Super User
معرفى اجمالى:
أهل البيت عليهم السلام، تأليف فقيه محقق شيخ جعفر سبحانى، به زبان عربى است كه به شيوهاى روشمند به دفاع از مكتب اهل بيت عليهم السلام پرداخته است.
انگيزه تأليف :
نويسنده در مقدمه دو مورد را برشمرده است:
1-اهل بيت عليهم السلام در قرآن كريم اهميت ويژهاى دارد و بسيارى از آيات به اين بزرگواران اختصاص دارد و به همين دليل علماء مذاهب مختلف كتابهايى را تأليف و در آنها مناقب و فضائل ايشان را ذكر كردهاند.
2- اخيراً دو كتاب درباره اهل بيت عليهم السلام توجه مرا جلب نمود. يكى كتاب "حقوق اهل بيت عليهم السلام" از ابن تيميه و ديگرى "الشيعه و اهل بيت" از يك نويسنده معاصر.
اين كتاب در صدد است، علاوه بر معرفى آن حضرات و حقوقشان، بعضى از حقوق از بين رفته آنها در اين دو كتاب و به ويژه كتاب اخير را جبران نمايد.
ساختار:
در قرآن كريم لفظ "اهل بيت" دو بار به كار رفته است: در آيه اول خانواده ابراهيم(ع) با اين لفظ مورد خطاب واقع شده است. اما آيهاى كه در اين كتاب مد نظر است، آيه دوم است كه در شأن زنان پيامبر نازل شده است و آنها را به تقوى و دورى از دنيا شفارش كرده است. مطالب كتاب پيرامون اين كريمه در سه فصل تنظيم شده است:
1-اهل بيت عليهم السلام كه هستند؟
2-روش و مذهب اهل بيت چه بوده است؟
3-حقوق اهل بيت چيست؟
گزارش محتوا:
در اولين فصل از كتاب چنين مىخوانيم كه: معروف بين مفسرين و محدثين آنست كه مراد از اهل بيت در آيه مباركه عترت طاهرين هستند كه رسول اكرم(ص) آنها را در حديث ثقلين معرفى كرده است. علاوه اين كه تحقيق مفاد آيه و تبيين مراد از اهل بيت و انطباقش بر حديث ثقلين بحث پيرامون دو مورد را مىطلبد: اهل بيت در لغت و عرف، اهل بيت در آيه مباركه.
نويسنده در بحث لغوى با نقل كلمات اهل لغت چنين نتيجه مىگيرد كه اهل بيت در لغت به كسانى اطلاق مىشود كه ارتباط محكمى با مرد داشته باشند و از نويسنده سؤال مىكند كه چگونه از كلمات اهل لغت اطلاق اصلى اهل را بر ازواج، برداشت كرده است.
در ادامه به نقل آراء مفسرين درباره آيه و مراد از "اهل بيت" پرداخته شده و با برشمردن چهار قرينه، چنين نتيجه مىگيرد كه مقصود أئمه اطهار عليهم السلام است.
در روايات فراوانى كه از اهل سنت نقل شده است، پيامبر اكرم(ص) مصاديق اين آيه شريفه را مشخص كردهاند كه در سه بخش دسته بندى شده است: رواياتى كه در آنها از أئمه نام برده شده است، رواياتى كه رسول اكرم(ص) اين آيه را بر در منزل فاطمه(س) مىخواند، روايات حديث كساء.
اهل بيت در كتب مختلف اهل سنت به فرزندان فاطمه زهرا(س) و زنان پيامبر تفسير شده است كه آوردن نام قائلين هر دو گروه از علماء اهل سنت و نقد آراء گروه دوم و اقوال شاذ به خوبى صورت گرفته است. از مطالب جالب توجه در اين فصل اختصاص صفحاتى از كتاب به اشعار ادباء پيرامون معناى اهل بيت است.
در فصل دوم، در شمارش حالات واختصاصات اهل بيت عليهم به اين عناوين به تفصيل پرداخته شده است:
1- عصمت.
2- محبت در قلوب مؤمنين.
3- استجابت دعاى ايشان.
4- كسب خوشنودى خدا.
5-ايثار.
6-خيرالبريّه و وارثين كتاب.
7-حرمت صدقه بر آنها.
فصل سوم به بررسى آيات و روايات حقوق اهل بيت عليهم السلام بر مؤمنين احصاء شده است.
از جمله اين حقوق است: ولايت، اطاعت، مودت و حبّ، صلوات فرستادن بر ايشان، خمس، فىء، انفال، ترفيع بيوت.
كتاب با نقل بخشهايى از كتاب شريف نهجالبلاغه و عبارات اميرالمؤمنين درباره اهل بيت عليهم السلام خاتمه مىيابد.
معرفی اجمالی
أنیس المؤمنین در سال 938ق يعنى اوايل حكومت صفويه توسط محمد بن اسحاق حموى نوشته شده است.
موضوع
کتاب در موضوع زندگانى دوازده امام تدوين شده، ليكن تاريخ دوران هر امام را هم در بر دارد. مؤلف پس از مقدمهاى طولانى در زندگى پيامبر و حوادث دوران آن حضرت، طى دوازده باب به زندگى ائمه(ع) پرداخته و در حقيقت جز حضرت زهرا(س)، شرح حال همه معصومين را آورده است. حجم مطالب هر باب تقريباً يكى است؛ مگر باب اول كه درباره حضرت على(ع) با تفصيل بيشترى پرداخته و همچنين باب ششم كه مؤلف به بحث ابومسلم پرداخته است.
کتاب أنيس المؤمنين برخلاف آثار مربوط به زندگانى ائمه كه فقط از آن بزرگواران سخن مىگويد، فضاى دوران هر امام را تا حدودى به تصوير كشيده است. قيامهايى كه در زمان امام رخ داده است، از قيام مختار و شوذب خارجى و سنباد و مقنّع و بابك خرمدين تا حركت احمد بن نصر، عليه معتزله كه ضمناً نشاندهنده احاطه مؤلف به موضوعات تاريخى است، همه را ذكر كرده است.
حموى كه به اقتضاى زمان خود با رواج ابومسلمنامهها و گرايش مردم و نويسندگان به اين موضوع مخالف بوده، فصل مشبعى را به شرح حال و مطاعن ابومسلم اختصاص داده، در ردّ ابومسلمنامه و مختارنامهها داد سخن داده است.
منابع کتاب
چنانكه مصحح کتاب اشاره كرده است، مؤلف از منابعى چون امالى و فقيه و عيون شيخ صدوق، مجالس شيخ مفيد، كشف الغمة اربلى، روضه كافى، حلية الأولياء ابونعيم، ملل و نحل شهرستانى، تاريخ طبرى و مروج الذهب بهره برده است. مصحح تلاش كرده منابع مؤلف را در پاورقى استخراج كند. وى همچنين مىگويد: مؤلف پس از نام خلفا كلمات نفرين آورده كه در قسمت خلفاى نخست، اين كلمات حذف شده تا کتاب مورد استفاده همگان باشد.
اين کتاب مورد توجه و استفاده عالمان بعدى مانند مجلسى و ميرلوحى قرار گرفته است.
معرفى اجمالى
انوار الفقاهة فى أحكام العترة الطاهرة: کتاب النكاح اين کتاب در موضوع نكاح (ازدواج) به رشته تحرير درآمده است.
اين مجموعه فقهى حاصل دروس خارج فقه آيت الله ناصر مكارم شيرازى است كه به همت برخى از شاگردان وى گردآورى شده و توسط مدرسه امام على بن ابى طالب(ع) قم منتشر گرديده است.
آدرس منابع مورد استناد مؤلف در پاورقى و فهرست تفصيلى موضوعات در پايان کتاب آمده است.
انگيزه تأليف
آموزش شيوه فقاهت به شاگردان و استفاده اهل فن از فقه استدلالى.
