(ع) حركت عزّت بود؛ يعني عزت حق، عزّت دين، عزت امامت و عزّت آن راه_ي ك_ه پ_ي_امبر (ص) ارائه كرده بود. افتخار متعلق به انسان، ملّت و جماعتي است كه پاي حرفشان بايستند و نگذارند طوفان ها پرچمي را كه بلند كرده اند، از بين ببرد و بخواباند. امام حسين (ع) اين پرچم را محكم نگه داشت و تا پاي شهادت عزيزان و اسارت حرم شريفش ايستاد. اين است عزّت و افتخار در بُعد حركت انقلابي و اصلاحي.
تجسم و تبلور معنويت
... در بُعد تبلور معنويت هم همين طور است. خيلي ها امام حسين (ع) را بر اين ايستادگي ملامت م_ي ك_ردن_د، آن_ه_ا مردان بد و يا كوچكي هم نبودند اما بد مي فهميدند و ضعف هاي بشري بر آنها غالب شده بود؛ لذا مي خواستند حسين بن علي (ع) را هم مغلوب همان ضعف ها كنند ام_ا ام_ام (ع) ص_ب_ر ك_رد و م_غلوب نشد و كساني كه با امام حسين (ع) بودند در اين مبارزه م_عنوي و دروني پيروز شدند و آنها عده اي اندكي بيش نبودند امّا پايداري و اصرار آنها ب_ر اس_ت_ق_ام_ت در آن م_ي_دان ش_رف، م_وج_ب ش_د ك_ه در طول تاريخ هزاران هزار انسان، آن درس را فرا گرفتند و همان راه را رفتند.اگ_ر آن_ه_ا در وج_ود خودشان فضيلت را بر رذيلت پيروز نمي كردند، درخت فضيلت در تاريخ خشك مي شد. امّا آنها آن درخت را آبياري كردند. [و اين درخت هنوز و همچنان پايدار و پ_رب_ار اس_ت و ه_ميشه سبز خواهد ماند] و امروز پايداري شما _ چه در دوران دفاع مقدس و چ_ه در ب_ق_ي_ّه آزم_اي_ش ه_اي بزرگ اين كشور _