراتر از باور
- كوثري، بيكرانه دريايي
- آيه در آيه وصف تو جاريست
- از بهشت آمدي به هيأت نور
- پدر و مادرم فداي شما
- از بهشت آمدي و روشن شد
- وصف ذات تو و صفات علي
- خانه ميشد بهشتي از احساس
- خانه از زرق و برق خالي بود
- از بهشت آمدي و آوردي
- نسل تو نوحِ با شكوهِ نجات
- روز مادر شده دلم با شوق
- آرزو دارم اين كه بنشينم
- آه در حسرت زيارت تو
- روز مادر شده به محضر تو
- و زمين مثل خيمهگاهي بود
- پرواز ميدهيم كه بال و پرت كنيم
- روشن شده است چشم شب از انتظار تو
- نشستهام بنويسم كه بال يعني تو
- دري به سمت حياط تجلياش وا كرد
- ين محراب ازل گرم سجودي بانو
- دنيا به كام تلخ من امشب عسل شده است
- اين كيست، اين كه محو تماشاي خود شده
- دل كه آشفته شود زلف پريشان هيچ است
- شب بود و تاريكي طنين انداخت در شهر
- بحر طويل
- مدح و ميلاد حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها
- امام علي عَلَيْهِ السَّلَام
- مدح و ميلاد حضرت علي عَلَيْهِ السَّلَام
- چه شد كه خشت سر خشت چيده شد كعبه
- در ساعتي شگفت، مكعّب شكست و بعد
- دنياي بيامام به پايان رسيده است
- وقت آن است شوم يك سر و گردن بيرون
- مِنّتِ زلف تو دارم كه گرفتارم كرد
- كار من نيست كه بنشينم و املات كنم
- تو بيابتدايي و بيانتها
- تو بارانتريني و ما خشكسال
- آموخت تا كه عطر ز شيشه فرار را
- گيرم كه كرد خواب رفيقان مرا كسل
- بايد كهتر شود ز لب من شراب خشك
- شد پايمال خال و خطت آبروي چشم
- با خود مگو كه گيسوي مستانه ريخته
- خاكي كه تاك از آن نتراويد خاك نيست
- بازار حُسن داغ نمودي براي كه؟
- اين دستپاچگي ز سر اتفاق نيست
- دلچسب شد فراق تو با دام چشم تو
- با قل هو اللَهَ است برابر علي مدد
- اي آفتاب روز غديرت شراب ساز
- ظهر است بر جهاز شتر آفتاب كن
- غم شد بدل به يمن جمال تو بر نشاط
- مَن لي يَكونُ حَسبْ، يكونُ لدهره حَسْب
- در معركه چو تيغ كجت گشت سر فروش
- تيغت به آبروي خودش آب ديده شد
- كس نيست اين چنين اسد بيبدل كه تو
- بيدار و خواب كيست به جز مرتضي علي
- از خاك كشتگان تو بايد سبو دمد
- مردان طواف جز سر حيدر نميكنند
- دل همچو صيد از نفس افتاده ميتپد
- داني كه من نفس به چه منوال ميزنم
- قومي به زنگ خفت و دل از ينجلي نخفت
- امشب بر آن سرم كه جنون را ادب كنم
- افتد اگر انااللَهَت اي دوست بر درخت
- خونيندلان به سلطنتش بيشمار شد
- تا ظلم شعله گشت نهان بين ضعف خس
- آن كه به خرج خويش مرا دار ميزند
- از من دليل عشق نپرسيد كز سرم
- با خود شدي ميان نمازت چو روبرو
- دل تاب ندارد كه بر هم زني قرار
- وقتي كه خضر ميچكد از آن دهانتر
- از عشق چاره نيست وصال تو نوبتيست
- يا رب كجاست حيدر كرار من كجاست
- احمد تو را ز خلق الي ربنا شمرد
- زلفت سياه گشت و شد ختم روزگار
- يك دست آفتاب و دو جين ماه ميخرم
- يك دست آفتاب و هزاران دو جين بهار
- بيپرده گوشهاي بدنم را به خون بكش
- ذكر علي علي به دو عالم شراب بست
- اصغر، به آب رفت و به تيري شكار شد
- افسونِ بتان سيم پيكر
- لم دادهام به تكيه گه لن ترانيات
- هر دلي كه دچار ليلا بود
- اي علي، اي ارتفاعت تا خدا
- «بدر» يادش مانده آن روزي كه ميلرزانديَش
- مولا براي از تو سرودن غزل كم است
- با آمدنت صحن زمين حرمت يافت
- آمد كه دهد به ماه و خورشيد پناه
- سرچشمه روشن جلال و جبروت
- ما تشنه آفتاب چشمان توايم
- تا در تن شعرهايمان، جان باقيست
- با آمدنت باب ولايت وا شد
- امواج در انديشهي دريا شدنيم
- اثبات ولايت علي آسان است
- بر حُسن تو ديده را گشودند همه
- من همان زائري كه ميداني
- علي كسيست كه كوثر از او سبو دارد
- از عالم بالاست بنياني كه من دارم
- ما از قديم شهره افلاك گشتهايم
- از الف اول امام از بعد پيغمبر عليست
- امشب سخن به مدح تو آغاز ميكنم
- هر كس كه به سوداي علي سر دارد
- ساقي به پياله باده كم ميريزي
- ما عاشقيم و تا به قيامت يگانهايم
- رمز حيات، قبضه شمشير مرتضاست
- جان را به يك اشاره مسخّر كند علي
- او را سزد به خلق اميري و رهبري
- افلاك را مهار كند با نظارهاي
- پيغمبري نبوده بدون ارادتش
- او نا خداست كشتي ليل و نهار را
- گردون به پيش تيغ علي افكند سپر
- هنگام بذل دست بوَد دست داورش
- هر جا خدا خداست علي هم بوَد امير
- در آسمان لواي امامت بپا كند
- طاقي كه تا قيام قيامت نيافت جفت
- شاهي كه هست و بود به دستش مسخر است
- روزي كه از خطاي همه پرده ميدرند
- دارد ز قلب خاك حكومت بر آسمان
- دين يافت از ولادت شير خدا كمال
- آدم سرشته شد گلش از خاك پاي او
- دنيا نديده مثل علي راست قامتي
- دل از خيال منظر حسنش صفا گرفت
- روز جزا كه هست همان روز سرنوشت
- مهر قبول توبه آدم به نام اوست
- مدح عليست كار خداوند ذوالجلال
- به اوج ميبرد امشب مرا هواي شما
- تا زمين قدم برداشت آسمان نوشت علي
- مجنونتان شديم كه ليلايمان شويد
- حريم كعبه را بنگر، كه دارد منظري جالب
- دو دلم اول خط نام خدا بنويسم
- آن كسي كه شراب مينوشاند به شما در الست من بودم
- عيد غدير
- آموخت تا كه عطر ز شيشه فرار را
- گيرم كه كرد خواب رفيقان مرا كسل
- بايد كهتر شود ز لب من شراب خشك
- شد پايمال خال و خطت آبروي چشم
- بازار حسن داغ نمودي براي كه؟
- اين دستپاچگي ز سر اتفاق نيست
- با قُلْ هُوَ اللَّهُ است برابر علي مدد
- ظهر است بر جهاز شتر آفتاب كن
- من لي يَكونُ حَسب يكون لدهر حسب
- كس نيست اين چنين اسد بيبدل كه تو
- از خاك كشتگان تو بايد سبو دمد
- مردان طواف جز سر حيدر نميكنند
- داني كه من نفس به چه منوال ميزنم
- امشب بر آن سرم كه جنون را ادب كنم
- خونيندلان به سلطنتش بيشمار شد
- آنكه به خرج خويش مرا دار ميزند
- از من دليل عشق نپرسيد كز سرم
- از عشق چاره نيست وصال تو نوبتيست
- زلفت سياه گشته و شد ختم روزگار
- يك دست آفتاب و دو جين ماه ميخرم
- يك دست آفتاب و هزاران دوجين بهار
- باده گاهي ز عنب هست و گهي از رطب است
- ولايت چيست؟
- اين صداي گرد و خاك بال كيست؟
- ما از قديم شهره افلاك گشتهايم
- *بحر طويل*
- جبرئيل آمده از سوي خداوند تعالي، به رخش نور تَجَلِّي، به لبش حكم تولّي، كه الا ختم رسالت، گهر بحر جلالت، نبي امي خاتم، پدر عالم و آدم، صلوات از سوي حق بر تو بر آل تو هر دم، به علي باش مبلّغ، به تو امر از طرف خالق سرمد شده، بلّغ، برسان حكم خدا را وَ بگو گفتهي ما را، كه خدا يار تو باشد، اگر امروز زبان را نگشايي و تولاي علي را به خلايق ننمايي و دل اهل ولا را نربايي، به خدايي كه تو را داده چنين قدر و جلالت، به تو و حيدر و آلت، همه ابلاغ تو باطل شود از بدو رسالت، بگشا لعل لب و بانگ به عالم بزن و سيطرهي كفر و دو رويي همه بر هم بزن از شير خدا دم بزن اينك بچشان بر همگان جام ولا را