ساختار
ديدگاههاى امام خمينى در کتاب «تحرير الوسيلة» معيار ديدگاههاى فقهى مؤلف است. به روش فقه استدلالى و با استفاده از آيات قرآن و روايات به نگارش درآمده و اقوال فقهاى معتبر شيعه در مسأله مورد نظر منعكس گرديده است.
گزارش محتوا
نخست تعريفى از نكاح و اهميت و استحباب مؤكّد آن ارائه شده و سپس از منظرى قرآنى، فقهى، روايى و اجتماعى به ارزش و اهميت آن پرداخته شده است. پس از آن نگارنده به مسائل مهمى درباره ازدواج همچون اوصاف و بايستههاى همسر(زن و مرد) اشاره كرده و موضوعاتى چون مشاوره در امر ازدواج، آسانگيرى امر ازدواج، عروسى كردن در ايام مستحب سال، بيان احكام مربوط به افضاء، احكام استمتاع بردن از زنان، حكم وطى با دختر كمتر از 9 سال، احكام لمس نگاه كردن و لمس زنان محرم، حرمت نگاه به نامحرم، احكام زينت كردن و آرايش نمودن زنان، احكام دست دادن با زنان نامحرم از روى لباس، وجوب پوشش و حجاب براى زنان در قبال نامحرم و بررسى آيات و روايات در اين زمينه، موارد جواز نگاه كردن به زنان در هنگام خواستگارى و احكام شنيدن صداى زن نامحرم را به تفصيل بيان كرده است. نگارنده در اين قسمت از ديدگاهى فقهى به آنها نگريسته است.
در بخش بعدى کتاب به مسائل فقهى مربوط به عقد نكاح پرداخته و معتبر بودن و لزوم انشاء لفظى در نكاح و ديدگاه فقهاى شيعه را در اين باره بيان كرده است.
در همين زمينه نگارندهبه حكم نوشتن صيغه عقد، قرائت صيغه عقد نكاح به زبان عربى، بررسى صيغه قبول و ايجاب عقد نكاح، الفاظ ايجاب و قبول در صيغه نكاح، وكالت و ولايت زوج و زوجه در انشاء عقد نكاح، شروط عاقد در عقد نكاح و لزوم و اعتبار عقل در وى اشاره نموده است. در ادامه به مبحث خيار در عقد نكاح اشاره نموده و خيار در مهريه، عدم فرق در ازدواج دائم و موقت از لحاظ شرائط و قواعد حاكم بر عقد نكاح و شرط اختيار زوجين در صحت عقد نكاح و احكام آنها را از منظر فقهاى شيعه بررسى مىنمايد.
فصل بعدى کتاب مربوط به اولياء عقد مىباشد كه در آن به بحث درباره ولايت پدر و جد بر زوجين در عقد نكاح و عدم ولايت مادر و برادر در اين زمينه، مستقل بودن دختر باكره و غير باكره در انعقاد عقد نكاح، استقلال پدر و جد پدرى در ولايت در عقد نكاح، شروط صحت تزويج ولى براى عقد نكاح، علل فساد عقد نكاح در ولايت پدر، شرايط عقد فضولى نكاح و موارد صحت و فساد اين نوع عقد در نكاح، شرايط دو طرف عقد نكاح براى اجراى عقد فضولى و تبعات بطلان عقد فضولى نكاح پرداخته است.
در بخش ديگر، مصاديق ازدواج حرام مطرح شده و كسانى كه ازدواج با آنها حرام است معرفى شدهاند و در صورت حرام بودن ازدواج احكام فرزندى كه از اين نوع ازدواج به ثمر مىآيد و ولدالزنا بودن آن مشخص شده است.
نگارنده از منظرى روايى به اسباب حرمت ازدواج پرداخته و مصاديق زنا و ارث بردن فرزند حاصل از زنا و قواعد فقهى مربوط به آن را بيان مىكند.
در فصل آخر کتاب، احكام شيردادن و ارتباط آن با نسب فرزند و شرايط رضاعت مطرح شده و مدت زمان شير دادن به كودك، احكام محرميت و عدم محرميت بر اثر رضاعت، مستحبات رضاعت و ساير مسايل فقهى مربوط به شير دادن و رضاعت مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است.
معرفى اجمالى
أنوار الفقاهة في أحكام العترة الطاهرة: کتاب البيع تقريرات درس خارج فقه آیتالله ناصر مكارم شيرازى در موضوع معاملات، به ويژه در زمينه بيع است كه توسط مدرسه علميه امام على بن ابى طالب (ع) در قم، در سال 1425ق براى نخستين بار منتشر شد.
فهرست منابع مورد استفاده نگارنده در پاورقى آمده است.
انگيزه
با توجه به اهميت مقوله بيع و تجارت و ابعاد اجتماعى آن سعى شده است مسائل مستحدثه فقهى در باب بيع و معاملات مربوط به آن تبيين گردد و ابعاد فقهى مسئله كه مبتلابه هم مىباشد مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.
ساختار
به روش فقه استدلالى به نگارش درآمده و ديدگاههاى فقهاى بزرگ مانند انصاری، مرتضی بن محمدامین در آن منعكس شده و با استناد به ادله قرآنى و روايى مباحث ارائه گرديده است.
گزارش محتوا
نگارنده نخست تعريفى از بيع در لسان فقها ارائه كرده و معانى مختلف بيع و لوازم آن را بيان نموده است. آنگاه به تبيين شرايط معاطات و فرق آن با بيع پرداخته و اقسام معاطات و جريان داشتن معاطات در ساير عقود را بررسى نموده و ادله صحت معاطات و همچنين ادله قائلان به ابطال آن را جداگانه مطرح كرده است.از ديدگاه مؤلف معامله معاطاتى صحيح و براساس ادله عمومى معاملات مانند اصالهاللزوم و دليلهاى قرآنى و روايى، عمل به مفاد آن لازم است. وى همچنين همه احكام معاملات از جمله خيار، شرايط صحت معامله و... را در مورد معاطات نيز جارى مىداند.
در قسمت بعدى کتاب، نگارنده به شرائط عقد بيع و الفاظ آن اشاره نموده و موارد صيغه و الفاظ خاص براى انشاء بيع، اعم از الفاظ ايجاب و قبول را بررسى كرده است. وى عربى بودن عقد بيع و يا عدم آن، ماضى بودن (زمان گذشته) بودن الفاظ صيغه عقد بيع، تقديم صيغه ايجاب بر قبول، موالات (پشت سر هم بودن الفاظ) در عقد بيع،معتبر بودن و لزوم تنجيز در عقد بيع، تطابق ايجاب و قبول در عقد بيع،صلاحيت متعاقدين در انشاء عقد بيع و اختلاف متعاقدين در بيع از لحاظ مسئله اجتهاد و تقليد را به طور مفصل بررسى كرده است.
در مبحث بعدى کتاب نگارنده به احكام فساد عقد بيع و لوازم آن اشاره نموده و امورى مانند مسئله ضمان (ضامن بودن بايع و مشترى) در صورت فساد عقد، وجود ردّ كالا در صورت باطل بودن عقد بيع، رسيدگى به اختلاف قيمت كالاهاى قيمى و مثلى براساس گذشت زمان، عدم امكان بازگشت كالا و تهيه نمودن مثل آن و پرداخت قيمت آن، مسئله رشد قيمت كالاى معيوب يا از بين رفته در صورت باطل بودن عقد بيع، فورى بودن وجوب بازگرداندن كالا در صورت فساد عقد بيع و ساير لوازم و تبعات فساد عقد را مورد بررسى قرار داده است.
در ادامه تحت عنوان شرايط متعاقدين شروطى مانند: بلوغ متعاقدينو رشد فكرى آنها، قصد جدى معامله داشتن،تعيين مالك و ملكيت، رضايت از عقد و اختيار داشتن مورد بحث قرار گرفته است.
