- مشخصات كتاب
- جلد دوم
- «پاسخ امام مجتبى عليه السّلام به سؤالات خضر» «در حضور أمير المؤمنين عليه السّلام»
- «پاسخهاى احتجاجگونه حضرت مجتبى عليه السّلام به پرسشهاى ارسالى از روم» «- كه به شام فرستاده بود- در حضور أمير المؤمنين عليه السّلام»
- «احتجاج امام حسن عليه السّلام در حضور معاويه» «با جماعتى كه منكر فضل او و پدر بزرگوارش عليه السّلام بودند»
- «قضيّه مفاخره و مباهات امام حسن مجتبى عليه السّلام»- بر معاويه و مروان و مغيرة بن شعبه و وليد بن عقبه و عتبة بن أبى سفيان
- «احتجاج امام حسن عليه السّلام با معاويه» «در اينكه پس از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله چه كسى شايسته مقام امامت بود»
- «احتجاج امام حسن عليه السّلام بر منكرين صلح با معاويه» «كه او را در طلب حقّ خود مقصّر مىپنداشتند»
- «احتجاجى كه امام حسين عليه السّلام» «بر سر امامت و خلافت با عمر بن خطّاب نمود»
- «احتجاج امام حسين عليه السّلام» «به ذكر مناقب أمير المؤمنين و فرزندانش عليهم السّلام»
- «احتجاج امام حسين عليه السّلام در توبيخ معاويه بر كشتارى كه از شيعيان» «أمير المؤمنين عليه السّلام نمود و اظهار رحمت بر آن مقتولين»
- «احتجاج امام حسين عليه السّلام با معاويه بر سر امامت خود» «و ذكر قسمتى از مفاخرات و مشاجراتى كه ميان او و معاويه رخ داد»
- «احتجاج آن حضرت عليه السّلام بر أهل كوفه در كربلاء»
- «احتجاج فاطمه صغرى بر أهل كوفه»
- «خطبه حضرت زينب عليها السّلام دخت گرامى علىّ بن ابى طالب عليه السّلام» «در حضور مردم كوفه پس از مراجعت از كربلا»
- «احتجاج حضرت علىّ بن الحسين عليهما السّلام بر أهل كوفه» «وقتى از خيمه بيرون آمد و ايشان را بر بيوفائى و پيمانشكنى سرزنش نمود»
- «احتجاج امام سجّاد عليه السّلام بر يكى از شاميان» «در بدء ورود او و همراهانش بر يزيد بن معاويه- لعنه اللَّه-»
- «احتجاج حضرت زينب عليها السّلام دخت گرامى أمير المؤمنين عليه السّلام» «با يزيد وقتى آن ملعون با چوب بر دندانهاى امام حسين عليه السّلام مىزد»
- «احتجاج حضرت علىّ بن حسين عليهما السّلام» «با يزيد ملعون وقتى آن حضرت را نزد او بردند»
- «احتجاج امام سجّاد عليه السّلام در موارد مختلفى از علوم دينى» «و ذكر يكى از مواعظ نيكو و بليغ آن حضرت»
- «احتجاج امام باقر عليه السّلام» «در موضوعاتى مربوط به اصول و فروع»
- «احتجاج امام سجّاد عليه السّلام در موارد مختلفى از علوم دينى» «و ذكر يكى از مواعظ نيكو و بليغ آن حضرت»
- «احتجاج امام صادق عليه السّلام» «در انواع علوم دينى بر گروههايى زياد با مذاهب و عقائد مختلف»
- «احتجاج أبو إبراهيم موسى بن جعفر عليهما السّلام» «بر مخالفين در موضوعات مختلف»
- «احتجاج أبو الحسن علىّ بن موسى الرّضا عليهما السّلام» «در توحيد و عدل و جز آن دو بر مخالف و موافق و غريب و فاميل»
- «احتجاج حضرت رضا عليه السّلام بر أهل كتاب و مجوس» «و رئيس صابئين «1» و بر ديگر از أهل شقاق»