- سخن ختم رسل برد ز سر هوش زن و مرد، سراپا همگان گوش، به جز نطق محمد همه خاموش، الا اي همه را بار ولايت به سر دوش، مبادا شود اين قصه فراموش، كه ناگاه نگاه نبي افتاد به رخسار علي، حجت حي ازلي، شير خداوند جلي، آن به خداوند ولي، فارس ميدان يلي، خواند ورا بر روي منبر به كنارش به چنان عز و وقارش، صلوات همهي خلق نثارش، نگه ختم رسل سوي علي، شيفتهي روي علي، گشته ثناگوي علي، آي همه امت احمد بشتابيد و بياييد و ببينيد، همه دست علي را به سر دست محمد، دو لب خويش گشوده، دل يك خلق ربوده، كه هر آن كس كه منم رهبر و مولاش، بود تا ابد الدهر علي رهبر و مولاش، علي سرور و آقاش، علي حصن حصين است، علي سر مبين است، علي ياور دين است، علي يار و معين است، علي فخر زمان است، علي مير سماوات و زمين است، علي حبل متين است، امام است و امين است، همين است و همين است، علي رهبر و مولاست شما را
- علي شاهد و مشهود، علي عابد و معبود، علي قاصد و مقصود، علي حامد و محمود، علي ذاكر و مذكور، علي ناصر و منصور، علي آمر و مأمور، علي ناشر و منشور، علي ناظر و منظور، علي باب مراد است، علي مرد جهاد است، علي كيست ولي الّه و وجه الّه و عين الّه و باب الّه و نور الّه و سر الّه يكتاست، علي آيت عظماست، علي عالِم اسماست، علي عالي و اعلاست، علي والي و والاست، علي شوهر زهراست، علي واسطهي فيض الهيست، علي آمر و ناهيست، علي مُهر گواهيست، علي را علي را، به جز هو نشناسد، خدا را خدا را، به جز او نشناسد، به خدا غير خدا و نبي و غير علي، عالم خلقت نشناسند علي را، به همه خلق بگوييد كه بيمهر علي هيزم نار است، گر آريد همه طاعت و تقوا و عبادات و دعا را
- علي اي سر ودودم، علي اي بود و نبودم، علي اي غيب و شهود م، علي اي ركن و سجودم، تو قيام و تو قعودم، به تو پيوسته برازنده بود از طرف ختم رسل خلعت زيباي خلافت، تو امامي، تو قيامي، تو سلامي، تو شه عرش مقامي، تو صلاتي، تو صيامي، كرم و عزت و ايمان و شجاعت بود از تو، تو وليّي، تو عليّي، تو همان وجه خدايي، تو همان شمس هدايي، تو همه هستي مايي، تو به هر درد دوايي، تو شفيع دو سرايي، تو شه ارض و سمايي، تو همان نفس رسولي، تو همان زوج بتولي، تو دَرِ شهر علومي، تو هماره ز دل ختم رسل عقده گشودي، تويي آن كس كه همه خلق نبودند و تو بودي، به خدايي كه تو را داد چنين جاه و جلالت، به ولايت، به رسالت، به فضيلت، به عدالت، كه ره غير تو كفر است و ضلالت، همه عالم ز تو گويد، دم «ميثم» ز تو گويد، تو امامي، تو امامي، تو امامي، تو وصيّي، تو وصيّي، تو وصيّي، به خداوند قسم شخص رسول دو سرا را
- مرا غدير نه بركه، كه بيكران درياست
- صداي كيست چنين دلپذير ميآيد؟
- شهادت اميرالمؤمنين علي عَلَيْهِ السَّلَام
- هر چند زخم كاري روي سرم شدي
- ميبينم آن زمان كه به دستان حرمله
- مسجد، خموش و شهر پر از اشك بيصداست
- اين چشمها به راه تو بيدار مانده است
- از چه مهمان محاسن پير من باباي من
- گفتم بيا كه با من دل خسته سر كني
- حالا كه نيست مادر من هست دخترت
- نه مراست قدرت آن كه دم زنم از جلال تو يا علي
- دل كه عاشق شود شرر دارد
- تسبيح زخمهاي تو تصوير ميشود
- ميرود سمت مسجد كوفه
- باز امشب منادي كوفه، از امامي غريب ميخواند
- اي دل صدپاره گل باغ تو
- خون جبين به گلشن حسنش گلاب شد
- شب بود و اشك بود و علي بود و چاه بود
- يا اميرالمؤمنين يا ذالنعم
- اگر تو را نداشتم، بدان خدا نداشتم
- رادمردي مهربان با دستهاي پينه دار
- دور شمع پيكرت، گرديدهام خاكسترت
- پلكهاي نيمه بازش، آيههاي درد بود
- من كه مظلومترين رهبر دنيا هستم
- فضاي كوفه غمبار است امشب
- ترتيل بيا به گريه خوانيم
- زمين و آسمان امشب غم و دردي دگر دارد
- مسجد كوفه ببين عزم سفر كرد علي
- شمشير خصم تارك حيدر شكسته است
- پيشاني عدل و عدالت را شكستند
- ساقي امشب باده از بالا بريز
- بود نام ايزد تعالي علي
- مدح و ميلاد حضرت علي عَلَيْهِ السَّلَام
- امام حسن عَلَيْهِ السَّلَام
- مدح و ميلاد امام حسن مجتبي عَلَيْهِ السَّلَام
- سرم را در عدم خاك تو كردند
- نشستهام بنويسم گدا گدا آقا
- ناگهان آسمان بهاري شد
- زير پايش خدا غزل ميريخت
- روي لبهايتان دعا ديديم
- اي علوي ذات و خدايي صفات
- ماه صيام و ماه نيايش فرا رسيد
- سايه الطاف يارم مستدام
- موكب باد صبا بگذشت از طرف چمن
- صداي شر شر باران شعر ميآيد
- اول تو را سرشته و انسان درست كرد
- مسير عشقبازان سوي يار است
- اي دل زمان عرض تشكر به كبرياست
- اي جان پاك ختم رسل در بدن، حسن!
- هماي جان من سوي مدينه پر زند امشب
- روزي حسيني، حسني دارم و بس
- جان ميتپد از خوبي ياري كه گرفتيم
- باز هم زائر سپيده شدم
- اي وسعت بهاري بيانتهاي سبز
- شهادت كريم اهل بيت امام حسن مجتبي عَلَيْهِ السَّلَام
- سرت رو پاي شاه كربلا بود
- شرر زهر جفا سوخته پا تا سر من
- تشنهام تشنه ز پا تا سر من ميسوزد
- بيچاره دستي كه گداي مجتبي نيست
- گل كرده در زمين، كرم آسمانيت
- غم غم ميخورم و غم شده مهماندارم
- ذكر نزول عطا، يا حسن و يا حسين
- از تاب رفت و تشت طلب كرد و ناله كرد
- سايهي دستي ميان قاب چشمان ترش
- اي پسر اول زهرا حسن
- الا جمال تو حسن خدا امام حسن
- الا اي آب، مهر مادر من
- يك عمر در حوالي غربت مقيم بود
- باز هم موسم پرپر شدن گل آمد
- سكوت، زهر شد و در گلوي مجنون ريخت
- مدح و ميلاد امام حسن مجتبي عَلَيْهِ السَّلَام
- امام حسين عَلَيْهِ السَّلَام و منسوبين ايشان
- مدح و ميلاد امام حسين عَلَيْهِ السَّلَام
- دل من با حسين ميباشد
- اگر چه بال و پر ناتوانمان دادند
- تا آبشار زلف تو را شب نوشتهاند
- گر چه از عشق فقط لطمه زدن را بلديم
- خوش به حال دل من مثل تو آقا دارد
- باز از عرش غزلهاي مرا آوردند
- هواي عشق به سر دارم و دلي شيدا
- پاي قلم دوباره رسيده سر قرار
- روز الست، روز ازل، لحظههاي عشق
- برسانند اگر تربت دلداران را
- چه خوب است آب و هوايي كه داريد
- مدح و منقبت حضرت سيدالشهدا عَلَيْهِ السَّلَام
- ناريم و نور گشتن ما وقت ميبرد
- بيشك گداي خانهات آقا شود، حسين
- دلبر آن است كه خون ريزد و تاوان ندهد
- نگاه و گوشهي چشمي به اين گدا كافيست
- در طريقت زحمت بسيارها بايد كشيد
- زير ايوانت اگر روزي كبوتر ميشدم
- با قلب بشر مونس و دمساز حسين است
- جاده و اسب مهياست، بيا تا برويم
- وقت وداع فصل بهاران بگو حسين
- تا ميدمد از ياد تو در شهر نشانها
- حج تان باطل اگر در عرفاتم ننشينيد
- پاسخش بود فقط تير و هياهوي پياپي
- لجن آلود كدامين صلهي ابن زيادند؟!
