و راهنمايي، وظيفه تربيت و راهبري را نيز بر عهده دارند كه هم تربيتي همگاني كه شامل مستعدترين و برجسته ترين افراد جامعه نيز مي شود و چنين مقامي در خور كساني است كه خودشان به عاليترين مدارج كمال انساني رسيده باشند و داراي كامل ترين ملكات نفساني (ملكه عصمت) باشند. افزون بر اين، اساساً نقش رفتار مربي در تربيت ديگران بسي مهمتر از نقش گفتار اوست و كسي كه از نظر رفتار، نقصها و كمبودهايي داشته باشد گفتارش هم تاثير مطلوب را نمي بخشد. پس هنگامي هدف الهي از بعثت پيامبران بعنوان مربيان جامعه، بطور كامل تحقق مي يابد كه ايشان از هرگونه لغزشي در گفتار و كردارشان مصون باشند.
دلايل نقلي بر عصمت انبياء
1_ قرآن كريم، گروهي از انسانها را مخلَص [1] (خالص شده براي خدا) ناميده است كه حتي ابليس هم طمعي در گمراه كردن ايشان نداشته و ندارد و در آنجا كه سوگند ياد كرده كه همه فرزندان آدم عليه السلام را گمراه كند مخلَصين را استثناء كرده است. چنانكه در آيه 82 و 83 از سوره "ص" از قول وي مي فرمايد: " قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ - إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ". و بي شك، طمع نداشتن ابليس در گمراهي ايشان بخاطر مصونيتي است كه از گمراهي و آلودگي دارند و گرنه دشمني وي شامل ايشان هم مي شود و در صورتي كه امكان مي داشت هرگز دست از گمراه كردن ايشان بر نمي داشت. بنابراين، عنوان "مخلَص" مساوي با "معصوم" خواهد بود. و هر چند دليلي بر اختصاص اين صفت به انبياء عليهم السلام نداريم ولي بدون ترديد، شامل ايشان مي شود،