به دنبال آن به بحث درباره عقد فضولى در بيع پرداخته شده و ادله صحت چنين عقدى بررسى گرديده است.
نگارنده به رواياتى استناد مىكند كه در آنها به صحت عقد فضولى در نكاح و ساير عقود تصريح شده است.
وى در عين حال به ادله قائلين به بطلان عقد فضولى اشاره كرده و آنها را نقد مىكند و شرايط انعقاد عقد بيع به صورت فضولى را بيان مىنمايد. در همين زمينه نگارنده به مبانى مختلف اجازه و الفاظ اجازه در عقد بيع فضولى اشاره مىنمايد و مبناى كاشفيت در عقد فضولى و شرايط مجيز (اجازهدهنده) را بيان مىكند.
در ادامه احكام رد عين (كالا) در صورت فساد عقد بيع و يا در صورت غصب مال يا ضرر مشترى يا بايع، بيان شده و احكام فقهى اختلاف بين بايع و مشترى نيز توضيح داده شده است.
بيان مطالبى درباره بيع كالاى مملوك و غيرمملوك، شرايط اولياى عقد مانند پدر و جد پدرى و لزوم عدالت آنها از مباحث ديگر کتاب است. در بخش ديگر، نگارنده به تناسب مباحث اجتماعى و فقه معاملات به بحث درباره ولايت فقيه و مناصب، اختيارات و وظائف او پرداخته و مراتب ولايت فقيه در گرفتن خمس، زكات،ماليات، هزينه كردن انفال و اجراى حدود شرعى را بررسى نموده است. وى براى اثبات ولايت فقيه به برخى از رواياتى كه شئون حكومتى فقيه در عصر غيبت در آنها مورد اشاره قرار گرفته، پرداخته و ادله عقلى و نقلى اثبات ولايت فقيه را بررسى كرده است. بيعت كردن با ولى فقيه، عناوين ثانويه در فقه و اختيارات فقيه در وضع احكام ثانويه، ابعاد و اعمال ولايت توسط فقيه در امور شرعى و اجتماعى و حكومتى و مسئله ولايت داشتن امام معصوم(ع) در اموال، انفس و امور تكوينى و مباحثى در خصوص ولايت داشتن عدول از مؤمنين (مؤمنان عادل) از مندرجات ديگر اين پژوهش فقهى است.
معرفى اجمالى
أنوار الفقاهة في أحكام العترة الطاهرة: کتاب التجارة، المكاسب المحرمة تأليف آیتالله ناصر مكارم شيرازى، درباره فقه معاملات در قسم مكاسب محرمه شامل سلسله دروس خارج فقه ايشان كه به همت شاگردان تدوين شده است.
فهرست مباحث در پايان کتاب و ذكر منابع روايى و فقهى در پاورقى به چاپ آمده است.
انگيزه تأليف
هدف، تبيين مباحث فقه معاملات به گونهاى مفصل و با توجه به نيازمندىهاى زمان حاضر است.
ساختار
کتاب به روش فقه استدلالى و با استفاده از منابع عقلى و نقلى فقه تدوين و از گفتار فقهاى بزرگ شيعه و استدلال فقهى آنان نيز استفاده شده است.
گزارش محتوا
بررسى معناى مكاسب محرمه و معناى حرمت در مكاسب و كسب و سپس اقسام مكاسب محرمه و احكام هر يك از آنها به تفصيل بيان گرديده است.
نگارنده ابتدا به حرمت كسب و خريد و فروش نجاسات پرداخته و اقسام اعيان نجس مانند عذره حيوان و انسان، خون،مردار، منى، سگ، خوك و شراب و موارد جواز و عدم جواز كسب با اعيان (اشياء) نجس و فروعات فقهى مرتبط با آن، حكم خريد و فروش آنها را بيان مىكند.
وى مدعى مىشود اعيان نجس اگر منفعت عقلايى داشته باشند خريد و فروش آنها مانعى ندارد. در همين راستا به حرمت خريد و فروش شيره انگور جوشيده، ظروف طلايى و نقرهاى، مجسمه، ابزار و آلات لهو و لعب كه با آن كارهاى حرام انجام مىشود، خريد و فروش اشيايى كه جز براى حرام نمىتوان از آنها استفاده كرد، خريد و فروش اشيايى كه منفعت عقلايى ندارند، انجام برخى از اعمال حرام كه با انجام آن اجرت اخذ مىشود، تدليس ماشطه و تزيين كردن زنهاى زشت، رشوه، تنجيم، سحر و جادو، خريد و فروش كتب ضلال، اجرت گرفتن قاضى بخاطر قضاوت، شعبدهبازى، غش در معامله، غنا (موسيقى حرام) و قمار اشاره كرده و آنها را جزء مكاسب محرمه دانسته و در برخى از موارد مانند غنا استثناهايى نيز قرار داده است. در ادامه مباحث، به حرمت غيبت و موارد استثناى آن،خريد و فروش آلات قمار،حرمت دروغ، جواز توريه، حرمت كهانت، حرمت لهو و لعب، حرمت يارى كردن ظالمان، حرمت سخنچينى، نوحه باطل كردن، حرمت هجو مؤمن و آزار و اذيت او و بحث ولايت فقيه مىپردازد.
در بخش ديگر، نگارنده به برخى از افعال حرام كه از راه آن درآمدهايى كسب مىشود اشاره كرده و برخى از شغلها و حرفههاى حرام و همچنين حكم گرفتن اجرت بر برخى از كارها مانند اذان گفتن، ياد دادن قرآن، ارتزاق از بيتالمال، اجرت گرفتن بر فتوى، اجرت گرفتن براى امامت جماعت و جمعه، اجرت گرفتن براى ياد دادن واجبات دينى و حكم اجرت گرفتن بر عبادات استيجارى را بيان مىكند. در خاتمه مباحثى درباره بيع مصحف (قرآن) از شخص مؤمن و كافر،حكم علم داشتن به وجود مال حرام در اموال خود به صورت اجمالى و تفصيلى و مخلوط شدن مال حرام با حلال، صلاحيت دولت اسلامى در مصرف زكات و ماليات،چگونگى تأمين منابع مالى حكومت اسلامى، موارد مصرف ماليات، حكم مالياتى و زمينهايى كه به عنوان انفال در اختيار دولت اسلامى است، بيان شده و احكام فقهى آنها به صورت مبسوط بررسى گرديده است.
معرفى اجمالى
رسائل و مقالات، اثر جعفر سبحانى در 6 مجلد به زبان عربى مىباشد.
موضوع اين مجموعه بحثهاى كلامى، فلسفى، تاريخى و فقهى مذهب اماميّه مىباشد.
انگيزه نگارش
مؤلف در انگيزه نگارش اين مجموعه مىنويسد: رئيس مجله آفاق اسلام كشور اردن از من درخواست نمود تا مقالاتى در رابطه با اصول مذهب جعفرى و فروع آن تهيّه نموده تا در آن مجله منتشر شود، زيرا تاكنون در اين مجله مقالاتى از مذاهب چهارگانه فقهى اهل سنّت چاپ گرديده است و با انتشار مقالات مذهب جعفرى كار ما در خصوص مذاهب فقهى اسلام كامل شده و به پايان مىرسد، لذا اين درخواست انگيزه نوشتن اين مجموعه را به دست داد. آغاز نگارش ربيعالثانى 1417 قمرى و پايان آن 25 ذيحجّه 1427 قمرى مىباشد.
ساختار و گزارش محتوا جلد اوّل
اين مجلد از دو بخش تشكيل شده است. بخش اوّل 10 رساله است و بخش دوّم كه عنوان مقالات فى التقريب دارد، دربرگيرنده 15 مقاله است.
بخش اول
رساله اوّل در معرّفى شيعه از لحاظ شكلگيرى تاريخى، عقائد و مكتب فقهى آن مىباشد كه داراى 7 فصل است؛ شامل توحيد و صفات خداوند و اقسام آن، عدل، نبوّت عامّه و خاصه، معاد، امامت و دلائل امامت حضرت على(ع)، منابع و اركان فقه شيعه، ميراث علمى و دانشگاههاى شيعه در تاريخ.