- عطش باغچه اي لالهي پرپر به گلويش
- چه كسي ريخت به هم طره پيغمبرياش را
- ابن طاووس! بخوان تشنه بياشوب زمين را
- مرغ شب نيست كه يك حنجره حق حق بسرايد
- كاتبي كو كه حديث متواتر بنويسد
- با خودش ميبرد اين قافله را سر به كجاها
- سرو در سرو به خون خواهي قيس بن مسهر
- و بخوان روضهي گلهاي سحر زاد در آتش
- ختم اين زمزمه نزديك شد و ختم كلامم
- اي كه نور مهر و ماهي دوستت دارم حسين
- نمي دانم چه سوزي بود از عشق تو در سرها
- شكر خدا كه بال و پري دادهاي مرا
- روزي هزار بار كه شكر خدا كنيم
- [غزليات رحمان نوازني ]
- غزل1؛ باز ماه ماتم شد، گريه ميكنم غم را
- غزل2؛ آماده ميشوم كه فراهم كني مرا
- غزل3؛ روضه شروع شد؛ همه پر در بياوريد
- غزل4؛ به پاي روضه نشستيم و اشك ناب شديم
- غزل5؛ منم كه نم نم از اين گريه هات لبريزم
- غزل6؛ وقتي كه روي نيزه كمي سر گذاشتي
- غزل7؛ باران بريز بر دل باران نخورد هام
- غزل8؛ يك شب دلم بهانه كرب و بلا گرفت
- غزل9؛ از محرم، حرمي دور و برِ ماه كشيد
- غزل10؛ هيأت بهشت خانه سر سبز ايل ماست
- غزل11؛ چقدر بر سر نيزه خدا خدا كردي
- غزل12؛ مثل لبخند صبح زيباييم
- غزل13؛ برگ سبز درخت ياسينيم
- غزل14؛ دوباره محرم دوباره حسين
- غزل15؛ خودم را از اول، دوباره كشيدم
- غزل16؛ اينجا محرم است و حرم بيمسير نيست
- غزل17؛ هر كس كه در اين روزها باران ندارد
- غزل18؛ دوباره روضه گرفتي و جانمان دادي
- غزل19؛ تا گريه هست دانه ما بيجوانه نيست
- غزل20؛ اين كاسههاي اشك دو تا چشمه شفاست
- غزل21؛ دوست دارم حسينهها را
- غزل22؛ يك عمر در عزاي تو باران نوشتهايم
- غزل23؛ يك سال پشت پاي گناهم دويدهام
- غزل24؛ پيراهن عزاي تو جوشن كبير ماست
- غزل25؛ اين اشكهاي نشانهي خير كثير ماست
- غزل26؛ گاهي دعا كه هست، هواي اراده نيست
- غزل27؛ اين هشتمين شب است؛ شب خون جگر شدن
- هنگام محرّم شد و هنگام عزا، هاي
- از كوفه خبر ميرسد از غربت مسلم
- طفلان عطش نوش تو را حنجره، خون شد
- ر راه كه رفتيد همه خبط و خطا بود
- يك تن ز شما دم نزد آن روز كه ميرفت
- ز كرب و بلا هروله كرديم سوي شام
- يا سيد شوريده سران! كوفه چه ميخواست؟
- در مشعر زخم تو رسيدم به تشهّد
- هفتاد و دو دف هر صبح ميكوبد در من
- باطنين اذان روضه تو
- نفس از سينه به طرز دگري ميآيد
- تا كه خون در رگ است و جان به تنم
- بال فرشته كه خاك پاي حسين است
- ما دو پيالهايم كه لبريز بادهايم
- شكر خدا تمامي ما سينه زن شديم
- بوم نقاشي به دستم بود و طرح پَر كشيدم
- پيراهن سياه تو دارم به تن، حسين
- عالم از شور تو غرق هيجان است هنوز
- به خدا خواست خدا كشته ببيند ما را
- چون آسمان كند كمر كينه استوار
- اي كه به عشقت اسير خيل بني آدم است
- اي سبب خلق كائنات حسين جان
- خروج كاروان از مكه و حركت به سمت كربلا
- شب اول محرم مدح و مصيبت حضرت مسلم بن عقيل عَلَيْهِ السَّلَام
- كاش ميشد بنويسم كه گرفتار شدم
- دل من بر سر اين دار صفايي دارد
- گر بر سر دارم، خبر از يار بياريد
- در اين ديار هواي نفس كشيدن نيست
- كوچه كوچه ميروم شايد كسي پيدا كنم
- دشمنان نقشه كشيدند و تفكر كردند
- كسي كاو با بتي شيرين، زبان همراز و همدم شد
- كوچهگردِ غريب ميداند
- قلم به دست شدم تا ز دستها بنويسم
- داغ نشسته بر جگرم را شماره نيست
- خورشيد كرده ره گم در كوچههاي كوفه
- گر سر ما به قدوم تو دوان خواهد شد
- شب دوم محرم ورود اهل بيت عَلَيْهِ السَّلَام به كربلا
- شب سوم محرم مدح و مصيبت حضرت رقيه سلام الله عليها
- رفتي و با غم همسفر ماندم در اين راه
- چشمهاي خرابه روشن شد، السلام عليك سر، بابا
- حريم قدس مرا جبرييل، دربان است
- تمام درد دلت را كه از سفر گفتي
- ميل پريدن هست، اما بال و پر نه
- روح بزرگش دميده است جان در تن كوچك من
- صحبت از موسي و طور و ذوق عمراني بس است
- نه تنها پيكرش بيتاب بوده
- به كوير لب خشك تو ترك افتاده
- كيست امشب در دل طوفاني او جا كند
- آسمون دلم گرفته، آسمون دلم شده خون
- آسمون صداي پايي، داره ميرسه به گوشم
- اين همون مادر بزرگه، اونكه من شبيهش هستم
- ابر مستي تيره گون شد باز بيحد گريه كرد
- هم اشك يتيم را در آوردي تو
- از راه ميرسند پدرها غروبها
- زرد و كبود و سرخ شد اما هنوز هم
- براي منتظر مرگ چاره لازم نيست
- كيستم من دُر درياي كرامت، ثمر نخل امامت، گل گلزار حسينم، دل و دلدار حسينم، همه شب تا به سحر عاشق بيدار حسينم، سر و جان بر كف و پيوسته خريدار حسينم، سپهم اشك و علم ناله و در شام علمدار حسينم، سند اصل اسارت كه درخشيده به طومار حسينم، منم آن كودك رزمنده كه بين اسرا يار حسينم، منم آن گنج كه در دامن ويرانه يگانه دُر شهوار حسينم، به خدا عمه ساداتم و در شام بلا مثل عمو قبله حاجاتم و سر تا به قدم آينهام وجه امام شهدا را.
