- اشارة
- أبواب خلقهم و طینتهم و أرواحهم صلوات الله علیهم
- باب 1 بدو أرواحهم و أنوارهم و طینتهم علیهم السلام و أنهم من نور واحد
- باب 2 أحوال ولادتهم علیهم السلام و انعقاد نطفهم و أحوالهم فی الرحم و... عند الولادة و برکات ولادتهم صلوات الله علیهم و فیه بعض غرائب علومهم و شئونهم*
- باب 3 الأرواح التی فیهم و أنهم مؤیدون بروح القدس و نور إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ و بیان نزول السورة فیهم علیهم السلام
- الآیات
- الأخبار
- «1»
- «2»
- «3»
- «4»
- «5»
- «6»
- «7»
- «8»
- «9»
- «10»
- بیان
- «11»
- «12»
- بیان
- «13»
- تبیین
- «14»
- «15»
- بیان
- «16»
- «17»
- بیان
- «18»
- «19»
- «20»
- بیان
- «21»
- «22»
- «23»
- «24»
- «25»
- «26»
- «27»
- «28»
- «29»
- «30»
- «31»
- «32»
- «33»
- «34»
- «35»
- «36»
- «37»
- «38»
- «39»
- «40»
- «41»
- «42»
- «43»
- «44»
- «45»
- «46»
- بیان
- «47»
- «48»
- توضیح
- «49»
- «50»
- بیان
- «51»
- «52»
- «53»
- «54»
- بیان
- «55»
- «56»
- بیان
- «57»
- «58»
- بیان
- «59»
- «60»
- «61»
- «62»
- «63»
- «64»
- «65»
- «66»
- «67»
- «68»
- بیان
- «69»
- «70»
- «71»
- «72»
- «73»
- بیان
- باب 4 أحوالهم علیهم السلام فی السن
- أبواب علامات الإمام و صفاته و شرائطه و ما ینبغی أن ینسب إلیه و ما لا ینبغی
- باب 1 أن الأئمة من قریش و أنه لم سمی الإمام إماما
- باب 2 أنه لا یکون إمامان فی زمان واحد إلا و أحدهما صامت
- باب 3 عقاب من ادعی الإمامة بغیر حق أو رفع رایة جور أو أطاع إماما جائرا
- باب 4 جامع فی صفات الإمام و شرائط الإمامة
- باب 5 آخر فی دلالة الإمامة و ما یفرق به بین دعوی المحق و المبطل و فیه قصة حبابة الوالبیة و بعض الغرائب
- باب 6 عصمتهم و لزوم عصمة الإمام علیه السلام
- باب 7 معنی آل محمد و أهل بیته و عترته و رهطه و عشیرته و ذریته صلوات الله علیهم أجمعین
- باب 8 آخر فی أن کل نسب و سبب منقطع إلا نسب رسول الله صلی الله علیه و آله و سببه
- باب 9 أن الأئمة من ذریة الحسین علیهم السلام و أن الإمامة بعده فی الأعقاب و لا تکون فی أخوین
- باب 10 نفی الغلو فی النبی و الأئمة صلوات الله علیه و علیهم و بیان معانی التفویض و ما لا ینبغی أن ینسب إلیهم منها و ما ینبغی
- الآیات
- تفسیر
- أقول
- الأخبار
- «1»
- بیان
- «2»
- «3»
- بیان
- «4»
- «5»
- «6»
- «7»
- «8»
- «9»
- بیان
- «10»
- «11»
- بیان
- «12»
- بیان
- «13»
- «14»
- «15»
- «16»
- بیان
- «17»
- «18»
- بیان
- «19»
- «20»
- تبیین
- «21»
- «22»
- بیان
- «23»
- «24»
- بیان
- «25»
- «26»
- بیان
- «27»
- «28»
- بیان
- «29»
- «30»
- بیان
- «31»
- بیان
- «32»
- «33»
- «34»
- «35»
- «36»
- «37»
- بیان
- «38»
- «39»
- «40»
- «41»
- «42»
- «43»
- بیان
- «44»
- بیان
- «45»
- «46»
- بیان
- «47»
- «48»
- «49»
- بیان
- «50»
- «51»
- بیان
- «52»
- «53»
- بیان
- «54»
- «55»
- «56»
- بیان
- «57»
- «58»
- «59»
- «60»
- «61»
- بیان
- «62»
- بیان
- «63»
- بیان
- «64»
- بیان
- «65»
- «66»
- بیان
- «67»
- توضیح
- «68»
- بیان
- «69»
- «70»
- «71»
- بیان
- «72»
- «73»
- بیان
- «74»
- بیان
- «75»
- «76»
- توضیح
- «77»
- بیان
- «78»
- «79»
- بیان
- «80»
- «81»
- «82»
- بیان
- «83»
- «84»
- «85»
- بیان
- «86»
- «87»
- «88»
- «89»
- «90»
- «91»
- بیان
- «92»
- «93»
- بیان
- «94»
- بیان
- فصل فی بیان التفویض و معانیه
