معرفى اجمالى
فاطمه زهرا عليها السلام، تأليف محمد عبده يمانى، با ترجمه فارسى محمدتقى رهبر، كتابى است پيرامون معرفى حضرت زهرا(س) و اشاره به گوشههايى از زندگانى آن حضرت.
ساختار
كتاب با مقدمهاى از مترجم آغاز و مطالب در عناوين متعددى، سامان يافته است.
اثر حاضر، در واقع ترجمهاى است آزاد از متنِ عربى كتاب «إنها فاطمة الزهراء(س)».
گزارش محتوا
مترجم در مقدمه خود، به اين نكته اشاره دارد كه گزينش اين كتاب براى ترجمه، افزون بر ارزش محتوايى كه دارد، به اين دليل است كه مؤلف آن، يكى از دانشمندان اهل سنت است كه نسبت به اهلبيت(ع)، ارادتى خاص دارد و بهدور از تعصبات مذهبى، به نگارش زندگى فاطمه زهرا(س) و بيان فضايل اهل بيت پيامبر(ع) پرداخته است كه همين سبب، به كتاب، ويژگىِ خاص بخشيده است .
درباره زندگى بزرگبانوى عالم، محققان بسيارى به تأليف و تحقيق پرداختهاند كه آن همه آثار و حتى افزون بر آن، هرگز نمىتوانند شخصيت و عظمت سيده زنان و مقامات معنوى بضعة الرسول را آنگونه كه هست، بيان كنند و هريك برگى است از دفتر جاودان سيره مباركه آن وديعه الهى كه هركس بهقدر دانش خود ادراك كرده است.
مؤلف در اين كتاب، كوشيده است زندگى حضرت زهرا(س) را كه با سيره نبوى در همه ابعادش پيوند خورده، تبيين كند؛ زيرا آن گرامى، تربيتشده دامان نبوت است كه از چشمهسار وحى سيراب گشته و در رنجهاى رسالت و دعوت به اسلام، همپاى پدر گام برداشته و با صبر و فداكارى و بىاعتنايى به زيورهاى زندگى دنيا، هستى خويش را در راه اهداف والاى پدر گرامىاش فدا كرده و مثل اعلاى استقامت و جهاد گرديده است .
در حساسترين مقاطع تاريخ رسالت آسمانى پيامبر(س)، از آغاز تا پايان، حضرت زهرا(س)، شاهد تمام حوادث تلخ و شيرين بوده كه در تأسيس بزرگترين مكتب حياتبخش آسمانى، نقشآفرين بوده و لحظهاى از آن غايب نبوده است. به گفته مؤلف:
«سخن گفتن از تاريخ فاطمه(س) در حقيقت به نمايش گذاشتن بخش بنيادين تاريخ امت اسلام است. از نخستين رنجهاى رسالت، مبارزات اوليه در سالهاى مكه، ستم قريش و ايستادن آن دختر گرامى در كنار پدر، شجاع، قدرتمند، پايدار، مطيع، مؤدب، امانتدار و نگهبان و همراه پدر و اين افتخار او را بس كه نور ديده و جلوهاى از مصطفى(ص) است كه در مدرسه نبوت پرورش يافته و با فضايل اخلاق، در بالاترين سطح سرشته شده است».
مؤلف تأكيد مىورزد كه امت اسلامى، بهويژه زنان و دوشيزگان هر عصر، مىبايست زندگى آن بزرگوار را الگوى خويش سازند. ازاينرو سيره سيده زنان عالم نهتنها بهعنوان تاريخ، بلكه بهعنوان بهترين سرمشق عمل مطرح است تا زن مسلمان را از دنبالهروىِ بيگانگان رهايى بخشد و در اين زمان، كه بشر از جهت صفاتِ واقعى انسانى فقيرتر از هر عصر ديگر است، پيروان آيين محمد(ص) از اسوههاى بشريت الهام گيرند .
مهمترين سرفصلهايى كه مؤلف براى كتاب برگزيده، عبارتند از:
- تاريخ ولادت فاطمه زهرا(س) كه مؤلف آن را پنج سال قبل از بعثت ذكر كرده است و ما بر اساس روايات شيعى، پنج يا سه سال پس از بعثت مىدانيم. نويسنده آنگاه به بيان محل تولد حضرت فاطمه(س)؛ يعنى خانه حضرت محمد(ص) و خديجه(س) در مكه مكرمه پرداخته و بهطور مشروح درباره محل ولادت وى مطالبى نگاشته است .