- سر من هم به هواي سر تو افتادست
- وقتي كه آمدي به برم نور ديدهام
- كاروان ميرود و دختركي جا ماندست
- پلكي مزن كه چشم ترت درد ميكند
- اين همه درد دلم چشم تري ميخواهد
- ساحل زخم گلويت دل درياي من است
- گر چه از ضعف تن از جا نتوان بر خيزم
- به اميدي كه بيايي سحري در بر من
- مجنون شبيه طفل تو پيدا نميشود
- پايش ز دست آبله آزار ميكشد
- اي رفته بيخبر به سفر، از سفر بيا
- عمه جان اين سر منور را
- مهتاب روزگار پر از شام ما شدي
- آمدي گوشه ويران چه عجب!
- خبر آمد كه ز معشوق خبر ميآيد
- اي سر بيتن و خونين كه به دامان مني
- من آن شمعم كه آتش بس كه آبم كرده خاموشم
- پدر من، پسر فاطمه، مهمان من است
- لبريز شهد عاطفه جام رقيه است
- شب چهارم محرم مدح و مصيبت دو طفلان حضرت زينب سلام الله عليها
- گيرم كه رد كني دل ما را خدا كه هست
- اي فداي دل منوّرتان
- زينب كه بود عالم غم را خداي صبر
- يا كه خدا به خلق پيمبر نميدهد
- اگر كه درد تو در نالهام اثر دارد
- دوباره در دل من خيمه عزا نزنيد
- بالي گشوده است و چنان پيش ميرود
- كاش مشمول دعاهاي پيمبر بشويم
- بود زينب را دو مه سيما پسر
- قامت كمان كند كه دوتا تير آخرش
- بغض نگاه خستهتان، اي مسيح من
- حضرت عاطفه لطف تو اگر بگذارد
- هجران گرفته دور و برم را براي چه؟
- تن من را به هواي تو شدن ريختهاند
- شب پنجم محرم مصيبت عبدالله بن الحسن عَلَيْهِ السَّلَام
- گرچه قدم كوچك است و بار ندارد
- حال دل خيلي خرابه، كار دل ناله و آهه
- يك نفس آمدهام تا كه عمو را نزني
- غيرت خاكسترش رنگ دگر داشت
- عمو نگاه صميمانه پدر داري
- لشكريان خيره سر، چند نفر به يك نفر؟
- در سرش طرح معما ميكرد
- شمعها از پاي تا سر سوخته
- كودكي را نام عبدالله بود
- هر چند به ياران نرسيدم كه بميرم
- جلوهي ذات كبريا شدهاي
- ميرسد از گوشهي مقتل صداي مادرش
- در رگ رگش نشانهي خوي كريم بود
- شب ششم محرم مصيبت حضرت قاسم بن الحسن عَلَيْهِ السَّلَام
- اين كه چون قرص قمر تابيده
- نوهي انسيه الحورايت
- ماهه اما شبيه باد، زده از خيمهها بيرون
- چشمي كه بستهاي به رخم وا نميشود
- با آن كه در ره است خطرها و بيمها
- آنقدر رشيدي كه تنت افتاده
- چشمهايش همه را ياد مسيحا انداخت
- از تنم چند تن درست كنيد
- لاله خشكي و از خون خودتتر شدهاي
- لباس جنگ ندارد هنوز رزم نديده
- اي مرگ، اَحْلي مِنْ عَسَل در باور تو
- بر روي خاك تيره برافتادم اي عمو
- آمد از خيمه همچو قرص قمر
- چو اعدا ديد قاسم را كه اندر تن كفن دارد
- گذشت فصل گل و موسم خزان گرديد
- قاسم آن نو باوه باغ حسن
- كبوترانه از اين خاكها رها شدهاي
- زره اندازه نشد پس كفنش را دادند
- ميروم بيقرار و بيپروا
- خوب است هر عاشق قرني داشته باشد
- ساحل بحر كرم پُر موج است
- ياد از پير جما ران بكنيد
- شب هفتم محرم مصيبت حضرت علي اصغر عَلَيْهِ السَّلَام
- دو بيتي و رباعيات
- آن جمله چو بر زبان مولا جوشيد
- گويند، پي گواهي عصمت مام
- آري سر شانهام كبوتر شده بود
- تو مثل آن گل سرخي كه تازه وا شده است
- يه حديث ميخوام بخونم، واسه هر دلي كه خوابه
- بس كن رباب نيمهاي از شب گذشتهست
- چگونه خاك بريزم به روي زيبايت
- دور عيش و كامراني شد تمام
- ماهم فتاده بر خاك با جسم پاره پاره
- گوش تا گوش تو اي غنچه گلستان شده است
- آنقدر توان در بدن مختصرت نيست
- تو مثل علي اكبري و جذب خدايي
- تو تشنه ميروي و زمان سفر شده
- تو را به جان عزيزت بخواب عزيز دلم
- هم چو روي طفل من بيرنگ و رو مهتاب نيست
- اي كه گرفتي به دوش، بار غم و بار عشق
- اي بسته بر زيارت قدِّ تو قامت، آب
- بخواب اي نو گل پژمان و پرپر
- گفت اي پدر بيا كه دل از دست دادهام
- كودكي در عهد مهد استاد عشق
- شكسته پشت غم از بار غصههاي رباب
- اين قب قب تو ناز به تفسير ميكشد
- ببينيد، ببينيد، گُلم رنگ ندارد
- شب هشتم محرم مصيبت حضرت علي اكبر عَلَيْهِ السَّلَام
- دل ز قرص قمر خويش كشيدن سخت است
- در قد و قامت تو قد يار ريخته
- چون تو اي لاله در اين دشت گلي پرپر نيست
- زود آمدم كنار تو اما چه دير شد
- اي تَجَلِّي صفات همهي برترها
- ميان هلهله گم كردهام صدايت را
- از غمت لاله صفت خون شدهاي گل دل من
- گريه مكن، اِنَّ … اصطفايي را كه ميبوسي
- ميان هلهله گم كردهام صدايت را
- من آن پدرم كز پسرم دست كشيدم
- يم فاطمي در سرمدي، گل احمدي، مه هاشمي
- خواهم اگر به آن قد و بالا ببينمت
- ناگهان قلب حرم وا شد و يك مرد جوان
- هر چه تير آمده بر روي تنت جا شده است
- تو كه از روز ولادت دل بابا بردي
- تو در تجلّياتِ الهي چنان گمي
- در گيسويت دو صد غزل عاشقانه است
- شب و روز تاسوعا مصيبت حضرت عباس عَلَيْهِ السَّلَام
- قحط آب است و صدف از رنگ گوهر شد خجل
- چون زل زدن آخر شيري به شكارش
- رخصت بده از داغ شقايق بنويسم
- هيچ دلي عاشق و دچار مبادا
- وقتي گدايي را پناهي نيست ديگر
- *
- رفتي برادر، دست خالي برنگردي
- اي حضور آسمان در جان خاك
- اي مشك نريز آبرويم
- پاشو اي برادر من پاشو از جا پهلوونم
- اين آبها كه ريخت، فداي سرت كه ريخت
- اين جوان كيست كه در قبضه او طوفان است
- تير كمتر بزنيد از پي صيدِ بالش
- اي كه ميپرسي، كجا من لعل خندان داشتم
- وعدهاي دادهاي و راهي دريا شدهاي
- اي حرمت قبله حاجات ما
- ميان همهمه تيري پريد آهسته
- كنار دل و دست و دريا، اباالفضل!
- مشك بر دوش به دريا آمد
- اي علمداري كه دستت بوسهگاه مرتضاست
- چه زود شستي از آن دستهاي زيبا دست
- در كشور عجم عربي سروري كني
- گلهاي خشك بيتو مسيحا نديدهاند
- چون زل زدن آخر شيري به شكارش
- نسيم روضه وزيدن گرفت در مويت
- اشك فرات بود ز مشكت چكيده بود
- سردار سر شكستهي در خون شناورم!
