به نوشته منابع بهائي (از جمله رجوع كنيد به نبيل زرندي، ص 259_260)، طراحي نقشه آزادي قرة العين _ كه در قزوين به اتهام همكاري در به شهادت رساندن ملامحمدتقي برغاني (برغاني، آل) زنداني بود _ و نقش جدّي و مؤثرش در اجتماع شماري از بابيان در واقعه بدشت بود. اين اجتماع بعد از دستگيري و تبعيد باب به قلعه چهريق در ماكو و به انگيزه تلاش براي رهايي وي از زندان برپا شد. ميرزاحسينعلي با توجه به توانايي مالي و فراهم كردن امكانات اقامت طرفداران باب در بدشت (حاجي ميرزاجاني كاشاني، ص 240_ 241)، جايگاهي معتبر نزد اجتماع كنندگان يافت. در همين اجتماع بود كه سخن از نسخ شريعت اسلام رفت و قرة العين «بدون حجاب، با آرايش و زينت» به مجلس وارد شد و حاضران را مخاطب ساخت كه امروز «روزي است كه قيود تقاليد سابقه شكسته شد» (نبيل زرندي، ص 271_273). شماري از افراد آن اجتماع، به تعبير برخي منابع بهائي «اين طور تصور كردند كه حرّيت مضرّه را پيشه خويش سازند و از حدود آداب تجاوز كنند» (همان، ص 274_ 275). علاوه بر آن، هريك از گردانندگان لقبي جديد و داراي جنبه معنوي پيدا كرد؛ محمدعلي بارفروشي به قدّوس، قرة العين به طاهره و ميرزاحسينعلي به بهاءاللّه ملقب شدند (همان، ص 269_270). در بازگشت بابيان از بدشت، در شعبان 1264، روستايياني كه برخي از گزارشهاي آن اجتماع را شنيده بودند، در قريه نيالا به آنان حمله كردند و ميرزاحسينعلي به سختي از اين غائله نجات يافت. برخي منابع بهائي، اين برخورد را به «غضب الهي» در نتيجه رفتار غيراخلاقي بابيها در