- مشخصات کتاب
- فهرست مطالب
- زمزمههای آسمانی
- صلوات
- معراج سبز
- صبح و سلام
- با شقایقها
- زخم زیتون
- از دریچه زمان
- اشاره
- میلاد حضرت امام محمد باقر علیهالسلام
- وفات حضرت رقیه علیهاالسلام
- ولادت حضرت امام موسی کاظم علیهالسلام
- وقوع جنگ نهروان بین سپاهیان امام علی علیهالسلام و خوارج
- روز امور تربیتی و تربیت اسلامی
- روز احسان و نیکوکاری
- روز درختکاری
- اربعین حسینی
- اشاره
- چهل روز پیش/محبوبه زارع
- جگرخراشترین بازخوانی / محمدکاظم بدرالدین
- بادها مویه میکنند / عباس محمدی
- کاروانی زخمدیده / علی خالقی
- چهل روز اندوه / فاطمه سلیمانپور
- از حنجره خسته زینب علیهاالسلام / سعیده خلیلنژاد
- گویا صدای علی علیهالسلام بود! / فاطمه پهلوان علیآقا
- قطرهای از اربعین / محمدکاظم بدرالدین
- اربعین / رزیتا نعمتی
- زینب علیهاالسلام/رزیتا نعمتی
- روز بزرگداشت شهدا
- رحلت حاج سیداحمد خمینی رحمهالله
- روز وقف
- رحلت پیامبر گرامی اسلام
- شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام
- شهادت حضرت امام رضا علیهالسلام
- روز ملی شدن صنعت نفت
- تو را من چشم در راهم
- (به آستان حضرت ولیعصر(عج))
- ای بلندِ آسمانْ مسیر!/معصومه داوودآبادی
- عید اشک در ندبههای بیتابی / محمدکاظم بدرالدین
- چند رباعی از محمدکاظم بدرالدین
- پیرتر از نوح شدهایم/عباس محمدی
- من منتظرم تا کسی بیاید / نزهت بادی
- تنها به یک امید / رزیتا نعمتی
- نور افتاده به چنگال سیاهی؛ برگرد! / علی خالقی
- به چشمانم سپردهام/شهلا خدیوی
- تا آفتاب/زینب مسرور
- یار مهربان/رزیتا نعمتی
- فانوس خیال/مهدی خلیلیان
- سال نو/رقیه ندیری
- خانه سبز/مهدی خلیلیان
- هنوز تا پریشانی.../مهدی خلیلیان
- (به آستان حضرت ولیعصر(عج))
الهی!
ای بی همتای بی نیاز
و ای کردگار چاره ساز!
این نیازمند بیچاره را به نگاهی بنواز.
عبور از تنهایی / مهدی خلیلیان
عبور از تنهایی
مهدی خلیلیان
دیشب هزار بار، آسمان را نوشتم؛ فردا قرار است با ستاره ها آشتی کنم. دیشب آن قدر خدا به سرم زد، که فهمیدم کدام خاک از تن من است و کدام دریا از دلم!
دیشب وقتی کبوترها روی سایه ام نشستند، تمام شاخه هایم خم شدند؛ آنها وقتی رفتند، برگ هایم هنوز می لرزیدند... من روزی هزار بار، او را احساس می کنم و از او می خواهم که هرگز مرا فراموش نکند. او هر روز بر دل های ما می تابد و هر شب برایمان سفره مهربانی می گستراند. او در همین نزدیکی هاست.
تمام گل ها، با یاد او زیبا می شوند... دیگر فرصت نیست. باور کن تا آسمان، راهی نمانده است. فرشته ها منتظرند. باید از میان غربت ها گذشت و با لهجه خورشید، خروش عرشیان را پاسخ گفت. باید بر گاهواره بیداری آرمید و صبح را در آستین گرفت. باید همه چیز را بر زمین گذاشت و تا افق ها پرواز کرد.
پروردگارا! نگذار زندگی، مرا به سمت نابودی بکشاند و تمام خلوت هایم زیر سقف سکوت بمیرد.
خدایا! نگذار غرور لحظه ها و تلاطم عصیان ها، قلب مرا - چنین بی پروا - به بازی بگیرد.
یگانه یارا! چشم های کودکی ام را به من بازگردان و فریاد بی پناهی دست هایم را به کهکشان ها برسان.
ص:2