- به روي سينهي تو جاي بوسه حتي نيست
- هيچ داني كه اميد همه عالم شدهاي
- خشكيده بود آن لب دريايي شما
- گر جگر خشك شود خشكي لب ها؛ حتميست
- تا ميشود ز چشمه توحيد جو گرفت
- ديدم از هيبت تو واهمه در علقمه را
- از كار عشق اين گره بسته وا نشد
- شعله آتشيست در دل آب
- يا ابالفضل تويي تاج سر ام بنين
- يه روزي يه مرد تشنه رو به دريا ميومد
- شب و روز عاشورا
- پيش پاي خودش به خاك افتاد
- دل پر از زخم، نفس زخم، رگ حنجر زخم
- مناي عشق را حال و هواي ديگر است امشب
- شب وصل است و تب دلبري جانان است
- بيا كه گريه كنم لحظههاي آخر را
- پس از شام غريبان ياد ياري ماند و من ماندم
- ديگرم شوري به آب و گل رسيد
- تو زير پا رفتي ولي بيچاره زينب
- چون زخمهاي روي تنت گريهام گرفت
- خداحافظ اي خواهر بيمعين
- زينب چو جسم پاك برادر نظاره كرد
- كي ديده در يم خون، آيات بيشماره؟
- نشسته سايهاي از آفتاب بر روياش
- خوني چكيد و حنجرهي خاك جان گرفت
- خوني كه روي يال تو پيداست ذوالجناح
- بمان كه روشني ديدهي ترم باشي
- خواب ديدم در اين شب غربت
- داري عقيله خواهر من گريه ميكني
- هر كه بيروني بد از مجلس گريخت
- امشب شهادت نامهي عشاق، امضا ميشود
- هر كه سرباز خدا نيست نماند، برود
- بيش از ستاره زخم و فلك در نظاره بود
- آيم به قتلگاه كه پيدا كنم تو را
- تو ميروي و دل من دوباره ميريزد
- ميدود سمت دشتِ لب تشنه
- شب يازدهم محرم شام غريبان
- دفن ابدان مطهر شهداء
- مصيبت تنور خولي
- كوفه و شام
- واي از نگاه بيخرد بيمرامها
- بايد براي مجلسشان سر بياورند
- بعد از تو گوشواره به دردم نميخورد
- خوشا از دل نم اشكي فشاندن
- دامن زلف تو در دست صبا افتاده
- نسيمي آشنا از سوي گيسوي تو ميآيد
- ورود به شام - بحر طويل
- درِ دروازهي ساعات خبر بود، خبر بود كه بر نيزه يكي مهر فروزنده و هفتاد قمر بود به روي همه از ضربت سنگ و دم شمشير اثر بود، چه سرهاي غريبي كه روان بر رُخشان اشك بصر بود، سر يوسف زهرا، سر عباس دلاور، سر قاسم، سر اكبر، سر عون و سر جعفر، سر عبدالله و اصغر، سر زيباي بني هاشم و انصار، سر مسلم و جون و وهب و عابس و ضرغامه و يحيا و زهير و دگر انصار كه هر سر به سر نيزه همان وجه خدا بود، چو پروانه در اطراف امام شهدا بود به لب داشت همي ذكر خدا را
- در آن هجمهي جمعيّت و آن مرحله، گرديد روان سهل، به سويش به ادب داد سلامش كه در آن سلسله ميديد بلنداي مقامش، الفِ قامت او، دال شده نزد امامش، پس از آن عرض نمود اي گهرِ دُرج ولايت، مه افلاك هدايت، همه عالم به فدايت، منم آن سهل كه از زُمرهي انصار رسولم، كه پر از دوستي عترت زهراي بتولم، چه شود گر كني از لطف قبولم كه دل مادرتان، فاطمه، را شاد كنم بر پسر فاطمه امداد كنم، گفت به پاسخ شه ابرار، كه اي آمده بر آل علي يار، اگر هست تو را درهم و دينار، بده زود به اين كافر غدّار، كه بر نيزهي او هست سر يوسف زهرا شود از دور و بر دخت علي دور، كه اين قوم ستمكار، تماشا نكنند عمهي ما را
- يهودان ستم پيشه چو اين حكم شنيدند، گروهي به لب بام نشستند و گروهي به سوي كوچه دويدند همه عربده مستانه كشيدند، سر يوسف زهرا به سر نيزه چو ديدند، ره جنگ گرفتند و به اولاد نبي كار بسي تنگ گرفتند، به دل، ننگ گرفتند، به كف چنگ گرفتند، زنان از لب بام آتش و خاكستر و خاشاك فشاندند به دشنام همه آتش بغض جگر خويش نشاندند، «ترانه» عوض «مرثيه» خواندند خدا را بگذاريد، بگويم، كه يهوديهاي از بام نگاهش به سر نور دل فاطمه افتاد كه لبهاش به هم ميخورَد و ذكر خدا گويد و بگْرفت يكي سنگ چنان بر لب فرزند رسول دو سرا زد كه سر از نيزه بيفتاد زمين، ريخت به هم ارض و سما را
- واقعهي دير راهب - اشعار دير راهب
- ورود كاروان به كوفه
- اشعار مجلس يزيد - اشعار بزم شراب
- باورت ميشد ببيني خواهرت را يك زمان
- دشت ميبلعيد كم كم پيكر خورشيد را
- صوت قرآن تو صبرم را ربود از دل، حسين
- اي سرت چون ماه سرگردان به روي نيزهها
- ميروم با كاروان اما سرِ تو ساربانم
- دل سوزان بود امروز گواه من و تو
- عيسي شدي كه اين همه بالا ببينمت
- اربعين حسيني
- چل روز ميشود كه شدم جبرئيل تو
- از آن ساعت كه خود را ناگزير از تو جدا كردم
- شفق نشسته در آغوشت اي سحر برخيز
- نگاه گريه داري داشت زينب
- نديدم زينب كبريتر از اين
- اگر چه غصه دارد آه دارد
- پس از آنكه زمين را زير و رو كرد
- چهل روز است گريانم حسين جان
- همين جا شيرخواره گريه ميكرد
- همين جا دور اكبر را گرفتند
- همين جا بود كه سقاي ما رفت
- همين جا بود كه دلها گرفت و …
- همين جا بود الف را دال كردند
- تو ماندي و كبوتر رفت كوفه
- بهاري داشتم اما خزان ش
- همين جا بود افتادند تنها
- همين جا بود تازيانه باب گرديد
- ز جا برخيز غمخواري كن عباس
- تو ساحل خون دلم، كه غرق موج ماتمه
- اي اذان پر از نماز حسين
- از من مپرس زينب من معجرت چه شد
- يك اربعين گذشته و زينب رسيده است
- گفتي رقيه …
- اربعين است و دل از سوگ شهيدان خون است
- يك اربعين، به نيزه سر يار ديدهام
- آنچه از من خواستي با كاروان آوردهام
- باز آواي جرس بر جگرم آتش زد
- مدح و مصيبت حضرت رباب سلام الله عليها
- مدح و ميلاد حضرت عباس عَلَيْهِ السَّلَام
- مدح و مصيبت حضرت ام البنين سلام الله عليها
- گمان مكن پسرت ناتني برادر بود
- زن رشك حور بود و تمناي خود نداشت
- هر روز غروب توي بقيع
- هر روز صداي گريههاش
- مدينه كربلا ميشه
- فرقي نميكنه براش
- به سينه و سر ميزنه
- رو خاكايِ سرد بقيع
- پايِ بساط روضههاش
- از پسراش نشد يه بار
- طاقت نداره، كارشه
- طفلي سكينه رو بگو
- *
- كي مدينه ز ياد خواهد برد
- چشمهاي تو پر شفق ميشد
- خوب فهميده حال و روزت را
- آه وقت غروب مادر جان
- مينشيند عجب غريبانه
- يكي از ميهمان نوازيشان
- پيش چشمان خون گرفتهي عشق
- حرف سقا كه پيش ميآمد
- او به سمت شريعه ميرفت و
- همه در آستانهي خيمه
- بانگ أدرك أخا در آن لحظه
- رفت سمت فرات اما حيف
- رفت سقا و خيمهها ديگر
- همره كاروان به شام آمد
- روضههايي عجيب ميخواند
- از خدا خواست كه قد من را
- زير اين آفتاب چون آتش
- بعد آن مشك پارهي پسرش
- در كنار چهار صورت قبر
- گفت زينب ميان مردم شام
- گفته بودم كه روز عاشورا
- سر عباس را به ني ديدي
- دست او جاي دست مادر تو
