قصّه خون رنگ شهیدان، هیچ گاه از خاطره ها نمی رود و یاد شفق گون آنان هرگز فراموش نمی شود؛ چرا که «شهادت» به رنگ خداست و شهید بوی خدا می دهد، و هر آنچه به رنگ و بوی خداست، ماناست. قصّه خون رنگ شهیدان، هیچ گاه از خاطره ها نمی رود و یاد شفق گون آنان هرگز فراموش نمی شود؛ چرا که «شهادت» به رنگ خداست و شهید بوی خدا می دهد، و هر آنچه به رنگ و بوی خداست، ماناست. شهادت، جهاد و دفاع مقّدس، واژه های گلرنگی هستند که هر جا دمیده شوند، عطر دلاویز عزت و کرامت و استقلال را به همراه دارند، و شهید که جاودانگی را به ارث برده است، واژه مقدسی است که نقش سرخ او، بازتاب صفای ملکوت و شکوه آزادی است. و اما در این روزگاران قحط شهادت، باز هم می توان هم نفس شهیدان شد و به رنگ آنان در آمد، آن گاه که از آنان بگوییم و بر صحیفه ها، نام های شان را بنگاریم و با شعری و ترانه ای به توصیف شان بنشینیم؛ و «آوازی برای پروانه ها»، هم نفسی با شهیدان است و هم پایی با این قافله نور و سرور. «آوازی برای پروانه ها»، کاری است ارزشمند از سرکار خانم مریم سقلاطونی به بهانه پراکندن عطر شهید و جلا دادن آینه حضور او؛ باشد که در این عصر دلتنگی ها و دلهره ها، نسیم یاد شهیدان، جان های خسته مان را بنوازد و دل هایمان را سرشار از طراوت و صفا بنماید. باید که از یاد نبریم حماسه های مردان بی ادعایی را که در روزگاران دشوار جهاد و حماسه، سرزمین ما را از چنگ زیاده خواهان سرمست به درآورند و به میهن ما ایمنی بخشیدند و «درد سرهای» برآمده از دشمنی های متجاوزان را از جامعه اسلامی مان فرو نشاندند.