- مشخصات کتاب
- وقایع قبل از اسلام : جلد چهارم
- سخن درباره ولادت مسیح علیه السّلام و پیامبری او، تا پایان کار او
- سخن درباره پادشاهان روم پس از بر آسمان شدن مسیح (علیه السلام) تا روزگار پیامبر ما محمد (صلی الله علیه و آله)
- سخن درباره رسیدن قبیلههای عرب به عراق و فرود آمدنشان در حیره
- سخن درباره جذیمة الابرش
- سخن درباره قبیلههای طسم و جدیس که در روزگار ملوک الطوائف بودند.
- سخن درباره أصحاب کهف که در دوره ملوک الطوائفی میزیستند اصحاب کهف در روزگار فرمانروائی پادشاهی میزیستند
- سخن درباره یونس بن متی
- سخن درباره برخی از رویدادهای روزگار ملوک الطوائف
- شمهای از سر گذشت شمسون
- سر گذشت جرجیس
- سخن درباره خالد بن سنان عبسی
- سخن درباره طبقات پادشاهان ایران
زمین روانه شد.
قبیله عبد القیس را نیز نابود ساخت و به یمامه رفت و در آن جا کشتار بسیار کرد و چشمه های آب تازیان را به خاک انباشت و خشکاند.
همچنین قبیله های بکر و تغلب را که در میان شام و عراق بودند، مورد حمله قرار داد و از ایشان کشت و اسیر گرفت و- چشمه های آبشان را خشک کرد و تا نزدیکی مدینه پیش رفت و همین کارها را در همه جا انجام داد.
او شانه های رؤسای تازیان را می کند و آنان را می کشت و نابود می ساخت از این رو او را شاپور «ذو الاکتاف» (یعنی:
صاحب شانه ها) نامیدند. (1)
ص: 240
1- - در هنگام کودکی شاپور، کوشانیان از اغتشاشات داخلی و ضعف قدرت دولت ایران استفاده کرده به برخی از ولایات شرقی دست اندازی کردند.
اما همینکه شاپور به حد بلوغ رسید، لشکر کشیده انتقام این گستاخی را بگرفت و کشور کوشانیان به عنوان ایالت جدیدی ضمیمه ایران شد.
از وقایع سی سال سلطنت شاپور دوم آگاهی درستی نداریم. حدس زده می شود که در این مدت او مشغول کاستن قدرت ویسپوهرکان (اشراف) که از زمان کودکی او اقتدار زیادی یافته بودند، بوده است.
بنا به روایات، او مشغول دفاع از سرحدات عرب نشین نیز بوده است.
تصرف بحرین (الاحساء) در ساحل غربی خلیج فارس در زمان او اتفاق افتاد.
شاهپور در شانزده سالگی که زمام امور را به دست گرفت، تجاوزات اعراب را از خلیج پارس، که حتی تیسفون را گاهی به خطر می افکندند، دفع کرد. و ظاهرا در جنگ های سختی که با اعراب کرد شانه های آنان را سوراخ می کرد. از این رو به وی «ذو الاکتاف» گفتند.
بعضی بر این عقیده اند که کلمه ذو الاکتاف اشاره بر واقعه ی جنگ او با اعراب نیست.
نولدکه تصور کرده است که کلمه «ذو الاکتاف» (صاحب شانه ها) در حقیقت لقبی است به معنی: چهار شانه، و مجازا به معنی کسی است که بارهای گران کشور را حمل می کند.
معذلک حمزه اصفهانی، و برخی دیگر، لفظ پارسی این لغت را «هوبه سومبا» نوشته اند که به معنی سوراخ کننده شانه هاست.
(ایران در عهد باستان، تالیف دکتر مشکور، ص 402 و 403)