معرفى اجمالى
موعودنامه فرهنگ الفبايى مهدويت، اثر مجتبى تونهاى، مجموعهاى است كه به موضوع حضرت مهدى(عج)، غيبت، انتظار، ظهور، رجعت و ديگر مسائل جانبى مهدويت پرداخته است.
كتاب به زبان فارسى و در سال 1383ش نوشته شده است.
انگيزه تأليف، تلاش جهت گسترش و تعميق فرهنگ مهدويت ميباشد.
تلاش نويسنده و استفاده از منابع فراوان جهت گردآورى مجموعهاى نسبتاً كامل از واژههاى مربوط به موضوع مهدويت، باعث اهميت كتاب شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه مؤلف آغاز شده و مباحث با استناد به آيات قرآن، منابع روايى و تاريخى و بر اساس حروف الفبا، در سى و دو قسمت، به هفتصد و نود موضوع درباره مهدويت و مسائل مربوط به آن، پرداخته است.
در اين فرهنگ، موضوعاتى چون آينده جهان در عصر ظهور، ابدال، اقامتگاه امام مهدى(عج) توقيعات، رجعت، مهدويت، نشانههاى ظهور، كارگزاران امام مهدى(عج)، زمامداران آخرالزمان و صدها موضوع ديگر مطرح شده است.
ملاقات سيد بحرالعلوم، ملاقاتى از علامه حلى، ملاقات راشد همدانى، ملاقات ابوراحج همدانى، تشرف حاج على بغدادى و ملاقات مقدس اردبيلى، فريادرس امام زمان(عج)، ملاقات با امام زمان(عج) در كربلا، قرار سبز، ديدن حضرت در حال طواف، خورشيد سحر و منتظران به صف شويد برخى از عناوين مهم كتاب است.
سعى نويسنده بر آن بوده تا مطالب خلاصه باشد و به جهت قابل استفاده بودن براى توده مردم، به ترجمه روايات اكتفا شده است.
گزارش محتوا
نويسنده در مقدمه به دنبال اثبات اين نكته است كه امامت يكى از نعمتهاى بزرگ الهى بوده و شناساندن نعمت حضرت ولى عصر(عج)، قدردانى از نعمت الهى را به دنبال دارد و جامعه قدردان از نعمت امامت، مرهون لطف حضرت حق قرار خواهد گرفت.
وى معتقد است امامشناسى، علاوه بر نعمتشناسى و قدرشناسى، خداشناسى را در پى داشته و هيچ چيز مهمتر از معرفت خدا نيست.
در بخش «الف»، موضوعاتى از قبيل آثار ظهور، آرماگدون، آخرالزمان، آزمون غيبت، آداب ملاقات با امام زمان(عج)، آدينه و ساير موضوعات مربوط كه با اين حرف آغاز مىشود، بررسى شده است.
در بخش آثار انتظار چنين آمده است كه كسى كه انتظار قيام مصلح جهانى را دارد، در واقع، انتظار انقلاب و تحولى را دارد كه وسيعترين و اساسىترين انقلابهاى انسانى در طول تاريخ بشر است؛ انقلابى كه همه شؤون زندگى انسانها را شامل مىشود. نويسنده معتقد است كه انتظار از دو عنصر نفى و اثبات تشكيل شده است كه عبارتند از ناراحتى از وضع موجود و علاقه به وضعيت بهتر.
از جمله آثارى كه وى براى انتظار برشمرده، مىتوان به موارد زير اشاره كرد:
- خودسازى فردى؛ چرا كه براى تحقق بخشيدن به چنين انقلاب عظيمى، مردانى بزرگ، نيرومند، خودساخته، شكستناپذير و داراى بينش عميق لازم است.
- خودسازى اجتماعى؛ زيرا در ميدان مبارزه، هيچ فردى نمىتواند از حال ديگران غافل بماند، بلكه موظف است هر نقطه ضعفى را كه در هر جا مىبيند، اصلاح كرده و هر موضع آسيبپذيرى را ترميم نمايد.
