Super User
امام مهدى(عج) در احاديث شيعه و سنى اثر جمعى از محققان مركز تخصصى مهدويت مىباشد که انديشه مهدويت را از چشمانداز روايات معتبر مورد بررسى قرار داده است.
بنياد فرهنگى حضرت موعود(ع) در راستاى شناختن امام و راه، اهداف، جايگاه وى و وظايف شيعيان در قبال او اقدام به انتشار مجموعهاى به نام انتظار نموده تا به تبيين مباحث انديشه و فرهنگ مهدويت بپردازد و اين اثر در راستاى همين هدف تهيه و عرضه شده است.
ساختار كتاب
شناخت معارف اسلام همواره بر مسلمانان در همه عصرها به عنوان يك وظيفه تلقى شده است. اين شناخت زمانى صحيح و معتبر خواهد بود كه از طريق صحيح معرفتى بدست آمده باشد و پايههاى اين شناخت با توجه به تأكيدات شارع همانا خردورزى و تعقل و ديگرى رجوع به قرآن و روايات صحيح اهلبيت(عليهمالسلام) مىباشد و از آن جا كه انديشه مهدويت يكى از معارف اصيل اسلام مىباشد، به همين خاطر براى رسيدن به معرفت صحيح در اين خصوص بايد به كتب احاديث مختلف مراجعه نمود. مؤلف براى رسيدن به اين هدف، اثر را در سه بخش ساماندهى كرده است: بخش اول به معرّفى منابع روايى شيعه و اهل سنت درباره حضرت مهدى(ع)، بخش دوم به تقسيمبندى احاديث مهدويت، تعداد احاديثى كه هر يك از معصومين(ع) درباره ايشان دارند و بررسى راويان احاديث و بخش سوم به معرّفى امام زمان(ع) در پرتوى احاديث عام و خاص بطور جداگانه مىپردازد.
گزارش محتوا
اثر با تعريف حديث از ديدگاه شيعه و سنّى و سپس تقسيمبندى احاديث به صحيح، حسن و تعريف هر كدام و در ادامه منظور از متواتر و صحاح سته مطرح مىشود. در معرّفى منابع مهدويت آنها را اوّل به دو دستهبندى كلى، شيعه و سنّى تقسيم و سپس منابع را به كتبى كه قبلى از ولادت حضرت تدوين شده و سپس منابعى كه بعد از ولادت ايشان نگارش يافته، تقسيم و در هر دو بخش جمعاً به معرفى 38 منبع از شيعه و از منابع اهل سنت مىپردازد.
در بخش دوم روايات نقل شده در مورد امام مهدى(ع) را به چهار گروه، روايات تفسيرى، اخبارى، تبيينى و روايات تاريخى تقسيم مىكند و در ادامه ليستى از صحابه پيامبر(ص) كه روايات آنها در منابع اهل سنت آمده و آنان بدون واسطه احاديث مربوط به حضرت مهدى(ع) را از پيامبر اكرم شنيده و نقل نمودند، مطرح مىنمايد. و در پايان از بررسى روايات بحث مهدويت دو نتيجه حاصل مىشود: يكى تواتر احاديث امام مهدى(ع) ديگرى صحت اين احاديث.
بخش سوم با مطرح نمودن احاديث ثقلين، من مات و لم يعرف امام زمانه و اثناعشر خليفه كه احاديث عام هستند به زواياى ساحت مهدويت در اين احاديث اشاره مىشود. در فصل دوم اين بخش، نخست عرصههاى مشترك بين شيعه و سنت در زمينه مهدويت و سپس عرصههاى اختلافى بيان و براى هر كدام از اين عرصهها شاهدى از روايات مطرح مىشود. در فصل سوم، لغزشگاهها و بعضى شبهات؛ از جمله در صحيح بخارى و مسلم حديثى درباره حضرت مهدى(ع) ثبت نشده و شبهه اين خلدون مطرح و پاسخ لازم به هر كدام ارائه شده است.
گزارش وضعيت
پاورقىها به ذكر منابعى كه روايات در متن از آنها نقل شده و همچنين كتبى كه خوانندگان براى اطلاع بيشتر مىتوانند به آنها مراجعه نمايند، آمده است. فهرست مطالب در آغاز اثر گنجانده شده است.
معرفى اجمالى
پیام امام امیرالمؤمنین علیهالسلام، نوشته آيتالله مكارم شيرازى، شرح تازه و جامعى بر نهجالبلاغه به زبان فارسى كه هشت جلد آن منتشر شده است. نويسنده در مقدمه كتاب در رابطه با انگيزه تأليف كتاب چنين آورده است: «بعد از توفيقى كه در «تفسیر نمونه » و «پیام قرآن» به حمداللّه نصيب اين حقير و جمعى از ياران باوفا شد...، گروهى از اهل فضل اصرار داشتند كه اكنون «نوبت نهجالبلاغه فرا رسيده است» و بايد كارى مشابه تفسیر نمونه روى آن انجام گردد، بلكه با استفاده از تجربيات گذشته، كارى پختهتر و جالبتر صورت گيرد».
ساختار
جلد اول تا هشتم به خطبهها اختصاص دارد. شيوه نگارش بدين ترتيب است كه هر خطبه به بخشهايى تقسيم و در ذيل هر بخش ابتدا ترجمه آن بخش و سپس شرح و تفصيل آن بخش آمده است. گاه نيز بخشى تحت عنوان «خطبه در يك نگاه» آمده است. پس از آخرين بخش از هر خطبه نيز يك جمعبندى از مطالب مورد بحث ذكر شده است.
گزارش محتوا
نهجالبلاغه گنجينه بزرگ معارف اسلام، عالىترين درس براى تعليم و تربيت انسانها، بهترين سرمايه خودسازى و تهذيب نفس و مؤثّرترين برنامه براى ساختن جامعهاى سالم و پاك و سربلند است.
نويسنده، پس از ذكر اوصاف فوق در مقدمهاش بر كتاب چنين مىنگارد: «در طول تاريخ اسلام شروح متعدّدى بر نهجالبلاغه نوشته شده، و علماى عالىقدرى چه در گذشته و چه در عصر ما براى تبيين و تفسير و كشف گنجينههاى آن كوشيدهاند و خدمات پرارزشى انجام دادهاند؛ ولى انصاف اين است كه نهجالبلاغه هنوز دست نخورده است، هنوز مظلوم است، هنوز تلاشهاى فراوان و فراوان ديگرى را مىطلبد».
وى با احترام به مقام والاى گردآورنده نهجالبلاغه خاطر نشان مىكند كه «سزاوار است عاشقان حقيقت، پويندگان راه معرفه اللّه و جويندگان راه و رسم بهتر زيستن، همه روز در كنار آرامگاه عالم بزرگوار سيّد رضى حاضر شوند و در برابر او سر تعظيم فرود آورند و بر روانش درود بفرستند كه اثرى چنين گرانبها و بىبديل از كلمات مولا على(ع) را جمعآورى كرده و در اختيار ما مسلمانان، بلكه در اختيار جامعه بشرى قرار داده است».
اولين خطبهاى كه سيد رضى در كتاب خود ذكر كرده است، توجه علماى علم كلام را به خود جلب كرده است و لذا نويسنده با اشراف به اين مطلب چنين مىنويسد: «اين خطبه از مهمترين خطبههاى نهجالبلاغه است كه در طليعه اين كتاب بزرگ واقع شده و از نشانههاى بارز حسن انتخاب «مرحوم رضى» است.
اين خطبه، شامل يك دوره جهانبينى اسلامى است كه از صفات كمال و جمال خداوند و دقايق عجيبى در اين زمينه شروع مىشود، سپس به مسأله آفرينش جهان به طور كلى و بعد از آن آفرينش آسمانها و زمين و آن گاه آفرينش فرشتگان، سپس آفرينش آدم(ع) و داستان سجود فرشتگان و مخالفت ابليس و هبوط آدم(ع) به زمين مىپردازد.
در ادامه خطبه از بعثت پيامبران و فلسفه آن و سرانجام از بعثت پيامبر اسلام(ص) و عظمت قرآن مجيد و اهميّت سنّت پيامبر(ص) سخن مىگويد و از ميان دستورهاى اسلامى و به اصطلاح فروع دين، روى مسأله حج به عنوان يك فريضه عظيم الهى و فلسفه و اسرار آن انگشت مىگذارد، به طورى كه توجّه دقيق به محتواى اين خطبه مىتواند يك بينش جامع و كلّى نسبت به مهمترين مسائل اسلامى به ما بدهد و بسيارى از مشكلات و پيچيدگىهايى را كه در اين مسائل وجود دارد، حل كند.