رساله 2: در پاسخ مقاله اثنا عشريه دايرة المعارف سفير مصر.
رساله 3: الدفاع عن الحقيقة در پاسخ نويسنده سعودى در خصوص ذبائح شيعه و خوردن آنها.
رساله 4: در پاسخ بدعت دانستن مراسم ولادت پيامبر(ص) و كافر پنداشتن مسلمانان به جزء پيروان عبدالوهاب.
رساله 5: شيعه و حديث افك.
رساله 6: اصول عقايد تشيع.
رساله 7: پاسخ به ادعاى مستشرق آدم متز در كتاب الحضارة الاسلاميّة فى القرن الرابع مبنى بر عدم وجود مكتب كلامى براى شيعه در اين قرن.
رساله 8: پاسخ به شيخ يوسف قرضاوى قطر درباره ايمان ابوطالب(ع).
رساله 9 و 10- پاسخ به درخواست خانم ابتسام سالم در خصوص اصول و عقائد شيعه و برخى فروع فقهى.
بخش دوم: مقالات فى التقريب
مقاله 1: تقريب ضرورت دينى و قدم مبارك.
مقاله 2: وحدت اسلامى در قرآن و روايات.
مقاله 3: عناصر وحدت اسلامى و موانع آن.
مقاله 4: حجّ عمل عبادى و سياسى.
مقاله 5: رهبر و قائد اصلاح جامعۀ بشرى بين حقيقت و اوهام.
مقاله 6: تدوين علم كلام يك نياز ضرورى.
مقاله 7: مشخصات، ويژگىهاى ويژه و مميزات قانونگذارى اسلامى.
مقاله 8: جايگاه زن در قرآن كريم.
مقاله 9: ازدواج موقّت.
مقاله 10: اختلاف اهل سنّت و شيعه در فروع نه در اصول اسلام.
مقاله 11: آية تطهير و عصمت اهل بيت(ع).
مقاله 12: برادرى اسلامى و نقش آن در ساخت تمدن.
مقاله 13: پاسخ به طلاق معلّق.
رساله 14: عبرتهاى انقلاب عاشوراء.
رساله 15: تقيّه.
ساختار و گزارش محتوا جلد دوم
اين مجلد از دو بخش مقالات كه 14 عدد است و بخش دوم رسائل كه 17 عدد مىباشد، تشكيل شدهاست.
بخش مقالات:
مقاله 1: اجتهاد و ضرورتهاى عصر.
مقاله 2: جايگاه عقل در شريعت و عقيده.
مقاله 3: نقش زمان و مكان در اجتهاد.
مقاله 4: جايگاه جهاد اسلامى در قرآن و سنّت.
مقاله 5: سيره و شخصيت پيامبر(ص) در قرآن كريم.
مقاله 6: حضرت على(ع) در كتاب و سنّت.
مقاله 7: آراء سنّت در خصوص حديث لا تجتمع امّتى على ضلالة.
مقاله 8: شخصيت و وثاقت ابوبصير.
مقاله 9: علاّمه مجلسى(ره) احياء كننده مذهب در قرن 11.
مقاله 10: زيارت قبور از نظر اسلام براى زنان.
مقاله 11: كتب معجم مصطلحات.
مقاله 12: مرد علم و ادب خيابانى تبريزى.
مقاله 13: پوراليسيم دينى يا كثرتگرايى.
مقاله 14: بررسى كتاب صحيح امام بخارى.
بخش دوم:رسائل
رساله 1: پاسخ به رئيس روزنامه رأى در خصوص درج مقالهاى در موضوع تقيّه، امامت، عصمت ائمه(ع) و رجعت كه از معتقدات شيعه نيستند.
رساله 2: ارسال قصيدهاى در مدح نبى اكرم اسلام(ص) به مراسمى ادبى در دمشق.
رساله 3: پاسخ به سؤالات فقهى كه در شماره 399 مجله شريعت عربستان مطرح شده بود.
رساله 4: پاسخ به نامه جوانان منطقه اجساء در خصوص برپايى مراسم عزاء امام حسين(ع).
رساله 5 و 6: پاسخ به درخواست دار الزهراء كويت در خصوص شبيخون فرهنگى غرب براى محو هويت اسلامى و چگونگى مواجهه با آن.
رساله 7: نامه به خادم حرمين ملك فهد در خصوص صيانت از آثار اسلامى.
رساله 8: نامه به طاهر هاشمى در خصوص شخصيت ابن تيمية.
رساله 9: مناقب و فضائل حضرت زهرا(ع) در كتاب جامع صغير جلال الدين عبدالرحمن سيوطى.
رساله 10: نامه به سفير عربستان در مورد توزيع كتاب ضد شيعه در مراسم حجّ.
رساله 11 و 12 و 13: نامه به دكتر محمد عبده يمانى در مورد حفظ آثار بقيع، دعوت به برپايى كنگره علمى تقريب بين مذاهب اسلامى و ايمان ابوطالب.
رساله 14: نامه به وزير امور خارجه عربستان در رابطه برپايى كنگره علمى در خصوص مساله توحيد و شرك و مساله ايمان و كفر.
رساله 15: نامه براى شيخ محمود شلتوت در رابطه با حوزه علميه در زمان شاه.
رساله 16: نقد به كتاب دكتر ناصر قفارى به نام اصول مذهب الشيعة الامامية.
رساله 17: زندگىنامه سيد حميرى.
ساختار و گزارش محتوا جلد سوم
اين مجلد 6 فصل دارد. فصل اوّل در اعتقادات و داراى 6 رساله است. رساله 1: در حسن و قبح عقلى و نقش آن دو در عقيده و شريعت رساله 2: مسالۀ جبر و اختيار رساله 3: نظريه كسب معتزله رساله 4: اراده الهى رساله 5: رؤيت خدا رساله 6: اهل بيت(ع) مرجع فكرى و عملى.
فصل دوم، پنج مقاله در فروع فقهى است. فصل سوم دو مقاله دارد با عناوين دلائل روشن بر شهادت زهرا(س) و بررسى سندهاى زيارت عاشورا. فصل چهارم مقالاتى در خصوص مراسم حجّ است. فصل پنجم شرح حال شهيد ثانى، متكلم ميرزا يوسف قراچهداغى و ابن قطان. فصل ششم سه مقاله با عناوين افتراء و اكاذيب ابن تيميّه و ابن حوزى بر شيعه، تحريف در كتابهاى حديثى و تاريخى و گفتگو با شيخ صالح قاضى محاكم قطيف حول كتاب نهجالبلاغه.
ساختار و گزارش محتوا جلد چهارم
اين مجلد 7 فصل و يك خاتمه مىباشد. فصل 1: 4 فرع فقهى. فصل 2: نقش و جايگاه عقل در استنباط حكم شرعى. فصل 3:14 مساله كلامى فصل. 4: سخنرانىها در خصوص علم كلام و مسائل جديد، نقش عقل در معارف و عقائد دينى و تشريع، تحول اصول فقه شيعه، فلسفه اسلامى بعد از ابن رشد و فقه اسلامى در گذر زمان فصل. 5: شرح احوال محقق كركى و سيد عبدالعظيم حسنى فصل. 6: دو بحث امام مهدى(ع) و ازدواج موقّت فصل 7:6 نامه آیتالله سبحانى به شخصيتهاى اسلامى خاتمه گفتگو با شيخ صالح درويش در خصوص صحابه.
