- مشخصات كتاب
- نام و نسب و دوران كودكي آقا نجفي
- رفتن به قوچان براي ادامه تحصيل
- از مشهد به اصفهان
- راهي عتبات عراق
- اشتهار آن مرحوم به «آقا نجفي»
- استادان وي در نجف
- نيل به مقام اجتهاد
- دوران تحصيل در نجف
- قرض داشتن و مشقّت آقا نجفي
- تأهّل اختيار كردن آقا نجفي
- آخرين سالهاي توقف در نجف و مراجعت به ايران
- اقامت در قوچان
- فرجام
- آثار و تأليفات آقا نجفي
- نمايه اي از عالم برزخ
- لحظه مرگ(11)
- پرسش و پاسخ قبر
- آشنايي با «هادي»
- بررسي اعمال عمر
- فشار قبر
- توشه سفر
- بي مهري بازماندگان
- ملاقات امامزادگان و علما
- گله از بيمهري بازماندگان
- جدايي از «هادي»
- آشنايي با «جهالت» سياه؛ سمبل زشتيها
- منزل اوّل بدون هادي
- آسايش موقت
- گوشهاي از كيفر كردار
- ورود به شهر ولايت
- در شهر «محبّت»
- پيمودن راه باريك و پر سنگلاخ
- ديدار با هادي و سفارش او
- هديهاي از وادي السلام
- در سرزمين «زنا»
- در سرزمين «شكم پرستي و تن پروري»
- وادي زشتيها و زيباييها
- در سرزمين «شهوتِ زبان»
- ورود به سرزمين رحمت
- جواز عبور
- در سرزمين «حرص»
- در سرزمين «حسد»
- در نزديكي پايتخت وادي السّلام
- فروزان شدن آتش عشق
- شعلههاي آتش غيبت
- انقلاب در وادي امن
- شورش انتقام
- ديداري از برهوت
- طلب فرج و گشايش
- فهرست منشورات مسجد مقدّس جمكران
- پي نوشت ها
رساله خطی که نمایش دهنده سیر ارواح برزخی است، مرحوم آقا نجفی فوت مثالی خود را تمثیل قرار داده، به استناد آیات و روایات مراحل سفر برزخ را با استعارات و تمثیلات مخصوص درآمیخته از نظر مفهوم عبادت و فضیلت اخلاق و صفای دل و پاکی روح عشق به اولیای حق رفیقی خوشرو و خوش خویی را به نام «هادی» و به جای گناه و عصیان و ظلم و ستم که در دنیا مرتکب گردیده است، زشت صورتی به نام «سیاه» را مجسم می سازد که قدم به قدم او را در عالم برزخ همراه است، بسیار شیرین و جذاب نگاشته است.
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
الحمدللَّه ربّ العالمین مالک یوم الدنیا والدین
نمایه ای از عالم برزخ
درود بی پایان بر پیغمبر اسلام و اولاد او باد که پزشکان تن و روان مردمانند، و از سخنان ایشان است: (7) … امّا بعد، این بنده خدا می گوید: پیش از این، یعنی در سال 1307 ه.ش، سرگذشت خود را از آغاز آموزگاری تا به انجام نوشتم، و نام آن نامه را «سیاحت شرق» نهادم. در این هنگام که سال 1312 ه.ش است، سرگذشت برزخی(8) خود را می نویسم و نام این نامه را «سیاحت غرب» می نهم تا یادگاری از من و پندی برای ملّت اسلام باشد.
روشن است که بدن خاکی و مادّی جهان طبیعت، حجابی است ضخیم، و پرده ای است سخت بر روی دیده انسان از جهان دیگر، و انسان به وسیله مردن و بیرون شدن از این جهان مادّی و برطرف شدن این پرده، می بیند و می رسد به چیزهایی که پیش از این نمی دید و نمی رسید.(9) «لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَهٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطآئَکَ