- مشخصات کتاب
- 1- امامت از اصول دین است
- 2- توحید و امامت، دو قلعه مستحکم الهی
- 3- نیاز به امام
- 4- نقش امام امامت و ولایت نیز پذیرش سنت پیامبر است.
- 5- الگو بودن امام
- 6- باز هم نقش امام
- 7- نقش الگوها در جامعه
- 8- نقش الگویی حاکمان
- 9- هدف امامت و رهبری
- 10- نشانههای امامت
- 11- انفاق در رکوع
- 12- ماجرای غدیر
- 13- چرا تلاشها بینتیجه ماند
- 14- احقاق حق یا تلاش و فریاد برای آنان که رسول خدا را اذیّت میکنند، عذابی دردناک است.
- 15- صفات امام
- 16- عصمت
- 17- سعه صدر
- 18- عدالت
- 19- دوری از هوی و هوس
- 20- فضلیت و سابقه نیک
- 21- حقگرایی و حقمداری
- 22- آگاهی از تاریخ گذشتگان ما پیامبران مأموریّت داریم طبق عقل و فهم مردم با آنان سخن بگوئیم.
- 23- دوری از امتیازطلبی
- 24- تجربههای تلخ
- 25- قضاوت مردم همه جا حق نیست
- 26- انتصاب الهی، راه حق
- 27- انتخاب، ممنوع
- 28- انتصاب، حکیمانه است
- 29- گوشهای از فضائل حضرت علی و اهلبیتعلیهم السلام
- 30- اطعام مسکین، یتیم و اسیر
- 31- جهاد در راه خدا
- 32- امام و نزول فرشتگان در شب قدر
- 33- حقوق امام و اُمّت
- 34- مسئولیّت اُمّت
- 35- گستره ظلم و حقکشی
- 36- همگامی شیعه و اهل سنت
- 37- رهبریهای ممنوع
- 38- شیعه یا سنّی؟
- 39- حدیث کساء
- 40- معرّفی روزانه
- 41- ماجرای غدیر
- 42- آیا پیام غدیر، دوستی علیّعلیه السلام بود؟
- 43- اولی الامر دوازده نفرند
- 44- هدف ائمّه یکی است
- 45- جایگاه اهل بیت نزد پیامبر
- 46- گستره تربیت و هدایت اهلبیت
- 47- ائمّه و توجّه به خودسازی
- 48- امام مهدیعلیه السلام
- 49- انقلاب اسلامی، زمینهساز ظهور
- 50- دیدار امام در زمان غیبت
- 51- وظیفه ما در زمان غیبت
هر که بمیرد و نسبت به امام زمان خود شناختی نداشته باشد، گویا قبل از ظهور اسلام و به مرگ جاهلیّت مرده است.
4- امام باقرعلیه السلام می فرماید: «کلّ مَن دان اللّه بعباده یجهد فیها نفسه و لا امام له من اللّه فسعیه غیر مقبول و هو ضالّ متحیّر»(1)
2- توحید و امامت، دو قلعه مستحکم الهی
اصول عقائد اسلامی (امامت) » توحید و امامت، دو قلعه مستحکم الهی
هنگامی که امام رضاعلیه السلام در حال گذر از شهر نیشابور بود، علاقمندان گرد آن حضرت را گرفته و تقاضای حدیثی کردند. امام حدیث معروف سلسله الذهب را که از پدر خود و پدرش از پدرش تا پیامبرعلیهم السلام و او از جبرئیل و او از خدای متعال شنیده بود، این چنین بیان فرمود:
«کلمه لااله الاّ اللّه حِصنی فمَن دَخل حِصنی أمن من عذابی»
هر که بدون پذیرش رهبر حقّ، خود را به زحمت انداخته و عبادتی انجام دهد، هرگز مورد قبول خدا نبوده و او در تحیّر و گمراهی است.
همان گونه که اگر کسی بدون ابلاغ و نمایندگی، اجناسی را برای اداره ای خریداری کند، هرگز از طرف مسئولین پذیرفته نخواهد شد.
آری در اسلام به مسئله انگیزه و هدف و رهبری و پیروی اصالت داده شده و اهمیّت فوق العاده دارد.
با نگاهی اجمالی به چهار دلیل فوق، می توان دریافت که رهبری در اسلام جزو اصول دین است نه فروع دین و اصل امامت از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛
توحید که اولین اصل دین است، زمانی نمادین می شود که حاکم جامعه، امام معصوم باشد وگرنه به جای توحید، شرک و طاغوت سبز می شوند. نبوّت و شریعت زمانی پابرجا می ماند که رهبری معصوم آن را حفظ کند وگرنه با خرافات و تحریف و بدعت و سلیقه های شخصی آمیخته شده و وحی از اعتبار می افتد.
اصولاً جامعه بدون قانون و رهبر حقّ، مساوی با جنگل است و هر یک از قانون و رهبر مکمّل یکدیگر و جدایی ناپذیرند.
شناخت و توجه به معاد و آشنائی با مسائل ملکوتی آن، جز از طریق امام معصوم ممکن نیست.
امامت است که به نماز جان می دهد، به حج و روزه جهت می دهد، به جهاد مشروعیّت می دهد و فرائض الهی را احیا می کند. امام همانند کارخانه برق به همه لامپ ها نور و روشنایی می دهد.
آری مسئله رهبری و امامت و نقش آن در نظام جامعه اسلامی و حفظ و استقرار قانون جای هیچ گونه تردید و گفتگوئی نیست.
ص: 3