- باب 11 نفی السهو عنهم علیهم السلام
- باب 12 أنه جری لهم من الفضل و الطاعة مثل ما جری لرسول الله صلی الله علیه و آله و أنهم فی الفضل سواء
- باب 13 غرائب أفعالهم و أحوالهم و وجوب التسلیم لهم فی جمیع ذلک
- کلمة المحقّق
- مراجع التصحیح و التخریج
- فهرست ما فی هذا الجزء من الأبواب
علیه السلام یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ عِنْدَنَا سِرّاً مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ عِلْماً مِنْ عِلْمِ اللَّهِ لَا یَحْتَمِلُهُ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ وَ اللَّهِ مَا کَلَّفَ اللَّهُ أَحَداً ذَلِکَ الْحِمْلَ غَیْرَنَا وَ لَا اسْتَعْبَدَ بِذَلِکَ أَحَداً غَیْرَنَا وَ إِنَّ عِنْدَنَا سِرّاً مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ عِلْماً مِنْ عِلْمِ اللَّهِ أَمَرَنَا اللَّهُ بِتَبْلِیغِهِ فَبَلَّغْنَا عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَمَرَنَا بِتَبْلِیغِهِ مَا نَجِدُ لَهُ مَوْضِعاً وَ لَا أَهْلًا وَ لَا حَمَّالَهً یَحْمِلُونَهُ حَتَّی خَلَقَ اللَّهُ لِذَلِکَ أَقْوَاماً خُلِقُوا مِنْ طِینَهٍ خُلِقَ مِنْهَا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ ذُرِّیَّتُهُ وَ مِنْ نُورٍ خَلَقَ اللَّهُ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ ذُرِّیَّتَهُ وَ صَنَعَهُمْ بِفَضْلِ صُنْعِ رَحْمَتِهِ الَّتِی صَنَعَ مِنْهَا مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله فَبَلَّغْنَاهُمْ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَمَرَنَا بِتَبْلِیغِهِ فَقَبِلُوهُ وَ احْتَمَلُوا ذَلِکَ وَ بَلَغَهُمْ ذَلِکَ عَنَّا فَقَبِلُوهُ وَ احْتَمَلُوهُ وَ بَلَغَهُمْ ذِکْرُنَا فَمَالَتْ قُلُوبُهُمْ إِلَی مَعْرِفَتِنَا وَ حَدِیثِنَا فَلَوْ لَا أَنَّهُمْ خُلِقُوا مِنْ هَذَا لَمَا کَانُوا کَذَلِکَ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا احْتَمَلُوهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ قَوْماً لِجَهَنَّمَ وَ النَّارِ فَأَمَرَنَا أَنْ نُبَلِّغَهُمْ کَمَا بَلَّغْنَاهُمْ فَاشْمَأَزُّوا مِنْ ذَلِکَ وَ نَفَرَتْ قُلُوبُهُمْ وَ رَدُّوهُ عَلَیْنَا وَ لَمْ یَحْتَمِلُوهُ وَ کَذَّبُوا بِهِ وَ قَالُوا ساحِرٌ کَذَّابٌ فَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ أَنْسَاهُمْ ذَلِکَ ثُمَّ أَطْلَقَ اللَّهُ (1) لِسَانَهُمْ بِبَعْضِ الْحَقِّ فَهُمْ یَنْطِقُونَ بِهِ وَ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَهٌ لِیَکُونَ ذَلِکَ دَفْعاً عَنْ أَوْلِیَائِهِ وَ أَهْلِ طَاعَتِهِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ مَا عُبِدَ اللَّهُ فِی أَرْضِهِ فَأَمَرَنَا بِالْکَفِّ عَنْهُمْ وَ الْکِتْمَانِ مِنْهُمْ فَاکْتُمُوا مِمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالْکَفِّ عَنْهُمْ وَ اسْتُرُوا عَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالسَّتْرِ وَ الْکِتْمَانِ مِنْهُمْ قَالَ ثُمَّ رَفَعَ یَدَهُ وَ بَکَی وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَهٌ قَلِیلُونَ فَاجْعَلْ مَحْیَاهُمْ مَحْیَانَا وَ مَمَاتَهُمْ مَمَاتَنَا وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَیْهِمْ عَدُوّاً لَکَ فَتَفْجَعَنَا بِهِمْ فَإِنَّکَ إِنْ فَجَعْتَنَا بِهِمْ لَمْ تُعْبَدْ أَبَداً فِی أَرْضِکَ (2).