از يك نظر اين خطبه به منزله فاتحهالكتاب در قرآن مجيد است كه فهرستى را از مجموعه مسائلى كه در نهجالبلاغه مطرح شده است، به دست مىدهد، چرا كه محورهاى اصلى مجموعه خطبهها و نامهها و كلمات قصار در اين خطبه به گونه فشردهاى آمده است.
ما اين خطبه را به پانزده بخش تقسيم كردهايم و هر بخشى جداگانه مورد بررسى و تفسير قرار گرفته، سپس در جمعبندى كلّى از مجموع آنها نتيجهگيرى مىكنيم».
از جمله بخشهاى بسيار ارزشمندى كه در كتاب ديده مىشود. مطالبى كه تحت عنوان «نكتهها» آورده شده است. به عنوان مثال در انتهاى جلد دوم كتاب مىخوانيم:
«امام عليهالسّلام خوارج را يك گروه خاص نمىداند، بلكه جريانى مىشمرد كه در طول تاريخ اسلام در مقاطع مختلف ظاهر مىشدند، حتى قرائن تاريخى نشان مىدهد كه جريان آنها از عصر پيامبر(ص) ظاهر شد».
در ادامه به كلامى از پيامبراكرم(ص) اشاره كرده و مىافزايد: «اين سخن به خوبى نشان مىدهد كه ريشههايى از انديشههاى اين گروه از همان عصر پيامبر اكرم(ص) وجود داشته است كه هر گاه منافعشان به خطر مىافتاد ابا نداشتند كه قداست پيامبر(ص) را هم بشكنند». نويسنده در ادامه به حقانيت كلام امام و خبر امام از آينده تأكيد مىكند: «اينكه امام(ع) در آخر گفتار بالا پيشبينى مىفرمايد كه گروههاى آخرين خوارج به صورت دزدان و غارتگران در مىآيند، چيزى است كه تاريخ اسلام بر آن گواهى مىدهد».
در انتها مىتوان به نكاتى بارزى كه در كتاب لحاظ شده است، اشاره نمود:
- ترجمه و تفسير تمام جملهها با بيان روان.
- تفسير تمام واژهها و ريشهيابى واژهها.
- بيان شأن ورودها و مسائل تاريخى مربوط به خطبهها و نامهها.
- تحليلهاى لازم روى بحثهاى مختلف عقيدتى، اخلاقى، اجتماعى، سياسى و....
- نكات اضافى كه مىتواند مكمّل بحثها بوده باشد و خوانندگان را از مراجعه به كتب ديگر بىنياز سازد.
منابع
مقدمه و متن كتاب
معرفى اجمالى
سفرنامه منظوم حج، اثرى است به زبان فارسى كه به بيان سفرنامه سراينده به مكه مكرمه به صورت منظوم پرداخته است.
ساختار
كتاب؛ مشتمل بر مقدمهاى به قلم محقق، آقاى رسول جعفريان و يك منظومه 1200 بيتى و بخش پيوستها است كه در اين بخش مطالب ذيل آمده است:
گزيده سفرنامه منظوم حسين ابيوردى، گزيده حج نامه احمد مسكين، گزيده فتوح الحرمين و دو قصيده از خاقانى (قصيده كوتاه ركوه الاسفار و قصيده تحفه الحرمين).
گزارش محتوا
منظومه بانوى اصفهانى؛ مشتمل بر 1200 بيت به سبك نظامى گنجوى است. سراينده منظومه در سفرى كه به قصد زيارت بيتالله الحرام داشته است و به تبع آن، از عتبات و شام ديدار كرده، اشعارى را مشتمل بر هزار و دويست بيت به نظم درآورده و دقيقا مناظر مهم و قابل توجه در سفر را به تصوير كشيده است. اين اشعار بيانگر وسعت بينش، دقت و ذوق ادبى اوست. بانوى اصفهانى در سفر خود به سوى بيتالله از شهرهاى بسيارى گذر كرده، لكن به دليل علاقهمندى بسيار به موطن خود، همواره از اصفهان ياد كرده است. زمانى كه به حلب مىرسد، اين شهر را در آبادانى شبيه اصفهان مىبيند و به همين دليل، به ياد اصفهان اشكش جارى مىشود.
درباره اشعار او بايد گفت: اين اشعار با سادگى و روانى سروده شده است، و از نظر قواى شعرى مشكلى ندارد. تنها گاه به دليل ياد از نام شهرها، مشكل سلاست دارد كه با توجه به ضرورت ياد از نام شهرها چنين امرى به راحتى قابل پذيرش است.
وى در مدينه منوره نيز عشق و علاقه خويش را به اهل بيت عليهمالسلام نشان داده و از اين كه مىبيند در آستان امامان، بوريا پهن است، سخت آشفتهخاطر مىگردد. وى در همان جا از نسيم مىخواهد تا شاه ايران را از اين وضع آگاه كند و از او بخواهد تا فرشهاى عالى براى اين آستان ارسال كند.
ويژگىها
تا آن جا كه جستوجو شده، از دوره صفوى سفرنامه خاصى وجود ندارد. به همين دليل، متن موجود (سفرنامه منظوم حج) را بايد بسيار با ارزش تلقّى كرد، به ويژه اين كه متن مزبور به نظم صورت گرفته است. اين خود، هنر ديگرى است كه علاوه بر جنبههاى تاريخى و مذهبى، آن را به عنوان يك اثر ادبى مطرح كرده است. علاوه بر آن، سراينده آن زنى است فرهيخته و اين خود در تاريخ ادبيات فارسى يك گوهر به شمار مىآيد؛ همچنين پرداختن وى به جنبههاى جغرافيايى نيز ارزش خاص خود را دارد. آشنايى با راه سفر حج در آن دوران، آشنايى با مشكلات زائران ايرانى در اين سفر و نيز نحوه حجگزارى زائران خانه خدا، از ويژگىهاى اين سفرنامه است؛ براى مثال وى به تفصيل از جشنهايى كه به مناسبت عيد قربان در منا برگزار شده، سخن گفته است. برداشت وى از كعبه و تشبيهات او از برخى مكانهاى مقدس آن ديار نيز رهاوردى ديگر از بعد مذهبى - ادبى سفرنامه اين بانو است.
پيوستهاى كتاب حاضر؛ مشتمل بر مطالب ذيل است:
1- سفرنامه منظوم سيدحسين ابيوردى. در اين بخش اشعارى از شاعرى به نام سيدحسين ابيوردى آمده است. از وى آگاهى مختصرى در «مجالس النفائس» آمده كه در آن جا محل تحصيل وى شهر هرات دانسته شده و وى با جامى مراوده داشته است. در اين بخش تنها حدود 170 بيت اشعار وى كه در سفر حج و در وصف مكه و مدينه سروده آورده شده است.
2- گزيده حجنامه احمد مسكين. حجنامه مثنوى بلندى است درباره مناسك حج و آداب زيارت شهر مدينه. در ميان اشعار اين مجموعه، به جز آنچه درباره مناسك حج بر پايه مذاهب فقهى اهل سنت آمده، اشعار نغزى در باره عرفان حج و نيز زيارت قبر رسول خدا به چشم مىخورد كه به صورت گزيده در كتاب حاضر آمده است.
3- گزيده فتوح الحرمين. فتوح الحرمين منظومهاى است كه توسط محيى لارى (م.933ق.) درباره حج سروده شده است. اين منظومه بالغ بر 1700 بيت است كه در اين بخش گزيدهاى از آن آمده است.
4- دو قصيده از خاقانى. عنوان بخش ديگرى از پيوستهاى كتاب است. در اين بخش دو قصيده از خاقانى، شاعر به نام قرن ششم هجرى كه در وصف كعبه و مناسك سروده شده، آمده است. اين اشعار از بهترين اشعارى است كه در زبان فارسى پيرامون كعبه و حج به نظم درآمده است. اولين قصيده «ركوه الاسفار» و قصيده دوم «تحفه الحرمين» نام دارد.