ساختار و گزارش محتوا جلد پنجم
اين مجلد داراى 8 فصل است. فصل 1: تاريخ علم كلام، كيفيّت شكلگيرى و تكامل آن و مكاتب مهمّ كلامى فصل. 2: خبر واحد بين قبول و ردّ در مسائل دينى فصل. 3: ايمان و كفر بين افراط و تفريط فصل. 4: بدعت و آثار آن فصل. 5: مسائل فقهى و اصولى از جمله احرام، تقيّه و ادله احكام و تقسيمات آن فصل. 6: شرح احوال امام شرفالدين، محقق لاهيجى و شهيد مطهرى. فصل. 7: نامهها و مكاتبات آیتالله سبحانى با شخصيتهاى اسلامى فصل. 8: گفتگوها و نامههاى آیتالله سبحانى با شيخ صالح درويش حول نهجالبلاغه و بعضى مسائل ديگر
ساختار و گزارش محتوا جلد ششم
اين مجلد داراى 4 فصل است. فصل 1: مسائل فلسفى و كلامى از جمله اعاده معدوم، نظريه احوال بهشميّه، تسلسل علل و معاليل بلا نهاية، تجرد نفس، اصطلاح اهل حديث و اهل سنّت و تحولات آن دو، تفصيل ائمه بر انبياء و امام مهدى(ع) و شرايع آسمانى فصل. 2: در مسائل فقهى و اصول فقه فصل. 3: در مسائل تاريخى و اجتماعى فصل. 4: قدردانى استاد از نوشتن كتابهاى العربية للناشئين، نفقه زوجه و خويشاوندان و كتاب اصولى محمد مهدى احمدى شاهرودى و در پايان مكاتبات حضرت استاد با برخى شخصيتهاى اسلامى از جمله محمد حسين فضل الله، دكتر فاروق جمادة، سيد جعفر مرتضى عاملى.
در پايان هر كدام از اين مجلدات فهرست موضوعات هر جلد به طور كامل و مفصّل آمده است.
معرفى اجمالى
انوار الاصول، تأليف احمد قدسى، تقريرات درس خارج اصول آية الله، ناصر مكارم شيرازى مىباشد كه به زبان عربى و در سال 1414ق1372/ش، تدوين شده است.
نويسنده، آزاد انديشى استاد، اصالت دادن ايشان به بحث و نقد و ارائه مباحث بهصورت علمى را دليل انتخاب درس وى و تهيه و تدوين آن، ذكر كرده است.
ساختار
كتاب، با مقدمه مفصل مؤلف، آغاز و مطالب، در قالب هشت مقصد، در سه جلد، ارائه شده است.
نويسنده، اكثر مباحث موجود در علم اصول را مطرح و آنها را بهصورت جامع، بررسى نموده است.
گزارش محتوا
جلد اول، در دو مقصد مباحث الفاظ تا انتهاى نواهى را مطرح كرده است.
نويسنده، در مقدمه، ابتدا، تاريخ و نحوه تكامل علم اصول را بررسى نموده است. وى، معتقد است كه اولين رسالهاى كه در مورد اين علم تدوين شده، رساله شيخ مفيد مىباشد كه توسط محقق كراجكى، در«كنز الفوايد» آمده است، البته وى به اين نكته نيز اشاره دارد كه اين امر، به اين معنى نيست كه اين محقق، واضع و مبتكر اين علم مىباشد، بلكه معتقد است اصل آن، در زمان ائمه(ع) و رسول اكرم(ص)، به وجود آمده است.
وى، علاوه بر توضيح اهميت و جايگاه علم اصول، به مشكلات اين علم اشاره كرده است از جمله:
1. فقدان نظام لازم مناسب در كيفيت ورود و خروج به مسائل و شيوه عرضه مباحث؛
2. وجود مسائلى كه با مباحث اصولى پيوند خورده و به اشتباه، از مبادى اين علم محسوب مىشوند؛
3. عدم وجود برخى مسائلى كه در كتب اصولى قديم مطرح شده، ولى امروزه در اين علم وجود ندارند؛
4. توسعه بيش از حد برخى از مسائل آن، از قبيل مبحث انسداد و...
در ادامه، مقدماتى كه قبل از ورود به مباحث اصول، ذكر مىشود، مطرح و مفصلا توضيح داده شده است. اين مقدمات، ده مورد است كه عبارتند از:
1. مسائل اربعه: موضوع علوم، وجه تمايز علوم از يكديگر، موضوع علم اصول و تعريف آن؛
2. احكام وضع؛
3. وضعى بودن يا طبعى بودن مجاز؛
4. تبعيت يا عدم تبعيت دلالت از اراده؛
5. وضع مركبات و هيئات؛
6. علائم حقيقت و مجاز؛
7. حقيقت شرعيه؛
8. صحيح و اعم؛
9. اشتراك و استعمال لفظ مشترك در بيش از معنى واحد؛
10. مشتق.
مقصد اول، مباحث مربوط به اوامر را مطرح كرده است. در اين بخش، نويسنده، پس از تعريف معنى و ماده امر، اعتبار علو و استعلا در معناى امر و دلالت امر بر وجوب را مطرح نموده است. وى، مسئله اتحاد طلب و اراده را، قبل از آنكه اصولى باشد، يك مسئله كلامى دانسته و اقوال مختلف، از جمله قول اشاعره و دلايل آنها در اين رابطه را بررسى نموده است.
قضا و قدر، مفاد صيغه امر در جمله، تعريف توصلى و تعبدى، اقسام قصد قربت، وجوب مباشرت در امر، اينكه آيا اصل در واجبات نفسى بودن است يا غيرى بودن؟ امرى كه پس از منع آمده باشد، دلالت امر بر مره و تكرار يا فور و تراخى، مجزى بودن اوامر ظاهريه شرعيه و... از ديگر مباحث مطرح شده در اين مقصد مىباشد.
در مقصد دوم، مسائل مرتبط با مبحث نواهى بحث شده است. نويسنده، پس از اشاره به قول معروف علما، پيرامون متحد بودن مفاد امر و نهى در دلالت آنها بر طلب و تفاوت در متعلق، قول مخالف اين رأى؛ يعنى اتحاد آن دو در متعلق و اختلاف در مدلول را مطرح و ادله آن را بررسى نموده است.
در ادامه، دلالت نهى بر تحريم، مورد بحث قرار گرفته است. نويسنده، در پاسخ به اين سؤال كه آيا دلالت نهى بر تحريم، به مقتضى وضع مىباشد؛ در نتيجه استعمال نهى در كراهت، مجاز خواهد بود يا اينكه اين دلالت، به خاطر اطلاق و مقدمات حكمت است؛ در نتيجه اين استعمال حقيقى است؟، مبناى دوم را برگزيده و معتقد است نهى، بر دوام وجوب ترك نيز دلالت دارد.
از ديگر مسائل مورد بحث در اين مقصد، عبارت است از: مسئله اجتماع امر و نهى و فرق آن با مسئله نهى در عبادات؛ اينكه آيا اين مسئله اصولى است يا نه و آيا قيد مندوحه در محل نزاع لازم است؟ نهى در عبادات و معاملات؛ معناى صحت و فساد و...
جلد دوم، شامل چهار مقصد زير مىباشد:
الف) مفاهيم: پس از تعريف مفهوم و مشخص كردن اين چهار امر كه آيا بحث در مفاهيم عقلى است يا لفظى؟ بحث اصولى است يا نه؟ از صفات دال است يا مدلول؟ و اينكه آيا اين بحث، صغروى است يا كبروى؟، چهار مفهوم شرط، وصف، غايت و حصر، مورد بررسى قرار گرفته است؛
ب) عام و خاص: ضمن تعريف عام و خاص و بيان اقسام عام، از جمله استغراقى، مجموعى و بدلى، فرق بين عام و مطلق بيان شده و در ادامه، الفاظ عام، معرفى و بررسى شده است و در پايان اين مقصد، چند نكته پيرامون عام و خاص مطرح شده است، از جمله:
1. تخصيص عام به وسيله مفهوم؛
2. استثنايى كه بعد از جملات متعدد آورده مىشود؛
3. تخصيص عمومات كتاب با خبر واحد؛
4. نسخ و بداء و...؛
ج) مطلق و مقيد: پس از تعريف مطلق و مقيد، شموليت اطلاق، ذهنى نبودن اطلاق و تقييد و الفاظ اطلاق كه عبارتند از: اسم جنس، علم جنس، مفرد محلى به«ال» و نكره، مورد بحث قرار گرفته است و در ادامه، ضمن بررسى اين امر كه آيا استعمال مطلق در مقيد، حقيقت است يا مجاز؟ فرق بين عام و مطلق و مجمل و مبين مطرح شده است؛
د) در شش بخش زير، امارات معتبره شرعيه را مورد بررسى و مطالعه قرار داده است:
1. حجيت ظواهر: نويسنده، معتقد است ظواهر، از جمله ظنونى هستند كه از تحت اصالت حرمت به ظن، خارج شدهاند و دلايل متعددى بر حجيت ظواهر مطلق الفاظ، اقامه شده است؛
2. حجيت اجماع منقول: نويسنده، معتقد است كه جايگاه اين بحث، پس از بحث حجيت خبر واحد و اثبات حجيت آن است، اما به دليل پيروى از مذهب گذشتگان، اين بحث را در اينجا مطرح كرده است؛
3. حجيت شهرت ظنيه: مراد، شهرت فتوائيه است، نه شهرت روايى و عملى. برخى، قائل به حجيت اين شهرت مىباشند مطلقا؛ چه مربوط به قدماء باشد يا متأخرين، برخى، معتقد به عدم حجيت آن هستند مطلقا و عدهاى نيز قائل به تفصيل در مورد آن مىباشند؛
4. حجيت خبر واحد: نويسنده، اين مسئله را، از اهم مسائل اصولى دانسته و معتقد است استناد اكثر مسائل فقهى، مبتنى بر روشن شدن آن بوده و اگر اين بحث و نيز مسئله تعادل و تراجيح وجود نداشت، استنباط و اجتهادى نيز وجود نداشت؛
5. حجيت مطلق ظن: در اين رابطه، چهار وجه زير، بررسى شدهاند:
الف) وجوب عقلى دفع ضرر مظنون؛
ب) ترجيح مرجوح بر راجح؛
ج) رأى سيد مجاهد؛
د) دليل انسداد.
6. حجيت دليل عقلى: در دو مقام دلايل قطعيه، مانند حسن و قبح عقلى و دلايل ظنيه، از جلمه قياس، استحسان، مصالح مرسله و سد ذرايع، آن را مطرح و بررسى كرده است.
جلد سوم، اختصاص به مقصد هفتم داشته و در آن، از اصول عمليه زير، بحث كرده است:
1. اصالة البرائة: ادله حجيت آن بر اساس آيات، روايات، اجماع و عقل، مورد بررسى قرار گرفته است؛
2. اصالة التخيير: پس از بيان تطبيقات آن در فقه، تخيير در واقعه متكرره، در تعبديات و نيز دوران امر بين تعيين و تخيير، بررسى شده است؛
3. اصالة الاشتغال: از جمله مباحث آن، مىتوان به دوران امر بين متباينين، اضطرار در بعض اطراف، خروج بعض اطراف از محل ابتلا، عدم فرق در دفعيات و تدريجيات در تنجز علم اجمالى و... اشاره كرد؛
4. اصالة الاستصحاب: پس از تعريف آن و بحث در اين كه آيا استصحاب، مسئلهاى اصولى است يا نه؟ اركان و شرايط جريان آن، مورد بحث و بررسى دقيق قرار گرفته است.
در انتهاى اين جلد، مباحث مربوط به تعادل و تراجيح و اجتهاد و تقليد نيز مطرح شده است.
كتاب «المجدي في أنساب الطالبيين» از جمله آثارى است كه در موضوع علم الأنساب نگاشته شده و بسيارى از بزرگان علم الانساب بدان استناد جستهاند؛چه اينكه اين اثر از قدمت زيادى برخوردار است و در سده پنجم هجرى تأليف شده است.
وجه تسميه اين كتاب آن است كه مؤلف آن را براى مجدالدولة أحمد از سادات فاطمى و نقيب مصر در زمان فاطميان نگاشت.
موضوع
در اين كتاب شجره نامه علويان و طالبيان كه در اثر ظلم و جنايات حاكمان ستمكار به نقاط دوردست شرق و غرب عالم اسلامى هجرت كرده و پراكنده شده بودند، و برخى از ايشان در برخى نقاط به عنوان امير و حاكم و يا امام مفترض الطاعة در رأس جامعه و در مقام حكومت تامّه قرار مىگرفتند، بيان شده است.
محتواى كتاب
المجدى ابتدا به اجمال و گويا به عنوان تبرك از نسب پيامبر(ص) سخن گفته و سپس به انساب خاندان ابوطالب مىپردازد. سه قسمت اصلى كتاب مشتمل بر سه فرزند ابوطالب يعنى على (ع) و جعفر و عقيل است كه طبعاً از اين ميان، شرح خاندان اميرالمؤمنين (ع) حجم بيشترى را به خود اختصاص مىدهد. مؤلف در ابتداى بيان انساب آن حضرت به اشاره از دختران او نام برده و سپس به اعقاب امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام)، اعقاب محمد حنفيه، اعقاب عباس بن على و عمر الاطرف كه جدّ مؤلف است مىپردازد.
جايگاه ائمه دوازده گانه شيعه نيز در اين كتاب روشن است: ذيل اعقاب امام حسين، آنگاه امام سجاد، آنگاه امام باقر (عليهم السلام) تا آخرين امام كه به ترتيب ذيل فرزندان هر امام به آنان پرداخته است.
مؤلف ضمن بيان انساب هر امام، شرح بسيار مختصرى از آن بزرگان ارائه كرده اما در باره امام دوازدهم به شرح و بسط بيشتر مىپردازد.
اهميت
المجدى در زمان حيات مؤلّف خود از شهرت و اعتبار كافي برخوردار بوده و در شرق و غرب عالم اسلامى رواج داشته است، اين اثر، متنى درسى و كلاسيك در علم أنساب بوده و نسّابهها قرائت آن را بر مشايخ لازم مىشمردهاند. پس از «منتقلة الطالبيّه» نيز در ديگر كتب أنسابى كه در قرن پنجم يا قرن ششم تأليف شده است از قبيل لباب الأنساب بيهقى، و الفخرى سيّد اسماعيل مروزى بدان استناد و از آن نقل شده است.
كتاب حاضر مشتمل بر مقدمهاى از آيت اللّه مرعشى نجفى است كه با عنوان «المجدى فى حياةصاحب المجدى» به شرح حال مؤلف مىپردازد. نيز مقدمهاى مفصل در ابتداى كتاب و تعليقات و توضيحاتى در پايان آن به قلم محقق اثر آقاى دكتر احمد مهدوى دامغانى آمده است.
معرفی اجمالی
أمهات المعصومين(ع) ، کتابی است به زبان عربی، نوشته سید محمد حسینی شیرازی با موضوعات زنان، تاریخ و کلام شیعه. نویسنده در این کتاب به معرفی مادران چهارده معصوم(ع) از پیامبر اکرم(ص) تا امام زمان(عج) پرداخته است.
ساختار
این اثر متشکل است از: سخن ناشر، مقدمه نویسنده، چهارده فصل، خاتمه و فهرست مطالب.
از جمله منابعی که نویسنده به آنها استناد کرده، عبارت است از: قرآن کریم، کافی، بحار الأنوار، علل الشرائع، إرشاد القلوب، مناقب آل أبيطالب، الخرائج و الجرائح، كمال الدين، امالی طوسی، كشف الغمة، خصال، مستدرك الوسائل، تفسیر عیاشی، إعلام الوری و...