- كسي كه چار پسر داشت نور چشم ترش
- هر كجا صحبت ادب باشد
- من كه از نسل دلير عربم
- اي جبرئيلم تا خدايت پركشيدي
- وقتي كه با صداي رسا گريه ميكند
- مادر چه شد كه باز نگشتي به خيمهها
- از صداي گرفتهاش پيداست
- ياد حرفهاي زينب افتاده
- ياد حرفهاي زينب افتاده
- خواهرم! تشنگي عجب سخت است
- ام البنين كاش تو هم بودي
- وقت غروب، چشم ترش درد ميكند
- بدون ماه قدم ميزنم سحرها را
- تنها چرا نشسته، مگر گريه ميكند؟
- گفتم ام البنين، دلم پا شد
- مدح و مصيبت حضرت زينب سلام الله عليها
- يا كه خدا به خلق پيمبر نميدهد
- جان و دلم فداي تو اي دلبرم، حسين
- دارد به دل صلابت كوه شكيب را
- هر چند پاي بيرمق او توان نداشت
- خانه خراب عشقم و سربارِ زينبم
- ما ريزهخوار سفرهي احسان زينبيم
- تو نوري و خورشيد هم خاكستر توست
- اي آنكه شكستي كمر فاصلهها را
- در واژههاي شعر تو ديدم وقار را
- اندوههاي قلب تو از سرمه رنگ داشت
- پيراهن تو بوي گل ياس ميدهد
- امشب به سبك كرب و بلا گريه ميكنيم
- يك سال ميشود كه تو هم پر كشيدهاي
- ديگر بيا كه ديده به راه تو ماندهام
- شكسته بال و پري شوق آسمان دارد
- مدح و ميلاد حضرت زينب سلام الله عليها
- وقتي كه تو را عرش معظم آورد
- پايينتر از آنيم ز بالا بنويسيم
- نماز عشق به پا ميكنم به نام حسين
- خانه فاطمه آن روز تماشايي بود
- [ آن شب كه گل از دامن مهتاب ميريخت
- از بلا پروا كجا دارد دل درياييات
- وقتي به دل داغ برادر ماند و زينب
- مستوره پاك پرده شب
- خورشيد برج عصمت اسلام، زينب است
- اي زينب! اي كه بيتو حقيقت زبان نداشت
- آرامش زيباي دو درياست نگاهش
- قلم به دست گرفتم كه با خدا باشم
- آن قدر عاشقيم كه املا نميشود
- امشب علي وليمه به خلق جهان دهد
- اي بحر كمال گوهر آوردي
- سلام بر من و اُم و اَب و برادر من
- عاشق شديم و عاشق حيران ما شدند
- دلش درياي صدها كهكشان صبر
- به نام نامي زينب سلام بر خورشيد
- مدح و ميلاد حضرت علي اكبر عَلَيْهِ السَّلَام
- دلم را هواي تو پر كرده است
- شب ولادت تو عيد سيدالشهداست
- بايد براي طور كليمي درست كرد
- باده در جام دلم سر ريز شد
- اي كه بر روشناي چهرهي خود
- دل حرم ميشود سحرگاهي
- عاشق آن است كه پر ميگيرد
- بر مَ قدمت تغزل شيوا ترانه ريخت
- عشقت ميان سينه من پا گرفته
- باز هم آسمان اين خانه شب پر رفت و آمدي دارد
- بحر طويل
- هر جا سخن از خاك دري هست، سري هست
- مدح و مصيبت حضرت سكينه سلام الله عليها
- مدح و ميلاد حضرت رقيه سلام الله عليها
- مدح و مصيبت ياران با وفاي حضرت سيدالشهدا عَلَيْهِ السَّلَام
- هفتاد و دو مستانه ٬ نوشيده از آن جام
- هفتاد و دو طناز زمين خورده به يك ناز
- هفتاد و دو سرباز سر افراز و دلاور
- به عهد روز ازل پايبند ميمانيم
- شعري دربارهي جون، غلام سياه امام حسين عَلَيْهِ السَّلَام
- عرض كرد اي سبط پاك مصطفي (ص)
- ديد چون خضر بيابان نجات
- ناگهان افتاد از زين بر زمين
- اشعار حضرت حر (عليه الرحمه)
- حضرت حر (عليه الرحمه)
- اشعار حضرت حر (عليه الرحمه)
- حضرت حر (عليه الرحمه)
- حضرت حر (عليه الرحمه)
- حضرت حر (ع) - بحر طويل
- مدح و ميلاد امام حسين عَلَيْهِ السَّلَام
- امام سجاد عَلَيْهِ السَّلَام
- مدح و ميلاد حضرت زين العابدين عَلَيْهِ السَّلَام
- شهادت زين العابدين امام سجاد عَلَيْهِ السَّلَام
- اين زهر، دردي از تب دردم دوا نكرد
- بعد از آن واقعهي سرخ، بلا سهم تو شد
- من بر اين ماه كه بر نيزه نشسته، پسرم
- دل سودا زدهام ناله و فرياد كند
- كاش ما هم كبوترت بوديم
- بيمار غير شربت اشك روان نداشت
- دريا به ديدهيتر من گريه ميكند
- لاله سرخ شهادت تن تب دار من است
- پيش چشمم تو را سر بريدند
- دل سوخته، شبيه دل خيمهها شده
- غم دل بر زبان جاري اگر سازم زبان سوزد
- از روزهاي قافله دلگير ميشوي
- آفتاب لب بامم، پدرِ گريه منم
- اين ماه كيست همسفر كاروان شده
- يعقوب كربلا چه قدر گريه ميكني
- بيمار غيِر شربتِ اشكِ روان نداشت
- در تشنگي سراب به دردي نميخورد
- در جسم جهان فيض بهارانم من
- بيمار دشت كرب و بلا با اجازهات
- امام باقر عَلَيْهِ السَّلَام
- مدح و ميلاد حضرت باقرالعلوم عَلَيْهِ السَّلَام
- شهادت حضرت باقر العلوم عَلَيْهِ السَّلَام
- اي يادگار تيرهي مردان راستين
- در ميان قنوت چشمانم
- من پنجمين ولي خداوند قادرم
- سينهام چون تلاطم دريا
- نگاه چشم ترم كل صحنهها را ديد
- روزي كه بادهاي مخالف امان نداد
- هفتم ماه است و بايد چشمها گريه كنند
- آموزگار مبحث جغرافياي دين
- تو مثل رأس جد خود اعجاز كردي
- دلم امشب به مجلس روضه
- خشكي ام رفت و وصل دريا شد
- عشق آمد و مقابل من دفتري گشود
- اي فروزان گهرِ پاكِ بقيع
- امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام
- امام كاظم عَلَيْهِ السَّلَام
- شهادت باب الحوائج موسي بن جعفر عَلَيْهِ السَّلَام
- اي زير و بم گريهي زنجير شنيده
- دستم به دامن تو كه آقا تري از آن
- كبوترانه به سوي تو ميپرم امشب
- موساي طور غربتم و خسته و بيعصا
- فقط نه قلب زنِ زشت كاره ميشِكند
- آهسته گذاريد روي تخته تنش را
- چاه زندان قتلگاه يوسف زهرا شده
- از تازيانه مانده بر رويت نشاني
- دردي به جان نشسته دگر پا نميشود
- از همان روز ازل خاك مرا، آب تو را
- و بنا بود كه محراب دعايت بشود
- چارده سال تو را گوشه زندان ديدم
- چه غريبانه روي تختهي در ميرفتي
- تا نوشتم در و آتش، قلم از سينه شكست
- عطر ياس از گوشه زندان هارون ميچكد
- احوال من از اين تن تب دار روشن است
- زير بار كينه پرپر شد ولي نفرين نكرد
- اثري نيست به جا از من و خاكستر من
- در دل خاكم و امّيد نجاتي دارم
- ناله و فرياد من سودي به حال من ندارد
- در دل حبسم و حبس است به دل فريادم
- زير سنگيني زنجير سرش افتاده
- زندان به حال زار موسي گريه ميكرد
- باب الحوائج هستي و عالم گدايتان
- اي قاري مقيم سيه چال، اي غريب
- در ميان هلهله سوز و نوا گم ميشود
- در سايهسار كوكب موسي بن جعفريم
- زندان صبر بود و هواي رضاي او
- اين مردمان كه قلب خدا را شكستهاند
- بيهوده قفس را مگشاييد پري نيست
- بر روي لبهايت به جز يا ربنا نيست
- آن زماني كه دل مهيا شد
- اشكِ زنجير به حال بدنم ميريزد
- خورشيد كبود و نيلي و مخمل كوب!