وضعيت
نسخه حاضر در برنامه؛ مشتمل بر پاورقىهايى به قلم محقق و فهرست مطالب در ابتداى كتاب مىباشد.
منابع
1- رياحى، محمدحسين، نقش بانوان شيعه اصفهان در فرهنگ و تمدن ايران و اسلام، مجله بانوان شيعه، زمستان 1385، ش10، ص197-236.
2- جعفريان، رسول، مقدمه محقق.
3- متن كتاب.
معرفى اجمالى
شرح منهاج الكرامة فى معرفة الامامة، اثر ابومنصور حسن بن يوسف حلّى، مشهور به علاّمه، كه توسط سيد على حسينى ميلانى از علماى معاصر ايران شرح شده است. موضوع كتاب همان طور كه از نامش پيداست، درباره امامت و جايگاه آن در مذاهب مختلف و واجب بودن آن در مذهب شيعه است.
ساختار
كتاب داراى سه فصل به عناوين ذيل مىباشد.
فصل اول به ذكر متن اصلى كتاب علامه حلى پرداخته است.
فصل دوم به ادامه شرح كتاب اشاره شده است.
فصل سوم قسمت پايانى شرح كتاب مىباشد.
عناوين كتاب علامه بدين قرار است: 1- فى نقل المذاهب فى هذه المسأله. 2- فى انّ مذهب الامامية واجب الاتّباع.
گزارش محتوا
علامه حلى در ذيل هر فصل تحت عناوين فرعى ديگر، جنبههاى مختلف امامت را بررسى كرده است و با نقل شواهد عقلى و نقلى و تاريخى متعدد به اثبات حقانيت تشيع پرداخته است.
در ميان آثار كلامى علامه، نگاشتههاى وى در دفاع از حق خلافت و خلافت حق، جلوهاى ويژه دارد. در ضمن اين مجموعه اخير، مشهورتر از بقيه، دو كتاب ژرف و استوار آن بزرگوار است با عنوانهاى نهج الحق و كشف الصدق و منهاج الكرامة فى اثبات الإمامة. اين دو كتاب از همان آغاز نگارش و نشر، توجه و اعجاب دانشوران شيعه و سنّى را برانگيخت و تاكنون نيز مورد توجه است. در اين ميان كسانى نيز بودند كه تابش خورشيد را برنمىتابيدند و پاسدارى از جهل و تاريكى را پيشه مىساختند، از اين روى به موضعگيرىهاى كينتوزانه در مقابل اين آثار بلند مىپرداختند.
كتاب نهج الحق مورد نقد و انتقاد فضل بن روزبهان قرار گرفت كه علامه شهيد قاضى نور الله شوشترى در اثر عظيمش، احقاق الحق، تمام بافته وى را پنبه كرد و نشان داد كه عرضه سيمرغ جولانگاه وى نبوده است.
در نقد اثر روزبهان، كتاب گران ارج دلائل الصدق نيز كه به عنوان نقد آن و تأييد احقاق الحق نگاشته شده، ياد كردنى است. منهاج الكرامه نيز مورد نقد و ردّ، احمد بن عبدالحليم حرّانى دمشقى حنبلى، معروف به ابن تيميه، قرار گرفت؛ در اثر بزرگ و مفصّل وى با عنوان منهاج السنّه النبويّه.... در ردّ و نقد كتاب ابن تيميه نيز عالمان و مدافعان مكتب علوى آثارى نگاشتند كه مىشود در اين مجال از كتابهاى ذيل ياد كرد: الإنصاف و الإنتصاف لأهل الحق من الإسراف، به خامه يكى از معاصران ابن تيميه و منهاج الشريعة فى الردّ على منهاج السنّة از سيد مهدى بن سيد صالح موسوى. اين دو اثر به عنوان ردّ و نقد كتاب ابن تيميه است و چنان احقاق الحق و دلائل الصدق در تأييد مطالب علامه و نقد و ردّ ابن تيميه.
اكنون محقق عالى قدر جناب آقاى سيد على ميلانى، متن منهاج الكرامة را با شرح و تعليق و نقد و بررسى كتاب ابن تيميه به گونهاى شايسته تصحيح كرده است. تحقيقات وى در اين كتاب بدين گونه است:
- تحقيق و تصحيح كتاب و عرضه متنى استوار و دقيق؛
- استخراج منابع و مصادر متن كتاب و ارجاع به مصادر كهن و متعدّد؛
- عرضه گزيده مطالب ابن تيميه درباره مطالب علامه حلّى و نقد و تحليل و ردّ آن بر اساس مدارك و منابع حديثى، كلامى، تاريخى و رجالى معتمد اهل سنّت.
- در ضمن بحث و تحقيق كتاب و نقد و ردّ آراء ابن تيميه، گاهى مطالبى به گونه موضوعى مورد بحث قرار گرفته و به گونه رسالهاى مفرد در آمده است.
معرفى اجمالى
خواستگارى ساختگى اثر فارسى سيد على حسينى ميلانى، بررسى و نقد داستان خواستگارى امیرالمؤمنین(ع) از دختر ابوجهل مىباشد كه به زبان فارسى نوشته شده است.
ساختار
كتاب شامل يك سرآغاز از مركز حقايق اسلامى و يك پيشگفتار از مؤلف مىباشد و سپس در 6 بخش، به بحث خواستگارى در كتب صحاح و مسندها و معاجم پرداخته شده و به بررسى متن حديث و مدلول آن در بخشهاى پايانى اشاره شده است.
روش مؤلف، همانند ساير كتب ايشان، ابتدا بررسى مجموعه اين احاديث در كتب اهل سنت است كه در ادامه به بررسى سندى و در خاتمه، به بررسى مفهومى و دلالى حديث پرداخته و در انتها نتيجهگيرى نموده است.
مؤلف در اين كتاب، اشاره مىكنند كه ما نبايد به درستىِ همه مطالبى كه در كتابهاى مختلف- به خصوص در كتابهاى پيشينيان- آمده است، اذعان كنيم، مگر آنكه براى نقد و بررسى آنها به اندازه لازم تلاش نماييم.
به اعتقاد وى، محدّثان، تمام آنچه را كه روايت كرده و شنيدهاند، در كتابهاى خود نياوردهاند؛ بلكه در مصنّفات، صحاح، سنن، مسانيد و معاجم خود، مطالبى را كه با كوشش به ثبوت آنها پىبردهاند، پس از تنقيح و تصحيح به رشته تحرير درآوردهاند. ولى اين امر ما را از نقد و بررسى احاديث آنها بىنياز نمىسازد و آگاهى از تحقيقات آنان عذر قابل قبولى براى عدم نقد و بررسى مجدد نيست؛ مخصوصاً زمانى كه پيرو و مقلّد انديشهها و نظرات آنها نباشيم.
به نظر او، داستان خواستگارى اميرمؤمنان(ع) از دختر ابوجهل در زمان حيات پيامبر(ص) و در حالى كه حضرت زهرا(س) همسر آن حضرت بود، از آشكارترين شواهد و كاملترين مصاديق بر صحّت گفتههاى مكتب تشيع است كه اين حديث جعلى مىباشد.
مؤلف در بررسى اين موضوع، به روايتهايى كه به پيامبر(ص)، اميرمؤمنان(ع) و حضرت زهرا(س) مربوط مىشود، مراجعه كرده است. وى سندها و عبارات مختلف متن آنها را بررسى نموده و در شرح حال راويان آن، در پرتو گفتار علماى بزرگ رجالشناس انديشيده است.
سپس مدلول اين حديث را بر اساس قواعدى كه در كتابهاى علوم حديثى مقرّر شده، و با استناد به آنچه كه محقّقان و شارحان اخبار و روايات گفتهاند، به دقّت نگريسته است. در نتيجه اين حديث را روايتى جعلى، داستانى و ساختگى و حكايتى ساخته و پرداخته معرفى نموده كه در درجه نخست، در پى جسارت كردن و طعنه زدن به پيامبر(ص)، سپس به على مرتضى(ع) و صدّيقه كبرى(س) است.
وى معتقد است اين حديث، حديثى است كه همه محدّثان اهل سنّت بر روايت آن در كتابهايشان اتّفاق كردهاند؛ ولى بنا بر تحقيقات انجام شده، لازم است كه از سنّت نبوى بيرون رانده شود!