- حل نشدن در فساد محيط و عدم تسليم در برابر آلودگىهاى جامعه؛ زيرا هنگامى كه فساد فراگير مىشود و بيشتر مردم را به آلودگى مىكشاند، گاهى افراد پاك در يك بن بست روانى قرار مىگيرند.
- پايدارى در برابر فساد رهبرىهاى فاسد و مبارزه با فساد. نويسنده معتقد است كه هر كس سرگذشت دستگاههاى جبار بنىاميه، بنىعباس، امويين اندلس، سلاطين عثمانى و ديگر كسانى را كه بر جوامع مسلمان به اسلام و حاكم مسلمانان، در هند، ماوراءالنهر، ايران، مصر، شام و نقاط ديگر جهان مسلط شدند بخواند، مىفهمد كه كه وضع نااميد كنندهاى پيش آمد كه اهداف واقعى و اصولى اسلام، بيشتر از رسميت افتاده و اصلا مطرح نبوده است و تنها چيزى كه مسلمانان را در برابر اين وضعيت نگاه داشت، وعدههاى قرآن و پيامبر(ص) بود كه: اين دين از بين نمىرود و آينده از آن اسلام است.
زياد شدن نعمتها، زنده كردن امر ائمه(ع)، مايه دفع بلا بودن، زياد شدن اشراف نور امام(ع) در دل انسان، آمرزش گناهان، پيروى از پيغمبر(ص) و امامان(ع)، رسيدن به نصرت و يارى خداوند و پيروزى بر دشمنان با كمك او، در امان ماندن از عقوبتهاى اخروى، محبوب شدن نزد خداوند، در امان ماندن از تشنگى روز قيامت، دورى از غصهها، كامل شدن ايمان و تعظيم شعائر خداوند؛ از جمله آثارى هستند كه براى دعاى فرج معرفى شدهاند.
در بخش «ب»، به بابا فغانى شيرازى، باب لُد، باران بىموقع، باسط، باسك، باقطانى، باهله، بداء، بيداء، بكمينابدو، بنى قنطوره و... اشاره شده است.
از جمله كلمات اين قسمت، «بنى شيبه» است. شيبه شخصى است كه در فتح مكه مسلمان شد و پيامبر(ص) او را كليددار كعبه كرد و طايفه بنىشيبه تا مدتها كليددار و پردهدار خانه خدا بودند. نويسنده درباره اين قوم به حديثى اشاره كرده بدين مضمون كه نخستين رويارويى، برخورد حضرت مهدى(عج) با اين قوم است. آن حضرت دستهاى ايشان را قطع كرده و بر كعبه مىآوزيد و از سوى حضرت اعلام مىشود كه اينان دزدان خانه خدايند.
در «پ»، به پاتيكل، پرچم پيش از قيام، پيراهن حضرت، پيروان اديان، پيشگويىهاى مربوط به آرماگدون، ولادت حضرت، نوسترآداموس و پيشگويىهاى واقع شده اشاره شده است.
تابوت سكينه، تجديد دين، تخريب مساجد، تهران در آخرالزمان، توقيع اسحاق بن يعقوب تناثر نجوم در «ت»، ثائر، ثوّيه در «ث» و جابلسا، جاروديه، جبير بن خابور، جزيره خضراء، جمكران، جوار الكنس، جيش الغضب در حرف «ج» آمده است.
در بخش«ح»، در مورد «حزقيال نبى» چنين آمده است كه ايشان از انبياى پيرو تورات بوده كه در كتاب خويش، درباره ظهور حضرت مهدى(عج)، سرنوشت رژيم اسرائيل، جهانى شدن آيين توحيد و اجراى احكام و حدود الهى در عصر حضرت، خبرهايى آورده است.