گزارش محتوا
ناشر در این کتاب درباره بیثمر بودن بسیاری از صفحات نوشته تاریخ که درباره لهو و لعب بسیاری از پادشاهان ستمگر سیاه شده است یا در بیان زندگی کسانی که شناختهشده نبوده و یا تأثیر مهمی در زندگی بشر نداشتهاند، سخن میگوید و کوتاهی مورخین را در نپرداختن به شرح زندگانی مادران معصومان گوشزد میکند. او به این وسیله اهمیت نگارش چنین کتابی را روشن میسازد و برای ترغیب بیشتر خواننده به مطالعه این کتاب، از نبوغ نویسنده آن، که حدود 1300 اثر دارد سخن به میان میآورد
نویسنده، در مقدمهاش بر کتاب از عظمت و رفعت شأن مادران چهارده معصوم(ع) سخن میگوید و در این میان بیان میکند که هیچیک از امهات معصومین(ع) در قدر و منزلت به پای فاطمه زهرا(س) نمیرسد. او همچنین مدعی بکارت تمامی مادران چهارده معصوم(ع) حتی حضرت خدیجه(س) قبل از ازدواجشان با پدران معصومین(ع) است. وی سخن مادر امام موسی بن جعفر(ع) (که کنیز بوده است) را مبنی بر عدم تماس بدنی با مولایش (هر وقت مولایش اراده مجامعت و ملامست با او میکرد، صورتی مهیب را میدید که از این امر منصرف میشد) مؤید ادعایش بر بکارت تمامی مادران معصومین(ع) در هنگام ازدواج با پدران چهارده معصوم(ع) میگیرد
فصل اول درباره آمنه مادر پیامبر(ص) است. نویسنده در این فصل از نسب وی و مجامعت عبدالله بن عبدالمطلب با آمنه پس از کف نفس از حرام، بیان مراسم خواستگاری و زفاف عبدالله و آمنه، نقشه قتل «زرقاء» با تطمیع «تکنا» آرایشگر آمنه برای جلوگیری از تولد پیامبر(ص)، بارداری او به پیامبر و برکات این امر، اضطراب مشرکان از این میلاد، بشارت ملائکه به آمنه، وفات عبدالله و آمنه و... بحث میکند و در پایان فصل، شبهه عدم ایمان آمنه را مطرح کرده و پاسخ میگوید
فصل دوم درباره حضرت خدیجه(س)، نسب، کرامات، درخواست ازدواجش به پیامبر و ماجراهای عجیب در مهریهاش، بذل تمامی اموال و غلامانش به پیامبر(ص) و صرف تمام اموالش در راه اسلام، اولین زن مسلمان بودن وی، فرزندان خدیجه و پیامبر(ص) و وفات وی، است. در این فصل بیان میشود که خدیجه محبوبترین همسر پیامبر خدا(ص) بوده و تمامی فرزندان پیامبر(ص) بهجز ابراهیم از وی بودهاند.
مؤلف، در معرفی فاطمه بنت اسد، پس از ذکر نسب و فرزندان وی، از بشارت تولد امیرالمؤمنین(ع) به او سخن به میان آورده و تولد علی(ع) در دل خا نه کعبه را از امور اتفاقی مسلمانان شمرده است. او روایت سعید بن جبیر از یزید بن قعنب در حالات و کلمات فاطمه بنت اسد در کنار کعبه هنگام وضع حمل علی(ع) را ذکر میکند و ایمان او را نتیجه میگیرد. نویسنده، از وحی جبرئیل به پیامبر برای استقبال از مولود کعبه، وفات و وقوع قبر فاطمه بنت اسد در بقیع و زیارتنامه او صحبت میکند. او میگوید: فقط سه تن از مادران معصومین(ع) زیارتنامه مخصوص دارند: فاطمه زهرا(س)، فاطمه بنت اسد و نرجس خاتون و این امر از نشانههای عظمت فاطمه بنت اسد است.
نویسنده درباره حضرت زهرا(س) مینویسد: نور وجودی فاطمه زهرا(س) قبل از خلقت آدم بوده است و در شرافت نسبش همین بس که محمد(ص) پدر، خدیجه(س) مادر، علی(ع) همسر و حسنین(ع) فرزندان او هستند.
او ماجرای تنهایی خدیجه به دلیل حمایت از پیامبر(ص) را ذکر میکند و به روایاتی درباره همصحبتی جنین درون شکمش فاطمه در این دوران اشاره میکند و از یاریرسانی ساره، آسیه بنت مزاحم، مریم بنت عمران و کلثوم خواهر موسی بن عمران به او در وضع حمل در شرایطی که تمام زنان قریش ترکش کرده بودند، مینویسد. او از نامگذاری آن حضرت به فاطمه و زهرا و کرامات آن بانو مینویسد و روایاتی را درباره ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) و خطبه راحیل در آسمانها میآورد. مهریه پنجاه درهمیاش را متذکر میشود و از ماجرای شهادت آن بانو و هتک حرمت به ساحتش مینویسد.
شهربانو مادر امام سجاد(ع)، بانو فاطمه دختر امام حسن مجتبی و مادر امام باقر(ع)، بانو فاطمه امفروه مادر امام صادق(ع)، بانو حمیده مغربیه مادر امام موسی کاظم(ع)، خانم تکتم مادر امام رضا(ع)، خانم سبیکه مادر امام جواد(ع)، بانو سمانه مغربیه مادر حضرت هادی(ع)، خانم حدیث مادر امام حسن عسکری(ع) و نرجس خاتون مادر امام زمان(عج) سایر بانوانی هستند که هریک از آنها در یک فصل جداگانه در این کتاب معرفی شدهاند.
وضعیت کتاب
کتاب دارای فهرست مطالب میباشد. فهرست کتاب در انتهای آن ذکر شده است. منابع و ارجاعات آن در پاورقی آمده است. پاورقیها حاوی مطالب مفیدی در توضیح برخی مکانها، کلمات و مطالب محتوایی کتاب هستند.
معرفى اجمالى
«مثالهاى زيباى قرآن» موضوع درسهاى قرآنى آيةالله مكارم شيرازى در ماههاى مبارك رمضان سالهاى 1418 و 1419ق بوده است و با موافقت ايشان توسط ابوالقاسم علياننژادى گردآورى و تنظيم شده است.
گردآورنده در مقدمه، «مثلهاى قرآنى» را در عين سادگى، از مهمترين و پيچيدهترين مفاهيم قرآنى دانسته و تازگى موضوع، روانى بيان اين مفسر عاليقدر و غناى مطالب تفسير را از دلايل تدوين اين اثر برشمرده است.
ساختار
كتاب حاضر در دو جلد، مشتمل بر شصت فصل تدوين شده كه در هر فصل به ذكر مثالى از مثالهاى قرآن پرداخته شده است. روش مؤلف چنين است كه پس از ذكر آيه، به شرح و تفسير آن پرداخته و در ادامه پيامهاى آن آيه را ذكر نموده است. ترتيب مثالهاى قرآنى در اين اثر، به ترتيب سور قرآن است.
گزارش محتوا
شايد تصوّر شود كه آيات «امثال القرآن» در تفسير نمونه به اندازه كافى تفسير شده است؛ امّا با مطالعه اين كتاب روشن مىشود كه استاد معظّم در اين مباحث به حقايق تازه و نكات بديعى دست يافته كه اين بحث قرآنى را بسيار آموزندهتر و پربارتر ساخته است و هرگز تفسير نمونه، با تمام مزايايش، بىنياز كننده از اين كتاب نمىباشد.
اين مجموعه پس از تحقيق لازم پيرامون مدارك و منابع آن، تهيه شده است.