گزارش محتوا
در بخش نخست، مؤلف بيان مىكند، نخستين نكتهاى كه درباره اين حديث، جلب توجّه مىكند، اين است كه نه تنها محدّثان بزرگ اهل سنّت، همچون مُسلم نيشابورى و بُخارى، بلكه تمام نويسندگان صحاح ششگانه، بر اين روايت اتّفاق كردهاند. همچنين نويسندگان مسندها و سنن، از متقدّمين و متأخّرين نيز- به جز معدودى از آنها- آن را روايت كردهاند.
وى در آغاز، رواياتى را بيان مىكند كه در معتبرترين و مهمترين كتابهاى آنها آمده است. كتابهايى كه روايات آنها به درستى و صحّت معروف شدهاند. سپس آنچه را كه حاكم در «المستدرك على الصحيحين» آورده و آنگاه مطالبى را كه ديگران روايت كردهاند، مورد بررسى قرار داده است.
نويسنده در بخش دوم، روايتهاى مختلف از حديث خواستگارى در مستندها و معاجم متاخر را مورد بررسى قرار داده و از هيثمى، ابن حجر عسقلانى و متقى هندى، احاديثى را نقل كرده است. از جمله اين كه هيثمى يكى از علماى متأخّر اهل سنّت، در كتاب «مجمع الزوائد» روايت مىكند كه ابن عبّاس مىگويد: على بن ابىطالب(ع) از دختر ابوجهل خواستگارى كرد و پيامبر(ص) فرمود: «اگر قصد ازدواج با او را دارى پس دختر ما را به ما برگردان».
اين روايت را طبرانى در هر سه معجم خود آورده و در معجم كبير خود، آن را به اختصار نقل كرده است. بزّار نيز اين روايت را به اختصار نقل كرده است. هيثمى در ذيل اين روايت مىگويد: يكى از راويان آن، عبيداللَّه بن تمام است كه او در نقل حديث ضعيف است.
بخش سوم، نگاهى به اسناد حديث خواستگارى بوده و نويسنده طُرق گوناگون حديث خواستگارى و چگونگى و موارد نقل افراد ناقل حديث را به دقّت بررسى نموده است.
بخش چهارم، سخنى در مورد روايت مسور و بررسى روايت مِسْوَر است. مؤلف خاطر نشان مىكنند كه با توجّه به آنچه بيان شد، طريقى كه اصحاب صحاح همگى بر آن اتّفاق نظر دارند، همان طريق روايت نخست (روايت مِسوَر) است و اين تنها طريقى است كه بُخارى، مُسلم، نَسايى و ابن ماجه آن را نقل كردهاند. البتّه تِرمذى تنها كسى است كه اين روايت را از ابن زبير نقل كرده، كه با احتمالى كه او درباره اين حديث داده است، آشنا شديم. ابوداوود نيز تنها كسى است كه اين روايت را از عروه نقل كرده است كه وضعيّت او نيز بيان شد. بنا بر اين، حديثى كه در نزد همگى آنها قابل اعتماد و صحيح است، همان حديث مِسْوَر بن مخرمه است.
نويسنده در بخش پنجم، به بررسى متن حديث و مدلول آن پرداخته و پس از بررسى سند حديث، در مورد متن حديث و مدلول آن بحث مىكند؛ زيرا در مواردى كه با وجود معتبر بودنِ سندِ حديث، متنِ آنها متفاوت باشد، علماى حديث ناچار به تكرار واقعه قائل مىشوند. ولى هنگامى كه تكرار و تعدّد واقعه ممكن نباشد و جمع كردن ميان عبارتهاى مختلفِ حديث مقدور نشود، اين امر در نظر آنها، قرينه و نشانهاى بر اين است كه چنين قضيّهاى، اصلًا واقعيّت نداشته است.
علماى حديث چنين تقرير كردهاند و همين را مبناى بسيارى از احاديث فقهى، اخبار، قضاياى تاريخى و مانند آنها، قرار دادهاند و بدان عمل مىكنند. از اينرو، چارهاى جز بررسى دلالات حديث نيست.
مؤلف در اينجا با فرض صحّتِ سندِ حديث و قبولِ آن، متن اين حديث و مدلول آن را در چند قسمت مورد بررسى قرار داده است.
مؤلف در بخش پايانى، نكات جالبى را اشاره و دستهبندى مىكنند، از جمله اين كه بيان مىدارند كه راوىها، سندها، متنها و مدلول آنها را به دقّت و ژرفنگرى مورد بررسى قرار داده و در نتيجه، آن را حديثى ساختگى از جانب خاندان زبير يافته است، چرا كه راويان آن عبارتند از: عبداللَّه بن زبير، عُرْوَۀ بن زبير، مِسْوَر بن مخرمه، كه از ياران و ياوران عبداللَّه و همراهان او بود كه در كعبه كشته شد و...
نويسنده معتقد است اگر پيامبر(ص) در موضوعى خطبهاى عمومى ايراد كرده است تا حكم جديدى را به يارانش برساند، پس چرا اين خطبه را جز دو كودك كه هنوز به سن بلوغ نرسيدهاند، فرد ديگرى از حضرتش روايت نكرده است؟ كودكى به نام مسوَر كه هنوز هفت سالش را تمام نكرده و ابن زبير كه هنوز سنّش از ده سالگى نگذشته بود.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و كتابنامه منابع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىها بيشتر به ذكر منابع پرداخته شده است.
معرفى اجمالى
خلافت ابوبكر در ترازوى نقد اثر سيد على حسينى ميلانى از علماء و نويسندگان معاصر، كتابى است به زبان فارسى، پيرامون نقد و بررسى اخبار اهل سنت درباره اثبات خلافت ابوبكر.
ساختار
كتاب با سرآغازى از مركز حقائق اسلامى و پيشگفتارى از مؤلف آغاز و مطالب در چهار بخش تنظيم شده است.
در آغاز مباحث، به مهمترين دلايل خلافت ابوبكر از زبان اهل سنت اشاره شده و سپس، مهمترين دلائل فضائل و برترى وى از طرف اهل سنت ذكر شده است. در ادامه، به نارسائى دلائل مذكور در بخشهاى قبلى اشاره و به نقد و بررسى دلائل آنها از جمله دليل اجماع پرداخته شده است.
مؤلف با توجّه به سلسله پژوهشهايى كه ارائه كرده، برگزيده دليلهاى امامت حضرت على(ع) را از ديدگاه قرآن، سنّت پيامبر(ص) و عقل بيان نموده است. وى در تمام اين موارد، از روش دانشمندان علم كلامِ اهل سنّت خارج نشده و شرطهايى را كه آنها درباره امامت معتبر و لازم مىدانند، رعايت كرده است.
وى در مورد دلايل اهل سنّت بر امامت ابوبكر بحث كرده است، زيرا آنسان كه ما بر امامت اميرمؤمنان(ع) دليلهاى متعدّدى داريم، اهل سنّت نيز به نظر خودشان براى امامت ابوبكر دلايلى دارند، لذا به بررسى آنها پرداخته تا ارزش آنها بر حسب معيارهاى علمى آشكار گردد.
همچنين به آداب و روش بحث و مناظره ملتزم بوده و بديهى است كه اساس مناظره اين گونه است كه يا دليلهاى ارائه شده بايستى مورد قبول هر دو طرف باشد و يا دليل هر گروه مورد قبول طرف مقابل باشد، تا به اين وسيله بتواند با طرف مقابل مناظره نموده و او را به پذيرش وادارد.
مؤلف در اين موضوع بر اساس كتابها و گفتار دانشمندان اهل سنّت به بحث و مناظره مىنشيند و به آداب بحث و مناظره، متانت در كلام و عدم تعصّب ملتزم است تا روشن شود كه دلايل ايشان در خلافت ابوبكر، طبق گفتار علماى آنان نيز تمام و كامل نيست.
در اين بحث بر مهمترين و مشهورترين كتابهاى علم عقايد اهل سنّت استناد شده كه عبارتند از: مواقف در علم كلام، شرح مواقف و شرح مقاصد. اين كتابها در قرن هشتم و نهم هجرى تأليف شده و در حوزههاى علميّه تدريس مىشده و اساتيد فنّ از اهل سنّت شرحها و حاشيههاى زيادى بر اين كتابها نوشتهاند.