- آن كه عالم همه در دست توانايش بود
- آن كه در كنج قفس مرگ طلب كرده منم
- اي شام تيره با مه انور چه ميكني؟
- وقتي زبان عاطفهها لال ميشود
- آه هر چند غل جامعه بر پيكر داشت
- ترسي از فقر ندارند گدايان كريم
- مهر و مه گرچه رو به شاه نكرد
- مثل يك تكه عبا روي زمين است تنش
- ميمكد رشتههاي بي احساس
- ميخواستند داغ تو را شعلهور كنند
- دستي رسيد بال و پرم را كشيد و رفت
- شهادت باب الحوائج موسي بن جعفر عَلَيْهِ السَّلَام
- امام رضا عَلَيْهِ السَّلَام
- مدح و ميلاد حضرت علي بن موسي الرضا عَلَيْهِ السَّلَام
- اي در هراس روز قيامت پناه من
- نگاه ميكنم از آينه خيابان را
- بايد به قد عرش خدا قابلم كنند
- اي عرشيان به شهر خراسان سفر كنيد
- ز گردون تيره ابري، تند گردي بر شد از دريا
- اي رأفت تو رأفت ذات خدا رضا
- اگر چه نيست مرا شأن زائر حرمت
- رضا اگر چه به صورت، از آن حرم دورم
- خواستم تا شبي قلم بزنم
- آنان كه عاشقند به دنبال دلبرند
- اي كاش حرم بودم و مهمان تو بودم
- رسيد تا فلكه آب و روبروي حرم
- شفا گرفته مريضي … زدند نقاره
- گذاشت دست به سينه. عقب عقب برگشت
- رافت در آستان تو تفسير ميشود
- در بند هواييم، يا ضامن آهو!
- گل ميكند بهار تو در باغ سينهها
- نام تو را بردم زمستانم بهاري شد
- خدا نه اين كه مرا از گِل زيادهتان
- صبح است و در بزم چمن هر گل تبسم ميكند
- روز ولادت تو غزل آفريده شد
- دل سودا زده سامان نپذيرد هرگز
- اي عرشيان به شهر خراسان سفر كنيد
- سلام بر تو اماما، تو را سلام، امام!
- مدح و ميلاد باب الحوائج موسي بن جعفر عَلَيْهِ السَّلَام
- شهادت غريب الغربا حضرت علي بن موسي الرضا عَلَيْهِ السَّلَام
- با سينهاي كه آتش از آن شعله ميكشيد
- تيزي شمشير هم تسليم ابرو ميشود
- انگور ميدهند كه قربانيات كنند
- يا آنكه بخوانيد به بالين پسرم را
- من با تو زندگي نكنم پير ميشوم
- نخل زردم جوانه ميخواهم
- دل هميشه غريبم هوايتان كرده است
- نام تو را بردم زمستانم بهاري شد
- خادمت پشت در قصر خبر ميخواهد
- در اوج غربت و غم زهر كينه يارش بود
- با زمين خوردنت امروز زمين خورد زمين
- اي همه دلها، حرمت يا رضا
- كار تو، همه مهر و وفا بود، رضا جان
- بوي باران و بوي دلتنگي
- يك نفر عاشقانه ميآمد، نفس كوچهها معطر بود
- سنگ زير پاي تو لعل بدخشان ميشود
- مگو كه بيخردم هيچكس نميخردم
- مريد و زائرت از هر نژاد است
- مرد سماوات زمين خورده است
- من دست خالي آمدم، دست من و دامان تو
- دلم يه ذره شده تا بيام ميون حرمت
- سزد جاري شود از ديدهام خون
- دوباره پاي من و آستان حضرت تو
- مدح و ميلاد حضرت علي بن موسي الرضا عَلَيْهِ السَّلَام
- امام جواد عَلَيْهِ السَّلَام
- مدح و ميلاد امام جواد عَلَيْهِ السَّلَام
- نسيمي از سر زلفت بهار دنيا شد
- مينويسم سر خط نام خداوند رضا
- با حضورت ستارهها گفتند
- امشب همه جا حرف نگار است، دگر هيچ
- هر كه دل بُرد، دلبر ما نيست
- بيا به شهر مدينه نگاه را حس كن
- دلگيرتر از سينه تنگم قفسي نيست
- در خلوت ياران اثري بهتر از اين نيست
- آسمان اشك شوق ميباريد
- اسكله بر افق تبسم كرد
- پر و بال كبوتران وا شد
- خانهي آيهها و آينهها
- ناگهان عرش بر زمين افتاد
- ازدحام گدا چنان پشتِ
- همه مست اند مستِ اين خانه
- نهمين نور خانوادهي عشق
- هنر يك نگاه او حاتم
- السلام اي امام سائلها
- جود تو علت وجود من است
- تو بهاري و سبزي و سروي
- گرچه بيارزشيم و سرباريم
- طوباي تو ميان دلم قد كشيده است
- حس باران در نگاه سادهات
- وقتي بساط عشق بازي چيده ميشد
- قسم به آن كه به گنجشك بال و پر داده
- هر كه سر خدمت نگار ندارد
- بر آن شديم باز كه دلبر بياوريم
- شهادت حضرت جوادالائمه عَلَيْهِ السَّلَام
- آيات تشنگيست سرود زبان من
- اي كه هنگام كرم مظهر الطاف خدايي
- سلام من به نور عين زهرا
- بِين حجره دست و پا ميزد كبوتر، واي من
- به زمين خوردي و آهت دل ما را سوزاند
- كسي خبر نشد از غربت نهاني من
- هستند كريمان دو عالم سر خوانت
- لب ميزند كه مادر خود را صدا كند
- خواهر نداشتي كه به جاي تو جان دهد
- كوير چشم مرا رنگ و بوي باراني
- غربت هيچ كسي مثل تو مولا نشود
- يك نفر از اهل بيت فاطمه
- مرهم حريف زخم زبانها نميشود
- تا از مژهات تير در ابرو بگذاري
- رمق نمانده دگر در تني كه من دارم
- طائر عرشم ولي پر بستهام
- اينها به جاي اين كه برايت دعا كنند
- از من گرفته همسر من خورد و خواب را
- مدح و ميلاد امام جواد عَلَيْهِ السَّلَام
- امام هادي عَلَيْهِ السَّلَام
- مدح و ميلاد امام هادي عَلَيْهِ السَّلَام
- شهادت حضرت هادي عَلَيْهِ السَّلَام
- يادتان هست نوشتم كه دعا ميخواندم
- رحمت محض در نگاه او
- صداي زمزمهي جامعه كبيرهي توست
- جز درد و غصه سينهي ما را مجيب نيست
- وقتي نگاهم را به باران مينشانم
- مرغ دل شكستهي ما جَلد سامراست
- هر كه يك جور قسمتي دارد
- بالاتري ز مدح و ثنا أيها النقي
- آيا كه شود باز ببينم وطنم را
- آن روز از كبوتر زخمي پري نبود
- به روي خاك غربت سر نهادم يا رسول الله
- اي در سپهر مجد و شرف، رويت آفتاب
- طلوع صبح ميپرد دو پلك من براي تو
- دسته دسته فرشتهها هر شب
- يا رب از زهر جفا سوخت ز پا تا به سرم
- آستان خدا كمال شما
- آقا سلام! بغض بدي مانده در گلوم
- حيوان اگر به پوزه نبندد لگامها
- يا رب بزن تو مهر خموشي بر آن دهان …
- در خون نشست ديدهي شب زنده دارها
- بار ديگر عباي بوسفيان
- از ابتدا گِل من را خدا مطهر كرد
- اي نجل جواد، ابن رضا، حضرت هادي
- لابلاي آه دلم، يه غصه فرياد ميكشه
- تب دارترين تب زدهي بستر دردم
- چشمهايت فرات دلتنگي
- امام حسن عسكري عَلَيْهِ السَّلَام
- مدح و ميلاد امام عسكري عَلَيْهِ السَّلَام
- از پنجشنبههاي دل من عبور كن
- كي ميشود به سامره در «سر من راي»
- آن دلبري كه بندگيات را روا نوشت
- زهي آن عبد خدايي كه خداييست جلالش
- از ازل آب و گلم گفت كه من كوثريام
- باز دل شكستهام نواي ديگر آورد
- عبد خدا كه داده حق، خدايي از عبادتش
- به سامرا نظر كن و جلوهي ذوالكرام بين
- نور ولايتش به رخ رداي خلقتش به بر
- رسالت پيمبران تكيه زده به دوش او
- بهشت علم پرورد آب و هواي گلشنش
- سلالهي پيمبر و مبشّر پيام حق
- رفت يكي ز شيعيان به پيشگاه حضرتش
- اي جلوات كبريا جلوه گر از جمال تو