- «احتجاج امام رضا عليه السّلام در مطالبى مربوط به امامت و ويژگيهاى الهى آن» «و راه رسيدن به او، و نكوهش افرادى كه انتخاب امام را جايز مىدانند، و سرزنش» «غالبان در امامت، و دستور توريه و تقيّه به شيعيان هنگام نياز به آن دو و حسن تربيت»
- «احتجاج امام أبو جعفر ثانى محمّد بن علىّ عليهما السّلام» «در انواع مختلف از علوم دينى و مذهبى»
- «احتجاج حضرت علىّ بن محمّد عسكرىّ عليهما السّلام در قسمتى از توحيد» «و جز آن از علوم مربوط به دين و دنيا بر مخالف و موافق»
- «احتجاج امام أبو محمّد حسن بن علىّ عسكرىّ عليهما السّلام» «در انواع علوم دينى»
- «احتجاج حضرت حجّت امام قائم، مهدى منتظر، صاحب الزّمان» «- صلوات اللَّه عليه و على آبائه الطّاهرين-»
- «ابواب مرضىّ، و سفيران ممدوح در زمان غيبت»
- «مقدارى از فرمايشات امام زمان عليه السّلام در مورد مسائل فقهى و غير آن» «در توقيعاتى كه توسّط نوّاب چهارگانه و غير ايشان از او صادر شده»
- «احتجاج شيخ مفيد أبو عبد اللَّه محمّد بن محمّد بن محمّد بن نعمان رضى اللَّه عنه»
- «احتجاج علم الهدى سيّد بزرگوار مرتضى «1»- رضى اللَّه عنه و أرضاه-» «بر أبو العلاء المعرّي در پاسخ به پرسشهاى مرموزانه او»
- «احتجاج سيّد رضى اللَّه عنه در تفضيل و تقديم ائمّه عليهم السّلام بر همگان جز پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله» «به شيوهاى بىسابقه در رسالهاى بنام:» «رساله باهره در فضل عترت طاهره»
فروش گذر کردی و از آن نیز دو انار سرقت کردی؟! (1) امام علیه السّلام فرمود: در پاسخ من گفت: پیش از هر چیز به من بگو تو کیستی؟
گفتم: یکی از فرزندان حضرت آدم از امّت حضرت محمّد صلّی اللَّه علیه و آله هستم.
الاحتجاج، ج 2، ص: 295
بار دیگر گفت: از چه کسانی، گفتم: فردی از دودمان رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله، پرسید: در کجا زندگی می کنی؟ گفتم: مدینه.
گفت: شاید تو جعفر بن محمّد فرزند علیّ بن حسین بن علیّ بن أبی طالب هستی؟
گفتم: آری.
گفت: ولی این شرافت خانوادگی برایت سودی نخواهد داشت با این ناآگاهیت به آنچه مایه شرافت تو است، علم جدّ و پدرت را بیکار گذاشته ای، اگر چنین نبود چگونه عملی را که انجام دهنده اش شایسته ستایش و سپاسگزاری است آن را ناپسند شماری؟
گفتم: آن چیست؟ (1) پاسخ داد: کتاب خدا؛ قرآن. گفتم: چه چیز آن را ندانسته ام؟! گفت: این آیه: «هر که کار نیکی آورد ده چندان آن پاداش دارد، و هر که کار بدی آورد جز همانند آن کیفر نبیند- انعام: 160»، بنا بر این چون دو نان دزدیدم دو گناه بود، و برای دزدیدن دو انار دو گناه، پس این شد چهار گناه، چون هر یک از آنها را در راه خدا صدقه دادم چهل ثواب خواهم داشت، از چهل حسنه در برابر چهار سیّئه چهار تا کم می شود و سی و شش حسنه برایم باقی می ماند.
الاحتجاج، ج 2، ص: 296
گفتم: مادرت به عزایت بنشیند! تو کتاب خدا را نفهمیده ای، مگر نشنیده ای که خدای عزّ و جلّ می فرماید: «خدا فقط کار پرهیزکاران را می پذیرد- مائده: 31»؟ یقیناً