گزارش محتوا
در مقدمه مركز حقايق اسلامى، ضمن اشاره به اكمال دين و اتمام نعمت با اعلان ولايت على بن ابىطالب(ع) در روز غدير، اين مطلب عنوان گرديده كه كتاب حاضر، ترجمه يكى از آثار نويسنده مىباشد.
در پيشگفتار مؤلف، به شيوه تألیف كتاب اشاره شده است.
در بخش اول كه مهمترين استدلالهاى اهل سنّت بر امامت ابوبكر مىباشد، مهمترين دليلهايى كه اهل سنّت بر امامت ابوبكر ارائه كردهاند، بررسى شده است. متن شرح مواقف اين گونه است: «امامت طبق اعتقاد ما مخصوص ابوبكر است ولى به اعتقاد شيعه امام به حق پس از پيامبر(ص) على است. ما در اين موضوع دو راه ارائه مىنماييم:
راه تعيين امام سخن صريح پيامبر(ع) است.
راه تعيين امام اجماع مردم است.
اما درباره امامت بعد از پيامبر(ص)، سخنى از خدا و رسولش ديده نشده است و اما اجماع نيز بر غير ابوبكر- كه امّت اتفاق كردهاند نداريم. فقط بر حقانيّت امامت سه نفر اجماع تحقّق مىيابد: ابوبكر، على و عباس. سپس آن دو نفر [على و عباس] به جهت اينكه مخالفتى با ابوبكر نكردند؛ پس اگر ابوبكر بر حق نبود به طور حتم آنها با او منازعه مىكردند».
در اين استدلال، اعتراف شد كه كلام صريحى از پيامبر(ص) در مورد امامت ابوبكر يافت نشده است. از اين رو نخستين دليل بر امامت وى، همان اجماع و نبودن سخن صريح از رسول خدا(ص) است.
بخش دوم، مهمترين دليلهاى فضيلت و برترى ابوبكر است. در كتاب مواقف و شرح مواقف چنين آمده است: «ما و بيشتر علماى پيشين معتزله، ابوبكر را برتر مىدانيم و به اعتقاد شيعه و بيشتر علماى متأخر معتزله، على برترين فرد پس از رسول خدا(ص) است».
مؤلف به اين نكته تاكيد دارد كه دلايل اهل سنّت بر امامت ابوبكر، فقط اجماع و افضليّت است، البتّه اگر افضليّت او را معتبر بدانند و هيچ حديث و سفارشى از پيامبر(ص) بر امامت ابوبكر نداشته باشند.[۱]
وى مىافزايد: در اثبات امامت اميرمؤمنان على(ع) از هر سه طريق (نص صريح پيامبر(ص)، اجماع و افضليت) مىتوانيم به نتيجه برسيم اما اينجا از ذكر آنها صرف نظر مىكنيم.
مهمترين دليل اهل سنت، قضيه نماز ابوبكر است كه مىگويند: نماز او در حال حيات پيامبر(ص)، بر امامت او دلالت مىكند؛ ولى بر اساس مطالبى كه در كتاب گفته شده، پيامبر(ص) او را از محراب كنار زد و خودش با مردم نماز خواند. صحت اين مطلب در صورتى قابل استناد است كه خبر فرستادن ابوبكر براى نماز نيز صحيح باشد.
در بخش چهارم، به نقد و بررسى دليل اجماع بر خلافت ابوبكر پرداخته شده است. تنها دليل اهل سنّت بر خلافت وى، اجماع يعنى اتفاق اصحاب بر خلافت ابوبكر است. اما به اعتقاد نويسنده، به راستى آنها چه اجماع و اتّفاقى را بر امامت ابوبكر ادّعا مىكنند؟ اينان مىگويند: قضايايى در سقيفه رخ داد كه گروهى در آنجا جمع شدند و با ابوبكر به عنوان خليفه بيعت كردند و او را روى كار آوردند. درباره اين دليل، سخن صاحب شرح المقاصد از بزرگان علم كلام كافى است كه مىگويد: «ما وقتى كه مىگوييم بر امامت ابوبكر اجماع و اتّفاق داريم، ادّعاى اجماع حقيقى و واقعى نمىكنيم، چرا كه مدّعى هستيم بر خلاف ابوبكر هم عدّهاى اتّفاق داشتند و چنين نيست كه همه مردم راضى به امامت ابوبكر بودند، بلكه امامت او در حقيقت بعد از اختلاف بين مهاجرين و انصار و القاى كشمكش بين انصار اوس و خزرج، و تنها با بيعت عمر در سقيفه آغاز شد.
نويسنده به اين نكته اشاره مىكند كه اهل سنّت با اينكه مىدانند گروه زيادى با خلافت ابوبكر موافق نبودند، در مراجعه به كتابهايشان مىگويند: بهتر است كه از سخن گفتن در چنين امورى پرهيز كنيم، چرا كه پيامبر(ص) در مورد مسائلى كه بين اصحاب رخ خواهد داد، به سكوت امر فرموده است لذا نيازى به مطرح كردن اينگونه امور نيست.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و كتابنامه كتب مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىها بيشتر به ذكر منابع پرداخته شده است.
چگونگی نماز ابوبکر به جای رسول خدا(ص) ترجمه روان و آزاد از هیئت تحریریه مرکز حقائق اسلامی بر کتاب «صلاة أبيبكر في مرض النبي(ص)» اثر سید علی حسینی میلانی است. این کتاب در نقد و بررسی حدیثی است که در منابع اهل سنت به عنوان یکی از ادله مشروعیت خلافت ابوبکر مورد استناد قرار گرفته است.
کتابشناسی اصل اثر، با عنوان «صلاة ابيبكر في مرض النبي(ص)» از قبل تهیه شده است و در این نوشتار مطالبی درباره ترجمه ذکر میشود.
در مقدمه مترجم، نویسنده چنین توصیف شده است: در دوران ما، یکی از دانشمندان و اندیشمندانی که با قلمی شیوا و بیانی رسا به تبیین حقایق تابناک دین مبین اسلام و دفاع عالمانه از حریم امامت و ولایت امیرمؤمنان علی(ع) پرداخته است، پژوهشگر والامقالم حضرت آیت الله سید علی حسینی میلانی میباشد
مترجم به تناسب مطالب، عناوینی را انتخاب کرده و یا برخی عناوین را تغییر داده است؛ به عنوان مثال در متن اصلی در بخش اول پس از عنوان اصلی «راویان خبر و روایات آنان» عنوان دیگر ذکر نشده اما مترجم عنوان «اتفاق نظر محدثان» را اضافه نموده است.در جای دیگر بهجای عنوان «الموطأ»، «به روایت مالک» قرار داده است
اگرچه ترجمه اثر در غالب موارد از دقت مناسبی برخوردار است اما نقدهایی نیز بر ترجمه وارد است؛ از جمله در ترجمه عبارت «لکن العمدة حدیث عائشة... بل ان بعض ما جاء عن غیرها من الصحابة مرسل، و انها هی الواسطة... کما سنری...» چنین آمده است «پرواضح است که –آن سان که ملاحظه خواهیم کرد- اساس و پایه در همه روایات، عایشه است... فراتر اینکه برخی از روایاتی که از غیر صحابه نقل شده، روایات مرسل هستند که به واسطه عایشه نقل شدهاند؛ از اینرو در ابتدا، سندهایی که از غیر عایشه نقل شده است به دقت بررسی مینماییم». همانگونه که ملاحظه میشود «لکن العمده حدیث عائشة» در قالب ترجمه آزاد چنین ترجمه شده است «اساس و پایه در همه روایات، عایشه است» که بهتر بود چنین ترجمه میشد «اساس و پایه همه روایات خبر عایشه است». همچنین در عبارت «ان بعض ما جاء عن غیرها من الصحابه مرسل» لفظ «غیرها من الصحابه» به اشتباه «غیر صحابه» معنا شده است؛ و صحیح آن چنین است: «برخی از روایاتی که از دیگر صحابه (غیر از عایشه) نقل شده روایات مرسل هستند»
متن عربی کتاب فاقد فهرست منابع است که در این ترجمه این کمبود جبران شده است.