در بخش «خ» در رابطه با «خزيمه»، آمده است كه وى فرمانده سپاه سفيانى و عنصر پليدى از امويان است. دوازده هزار نفر از سپاه سفيانى به سوى مكه و مدينه حركت مىكنند كه وى پرچمدار آن سپاه است. چشم چپ او كور بوده و پرده سفيدى روى چشمش را گرفته است. او قساوت پيشهاى است كه مردم را مثله كرده و همه جرا مىكوبد تا وارد مدينه گردد.
در بخش «دال»، به داورى حضرت مهدى(عج) اشاره شده است. داورى ائمه(ع) در ميان كليميان با توراتشان و در ميان مسيحيان با انجيلشان بوده و نويسنده معتقد است حضرت مهدى(عج) نيز براى اتمام حجت و رفع عذر، با پيروان همه اديان، با كتابهاى آسمانى خودشان بحث و محاجه كرده، نويدهاى موجود در كتابهاى هر آيينى را كه از آمدن مصلح جهانى خبر دادهاند، به آنها يادآورى مىكنند.
در «ذ» از ذوالفقار نام برده شده است. ذوالفقار نام شمشير پيامبر(ص) است كه حضرت حجت(عج) هنگام ظهور آن را همراه خود دارد. نويسنده روايتى از اميرالمؤمنين نقل كرده كه در آن جبرئيل به پيامبر(ص) خبر مىدهد در يمن بتى است از سنگ كه در قابى آهنى قرار دارد و ايشان حضرت على(ع) را براى آوردن آن به يمن مىفرستند. پس از آوردن، آن آهن به عمر صيقل داده شده و از آن دو شمشير ساخته مىشود: «ذوالفقار» و «مخذوم». پيامبر(ص) مخذوم را خود برداشته و ذوالقفار را به على(ع) مىدهد.
رحبه، رشيق، رضوى؛ زنج، زند، زَوراء؛ سبيكه، سدره المنتهى، سطيح كاهن؛ شاكمونى، شروسى، شلمغانى؛ صائد بن صيد، صائديه، صفنيا؛ ضحى، ضياء؛ طالب آملى، طالب تراث، طالقان؛ ظريف، ظهور؛ عاشوراء، عبقرى الحسان، عصايب؛ غار انطاكيه، غايه الطالبين، غضباء؛ فارِس الحجاز، فتن و ملاحم، فتنه سرّا؛ قبيله كلب، قرامطه، قصيده ابن عرنس؛ كافور بن ابراهيم، كبريت احمر، كذّاب مفتر؛ گاتها، گنجهاى نهفته، گريه براى حضرت؛ لسان الصدق، لواء اعضم، لنديطارا؛ ماريه، ماشع، ماء معين؛ ناقو، نور الاتقياء، نُقَبا؛ وادى السلام، واقيذ، وقاتون؛ هاليوود و آخرالزمان، هزارهگرايى، هوشع نبى و يالثارات الحسين(ع)، يأجوج و مأجوج و ينابيع الموده از ديگر واژگانى هستند كه پيرامون آنها بحث و بررسى صورت گرفته است.
اين مجموعه، سعى در شناساندن بيشتر حضرت مهدى(عج) در تمامى عرصههاى مهدوى؛ از جمله شخصيت ايشان داشته و مىتوان آن را دايرةالمعارفى جامع و در عين حال موجز در اين باره دانست.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مأخذ مورد استفاده مؤلف در انتهاى كتاب آمده است.
پاورقىها بيشتر به ذكر منابع اختصاص دارد.
منابع
مقدمه و متن كتاب.
- پارسا با مشاركت بنياد فرهنگى حضرت مهدى موعود(عج) و انتشارات مسجد جمكران، (1388)، «امام مهدى(عج) در آينه قلم كارنامه منابع پيرامون امام مهدى(عليهالسلام) و مهدويت»، قم، مؤسسه اطلاع رسانى اسلامى مرجع، ج2 ص852.
- سايت خبرى آينده روشن.