Super User
معرّفى اجمالى
فرات تا فرات، مجموعه مقالات و تحليلهايى است كه توسط محققان حوزوى در همايشى كه توسط مركز تخصصى مهدويّت برگزار گرديده، نوشته شده است:
مجموعه حاضر(دو مجلد)، در پاسخ به اقبال چشمگير مخاطبان به كتب و مقالات پيشين بنياد حضرت مهدى موعود(عج) طبع و منتشر شده است.
مقالات مربوط به فراخوان مركز تخصصى مهدويّت در 1385 مىباشد.
ساختار مجلدات
ميان عاشورا و انتظار پيوندى ناگسستنى است. ارتباط عاشورا و مهدويّت و انتظار و تاثير فرهنگى اين دو ايده بنيادين شيعى در ايجاد تحوّلات ساختارى و اساس فكر بشرى دير زمانى است كه افكار انديشمندان و بزرگان را به خود مشغول داشته است. به همين جهت در اين دو مجلد طى بيست مقاله به تشريح اين پيوند و ارتباط از مناظر و ابعاد مختلف پرداخته شده است.
گزارش محتوا
مجلد اوّل با مقاله آیتالله رضا استادى كه به بازخوانى بررسى گونههاى برخورد با نهضت عاشورا و انتظار مىپردازد، آغاز مىشود. ايشان معتقدند، دو گونه مىتوان با مساله پاس داشت عاشورا برخورد نمود: يكى عزادارى كردن و لعن و نفرين بر ظالمان فرستادن. اين روش، اگر چه خوب و ارزشمند است؛ ولى روش كامل و درستى به شمار نمىآيد، بلكه زمانى اين عزادارى و زنده داشت، مىتواند تاثيرگذار باشد كه بتواند خط فكرى صحيح را زنده نگه دارد و بسترى را براى تحقق وعده الهى كه همانا تحقق حكومت جهانى مهدوى است، فراهم آورد. در ادامه مقالات اين مجلد از زواياى مختلف، به سلوك عاشوراى نهضت حسينى و تا خيمه مهدى، عاشورا و انتظار در يك نگاه، نكاتى پيرامون عاشورا و انتظار، راه سبز و سرخ، عزّت در آينه عاشورا و انتظار، ياران حسينى، منتظران مهدوى، ياران امام حسين(ع)، الگوى ياران امام مهدى(عج) و جايگاه عناصر مكتبى در دو نهضت عاشورا و انتظار بحث شده است.
مجلد دوم با مقاله آیتالله حائر شيرازى آغاز مىشود. عاشورا و انتظار بر مبناى فطرت الهى بشر تحقّق يافته و اهداف اين دو قيام براى شكوفا ساختن استعدادهاى فطرى انسانهاست. در ادامه مقالات اين مجلد از زواياى مختلف پيرامون اهداف انقلاب حسينى و مهدوى، حق و باطل، درسهاى عاشورا و انتظار، نقش زن در اين دو قيام و بررسى سندى زيارت ناحيه مقدسه و پيوند شخصيتى امام حسين(ع) و حضرت مهدى(عج) بحث شده است.
گزارش وضعيّت
در پايان هر مجلّد پرسشهايى از هر كدام مقالات آمده كه اين روش در تمركز هر چه بيشتر خواننده و درگير نمودن او با مطالب بسيار موثر مىباشد.
در آغاز هر مجلد فهرست مقالات همراه با نويسندگان آنها درج شده است.
معرّفى اجمالى
فرات تا فرات، مجموعه مقالات و تحليلهايى است كه توسط محققان حوزوى در همايشى كه توسط مركز تخصصى مهدويّت برگزار گرديده، نوشته شده است:
مجموعه حاضر(دو مجلد)، در پاسخ به اقبال چشمگير مخاطبان به كتب و مقالات پيشين بنياد حضرت مهدى موعود(عج) طبع و منتشر شده است.
مقالات مربوط به فراخوان مركز تخصصى مهدويّت در 1385 مىباشد.
ساختار مجلدات
ميان عاشورا و انتظار پيوندى ناگسستنى است. ارتباط عاشورا و مهدويّت و انتظار و تاثير فرهنگى اين دو ايده بنيادين شيعى در ايجاد تحوّلات ساختارى و اساس فكر بشرى دير زمانى است كه افكار انديشمندان و بزرگان را به خود مشغول داشته است. به همين جهت در اين دو مجلد طى بيست مقاله به تشريح اين پيوند و ارتباط از مناظر و ابعاد مختلف پرداخته شده است.
گزارش محتوا
مجلد اوّل با مقاله آیتالله رضا استادى كه به بازخوانى بررسى گونههاى برخورد با نهضت عاشورا و انتظار مىپردازد، آغاز مىشود. ايشان معتقدند، دو گونه مىتوان با مساله پاس داشت عاشورا برخورد نمود: يكى عزادارى كردن و لعن و نفرين بر ظالمان فرستادن. اين روش، اگر چه خوب و ارزشمند است؛ ولى روش كامل و درستى به شمار نمىآيد، بلكه زمانى اين عزادارى و زنده داشت، مىتواند تاثيرگذار باشد كه بتواند خط فكرى صحيح را زنده نگه دارد و بسترى را براى تحقق وعده الهى كه همانا تحقق حكومت جهانى مهدوى است، فراهم آورد. در ادامه مقالات اين مجلد از زواياى مختلف، به سلوك عاشوراى نهضت حسينى و تا خيمه مهدى، عاشورا و انتظار در يك نگاه، نكاتى پيرامون عاشورا و انتظار، راه سبز و سرخ، عزّت در آينه عاشورا و انتظار، ياران حسينى، منتظران مهدوى، ياران امام حسين(ع)، الگوى ياران امام مهدى(عج) و جايگاه عناصر مكتبى در دو نهضت عاشورا و انتظار بحث شده است.
مجلد دوم با مقاله آیتالله حائر شيرازى آغاز مىشود. عاشورا و انتظار بر مبناى فطرت الهى بشر تحقّق يافته و اهداف اين دو قيام براى شكوفا ساختن استعدادهاى فطرى انسانهاست. در ادامه مقالات اين مجلد از زواياى مختلف پيرامون اهداف انقلاب حسينى و مهدوى، حق و باطل، درسهاى عاشورا و انتظار، نقش زن در اين دو قيام و بررسى سندى زيارت ناحيه مقدسه و پيوند شخصيتى امام حسين(ع) و حضرت مهدى(عج) بحث شده است.