معرفى اجمالى كتاب
تشييد المراجعات و تفنيد المكابرات شرحى است به زبان عربى بر كتاب "المراجعات " مرحوم سيد عبدالحسين شرفالدين عاملى، در دفاع از موضوع امامت و عقايد حقه شيعه اماميه درباره اين موضوع. نويسنده كتاب آیتالله سيد على حسينى ميلانى از علماى شيعى معاصر، مقيم قم مىباشد.
ساختار كتاب
كتاب در چهار جلد تنظيم شده و مشتمل بر مقدمهاى به قلم مؤلف و گفتارى از مركز حقائق اسلامى است و ساختار كلى آن همان ساختار كتاب شريف "المراجعات " است با اين تفاوت كه شارح ذيل برخى از مراجعات كه در واقع بخشهاى كتاب را شكل مىدهند، فصولى را به كتاب افزوده است.
گزارش محتوا
"المراجعات " از جمله كتابهاى با اهميّت و تأثيرگذار مرحوم سيّد عبدالحسين شرفالدين عاملى است كه با اهتمام و ذوق و شوق خاصى آن را به جوامع اسلامى و مسلمانهاى حقيقتجو و كنجكاو در حقايق و اصول ناب اسلامى ارادئه داده است.
المراجعات نتيجه ملاقاتى است كه در 1329ق. بين مؤلف و شيخ سليم بشرى مالكى مذهب، رئيس دانشگاه الازهر روى داد. موضوع بسيارى از مباحثى كه بين علامه و شيخ سليم صورت گرفت، مباحث امامت است. موضوعى كه هيچ موضوع دينى به اندازه آن پيرامونش نزاع و اختلاف و جنگ و مبارزه نشده است.
اين دو عالم بزرگ با يكديگر قرار گذاشتند به دور از هر گونه تعصّب و بدون استفاده از دلائل ضعيف، به تبيين حق بپردازند و تنها از حق و آنچه كه صحت آنها مورد اتفاق مسلمانان است، پيروى نمايند و اين ميثاق اين دو در همه مراجعهها و مناظرهها بود.اين سؤال و جوابها با خط هر يك از اين دو شخصيت انجام و مبادله شد.
با دلائل قوى و روشنى كه در خصوص هر يك از شبهات مطرح شده ارائه شد، شبهات رفع و حق، همچون صبحى نورانى روشن و آشكار گرديد. اين گفتوگوها در 112 مراجعه فراهم آمد و در دست عموم قرار گرفت.
اما پس از انتشار اين كتاب ميان مسلمانان و اقبال چشمگيرى كه نسبت بدان صورت گرفت، برخى از روى تعصب يا نادانى و گمراهى شبهاتى درباره موضوعات و مسائل مطرح شده، در آن مطرح كردند كه شارح محترم در اين كتاب به رد اين شبهات بر اساس منابع اهل سنت و شرح و بيان محتواى كتاب پرداخته است.
مباحث مطرح شده در جلد اوّل پس از سخن مؤلّف و مقدّمهاى درباره كتاب المراجعات و شخص سيّد شرفالدّين، با بحثى تحت عنوان «المبحث الأوّل: إمامة المذهب» آغاز مىشود.
مؤلف در جلد دوم، با بيان كلام سيّد شرفالدّين درباره آيات و سورههاى قرآن كريم به شرح و توضيح آنها پرداخته است. آيات و سورههاى مورد بحث در اين جلد عبارتند از:
سوره دهر، سوره آل عمران: آيۀ 103، سوره توبه: آيه 19، سوره انعام: آيه 153، سوره نساء: آيه 59، سوره نحل: آيه 43.
در جلد سوم، مؤلف به تفسير سيّد شرفالدّين حول آيه 19 سوره حديد: (هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهّداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ) پرداخته و در ادامه، بحثى را تحت عنوان: (الآيات النازلة في أهل البيت وفى أعدائهم) آورده و به تفسير و شرح آياتى كه در شأن اهل بيت(ع) و دشمنان ايشان وارد شده است، پرداخته است.
مؤلّف، مبحث دوم كتاب را با عنوان: «فى الامامة العامة وهى الخلافة عن رسول اللّه(ص)» آغاز كرده و به شرح و توضيح رواياتى پيرامون اين حديث پرداخته است.
در جلد چهارم بحثى ديگر از كتاب المراجعات مطرح شده و به شرح و تفسير پارهاى ديگر از مراجعات پرداخته شده است. از جمله مباحث مطرح شده در كلام سيّد شرفالدّين عبارتند از: «حديث الغدير»، «على وارث رسول اللّه(ص)»، «على وصى النبى (صلى الله عليه وآله وسلم)»، «كيف كانت بيعة أبى بكر؟» و....
روش نويسنده
چنانكه گفته شد، متن تشييد المراجعات ناظر به شبهاتى است كه در كتاب محمود الزاعبى مطرح شده است. از اين رو علامه ميلانى گام به گام به ذكر فقراتى از كتاب مذكور پرداخته و سپس به ردّ و ابطال دعاوى نويسنده مىپردازد. ايشان به هنگام نقل كلمات سيد شرفالدين، صاحب المراجعات، از عبارت "قال السيد" استفاده مىكند و ديدگاه زاعبى را با عبارت "قيل" نقل كرده و با عبارت "اقول" به شرح ديدگاه شرفالدين و نيز رد شبهات زاعبى مىپردازد.
وضعيت كتاب
محتواى كتاب قبل از اين در شمارههاى متعددى از مجله "تراثنا" به ترتيب ذيل به چاپ رسيده و سپس به صورت كتاب منتشر شده است:
تراثنا: ش35 و36, س1414 ,7ق, ص128.
تراثنا: ش37, س1414 ,7ق, ص108.
تراثنا: ش38 و39, س1415 ,10ق, ص114.
تراثنا: ش41 و42, س1416 ,11ق, ص65.
تراثنا: ش43 و44, س1416 ,11ق, ص144.
تراثنا: ش45 و46, س1417 ,12ق, ص13.
تراثنا: ش47 و48, س1417 ,12ق, ص69.
تراثنا: ش49, س1418 ,13ق, ص13.
تراثنا: ش50 و51, س1418 ,13ق, ص7.
تراثنا: ش52, س1418 ,13ق, ص7.
تراثنا: ش53 و54, س1419 ,14ق, ص13.
تراثنا: ش55 و56, س1419 ,14ق, ص7.
تراثنا: ش57, س1420 ,14ق, ص13.
تراثنا: ش58, س1420 ,14ق, ص8.
تراثنا: ش59 و60, س1420 ,15ق, ص8.
تراثنا: ش62, س1421 ,16ق, ص13.
تراثنا: ش62, س1421 ,16ق, ص7.
تراثنا: ش63 و64, س1421 ,16ق, ص7.
تراثنا: ش65, س1422 ,17ق, ص13.
تراثنا: ش66 و67, س1422 ,17ق, ص7.
تراثنا: ش8, س1422 ,17ق, ص7.
تراثنا: ش69 و70, س1423 ,18ق, ص13.
تراثنا: ش71 و72, س1423 ,18ق, ص7.
تراثنا: ش73 و74, س1424 ,19ق, ص12.
نسخه حاضر در برنامه مشتمل بر پاورقىهاى به قلم شارح، فهرست مطالب در انتهاى هر جلد و فهرستهاى ذيل در انتهاى جلد چهارم مىباشد:
فهرست آيات، احاديث، اشعار، اعلامى كه شرح حال آنها در كتاب آمده است و نيز فهرست منابع و مصادر.
منابع
- مقدمه شارح.
- ابراهيمى، منصور، كتابهاى اسلامى، تابستان 1383، ش17،ص27-38.
- متن كتاب.
- سايت رسمى آیتالله سيد على حسينى ميلانى.
معرّفى اجمالى
تحقيق الاصول، اثر آيتالله سيد على حسينى ميلانى به زبان عربى است.
اين كتاب پرارزش كه دربردارنده مباحث علم اصول است، حاصل تدريس معظمله براى جمعى از فضلا و طلاب علومى دينى در حوزه علميّه قم مىباشد. ايشان، در اين درسها، به طرح ديدگاه آیتالله وحيد خراسانى پرداخته و از نظريّات اساتيد ديگر، همچون آیتالله روحانى هم بهره گرفته است.
ساختار
كتاب، در چهار جلد تنظيم شده است؛ جلد اوّل، شامل مباحث مقدّماتى علم اصول تا بحث مشتق است.