- نامگذارى فاطمه(س) و اينكه اين نام به الهام خداوند بوده و اسامى ديگر حضرت زهرا(س) را آورده و به يكى از شاخصههاى حضرتش در اين باب پرداخته و آن لقب «أم أبيها» است و اين نام مبارك را به شيوهاى زيبا تجزيه و تحليل كرده است .
- به نژاد ريشهدار اهلبيت(ع) در دودمان پيامبر(ص) و اجداد موحد ايشان پرداخته و هرچند سخن بهدرازا كشيده، توضيح داده است كه حضرت محمد(ص)، پدر گرامى حضرت زهرا(س) و جناب خديجه(س)، مادر ارجمندش، هر دو از دودمان قريش و داراى نسب شريف و شخصيت والا بودهاند كه هرگز به بت سجده نكردند و مجد و شرف ويژهاى داشتهاند و در بخشى از سخن خود مىنويسد:
«اين است ذريهاى كه هريك به ديگرى پيوند خورده و خاندانى كه از فضاى عطرآگين شرف و سيادت و فضايل اخلاق و خصال خجسته برخوردارند» و شخصيت گرانقدر خديجه(س)، «سيده قريش» را نيز توصيف كرده و از فداكارىهاى فراموشنشدنى حضرتش در اسلام در اين فصل و ساير فصولِ كتاب سخن گفته است .
- ذيل عنوان «فاطمه و دعوت نهانى»، از روزهاى نخستين رسالت اسلام بحث كرده و حضور مداوم دخت گرامى رسولالله(ص) در همه صحنهها و تحمل رنجهايش را خاطرنشان ساخته و از اين يار خردسال پيامبر(ص) در انجام رسالت و دلجويىهايش از پدر در مقابل آزارهاى قريش و اهانت مشركان به پيامبر(ص) سخن گفته است .
در بخشى از اين گفتار مىگويد:
«و آن روز كه پدرش به حرم رفت و فاطمه(س) همراه او بود، نزديك پدر ايستاده، مراقب بود و با ديدگان معصوم و قلب پاك خود به اطراف او مىنگريست. در اين هنگام پيامبر(ص) به سجده رفت، گروهى از مشركان در اطراف او جمع شده و به پيامبر(ص) اهانت كردند. زهرا(س) دوان دوان بهسوى پدر آمد وبه دلجويى او پرداخت...» .
- از فاطمه(س) بهعنوان ضربالمثل پيامبر(ص) در خوبىها، فضايل، حق و عدل اسلامى، ياد مىكند و به ذكر نمونههايى در اين باب مىپردازد .
- از هجرت مسلمانان به حبشه و جدايى حضرت زهرا(س) و رقيه از پيامبر(ص) سخن گفته و در ادامه مباحث، از فداكارىهاى ابوطالب در دفاع از پيامبر(ص) و آثار آن فداكارىها بحث كرده كه توضيحات مترجم نيز ضميمه است .
- مطالب خود را از هجرت پيامبر(ص) و ورود حضرت زهرا(س) به مدينه طيبه و فصل نوينى از دعوت آغاز كرده و ادامه مىدهد تا به ازدواج حضرت على(ع) و حضرت زهرا(س) مىرسد و در خلال نوشتهاش از شايستگىهاى بىمانند حضرت على(ع) براى اين ازدواج مبارك سخن گفته و اين پيوند را به قضاى الهى نسبت داده و خاطرنشان كرده است كه كسى ديگر شايستگى همسرى حضرت زهرا(س) را نداشته است و با بحث از مهريه و جهيزيه حضرت زهرا(س) و سادگى زندگى اين زوج گرامى به شيوهاى جذاب و آموزنده داد سخن داده كه بسيار شيرين، آموزنده و دلپذير است.
- دوران زندگى مشترك حضرت على(ع) و حضرت زهرا(س) را به تصوير مىكشد و جلوههاى بزرگ انسانى، اخلاقى و خانوادگى آنها را به نمايش مىگذارد و از عنايات رسول خدا(ص) به اين خانواده، كه مصداق «آيه تطهير» است، سخن مىگويد .