**[ترجمه]حسن بن کبش در کتابش به اسناد خود از ابابصیر نقل کرده، حضرت صادق علیه السّلام فرمودند:
ص: 385
ای ابامحمّد! سرّی از اسرار خدا و علمی از علم خدا در پیش ماست که ملک مقرب و نبی مرسل و مؤمنی که خداوند قلبش را برای ایمان آزموده نیز، تاب آن را ندارند. به خدا قسم، خدا کسی جز ما را مکلف به حمل آن ننموده و کسی جز ما را متعبد به آن نکرده است. و پیش ما سرّی از اسرار خدا و علمی از علم خداست که خداوند دستور تبلیغ آن را به ما داده است و ما از جانب خدا، آنچه را که دستور رساندنش را داده بود، رساندیم، ولی محل و موضع و اهل و حاملی نیافتیم که آن را بردارد، تا اینکه خداوند گروههایی برای آن آفرید که از سرشتی که محمّد صلی الله علیه و آله و ذریه اش را از آن آفریده و از نوری که محمّد و خاندانش را از آن آفریده، آفریده شدند و آنها را به رحمتی که محمّد صلی الله علیه و آله را به آن آراست، آراسته نمود. آنچه که خداوند عزّ و جلّ دستور تبلیغش را داده بود، به آنها رساندیم و پذیرفتند و تاب آوردند، و به آن سرّ را از جانب ما به آنها رساند آن را پذیرفتند و تاب آوردند و ذکر ما را به ایشان رساند و دلهای آنها متمایل به معرفت و حدیث ما شد. اگر سرشت آنها چنین نبود این طور نبودند نه به خدا قسم، تاب نمی آوردند. سپس فرمودند: خداوند گروهی را برای جهنم و آتش آفرید و به ما دستور داد، همان طور که به گروه قبلی رساندیم، به آنها نیز برسانیم، ولی اینها از آن مشمئز و بیزار شدند و به خودمان برگرداندند و تاب نیاوردند و تکذیب کردند؛ گفتند: ساحر و دروغگو است. خدا هم بر دلهای آنها مهر زد و آنها را به فراموشی واداشت. بعد زبانشان را به مقداری از حق بازگذاشت، آنها به زبان می آورند، ولی در دل منکرند. تا بدین وسیله از اولیای خدا و اهل طاعتش محافظت شود. اگر چنین نبود، خدا در زمین پرستش نمی شد. ما دستور داریم از آنها منع کنیم و این مطلب را پوشیده بداریم. شما نیز از کسانی که خدا دستور کتمان از آنها را داده کتمان کنید و از کسانی که خدا دستور به پوشاندن از آنها داده پوشیده بدارید و کتمان کنید.
سپس دست خود را بلند نمودند و گریه کردند و فرمودند: خدایا دوستان ما گروهی اندکند، زندگی آنها را زندگی ما و مرگشان را مرگ ما قرار ده و دشمن خود را بر آنها چیره مکن که گرفتار اندوه و مصیبت آنها شویم؛ که اگر ما را به مصیبت و اندوه آنها مبتلا کنی، در زمین پرستش نخواهی شد. - . محتضر : 154 و 155 -
در اینجا جزء سوم از جلد هفتم کتاب «بحار الأنوار فی جمل احوال الأئمه الکرام علیهم الصلاه و السلام،» که بر حسب جزءبندی ما جزء بیست و پنجم میشود، تمام میشود. ما تلاش خود را در تصحیح آن و تطبیق آن با نسخه مصححه فاضل دانشمند و محترم، عبدالرحیم ربانی انجام دادیم. والله ولی التوفیق.
شعبان المعظم 1388 ، محمد باقر بهبودی
ناشر دیجیتالی : مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
**[ترجمه]
کلمه المحقّق
بسمه تعالی إلی هنا انتهی الجزء الثالث من المجلّد السابع من کتاب بحار الأنوار فی جمل أحوال الأئمه الکرام علیهم الصلاه و السلام، و هو الجزء الخامس و العشرون حسب تجزئتنا، فقد بذلنا الجهد فی تصحیحه و تطبیقه علی النسخه المصحّحه بعنایه الفاضل الخبیر الشیخ عبد الرحیم الربانیّ المحترم، و اللّه ولیّ التوفیق.
شعبان المعظّم 1388- محمد باقر البهبودی
ص: 386