جلد دوّم، از بحث اوامر شروع شده و تا بحث معلّق و منجّز ادامه دارد.
جلد سوّم، اختصاص به بقيّه مباحث امر دارد كه عبارتند از: واجب نفسى و غيرى، مبحث ضدّ، راههاى تصحيح فرد مزاحم، ترتب و تنبيهات آن، متعلّق اوامر و نواهى، نسخ وجوب، وجوب تخييرى، وجوب كفايى، وجوب موسّع و مضيّق، دلالت امر به امر و امر بعد از امر.
جلد چهارم، در پنج فصلِ نواهى، مفاهيم، عام و خاص، مطلق و مقيد و مجمل و مبين تدوين شده است.
گزارش محتوا
مؤلّف، در جلد اول، با مطرح كردن آراى متقدّمين و متأخرين، به نقد و بررسى آنها پرداخته است. وى، در اين كتاب، هر گاه عبارت «شيخنا الاستاذ» مىگويد، مراد، آیتالله وحيد خراسانى است. به نظر استاد، اگر از عبارت «لكل علم موضوع»، ضرورت وجود موضوع براى هر علمى، بهنحو قضيّه حقيقيه اراده شده، صحيح بوده و نيازى به اقامه دليل نخواهد بود، ولى اگر قضيّه خارجيه اراده شده، در علوم برهانى، درست، ولى در علوم اعتبارى، نادرست است.
استاد، در دوره قبلى خارج اصول، تعريف صاحب «كفايه» را براى علم اصول اختيار كرده بود، ولى اينك نظريه محقق عراقى را اختيار كرده است، چون دو اشكال بر تعريف آخوند خراسانى وارد است:
يكى آنكه ايشان بايد علم اصول را دو علم بدانند: علم يستنبط به الاحكام الشريعة و علم يستنبط به الاعذار العقلية، زيرا ايشان، فرمودند كه تمايز علوم به اغراض است؛ حالا كه علم اصول، داراى دو غرض است، پس بايد دو علم باشد، چون ايشان فرمود كه تعدّد غرض، موجب تعدّد علم است؛
اشكال ديگرى كه بر آخوند وارد است، اين است كه علم رجال، در اين تعريف داخل است؛ مثلاً در علم رجال مىخواهيم ثقه بودن زراره و محمد بن مسلم را و يا ثقه نبودن وهب بن وهب را درك كنيم، پس علم رجال هم تحت «القواعد الّتى يمكن ان تقع في طريق استنباط الاحكام الشرعية» قرار دارد.
به نظر استاد، حقيقت وضع، همان علامت و دليليّت است و شواهدى از كتاب و سنت در اين باره وجود دارد.
يكى از مباحث مهمّ كه به قول محقق رشتى، براى فقيه داراى فوايد فقهى زيادى است، بحث مشتق مىباشد. بهعنوان مقدمه، گفته مىشود كه آيا بحث مشتق، بحث لغوى است يا بحث عقلى؟ غالب اصولىها مىگويند كه بحث لغوى است، ولى مرحوم محقق، شيخ محمد هادى تهرانى، گفته كه نزاع عقلى است، براى اينكه اخصّى و اعمّى، هر دو، در مفهوم مشتق اتّفاق نظر دارند؛ فقط در كيفيّت حمل ميان آنها اختلاف وجود دارد، اما به نظر استاد، بحث لغوى است نه عقلى.
در جلد دوم، مبحث اوامر مطرح شده است. در معناى صيغه امر، بين مرحوم صاحب فصول و آخوند و بين مرحوم خويى اختلاف است؛ صاحب فصول، مىفرمايد: ماده امر، دو معنا بيش ندارد: طلب و شأن. آخوند خراسانى، مىگويد: لفظ امر، دو معناى لغوى و عرفى دارد كه عبارتند از معناى مصدرى طلب و شىء و بقيه معانى، از مصاديق معناى شىء است و معناى مستقلى به حساب نمىآيند. به نظر مرحوم خويى، معناى شىء، مضيق است؛ يعنی «الشىء المخصوص»، پس مرحوم خويى، همان نظريه آخوند خراسانى را انتخاب كرده، منتها دايره را مضيق كرده است.
مختار استاد، وحيد خراسانى، قول محقق خراسانى است كه ارتكاز، وجدان و استعمالات، همگى، اين قول را ثابت مىكنند.
يكى ديگر از مسائل اين بخش، مربوط به مقدّمه واجب است. بحث، در اين است كه اگر يك امر وجوبى از طرف شارع و مولى صادر شد؛ بهطورى كه انجام آن محتاج مقدماتى است، آيا عقل حكم به ملازمه وجوب آن با وجوب مقدّمات آن خواهد نمود يا نه؟ مؤلف، قبل از شروع در اصل بحث، به بررسى مقدّماتى مىپردازد كه برخى از آنها عبارتند از: اصولى و يا فقهى بودن مسئله، تقسيمات مقدّمه واجب، اقسام واجب.
آيا بحث از وجوب مقدّمه، از مبادى احكاميه است يا از مسائل؟ اگر از مسائل باشد، آيا از مسائل اصولى است يا فقهى يا كلامى. به نظر صاحب معالم، بحث مقدّمه واجب، يك بحث لفظى است، ولى آخوند تصريح مىكند كه يك بحث عقلى است، زيرا بحث در اين است كه آيا عقل، بين وجوب ذى المقدّمه و وجوب مقدّمه حكم به ملازمه مىكند يا نه؟ پس بحث در مقام ثبوت و بررسى حكم عقل است؛ نه در مقام اثبات و...
جلد سوّم، اختصاص به بقيّه مباحث امر دارد كه عبارتند از: واجب نفسى و غيرى، مبحث ضدّ، راههاى تصحيح فرد مزاحم، ترتب و تنبيهات آن، متعلّق اوامر و نواهى، نسخ وجوب، وجوب تخييرى، وجوب كفايى، وجوب موسّع و مضيّق، دلالت امر به امر و امر بعد از امر.
به نظر مؤلّف، نسخ وجوب، از مباحث مهمّ علم اصول است و آن پيرامون اين است كه چنانچه حكم وجوبى چيزى نسخ گردد، آن شىء، پس از نسخ، چه حكمى خواهد داشت؟ به نظر آخوند خراسانى، هيچ دليلى، اعمّ از اجتهادى و فقاهتى، نداريم كه شىء، پس از نسخ وجوب، داراى يكى از احكام غير وجوب و يا جواز بالمعنى الاعم و يا اباحه باشد؛ دليلى هم كه آمده و و جوب را نسخ كرده است، مفاد آن، فقط نفى وجوب است و دليلى هم كه منسوخ واقع شده است، مفاد آن، حسب فرض فقط افاده وجوب بوده است.
جلد چهارم، در پنج فصلِ نواهى، مفاهيم، عام و خاص، مطلق و مقيد و مجمل و مبين تدوين شده است و به بررسى هر كدام از اين مفاهيم مىپردازد. در فصل اول، مؤلف، مسائلى چون معناى ماده و صيغه نهى، فرق بين امر و نهى از جهت اقتضاء، سخنى در عبادات مكروه، مراد از نهى چيست و... را عنوان مىكند. تعريف مفهوم، مفهوم شرط، شروط اثبات مفهوم شرط، ترتيب بين مقدم و تالى، ملازمه بين مقدم و تالى، تقريب اطلاق به بيان ميرزا، در رابطه با تداخل اسباب و مسببات و... از مسائلى است كه در فصل دوّم اين اثر بيان شده است. در فصل سوّم، زير موضوعاتى چون آيا در افاده عموم، به مقدمات حكمت احتياج است، تقسيم عام به استغراقى، مجموعى و بدلى، تمسّك به عام در شبهات مفهوميه و مصداقيه، تمسّك به عام در شبهه مصداقيه زمانى كه مخصص لبى باشد و... آمده است.
الرسائل العشر في أحاديث الموضوعة في كتب السنة تألیف سید علی حسینی میلانی، معرفی و رد ده حدیث ساختگی [موجود] در منابع اهل سنت، به زبان عربی است.
ساختار
کتاب مشتمل بر دو مقدمه از ناشر و نویسنده و متن اثر در ده بخش است. نویسنده ضمن ذکر احادیث مذکور از منابع اهل سنت، به لحاظ سندی و محتوایی آنها را مورد بررسی قرار داده و در آخر جمعبندی کرده و دیدگاه شیعه را در رابطه با احادیث مذکور مطرح کرده است.