- از مجاهدات حضرت زهرا(س) همگام با حضرت على(ع)، طى جنگها و غزوات و حضور در آزمايشهاى بزرگ، سخن گفته و ياورى حضرت على(ع) و حضرت زهرا(س) را نسبت به پيامبر(ص) در همه مشكلات متذكر مىگردد كه جالب و خواندنى است .
- به تولد امام حسن(ع) و امام حسين(ع) و زينب(س) و امكلثوم(س) بهعنوان ثمره پاك شجره طيبه نبوت و امامت پرداخته و از محبت و عنايت رسول خدا(ص) بر استمرار نسل پاك حضرتش در اين سلسله نورانى، سخن مىگويد كه شايان توجه است .
- به شركت حضرت زهرا(س) در امور اجتماعى، علاوه بر مسئوليتهاى خانوادگىاش اشاره كرده و از فاطمه(س) بهعنوان الگوى تمامعيار براى زن مسلمان در امور شخصى و اجتماعى، مطالبى آورده و از داستان مباهله، فتح مكه و ساير فتوحات كه در آنها حضرت على(ع) و حضرت زهرا(س) نقش اساسى و حضور فعال و سرنوشتساز داشتهاند، سخن گفته است .
- در بخشى از مطالب خود با عنوان «زهرا(س) سرسلسله اهلبيت(ع)»، به بحث از آيه تطهير پرداخته و با ذكر اسناد و مدارك از كتب عامه، تأكيد مىورزد كه مصداق آيه كريمه، پيامبر(ص) و على(ع)، زهرا(س)، حسن(ع) و حسين(ع) هستند و از حديث كسا و داستان امسلمه هم سخن گفته كه از مطالب حساس كتاب است. سرانجام به حجةالوداع مىپردازد و از گريه حضرت فاطمه(س) بر رحلت پيامبر(ص) و رازهايى كه بين پيامبر(ص) و حضرت زهرا(س) وجود داشت، مىنويسد .
- در فصلهايى نيز از اهتمام حضرت زهرا(س) به جلب رضاى پدر سخن گفته است و پس از آن به وفات پيامبر(ص) و مصيبتهاى جانكاه حضرت فاطمه(س) مىپردازد و آنگاه از چگونگى حجت بودنِ حضرت زهرا(س) و اهلبيت(ع)، سخن مىگويد و در ادامه از اخلاق و ويژگىهاى دختر پيامبر(ص) بهتفصيل بحث مىكند و بيمارى حضرت زهرا(س) و وصاياى آن حضرت را تا رحلت مظلومانهاش يادآور شده و بالاخره بر ضرورت التزام عملى مسلمانان، بهويژه بانوان و دوشيزگان مسلمان، به سيره مباركه ايشان، تأكيد مىورزد و بدينسان كتاب به پايان مىرسد.
نكته قابل توجه اين است كه هرچند مؤلف، همانند يك فرد شيفته اهلبيت(ع) قلم به دست گرفته و در هر باب سخن مىگويد، اما نبايد انتظار داشت كه مانند يك شيعه كتاب بنويسد؛ زيرا فضاى فكرى، دينى، اجتماعى و منابع مطالعاتى وى جز اين را نمىطلبد. اما بااينهمه، بايد انصاف داد كه بسيارى از گفتنىها را گفته و كتمان نكرده است و اين جاى قدردانىِ بسيار است .
با اين توصيف، مواردى را كه اختلافِ ديدگاه ميان ما (شيعه) و نويسنده وجود داشته، هر جا كه مقتضى بوده، مترجم در پانوشت كتاب نكاتى را خاطرنشان ساخته است. در موارد ديگرى نيز مترجم به تلخيص مطالب پرداخته تا ترجمه با فضاى اعتقادى شيعه همسو باشد .
مترجم در اين ترجمه حساس، راه ميانهاى را برگزيده است كه اهداف مؤلف و مصلحت فضاى ترجمه تأمين گردد؛ ضمن اينكه در اين كار، خود را درگير بحث و مناظره نيز نكرده تا از اصل مطلب غفلت حاصل نشود؛ زيرا مسائل و مباحث مورد توافق فريقين ارائه شده است .