گزارش وضعيّت
در پايان هر مجلّد پرسشهايى از هر كدام مقالات آمده كه اين روش در تمركز هر چه بيشتر خواننده و درگير نمودن او با مطالب بسيار موثر مىباشد.
در آغاز هر مجلد فهرست مقالات همراه با نويسندگان آنها درج شده است.
معرفى اجمالى
از غروب عاشوراى حسينى تا طلوع ظهور مهدى(عج) اثر حسين احمدى قمى مىباشد.
اثر با گردآورى روايات ميان سر سلسله قيام امام حسين(ع) و قيام حضرت مهدى(عج) ارتباط بسيار نزديك و مشابهى بر قرار نموده و از اين منظربه تقابل و تكامل نهضت حسينى و قيام مهدوى نگريسته است.
نويسنده در مقدمه تاريخ اثر را 29 آبان 1385 رقم زده است.
ساختار کتاب
در فرهنگ روايى شيعه، به احاديثى بسيار بر خورد مىنمايم كه بين اين دو امام بزرگوار امام حسين(ع) و امام زمان(عج) وجوه ارتباطى زيادى بيان نمودهاند. وجوه اين ارتباط را مىتوان ارتباط زمانه آن دو امام(ع) كه انحراف فكرى جامعه، فساد اجتماعى، رواج بى دينى و بدعت در سطح جهانى، مشابه يكديگر است، ياران آن دو از معرفت، محبت و اطاعت نسبت به امام خود بر خوردارند، هر دو سازش ناپذيرند و يك هدف را دنبال مىكنند، مولف طى پنج فصل با يك سازماندهى توانسته است، وجه و شكل ديگرى از اين ارتباط و پيوند بين نهضت حسينى و قيام مهدوى را ترسيم كند.
شيوه نگارش مصنف بدين نحو است كه در هر فصل ضمن نقل روايات به ترجمه آنها پرداخته و از آوردن توضيح و تحليل از جانب خود خود دارى و نيز سلسله اسناد روايات را حذف نموده است.
گزارش محتوا
مولف، ابتدا طى روايات متعددى از منابع مختلف به معرفى امام زمان(ع) كه از نسل امام حسين(ع) مىباشد، مىپردازد. در فصل ديگر به توصيف منجى در كلام امام حسين(ع) و سيدالشهداء در كلام منتقم او(امام زمان(ع)) اشاره مىشود.
از جمله اين كه امام حسين(ع) فرمود:((قائم اين امت، نهمين نفر از اولاد من صاحب اين امر است.)) و در ادامه، امام زمان(ع) به عنوان انتقام گيرنده خون امام حسين(ع) و تمام اجداد خود معرفى مىشود و اين منتقم بودن حضرت از مسلمات تاريخى و اعتقادى بين مسلمين است.
فصل چهارم، مولف با استناد به زيارت ناحيه مقدسه كه شامل هشت بخش مىباشد و گزارش عاشورا است. به شرح ماجراى سوزناك و نحوه شهادت امام حسين(ع) و يارانش از زبان مهدى(ع) نقل و به فارسى ترجمه نموده است. در فصل آخر به مسئله رجعت پرداخته مىشود و نخستين كسى كه در رجعت بر مىگردد، حسين بن على(ع) است و چهل سال زندگى مىكند.
وضعيت کتاب
با پايان فصول، ضمائم قرار گرفته است كه در بر گيرنده داستانهايى از تشرفات به محضر امام زمان(ع) مىباشد.
از آن جا كه در متن روايات نقل شده، منابع آن در پاورقىها آمده تا خواننده به راحتى بتواند با مراجعه به آنها سلسله سند و تمام روايت را مشاهده نمايد.
کتابنامه در پايان اثر و فهرست مطالب در آغاز آن درج شده است.
معرفى اجمالى
از حسين (ع) تا مهدى (عج)، اثر محمدرضا فؤاديان، نوشتارى كوتاه در باره اوصاف مهدى (عج) در كلام امام حسين (ع) و رابطه امام زمان (ع) با جدش حسين بن على، به زبان فارسى است.
هدف نويسنده از نگارش اثر، تحليل گوشههايى از ارتباطى كه بين قيام امام حسين (ع) و روز ظهور مهدى (عج) در اذهان شكل مىگيرد، است. ايشان اين پيوند را از منظرها و زواياى مختلف و در ابعاد گوناگون بررسى مىكند و نتايج حاصل از اين رهيافت را در اختيار محققان و مبلغان قرار داده تا آنان نيز اين دستمايه را از ابعاد ديگر مورد كنكاش و تحقيق قرار دهند.
ساختار
کتاب، مشتمل بر يك مقدمه و دو بخش است. مؤلف، در بخش اول، مرورى به پيوندهايى كه بين قيام امام حسين (ع) و ظهور مهدى (عج) وجود دارد، ازديدگاه قرآن، روايات، ادعيه و زيارت و تشرفات مىكند و در بخش دوم، با توجه به اين پيوندها و شباهتها و دانستن اينكه عاشورا پشتوانه فرهنگى عصر غيبت و استراتژى انتظار است، به وظايف و رهيافتهاى اين فرهنگ اشاراتى شده است.
روش مؤلف در مستندسازى مطالب، با بهرهگيرى از آيات قرآن و مجامع روايى اماميه و كتب تاريخى مىباشد. شيوه نگارش هم بدين صورت است كه متن روايت، ادعيه يا توقيع را به زبان عربى آورده و سپس به ترجمه آن اقدام نموده است.
گزارش محتوا
مؤلف، در مقدمه، اين نكته را خاطرنشان مىسازد كه وعده ظهور حضرت مهدى (ع)، از حقايق برجسته و روشنى است كه در اديان مختلف و آيات و روايات اسلامى به آن تصريح شده است. قيام او نقطه غليان تاريخ و شوك بزرگ تاريخى است كه عليه ستمگران جهان و براى رها شدن بشريت صورت خواهد گرفت. از آدم(ع) تا خاتم(ص) و از على (ع) تا مهدى (ع)، چشمانتظار دولت او هستند. روز ظهور، هنگام پاسخ به استغاثه مظلومانه امام حسين (ع) و پاسخ به نداى «هل من ناصر ينصرنى» او در روز عاشورا مىباشد، تا پرچم بر زمين ماندهاش را به دوش گيرد و آرمانهاى بلندش را لباس تحقق بپوشاند. سرسلسله اين دو قيام و نهضت ارتباط بسيار نزديك و مشابهى با هم دارند.