گزارش محتوا
- ازجمله روایاتی که در منابع اهل سنت ذکر شده این روایت است: «أصحابي كالنجوم بأيّهم اقتديتم اهتديتم»؛ اصحاب من بهسان ستارگان هستند به هر كدام اقتدا كنيد هدايت خواهيد يافت.
نویسنده در این رساله، سند و راویان حدیث «اصحابی کالنجوم» را بررسی کرده و دیدگاههای پیشوایان جرح و تعدیل را درباره آنها نشان داده است. سپس به مفهوم این حدیث پرداخته و ضمن آن، لغزش برخی از اصحاب را برشمرده است. در پایان با اشاره به احادیثی از رسول خدا(ص) که ستارگان را موجب امنیت و امان اهل زمین میداند و تشبیه اهلبیت(ع) به ستاره در احادیث مختلف، آنان را مصداق واقعی ستارگان هدایتگر میشناساند. - «حدیث اقتدا به شیخین» حدیث مجعولی است که با لباس صحیح در منابع اهل سنت نشسته است. حدیث اقتدا به شیخین چنین است: «اقتدوا باللذين من بعدي أبيبكر و عمر؛ پس از من به ابوبكر و عمر اقتدا كنيد».
اهمیت بحث درباره این حدیث جعلی ازاینجهت است که سندی برای اتفاقات و احکام اسلامی قرار گرفته است؛ چراکه برخی برای خلافت ابوبکر و عمر بدان استناد کردهاند و در کنار آن، برخی فقها به فتاوای آن دو در فقه اسلامی حکم دادهاند. - علماى اهل سنّت، حديثى را از پيامبر خدا(ص) اينگونه نقل مىكنند كه آن حضرت در ضمن سخنى فرمود: «عليكم بسنّتي و سنّة الخلفاء الراشدين»؛ به سنّت من و سنّت خلفاى راشدين تمسک جویید!
آنان اين حديث را در مهمترين كتابهاى خود آورده و بسيارى از آنها، اين حديث را در شمار صحيحترين روايات خود قرار دادهاند. همچنين از اين حديث بهعنوان سند توجيه كننده امور و احكام گذشته و دستاويز اعمال و قضاياى بعدى، بهرهبردارى شده است. حديثى كه وجوب اطاعت از حاكمان و پيروى از سنّت خلفاى راشدين را - حتى در صورت مغاير بودن حكومت و سنّت آنان با موازين شرعى - مورد تأكيد قرار مىدهد. - «حدیث صلاة ابیبکر فی مرض النبی» در صحاح بخاری و مسلم و مسند ابن حنبل و دیگر منابع اهل سنت ذکر شده است. محتوای روایاتی که درباره امامت ابوبکر در بیماری وفات پیامبر خدا(ص) آمده سخت با یکدیگر در تناقضاند، بهطوریکه آنچه در یکی بهصورت ایجابی آمده است، در روایتی دیگر، بهصورت سلبی مطرح شده است که اصولاً امکان جمع بین آنها ممکن نیست. با تمام این تناقضات باز هم علمای اهل سنت، برای صحیح دانستن بیعت با ابوبکر برای جانشینی پیامبر خدا(ص) به این روایات، استدلال میکنند! نتیجه اینکه این روایات با توجه به تناقضاتی که در آنها وجود دارد صحیح نیستند؛.چراکه پیامبر خدا، ابوبکر و عمر و دیگر مهاجران و انصار را برای جنگ با روم، به فرماندهی اسامة بن زید، فراخوانده بود و درخواستش را چندین بار تکرار کرد و کسی را که از دستور اسامه سرپیچی کند، لعنت کرد. پس چگونه در چنین حالتی ممکن است داستان تعیین ابوبکر برای امامت نماز راست باشد؟.
- رساله بعدی، رسالهای مختصر پیرامون «حدیث تحریم متعه نساء» است. نویسنده در این رساله اثبات میکند که نکاح متعه به استناد کتاب خدا، سنت نبوی و اجماع از احکام ضروری اسلام است که عمر بن خطاب آن را پس از نیمی از خلافتش حرام اعلام کرد. اهل سنت به این موضوع اقرار دارند لذا در توجیه تحریم عمر به تکاپو پرداختند.
- یکی از این روایات منقول در کتابهای معتبر اهل سنت، «داستان خواستگاری حضرت علی(ع) از دختر ابوجهل» است. این داستان جعلی علیرغم توهین به شأن و منزلت رسول خدا و امیرالمؤمنین(ع)، و نادیده انگاشتن موازین اسلامی، در کتابهای مهم اهل سنت نقل شده است. نویسنده در این رساله به دفاع از حریم رسالت و شأن و منزلت اهلبیت رسول خدا(ص) پرداخته و با نقد و بررسی داستان خواستگاری امام علی از دختر ابوجهل، ساختگی بودن این داستان را به اثبات رسانده است.
- هفتمین رساله پیرامون «احادیث واژگون در فضائل صحابه» مشتمل بر نقد و بررسی چهار حدیث منزلت، مباهله، سیادت اهل بهشت و سدالابواب است که در منابع اهل سنت مورد تحریف واقع شدهاند. نویسنده هر یک از این احادیث را به لحاظ سندی و محتوایی مورد بررسی قرار داده است؛ بهعنوان نمونه وی درباره حدیث منزلت که در منابع اهل سنت «ابوبکر و عمر نسبت به من بهمنزله هارون نسبت به موسی هستند» نقل شده است، گروهی از محققین اهل سنت مانند ابن عدی، ابن جوزی، ذهبی و ابن حجر عسقلانی تصریح به کذب و ساختگی بودن آن کردهاند.
- یکی از حکایاتی که تلاش دارد رضایت امیرالمؤمنین(ع) را از خلیفه دوم، بیان دارد؛ داستانی است که بیان میکند خلیفه دوم با امکلثوم دختر خردسال امیرالمؤمنین(ع) ازدواج کرده است. چراکه اگر امیرالمؤمنین از عمر راضی نبود و اختلافی با وی داشت حاضر نمیشد دخترش را به عقد او درآورد.
طبقات ابن سعد (محمد بن سعد بن منیع زهری متوفای 230ق) قدیمیترین کتابی است که به نقل این ماجرا، پرداخته است.
این حدیث در هیچیک از کتب صحاح و مسند ذکر نشده است. - احادیث وارده درباره خلفا به ترتیب خلافت: در این رساله چهارده حدیث ساختگی - که به تعبیر نویسنده اندکی از روایات بسیاری است که در منابع اهل سنت آمده- بررسی شده است. برخی از این روایات در کتب نوشته شده پیرامون اخبار ساختگی اشاره شده است که از آن جملهاند: «الموضوعات» ابن جوزی، «الکامل» ابن عدی، «میزان الاعتدال» ذهبی و «اللآلی المصنوعة» سیوطی.
- حدیث ثقلین کتاب الله و سنت پیامبر، از گروهی از بزرگان صحابه به طرق مختلف و الفاظ متعدد نقل شده است. در این رساله، تحقیق پیرامون روایتی است که از آن حضرت نقل شده است: «من در میان شما دو چیز گرانسنگ را برجای میگذارم: کتاب خدا و سنتم را». در برخی کتب نقل شده که در خطبه حجة الوداع این حدیث را فرمود. نویسنده در سه بخش، راویان و متن روایت، سپس سند روایات و در آخر دلالت حدیث را بررسی نموده است. وی در آخر چنین نتیجه میگیرد که غرض از ساختن این خبر با این الفاظ، مقابله و معارضه با حدیث ثقلین مورد اتفاق مسلمانان و قطعی الصدور است. پیامبر(ص) در حجة الوداع وصیت به کتاب خدا و عترت و پیروی از آن دو و پرهیز از مخالفت با آنها نمود و فرمود امت مادامیکه به ایندو تمسک جویند گمراه نمیشوند و از هم جدا نمیشوند تا اینکه در حوض کوثر بر من وارد شوند.
وضعیت کتاب
آدرس مطالب، ارجاعات و توضیحات در پاورقیهای کتاب ذکر شده است. فهرست مطالب و فهرست منابع به ترتیب حروف الفبا در انتهای کتاب ذکر شده است.