مؤلف در ابتداى كتاب به اين نكته پرداخته است كه چرا قرآن «مثال» زده است؟ وى در پاسخ مىگويد: مَثَل يعنى تشبيه حقايق عقلى به امور حسّى و قابل لمس. از يك سو، مسائل عقلى بسيارى وجود دارد كه اكثر مردم قابليّت فهم و جذب آن را پيدا نمىكنند. و از سوى ديگر، مردم به محسوسات و عينيّات عادت كردهاند و ضرب المثل «عقل مردم به چشمشان است» بدين معناست كه ديدهها و امور قابل لمس، آسانتر و بهتر درك مىشود. بدين خاطر است كه خداوند متعال برخى از مفاهيم بلند عقلى را در قالب مثلها بيان فرموده است تا عموم مردم آنها را به تناسب ادراك خود دريابند. بنابراين، فلسفه مثلهاى قرآن، تنزّل مسايل بلند و عميق و بيان آنها در افق فكر مردم است.
اين نكته قابل توجّه است كه مَثَل گاهى عملى است و به زبان كردار بيان مىشود و گاهى لفظى است و به زبان گفتار. مثلهاى قرآن مجيد از نوع دوّم است؛ ولى در سيره پيامبر گرامى اسلام(ص) و ائمّه هدى(ع) گاهى مثالهاى عملى نيز ديده مىشود كه طبعاً اثر بيشترى هم دارد.
سپس به هدف مثالها از زبان قرآن مىپردازد و خاطر نشان مىكند كه در آياتى از قرآن، هدف از مثلهاى قرآنى بيان شده است؛ به سه نمونه از آن توجّه كنيد:
1- در آيه 25 سوره ابراهيم پس از اينكه كلمه «طيّبه» را به «شجره طيّبه» تشبيه مىكند در آخر آيه مىفرمايد: «وَ يَضْرِبُ اللّهُ الامْثالَ لِلْنّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ» خداوند براى مردم مَثَلها مىزند، شايد متذكّر شوند. بنابر اين آيه، هدف از «مَثَل» تذكّر و يادآورى است.
2- در آيه 21 سوره حشر بعد از تشبيه قلب انسانهاى سياه دل، به كوهها و اين كه اثر قرآن بر كوهها بيشتر از تأثير آن بر قلب بعضى از انسانها است، مىفرمايد:
«وَ تِلْكَ الْامْثالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» ما اين مَثَلها را براى مردم بيان مىكنيم، شايد تفكّر و انديشه كنند. بر اساس اين آيه شريفه، هدف از «مثل» تفكّر و انديشيدن است.
3- در آيه 43- 40 سوره عنكبوت، پس از اينكه كسانى را كه غير خدا را ولىّ خود قرار دادهاند، به عنكبوتى تشبيه مىكند كه به تارهاى خود اعتماد و اتّكا دارد، مىفرمايد: «وَ تِلْكَ الْامْثالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ ما يَعقِلُهَا الّا الْعالِمُونَ» ما اين مثلها را براى مردم مىزنيم و لكن اين مَثَلها را جز عالمان و انديشمندان درك نمىكنند. طبق اين آيه شريفه، هدف از «مَثَل» تفكّر عالمانه است.
نويسنده در ادامه از آيات ياد شده چنين نتيجه مىگيرد كه سه مرحله را در تأثيرگذارى مثلها بر انسان مىتوان شناخت:
اوّل: مرحله تذكّر و يادآورى است كه حقيقت پيام الهى در خاطر مرور مىشود؛
دوّم: مرحله انديشه و تفكّر است كه به موضوع مثل و حكمت آن انديشه مىشود؛
و سوّم: مرحله ادراك است كه با تفكّر، حقايق شناخته و درك شود.
براى نمونه يكى از مثالهايى كه از قرآن گرفته و به تحليل و بررسى آن پرداخته ذكر مىكنيم. درباره زندگى زودگذر دنيا، خداوند متعال در آيه 24 سوره يونس چنين فرموده است: «مثل زندگى دنيا، همانند آبى است كه از آسمان نازل كردهايم؛ كه در پى آن، گياهانِ [گوناگون] زمين- كه مردم و چهارپايان از آن مىخورند- مىرويد؛ تا زمانى كه زمين زيبايى خود را يافته، آراسته مىگردد و اهل آن مطمئن مىشوند كه مىتوانند از آن بهرهمند گردند؛ [ناگهان] فرمان ما، شب هنگام يا در روز، [براى نابودى آن] فرا مىرسد؛ [سرما يا صاعقهاى را بر آن مسلّط مىسازيم؛] و آنچنان آن را درو مىكنيم كه گويى ديروز هرگز [چنين كشتزارى] نبوده است! اينگونه، آيات خود را براى گروهى كه مىانديشند، شرح مىدهيم.»
مؤلف محترم در ادامه، دورنمايى از بحث را مطرح كرده، چنين مىگويد: در اين مثل زيبا سخن از ناپايدارى و زندگى زودگذر دنياست؛ تا مبادا انسان فريب ظاهر زيبا و جذاب دنيا را خورده، بر آن دل ببندد كه چه بسا در آن هنگامىكه انسان به خيال خود همه چيز را مهيّاى بهرهورى مىداند، يكباره از دست بدهد. در پايان آيه، خداوند انسان را به تفكّر و انديشه درباره دنيا دعوت مىكند تا شايد از اين راه نجات يابد. سپس به شرح و تفسير آيه پرداخته و آنگاه فلسفه مثل را بيان مىكند و براى اين هدف به سه ويژگى زندگى دنيا چنين اشاره مىكند:
1- زندگى دنيا زودگذر است و ثبات و دوامى ندارد.
2- زندگى دنيا تهى است؛ ظاهرى فريبنده و جذّاب ولى باطنى بىمحتوا دارد؛ همانند زندگى بعضى از انسانها كه از فاصله دور بسيار جالب و جاذب مىنماياند بهگونهاى كه حسرتآور است، ولى وقتى انسان به آن نزديك مىشود، خداى را هزاران بار سپاس مىگويد كه چنان زندگانى ندارد.
3- زندگى دنيا غافلكننده است.
بر همين اساس پيامبر گرامى اسلام(ص) در روايتى كوتاه به اين سه ويژگى اشاره داشته، مىفرمايد: «الدُّنْيا تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ»؛ يعنى دنيا فريبنده، ضررآفرين و گذرا و بىثبات است.
روش مؤلف چنين است كه در پايان آيه، پيامهاى آن را ذكر مىكند و درباره آيه مذكور به پيامهاى زير اشاره مىكند:
1. خداوند با تشبيه زندگى به آب باران، درس خداشناسى به ما مىآموزد و ايمان ما را به يكتا بودن خويش راسختر مىكند.
2. در جهان هستى همه چيز بر اساس نظم آفريده شده است. خداوند آب باران را سبب بركت و آبادانى قرار داده است. اگر همين باران زيادتر از اندازه ببارد، ويرانى و نابودى به ارمغان خواهد آورد و اگر نبارد يا كمتر از نياز ببارد، سوغاتى جز خشكسالى و قحطى نخواهد داشت.
3. گاهى «نعمت» تبديل به «نقمت» مىشود؛ يعنى ممكن است آنچه مايه حيات و زندگى انسان است، سبب سيهروزى انسان شود و خداوند همان را مأمور مرگ انسان قرار داد. آب مايه حيات، ممكن است تبديل به سيل ويرانگر شود.
4. آب اگر جريان داشته باشد، خوشبو، سالم، گوارا و مايه حيات است؛ امّا اگر راكد بماند، متعفّن، آلوده، و غيرقابل استفاده مىگردد و در اين صورت نه تنها عامل حيات نيست، بلكه منشأ آلودگىهايى نيز خواهد بود.
5. دورنماى برخى از گياهان، بسان گياهان و گلهاى زينتى مىمانند؛ ليكن از نزديك سمّى و كشنده هستند.
وضعيت كتاب
پاورقىهاى كتاب، بيشتر مربوط به ارجاع آيات و اسناد كتاب است.
فهرست مطالب جلد اول در انتها و جلد دوم در ابتداى آن ذكر شده است. در پايان جلد دوم نيز فهرستى از آيات ذكر شده در كتاب آمده است.