وى در بخش اول، رواياتى را از زبان امام حسين (ع) در مورد آخرالزمان و مهدى (عج) ذكر كرده و آنگاه به مسائل پس از ظهور، مربوط به امام حسين (ع) پرداخته است. بر اساس روايات، امام زمان (عج) پس از ظهور، از قاتلان امام حسين انتقام مىگيرد و در ايام غيبت براى آن حضرت عزادارى مىكند. به اعتقاد اماميه، در اواخر حكومت مهدى (عج)، امام حسين (ع) به همراه يارانش رجعت كرده و زمانى كه حضرت مهدى (ع) چشم از جهان فرومىبندد، امام حسين (ع) متصدى و متولى امر غسل، كفن و دفن ايشان مىگردد. از طرفى، در دعاهاى مربوط به هريك از دو امام، به نوعى از ديگرى ياد شده است؛ بهعنوان مثال، در دعاى ندبه كه به امام زمان (ع) اختصاص دارد، از امام حسين (ع)، ياد شده و در زيارت عاشورا كه مربوط به امام حسين (ع) است، از امام زمان (ع)سخن گفته شده است.
مؤلف، در بخش دوم، به بيان تكاليف بسيار حساس تمامى شيعيان، با توجه به ارتباط و شباهتهايى كه بين اين دو امام بزرگوار وجود دارد، مىپردازد و آن را از دو بعد فرصتها و تهديدها و بيمها و اميدها مورد بررسى قرار مىدهد.
وضعيت کتاب
از آنجا كه مؤلف، در متن، منابع و مصادر را بازگو نكرده، در پاورقىها اين منابع بهطور كامل درج شده و در صورتى كه روايتى در چند منبع نقل شده، همه آنها را آورده است و همچنين در متن، اگر مطلبى آمده كه نياز به توضيح و شرح داشته اين امر در پاورقى صورت گرفته است. فهرست مطالب، در اول اثر و فهرست منابع و مآخذ در پايان کتاب گنجانده شده است. نويسنده، در پايان کتاب براى اطلاع بيشتر خوانندگان، منابع مطالعاتى ديگرى را هم فهرست نموده است.
معرفى اجمالى
«ادوار فقه»، تأليف محمود شهابى خراسانى كه در سال 1311ش در مدرسه عالى سپهسالار تدريس كرده و سپس در سال 1324ش آن را تكميل و جهت نشر در اختيار انتشارات دانشگاه تهران قرار مىدهد. اين مباحث مشتمل بر مباحث تاريخى و استدلالى فقهى است؛ هر چند رويكرد اصل كتاب نشان دادن تحولات تاريخى در فقه اسلامى است.
انگيزه تأليف
بنا به نقل مؤلف در سال 1311ش از طرف وزارت فرهنگ در مدرسه ميرزا حسين خان سپهسالار، تدريس موضوعى تحت عنوان «تاريخ ادوار فقه» به عهده ايشان گذاشته شد. گر چه اين موضوع سابقه تحقيق نداشت؛ ولى مؤلف جزوهاى تهيه كرده به دانشجويان دادند و باعث شد، اين مطالب به عالمان غير دانشگاهى برسد و از وى تقاضا كنند كه مطالب خود را تكميل كرده و به چاپ برساند و او اين درخواست را اجابت كرد.
ساختار و گزارش محتوا
بنا به گفته مؤلف، بحث ادوار فقه تا زمان ايشان به صورت مستقل مورد توجه نبوده است. تعريف وى از اين عنوان چنين است: تاريخ ادوار فقه عبارت است از علم به گذشته احكام عملى اسلام از حيث صدور و عوارض و از حيث استنباط و لوازم و مناسبات آن. از جمله فوايد آگاهى از ادوار فقه، آگاه شدن از چگونگى تحقق يا عدم تحقق اجماع و اطلاع يافتن از طرز تفقه در دورههاى اوليه اسلام است. همچنين مىتوان مذاهب اصلى و مهم فقهى را تشخيص داد.
نويسنده، در جلد اول ابتدا دو مرحله براى احكام فقهى در نظر مىگيرد: مرحله تشريع و مرحله تفريع. سپس از احكام امضايى و احكام تأسيسى سخن مىگويد.
نويسنده، عصر نبوت را دوره صدور احكام و مرحله تشريع معرفى مىكند و پس از آن را مرحله تفريع. وى تاريخ قطعى يا احتمالى تشريع هر يك از احكام اسلامى؛ مانند نماز و روزه، نماز جمعه، نماز شب و امثال آن را بر اساس آيات و منابع تاريخى و روايى ذكر مىكند. وى احكام صادر شده در مكه و احكام صادر شده در مدينه را به تفكيك ذكر مىكند. از جمله احكامى كه در مدينه تشريع شده است، حكم ديه و قصاص، ميراث، اذان نماز، نماز ميت، روزه عاشورا، تحويل قبله، روزه ماه رمضان، زكات جهاد، خمس غنائم، رجم، حرمت خمر، حج، زنا و حدّ آن، قضاى نماز و قسامه. مؤلف، در ادامه مرحله تفريع را به چهار دوره اصلى تقسيم كرده است: عهد صحابه، عهد تابعان و اتباع تابعان و تابعان ايشان تا زمان غيبت صغرى، عهد نوّاب و سفراى چهارگانه تا غيبت كبرى، عصر غيبت كبرى تا زمان حاضر.
عصر دوم نيز به دو دوره جزيىتر تقسيم مىشود: تا زمان صادقين(ع) و از امام موسى كاظم(ع) تا غيبت صغرى.
عصر چهارم نيز خود به چند دوره جزيىتر تقسيم مىشود: از آغاز غيبت كبرى (329ق) تا زمان شيخ طوسى (460ق)، از عصر شيخ طوسى تا عصر علامه حلّى (727ق)، از عصر علامه حلى تا عصر آقا باقر بهبهانى (1208ق)؛ و از عصر بهبهانى تا زمان حال.
مؤلف، ضمن اشاره به طبقهبندىهاى ديگرى كه از سوى ديگران مطرح شده است، ويژگىهاى تحولات فقهى در عصر صحابه را برمىشمارد و نشان مىدهد كه در اين عصر برخى از موارد مخالفت با احكام پيامبر مشاهده مىشود.
جلد دوم اين كتاب بر آيات فقهى قرآن متمركز شده است. مؤلف، همه آيات الاحكام را به صورت موضوعى مورد بحث و بررسى قرار مىدهد و به نكات فقهى اين آيات اشاره مىنمايد.
در جلد سوم نيز مؤلف ضمن تدارك برخى از مباحثى كه در جلد اول و دوم مناسب بوده كه مطرح شود و از نظر دور مانده است، به اوضاع عمومى فقه و فقاهت در عهد دوم مىپردازد و برخى از انحرافات فقهى دوران بنى اميه و خلفاى اموى را متذكر مىشود.
در ادامه به شرح حال فقيهان و مذاهب فقهى آنان مىپردازد و در اين زمينه به فقيهان شهرهاى مختلف اسلامى، مانند فقيهان مدينه و مكه و يمن و غيره اشاره مىكند و در پايان به چگونگى شكلگيرى مذاهب چهارگانه اهل سنت و فقهاى آنان مىپردازد.
معرفى اجمالى
اخلاق نبوى آشنايى با سيره اخلاقى پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم، اثر جواد محدثى (متولد سراب، 1332ش) است كه نويسنده در آن، بخشى از سيره عملى و اخلاق فردى و اجتماعى آخرين فرستاده الهى را توضيح داده است.
ساختار
كتاب حاضر، از مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل 11 بخش) تشكيل شده است. روش نويسنده در اين كتاب، تحليلى و تحقيقى است.
گزارش محتوا
برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:
- نويسنده در مقدمهاش كه آن را در قم، سال 1385ش نوشته، چنين آورده است: «... هرچند بيش از چهارده قرن از حيات آن آخرين فرستاده خدا مىگذرد، ولى هر وقت سراغ مطالعه زندگى آن انسان برتر و آيينه كمال مىرويم يا از چشمه سخنان گهربار آن حضرت، جرعهاى مىنوشيم، طراوت و شادابى معنويت را با همه وجود، لمس مىكنيم. آنچه پيش روى شماست، گوشهاى از خلق و خوى نبوى و سيره رفتارى پيامبر خدا را، چه در زندگى شخصى و چه اجتماعى، نشان مىدهد...»
- سادهزيستى، در همه مظاهر زندگى آن حضرت آشكار بود. رختخواب او پوستى بود كه داخل آن ليفه و پوشال خرما پر شده بود. بالش او نيز چنين بود. زيراندازش يك عبا بود كه گاهى هم آن را دولا مىكرد و بر آن مىنشست و يا مىخوابيد. اغلب بر حصيرى مىخوابيد و جز آن، زير آن حضرت چيزى نبود و چون به رختخواب مىرفت، به پهلوى راست مىخوابيد و دست راست خود را زير صورت راست خود قرار مىداد...
- اى سوره عشق!
اى آيه مهر!
اى چشمه نور!
اى پا نهاده بر بلنداهاى افلاك!
اى همنشين بينوا بر بستر خاك!
اى خوب، اى پاك!
در روزهاى تيره و شبرنگ «بطحا»،
مشعل به كف، دردآشنا، ره مىگشودى،
در اوج خشم و كينه ديرين يثرب،
در سينهها بذر محبّت مىفشاندى.
پاك و مبرّا بودى از هر لغزش و عيب؛
اى شاهد غيب!
يادت گرامى باد، اى ياد معطّر!
اى نامت احمد!
نامت بلند و جاودان باد، اى محمّد
نويسنده محترم اين قطعه شعر را از كتاب ديگرش به نام «برگ و بار» نقل كرده است. - هنر گوش دادن: صبورى و تحمل گاهى هم در بعد گوش دادن به سخنان ديگران تبلور پيدا مىكند. افراد عجول و كمظرفيّت تنها دوست دارند حرف بزنند؛ نه تحمّل گوش دادن دارند، نه حوصله اينكه تا پايان يافتن سخنان طرف، تحمل و سكوت كنند. حضرت رسول(ص) هم اصحاب را چنان عادت داده و تربيت كرده بود كه حرف گوينده را تا پايان گوش مىدادند و ساكت بودند تا از سخن گفتن فراغت يابد و هم خود آن حضرت هرگز كلام كسى را قطع نمىكرد: «من تكلم انصتوا له حتّى يفرغ». «و لا يقطع على أحد كلامه»
- برخى از روى تنبلى و بىحالى، حاضر به پيادهروى نيستند. برخى هم اگر سواره رفت و آمد مىكنند، نوع وسيله نقليه برايشان مهم است و اگر مدتى بر وسيله عالى سوار مىشدهاند، عوض كردن آن و استفاده از مركب سادهتر برايشان دشوار است. اين نشانه نوعى وابستگى به «دنيا» است و تبديل شدن «وسيله» به «هدف»! پيامبر اكرم(ص) گاهى سوار اسب يا استر مىشد؛ گاهى سوار بر الاغ و گاهى هم سوار بر درازگوش بىپالان و كسى را هم همراه خود سوار مىكرد و اگر هم وسيلهاى نبود، پياده و يا بدون عبا و عمامه راه مىرفت. در تشييع جنازه شركت مىكرد و گاهى براى عيادت مريض به دورترين نقطه شهر مىرفت. اين نشان از حرّيت و وارستگى و زندگى مردمى و بىتكلّفى او دارد
- رسول خدا(ص) چه در غذا خوردن و چه در آب نوشيدن «بسم اللَّه» و «الحمد للَّه» در آغاز و پايان مىگفت. هرگاه آب مىنوشيد، آب را بهصورت مكيدن مىنوشيد، نه با يك نفس و بهصورت بلعيدن و مىفرمود: درد كبد از بلعيدن آب به يك نفس پديد مىآيد
- حضرت رسول(ص) پيوسته به ياد خدا بود، هم در دل و هم در زبان، هرگاه از مجلس برمىخاست مىگفت: «سُبحانَكَ اللّهمّ وَ بِحَمدِكَ...». هنگام خوابيدن، هنگام بيدار شدن از خواب، هنگام آمادگى براى نماز شب در رختخواب، سر سفره، بعد از غذا، هنگام سفر و... در همه حالات، دعا مىخواند و ياد خدا مىكرد. هنگام دعا مانند مسكينى كه غذا مىخواهد، متضرّعانه به درگاه خدا دست بلند مىكرد. روزى هفتاد بار مىگفت: «أستَغفِرُ اللَّه»، باآنكه معصوم بود و گناهى از حضرتش سر نزده بود. هنگام خواب به توصيه جبرئيل امين، «آية الكرسي» مىخواند
- هرگاه گروهى را به مأموريت نظامى مىفرستاد و كسى را به فرماندهى آنان مىگماشت، يكى از افراد مورد اطمينان خود را همراه او مىفرستاد تا كارها و خبرهاى او را مورد بررسى قرار دهد. وقتى كه فرماندهى را همراه جمعى به سريّه (مأموريت جنگى) اعزام مىكرد، او را بهخصوص به تقوا سفارش مىكرد، آنگاه عموم لشكريان را. سپس مىفرمود: به نام خدا و در راه خدا بجنگيد. با هركس كه كافر است بجنگيد، ولى نيرنگ نزنيد، خيانت نكنيد، كشتهها را مُثله نكنيد، به كودكان و صومعهنشينان كارى نداشته باشيد، درخت خرما را قطع نكنيد و آن را به آب غرق نكنيد و درختان ميوهدار را قطع نكنيد، زراعتها را آتش نزنيد، چه مىدانيد شايد به آنها نياز پيدا كرديد، چهارپايان حلالگوشت را پى نكنيد، مگر آنچه به خوردن آن ناچار شديد، وقتى با دشمن مسلمانان روبهرو شديد، آنان را به يكى از سه چيز فرا خوانيد: مسلمان شدن، جزيه دادن، دست از جنگ كشيدن؛ اگر هركدام را پذيرفتند از آنان بپذيريد و دست از آنان برداريد
معرفى اجمالى
اخلاق در قرآن، اثر ناصر مكارم شيرازى با همكارى آقايان محمدرضا آشتيانى، محمدجعفر امامى، عبدالرسول حسنى، محمد اسدى، حسين طوسى، سيد شمسالدين روحانى و محمد محمدى است كه به زبان فارسى و در سه جلد درباره مباحث اخلاقى در قرآن كريم نوشته شده است.
ساختار
کتاب حاضر در سه جلد گردآورى شده است كه جلد اول شامل كليات مسائل اخلاقى است و دو جلد بعد، جزئيات مباحث اخلاقى و مصاديق آن بهطور گسترده مورد بحث قرار گرفته است.
جلد اول، شامل 14 فصل، جلد دوم، شامل 20 فصل و جلد سوم، داراى 17 عنوان كلى است (در اين جلد، مطالب، تحت عنوان فصل اول و دوم و... ذكر نشده، بلكه در ذيل عناوينى متعدد و كلى نظير «جاهطلبى»، «بهانهجويى و لجاجت»، «كفران نعمت و سپاسگزارى» و... بيان شده است).
گزارش محتوا
درباره محتوا و ويژگىهاى اين کتاب، توجه به نكات زير مفيد است:
1. «پيام قرآن»، در واقع مجموعهاى است در تفسير موضوعى قرآن كريم و کتاب حاضر دوره دوم اين مجموعه است.
2. در جلد اوّل اين کتاب (اخلاق در قرآن)، اصول كلّى مسائل اخلاقى و طرق مختلف تهذيب نفس، مكتبها، انگيزهها و نتيجهها، بهطور مشروح مورد بررسى قرار گرفته و رهنمودهاى مهمّ قرآن مجيد در زمينه اين مسائل در شكل تفسير موضوعى بيان شده است.
نويسنده در فصل اول، به اهميت بحثهاى اخلاقى پرداخته و خاطرنشان مىكند كه اين بحث از مهمترين مباحث قرآنى است و از يك نظر مهمترين هدف انبياى الهى را تشكيل مىدهد؛ زيرا بدون اخلاق، نه دين براى مردم مفهومى دارد و نه دنياى آنها سامان مىيابد. سپس با ذكر آياتى پشت سر هم و در ادامه ترجمه آنها نتيجه مىگيرد كه اهتمام فوقالعاده قرآن به مسائل اخلاقى و تهذيب نفوس بهعنوان يك مسئله اساسى و زيربنايى كه برنامههاى ديگر، از آن نشئت مىگيرد، بر تمام احكام و قوانين اسلامى سايه افكنده است.
در ادامه به اهميت اخلاق در بين روايات پرداخته و دستهاى از روايات را در اهميت اخلاق ذكر مىكند. سپس طى عنوانى به نام نكتهها، به تعريف علم اخلاق، اخلاق و فلسفه، اخلاق و عرفان، رابطه علم و اخلاق، آيا اخلاق قابل تغيير است؟، پرداخته و سپس آيات و رواياتى را ذكر نموده كه بيان مىكند اخلاق قابل تغيير است.
در اين راستا دلايل افرادى را كه مىگويند اخلاق قابل تغيير نيست، ذكر كرده و پاسخ آنها را ذكر بيان نموده است؛ آنها مىگويند: در حديثى از پيامبر اكرم وارد شده كه فرمودند: هرگاه بشنويد كوهى از جايش حركت كرده، تصديق كنيد، اما اگر بشنويد كسى اخلاقش را رها نموده تصديق نكنيد؛ چراكه بهزودى به همان فطرت خويش باز مىگردد. يا حديثى ديگر را از رسول خدا(ص) آوردهاند كه فرمودند: مردم همچون معدنهاى طلا و نقرهاند، بهترين آنها در زمان جاهليت بهترين آنها در اسلامند.
ايشان در جواب مىگويند: اين نكته قابل قبول است كه روحيامت مردم ذاتا متفاوت است؛ بعضى همچون معدن طلا هستند و بعضى نقره، ولى اينها دليل بر اين نمىشود كه روحيات قابل تغيير نباشند. اينگونه صفات روحى در حد مقتضى است نه علت تامه؛ لذا با تجربه ديدهايم كه اين افراد بر اثر تعليم و تربيت بهكلى عوض مىشوند...
در بخشى از جلد اول، مكتبهاى اخلاقى را با دستهبندىاى كه خود تشخيص دادهاند، ذكر مىكند و نتيجه مىگيرد كه امتيازات مكتب اخلاقى اسلام كاملا روشن است؛ چه، اساس اين مكتب اخلاقى، ايمان به خداوندى است كه كمال مطلق و مطلق كمال است و فرمان او بر تمام جهان هستى جارى و سارى است و كمال انسانها دراين است كه پرتوى از صفات جمال و جلال او را در خود منعكس كنند و به ذات پاكش نزديك و نزديكتر شوند.
در ادامه اين جلد، مباحثى پيرامون اخلاق و آزادى، اصول مسائل اخلاق در قرآن، روشهاى مختلف ارباب سير و سلوك، نياز به راهنما در سير و سلوك، اسوهها و الگوها، چهره ديگر ولايت و تأثير آن در تهذيب نفس را مطرح كرده است.
3. در جلد دوم و سوم با استفاده از آن اصول كلّى، به سراغ تكتك «فضايل» و «رذايل» اخلاقى رفته و هريك را در پرتو رهنمودهاى وحى و آيات، مورد بررسى قرار داده است.
عوامل شكلگيرى آن فضايل و رذايل، آثار و نشانهها، نتايج و عواقب خوب و بد هريك و بالاخره طرق مبارزه با رذايل اخلاقى و كسب فضايل را مورد بررسى قرار داده است.
در اين راستا، در جلد دوم و سوم، نخست به سراغ داستان آفرينش آدم و حوّا و وسوسههاى شيطان و دور شدن آنها از بهشت رفته و رذايلى كه سبب پيدايش ماجراى عبرتانگيز طرد شيطان از بساط قرب خداوند و محروم شدن آدم و حوّا از بهشت شد را در طليعه بحث قرار داده است.
سپس ذكر مىكند كه شيطان بهخاطر «استكبار» و «خودخواهى» و «خودبرتربينى» و سپس «لجاجت» و «تعصّب» از سجده بر آدم خوددارى كرد و از درگاه خدا رانده شد و آدم(ع) و حوّا بهخاطر «حرص» و «آز» تسليم وسوسههاى بىمنطق دشمن خود (شيطان) شدند و در دام او افتادند.
بعد نوبت به داستان «هابيل» و «قابيل» و صفات زشتى كه انگيزه قتل هابيل شد مىرسد و به همين ترتيب به سراغ داستان نوح و ماجراهاى ديگر تاريخى، مخصوصاً ماجراى قوم بنى اسرائيل و موسى(ع) رفته و در آينه زندگى انبياى الهى فضايل و آثار آن را بيان مىكند.
بهطور كلى مباحثى كه در دو جلد آخر و تحت رذائل و فضائل اخلاقى مطرح شده، پيرامون موضوعاتى چون تكبر، تواضع، حرص، حب دنيا، حسد، غرور، آرزوهاى دراز، تعصب، شجاعت، توكل، شهوتپرستى، عفت، غفلت، جود، عجله و صبر، غيبت، كفران نعمت، حسن خلق، راستى، دروغ و آثار و عواقب آن است.
وضعيت کتاب
فهرست مطالب هر جلد در ابتداى آن ذكر شده است.
پاورقىهاى کتاب، مربوط به ارجاع مطالب کتاب و گاهى توضيح مطالب درون متن، مىباشد.
معرفى اجمالى
الأخلاق، اثر مرحوم سيد عبدالله شبر، به زبان عربى است.
مؤلف، اين كتاب را در روز چهارشنبه، 27 ربيعالأول 1225ق، به پايان رسانده است.
ساختار
كتاب، مشتمل بر يك مقدمه و چهار ركن (بهترتيب شامل 10، 13، 14 و 14 باب و برخى از ابواب، حاوى چندين فصل) است. شيوه مؤلف در طرح مباحث اين است كه آيات مربوطه را در ابتداى بحث آورده و روايات را گاهى لابهلاى مطالب و گاهى مقدم بر آنها بهعنوان دليل و شاهد ذكر مىكند.
گزارش محتوا
درباره محتوا و ويژگىهاى اين اثر، نكات زير قابل توجه است:
مقدمه كتاب، شامل سه فصل مىباشد. نويسنده در اين مقدمه، نخست، رواياتى را دال بر ستايش خوشخلقى و نكوهش بدخلقى، نقل مىكند، سپس به بيان معناى واژه خُلق و چگونگى تهذيب اخلاق مىپردازد، آنگاه اين گمان را كه تغيير و تهذيب اخلاق، ممكن نيست همراه با ادله آن، نقل و نقد مىكند
نويسنده در ركن اول، در ضمن ده باب، به بيان اسرار عبادات پرداخته و از طهارت، نماز جمعه، نماز عيدين، نماز آيات، قرائت قرآن، آداب دعا، اسرار زكات، اسرار روزه و اسرار حج و زيارت نبى(ص) و مشاهد مشرفه سخن گفته است.
در بحث طهارت، ابتدا از نيت و ارزش آن بحث كرده و سپس طهارت ظاهرى را مقدمه طهارت باطنى ذكر مىكند و طبق شيوه خويش، رواياتى در تأييد و توضيح آنها بيان مىدارد.
در بحث قرائت قرآن، اهميت مكالمه عبد و مولا را ذكر كرده و براى قارى قرآن سه چيز را ضرورى مىشمارد: 1. قلب خاشع؛ 2. بدن فارغ؛ 3. محل خلوت.
در بحث آداب دعا نيز شرط مهم استجابت را توجه قلب به مبدأ اعلى ذكر مىكند و ذكر حاجت و با تمام وجود به خدا روى آوردن و تسليم او بودن را لازم مىشمارد.
در اسرار زكات، راز وجوب زكات و انفاق مال را آزمايش بنده ذكر كرده است.
در اسرار روزه، بعد از ذكر رواياتى در اهميت آن، مىگويد: اگر در روزه فائدهاى جز ترقى از لذائذ نفس حيوانى به قله همسانى با ملائكه روحانى نبود، براى فضل و برترى روزه كافى بود.
اينكه از ميان تمام عبادات، روزه به خدا اختصاص داده شده، درحالىكه همه عبادات براى خداست، همانند نسبت دادن كعبه به خودش در روى زمين، محبوبيت و فضيلت آن را نشان مىدهد. نويسنده با نقل از ابوحامد، روزهدارى را به سه درجه تقسيم كرده و روزه قلب از همتهاى پست و افكار دنيوى و بازداشتن آن از غير خدا را تأكيد مىكند.
در بيان اسرار حج و زيارت نبى اكرم(ص) و مشاهد متبركه، فراغت قلب از اشتغالات غير خدايى و توكل بر خدا و تسليم قضا و قدر او بودن و لباس صدق و صفا پوشيدن و خضوع را پيشه خود كردن و غير ذكر خدا را بر خود حرام كردن و لبيك صادقانه سر دادن و بر پيمان بندگى تا قيامت پايدار ماندن را، مهم و لازم شمرده و خلوص را شرط اين سفر معرفى مىكند كه بايد خود را از ديون و ناپاكىها و مظالم پاك ساخته و سفر آخرت را به ياد آورد
نويسنده در ركن دوم كه درباره عبادات است، در ضمن سيزده باب، از حقوقى، همانند حقوق دوستان و برادران، حقوق مسلمان و مؤمن، حقوق همسايگى، حقوق خويشان و نزديكان، حقوق پدر و مادر و فرزند و... و نيز از عزلت و مخالطه سخن مىگويد.
وى باب اول را به نقل رسالة الحقوق امام چهارم(ع) اختصاص داده است.
از جمله بحثهاى اين ركن، الفت و برادرى است؛ همان نعمتى كه خداوند در اهميت آن مىفرمايد: «لو أنفقت ما في الأرض جميعا ما ألفت بين قلوبهم و لكن الله ألف بينهم»
در ركن سوم، در ضمن چهارده باب، از «مهلكات»؛ يعنى خلق و خوهاى پست كه زهرهاى كشنده و نابودكننده دينند، سخن به ميان آمده است؛ خلق و خوهايى همچون: حقد، حسد، ريا، كبر و...
ركن چهارم، در ضمن چهارده باب، به عوامل رشد انسان (منجيات) اختصاص دارد؛ عواملى همچون: توبه، صبر، رضايت به قضا، شكر، خوف و رجا، زهد، محبت خدا، يقين، توكل، صدق و اداى امانت، محاسبه و مراقبه، تفكر و تدبر، ياد مرگ و كوتاهى آرزو و آرزوى دراز
مؤلف در بحث توبه، ابتدا حقيقت توبه را كه معنايى است سامانيافته از سه چيز متوالى (علم و حال و فعل) توضيح داده، سپس وجوب و ارزش توبه را با استناد به آيات و روايات تبيين كرده، بعد فوريت آن را در تمامى حالات با ادله ذكر نموده و دو شرط لازم را براى پذيرش توبه (محو آثار گناهان با طاعات و عدم فاصله زمانى بين گناه و توبه) بيان كرده و در ادامه بحث، اقسام گناهانى را كه بايد از آنها توبه كرد و عوامل تبديل گناه صغيره به كبيره و تجزيه توبه (توبه از بعضى گناهان) را مورد بحث قرار داده است
خصوصياتى كه در كتاب «الأخلاق» وجود دارد، در كمتر كتابى به چشم مىخورد؛ چراكه همراه با شيوايى قلم و سلامت كلام، بدون آنكه مبحثى را طولانى كند، عمده مسائل لازم را در عباراتى خلاصه و دلچسب جمع مىنمايد.
مرحوم شبر در تطبيق كتاب خويش با ديگر كتب اخلاقى چنين به نظر مىرسد كه بيش از هر چيز تحت تأثير «إحياء العلوم» غزالى بوده است؛ چنانكه در بسيارى از مباحث، عين عبارت «احياء العلوم» را نقل كرده است و مىتوان گفت نوشته مرحوم شبر، خلاصهاى اصلاحشده از كتاب غزالى است.
وضعيت كتاب
فهرست محتويات كتاب، در پايان آن ذكر شده است.
اين كتاب، توسط محمدرضا جباران، به زبان فارسى ترجمه شده است.
پاورقىهاى كتاب، بسيار ناچيز و آن هم در توضيح برخى از واژههاى دشوار است.
معرفى اجمالى:
«اختيارات بديعى» تنها اثر باقيمانده از على بن حسين انصارى شيرازى(729-806ق) مشهور به حاج زين العطار يا زين الدين عطار است كه ابتدا در سه رساله جداگانه در ادويه مفرده، ابدال و اصلاح داروها تنظيم يافته و در سال 767ق به نام مفتاح الخزائن منتشر شده است.
مؤلف بعداً تغييراتى در كتاب داده و در سال770ق و به نام «اختيارات بديعى» به شاهزاده بديع الجمال هديه كرده است.
ساختار:
اين كتاب مشتمل است بر مقدمه و دو مقاله و خاتمه بوده است. مقدمه در بيان كليات اخذ ادويه و مقاله اول در بيان ادويه مفرده و اسامى آنها به لغت هر طايفه از طوايف و ابدال و اصلاح و منفعت و مضرات آنها است.
مقاله دوم كتاب يا اصلاً تحرير نشده و يا در گذر زمان نابود شده است.
نويسنده در مقاله اول ادويهها را يكايك به ترتيب حروف الفبا از الف تا ياء بيان نموده و در هر مورد به منشأ آن (حيوانى، معدنى، نباتى) اشاره نموده و قسمت موثر هر كدام را مشخص كرده است. آنگاه به بيان خواص آنها و اينكه با هر كدام چه نوع دارويى مىسازند و در كدام بيمارىها استعمال مىگردد پرداخته است. از موارد ديگر ذكر اشكال دارويى ادويه در آن دوران شياف، مرهم، ضماد، گرد، حب، قرص، جوشانده است.
گزارش محتوا:
كتاب اختيارات بديعى يكى از مراجع معتبر و مهم عطاران زمان خود بوده بهگونهاى كه حتى حكيم مؤمن در كتاب تحفة المؤمنين كه در مذمت اين كتاب سطورى چند نگاشته از ذكر اين مطلب خوددارى نكرده است.
حاج زين العطار از آثار اطباى پيش از خود، چه كسانى كه در كتاب خود به شرح داروها پرداختهاند و چه كسانى كه قبل از وى كتابى خاص در اين زمينه داشتهاند سود جسته است؛ البته اين كتابها يا ترجمه آثار پزشكان يونانى و يا كتب نويسندگان ايرانى بوده است. تقريباً در متن كتاب از نظرات متجاوز از سى طبيب استفاده كرده است، اما از دو اثر كه احتمالاً آنها را با مبناى كتاب خود قرار داده بسيار سود جسته است، گاهى عقيده يكى را بر ديگرى رجحان داده و زمانى نظر هر دو مؤلف را رد كرده و عقيده شخصى خود را ابراز داشته است. اين دو مأخذ يكى كتاب جامع و ديگرى كتاب منهاج است. همچنين در اين اثر نام جالينوس و ديسقوريدوس زياد برده شد و از كتب آنها مسلماً غيرمستقيم استفاده يشده است.
وضعيت كتاب:
كتاب اختيارات بديعى به تصحيح و تحشيه دكتر محمد تقى مير و بر اساس چهار نسخه خطى تصحيح و تحقيق شده است. دكتر مير در ابتدا مقدمهاى پيرامون زندگى مؤلف و كتاب او نوشته و در پايان نيز لغتنامهاى تدوين و تنظيم نموده است.
در ذيل بسيارى از مفردات و ادويه، محقق مطالبى بر اساس منابع ديگر افزوده و همچنين معادل انگليسى، فرانسوى و لاتين آنها را ذكر كرده است.
نام كتاب اختيار الرجال يا «اختيار معرفة الرجال» است و معروف به «رجال كشى» مىباشد.
مولف
كتاب حاضر در اصل با نام «معرفة الناقلين»، از تأليفات ابوعمرو، محمد بن عمر بن عبدالعزيز كشى، از علما و بزرگان نيمه اول قرن چهارم هجرى است.
شيخ طوسى (متوفاى 460 هجرى) نام كتاب را «معرفة الناقلين عن الأئمة الصادقين عليهم السلام» دانسته و آن را تلخيص و تهذيب نموده و در سال 456 هجرى براى شاگردش املاء كرده و آن را «اختيار معرفة الرجال»ناميده است.
پس كتاب حاضر مهذّب «معرفة الناقلين» كشى است كه با نام «اختيار معرفة الرجال» توسط شيخ طوسى منتشر شده است.
اهميت موضوع
از مهمترين علوم اسلامى كه در تمام شاخههاى علوم روايى نقش كليدى و حساس دارد علم رجال است.
اين علم از قرون اوليۀ اسلامى پيوسته مورد توجه و عنايت خاص بزرگان بوده، چرا كه اعتبار و حجيت تمام روايات موجود در كتب مختلف منوط به اعتبار راويان آنها است و تنها راه فهميدن وثاقت و عدم وثاقت راويان حديث استفاده از علم رجال است.به همين جهت هر عالم و مجتهد و مفسرى در اولين گام بايد اطلاع كافى پيرامون رجال و راويان حديث به دست بياورد.
اصول رجال
در اين موضوع تا كنون صدها عنوان كتاب تأليف شده كه هر يك به نوبۀ خود از اهميت و ارزش برخوردار است، اما اصول اوليه و مهمترين كتب مرجع رجالى كه تا كنون به دست ما رسيده عبارتند از:
رجال كشى (كتاب حاضر)
فهرست نجاشى
فهرست شيخ طوسى
رجال شيخ طوسى
رجال برقى
البته بعضى اصول ثمانيه براى رجال قائلند، اما در هر صورت رجال كشى و فهرست نجاشى به عنوان اولين كتابهاى اين فن و مهمترين منبع هستند و سخن اين دو كتاب حجتى است براى همۀ محققين و علماى متأخر از آنها.
اسلوب كتاب
بر خلاف فهرست شيخ و رجال نجاشى كه نام مؤلفين شيعه را با نام كتابهايشان آوردهاند و هدفشان اثبات كثرت نويسندگان و كتب شيعيان است و جنبۀ رجالى كتاب جنبهاى فرعى است نه غرض اصلى نويسنده؛ مؤلف رجال كشى تنها روايات و اخبار ائمۀ عليهم السلام را پيرامون رجال و راويان حديث جمع نموده و غرض اصلى جنبۀ رجالى كتاب است نه چيز ديگر.
همچنين اين كتاب با رجال شيخ طوسى نيز روشى كاملا متفاوت دارد چرا كه شيخ در رجال در صدد جمع آورى اسماء اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام است و در بسيارى موارد تنها نام راويان را ذكر كرده و توضيح اضافهاى ندارد؛ اما در اينجا هدف اصلى جرح و تعديل روات است نه جمع آورى اسامى آنها و به همين جهت اين كتاب در جنبۀ رجالى ترجيح داده مىشود.
روش مؤلف
كشى در كتاب خويش به ذكر روايات پيرامون شخصيت راويان و اصحاب ائمه عليهم السلام اكتفا كرده و هيچگونه اظهار نظرى نكرده است.
در مواردى هم كه دو يا چند روايت با هم متعارض هستند بجز مواردى اندك هيچ سخنى در جمع و ترجيح روايات ندارد.
مؤلف (يا شيخ طوسى هنگام تهذيب كتاب) تنها روات شيعه را ذكر كرده و روات اهل تسنن تنها در مواردى در متن كتاب آمدهاند كه براى شيعه روايتى داشته باشند.
نكتۀ ديگر در مورد رجال كشى آن است كه اين كتاب مشتمل بر نام راويان ثقه و ضعيف است و از هر دو نوع روات در آن آمده است.پس وجود نام يك راوى در اين كتاب دليل موثق بودن يا شيعه بودن او نيست.
حجم كتاب
كتاب حاضر داراى 1151 روايت است كه در 6 جزء منظم شده است.
تنظيم كتاب
كتاب كشى و اختيار الرجال آن، هيچيك ترتيب منظمى ندارند.نه بر اساس تاريخ، نه الفباء و نه طبقه، لذا عدهاى از بزرگان اقدام به مرتب نمودن آن كردهاند از جمله:
سيد يوسف بن محمد بن زين العابدين عاملى كه آنرا مانند رجال شيخ بر طبق طبقات اصحاب معصومين منظم نموده است.اين ترتيب در سال 981 هجرى به اتمام رسيده است.
شيخ داود بن حسن بن يوسف نيز كتاب را بر اساس حروف الفباء در نام راوى و نام پدر و...تنظيم كرده است.
مولى عناية الله قهپايى در سال 1011 هجرى كتاب را بر اساس اولين حرف نام افراد منظم كرده اما در متن كتاب هيچ كم و زيادى به چشم نمىخورد.
قهپايى در سال 1016 هجرى نيز اين كتاب را با رجال شيخ و فهرست شيخ و فهرست نجاشى و ضعفاء غضائرى پس از مرتب نمودن مطالب، با نام «مجمع الرجال» در يك مجلد بزرگ منتشر نموده است.
ترتيب ابواب
كتاب حاضر داراى 6 جزء است كه در ابتداى جزء اول آن 7 روايت در شرايط راوى و كسيكه علم دين را از او بايد آموخت آمده است.
گرچه كتاب داراى 6 جزء است اما هيچ ترتيبى از حيث طبقه و تاريخ و اسماء روات در آن ديده نمىشود و چنين به نظر مىرسد كه اين 6 جزء در حقيقت مراحلى است كه كتاب توسط شيخ طوسى يا ديگرى املاء مىشده يا كاتبى آن را استنساخ مىكرده است.
تهذيب كتاب
بنا بر آنچه نقل شده كتاب معرفة الناقلين بسيار غلط داشته كه يا از جانب املاء كننده بوده يا ناسخ كتاب و يا به احتمال ضعيف از اصل كتاب غلطها در آن بودهاند؛ لذا شيخ طوسى تصميم به تهذيب آن گرفت و با نام «اختيار الرجال» آن را باز نويسى كرد.در اين ويرايش كه در سال 456 هجرى - چهار سال قبل از وفات شيخ - بوده چند احتمال هست:
بعضى احتمال دادهاند اصل كتاب شامل روات شيعه و سنى بوده كه شيخ روات سنى را از آن حذف كرده است.
رواياتى كه مشكل سندى يا متنى داشتهاند را حذف كرده كه در نتيجه تراجم بعضى افراد از كتاب حذف شده و حجم كتاب كمتر شده است.
اشكالات و اغلاط كتاب را در نسبت افراد و طبقه آنها و غلطهاى متن كتاب را اصلاح نموده (اين غلطها يا از ناسخ بوده يا در اصل كتاب موجود بوده است.) و...