- دوباره پاي غزل سويتان دوان شده است
- ز خاك پاي تو اول سرشت قلبم را
- ساقي بياوريد كه بزمي به پا كنيم
- شهادت حضرت امام حسن عسكري عَلَيْهِ السَّلَام
- امروز ديگر سامرا مثل يتيمي
- يازده بار جهان گوشهي زندان كم نيست
- غربت شهر سامرا، غصهي هر شب منه
- امروز با تمام توان گريه ميكنيم
- اي قبله حرم، حرمِ سامراي تو
- رسانده زهر جفا تا به چرخ آه مرا
- اي در جگر شيعه شررهاي غم تو
- اي نخل رياض علوي برگ و برت سوخت
- ز چشم پر گهر من خدا خبر دارد
- ميزند آتش به قلبم سوز داغ عسكري
- پدري در دم مرگ است و به بالين پسرش
- مدح و ميلاد امام عسكري عَلَيْهِ السَّلَام
- امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف
- آغاز امامت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف
- مدح و ميلاد امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف
- مناجات با امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف
- ديگر به خلوتهاي من يك نم نميباري
- من فكر ميكنم مزهي نان عوض شده است
- پُر است شهر من و تو ز شب نشينيها
- چنديست شبهايي كه مهتاب است بيخوابم
- پيدا تري ز خورشيد، اي ماه بينشانم
- تا كسي را به سر كوي تو راهش ندهند
- بالي در آسمان نگاهت به ما بده
- زود بيدار شدم تا سر ساعت برسم
- دعاي مردم شب زنده دار ميگيرد
- كهنه صرّافان دنيا از تصرّف ميخورند
- يوسف، اي گمشده در بيسر وسامانيها
- بيمار ميشوم كه پرستاري ام كني
- امين درد آگاهم! تو را من چشم در راهم
- نه صبر به دل مانده، نه در سينه قرارم
- اي همنشين غربت پنهاني دلم
- روي بالم يكي دو پر بكشيد
- ساحل چشم من از شوق به دريا زده است
- لحظهها را متوسل به دعاييم بيا
- بتي كه راز جمالش هنوز سربسته است
- آه، مولا خستهايم از انتظار
- مستيم ولي مست ميموعوديم
- اي رفته كم كم از دل و جان، ناگهان بيا
- دلم دوباره ببين كه شده پريشانت
- آقا دلت گرفته و چشمت بهاريست
- غفلت از يار گرفتار شدن هم دارد
- عمريست در هواي خودت گريه ميكني
- عمري به انتظار نشستم نيامدي
- تو نيستي و عيد، ببخشيد! عزاي ما
- اي يار جفا كردهي پيوند بريده!
- وقتي شبيه فاطمه لبخند ميزني
- دلا تا باغ سنگي، در تو فروردين نخواهد شد
- دلم را چون اناري كاش يك شب دانه ميكردم
- دلم شور ميزد مبادا نيايي
- اي ماه خودپرست! پرستار من كجاست؟
- خون پاك شهدا منتظر توست بيا
- غزلتر از غزل، گلتر ز گل، زيباتر از زيبا
- خوب است كه كه عاشق جگري داشته باشد
- خورشيد رخ مپوشان در ابر زلف، يارا
- هر شب يتيم توست دل جمكرانيام
- آقا بيا تا زندگي معنا بگيرد
- دل را پر از طراوت عطر حضور كن
- مه مبارك در ابر آرميده، بيا
- سالهاي پيش بال آسماني داشتيم
- مجنون شدم كه راهي صحرا كني مرا
- كيم كه با تو كنم گفتگو عزيز دلم
- وقتي تو نيستي
- مثل هميشه منتظرم آه ميكشم
- دوباره آمده شور غزل به دنبالم
- مباد لحظهاي از يادتان جدا باشم
- زندگي بيتو همان مردگي طولانيست
- ساير
- عيد فطر
- عيد قربان
- مدح و مصيبت حضرت حمزه سيدالشهدا عَلَيْهِ السَّلَام
- مدح و مصيبت حضرت خديجه سلام الله عليها
- من كيستم يگانه اميد محمّدم
- اي عزيز جان پيغمبر سلام
- اي خريدار جان پيغمبر
- اي سلام آورده جبريل از خداوند ت، سلام
- سلام ما به تو اي مادر بهشت رسول
- بيچاره دستي كه در اين شبها فقيرت نيست
- شكر خدا كه تحت لواي خديجهايم
- ميسوزم از شرار نفسهاي آخرت
- شب است و بغض سكوت و صداي گريه آب
- از ماتم تو فاطمه جان گريه ميكنم
- شب گذشته كمي خوب شد سخن ميگفت
- مدح و مصيبت حضرت امكلثوم سلام الله عليها
- مدح و مصيبت حضرت عبدالعظيم حسني عَلَيْهِ السَّلَام
- مدح و مصيبت حضرت معصومه سلام الله عليها
- جود و كرامت از كرمش جاودان شده
- خاتون شهر آينههايي بزرگوار
- در قم كه آمدم دل سنگم جلا گرفت
- اي ازليت به تربت تو مخمّر
- تا ابد باغچهي عطر بهار است اينجا
- اي كوثرِ كوثر رسول الله
- ما را براي گدايش شدن آفريدهاند،
- ابري شده است حال و هواي نگاهتان
- اي دختر و خواهر ولايت
- تو كيستي سلالهي زهراي اطهري
- من به پابوسي تو آمده ام
- دلم، شايد يكي از كفتراتون
- حرم امن تو كافيست هراسان شده را
- آنان كه عاشقند به دنبال دلبرند
- آن شب زمين هواي بهشتي دوباره داشت
- نشستهام بنويسم حرم، حرم، بانو
- روي قبرم بنويسيد كه خواهر بودم
تيشه هاي اشك 2 (مجموعه اشعار آئيني و مداحي ويژه مواليد چهارده معصوم (عليهالسلام))
مشخصات كتاب
كتاب تيشه هاي اشك 2
مجموعه اشعار برگزيده آئيني و مداحي
ويژه ي مواليد چهارده معصوم (عليهالسلام)
گردآوري: غلامرضا گرمابدري
تيشه هاي اشك
ناشر :پايگاه تخصصي اشعار آئيني و مداحي
www.tishehayeashk.parsiblog.com
mosafer65@gmail.com
تلفن تماس: 09102308145
موضوع :چهارده معصوم عليهالسلام- خاندان عصمت
مقدمه نكاتي درباره ي شعر آييني
نكاتي درباره ي شعر آييني
•بيش از 80 درصد از منظومه هاي شعر فارسي از سده سوم تا زمان حال شامل مقوله هايي از ادب آييني بوده است.
•شعر نبوي، فاطمي، علوي، عاشورا، بقيع، رضوي، مهدوي و … از جمله زيرشاخه هاي شعر ولايي هستند.
•از آن جا كه دين در همه ي ابعاد فكري و عملي مسلمانان نقش دارد و همه ي حوزه ها را در بر مي گيرد، ادبيات هم خصوصاً در زمينه ي شعر از اين قاعده مستثني نبوده است.
•جايگاه امروز شعر مذهبي و آييني به عنوان يك هنر ناب ديني، بسيار برجسته است.
با حركت جريان شب شعر عاشورا ثابت مي شود كه شعر در همه ي انواع ادبي مي تواند خودنمايي كند.
اگر بگوييم شعر بيان احساس و عاطفه است، در حق آن كم لطفي كرده ايم. شعر آييني شعريست كه از جان و دل شاعر متعهد ريشه مي گيرد.
اگر كسي ناشناخته وارد اين حيطه شود آسيب پذير خواهد بود، حالا عده اي بدون پشتوانه شناخت و معرفت دست به خلق شعر مي زنند، ماندگاري چنداني ندارد. شاعر بايد براي سرودن شعر آييني با دو بال حركت كند، احساس و انديشه.
•شعر آييني و مذهبي جايگاه ويژه اي در ميان مخاطبان دارد. شعر آييني وصف حال تاريخ دين و بزرگان دين است و نمونه آن را مي توانيم در اشعار عاشورايي جستجو كنيم. مثل اشعار محتشم كاشاني و آن تركيب بند مشهور:
باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است
باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم